یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۰۰:۲۴ - ۱۰ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۲۶۳۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سینماگران در یادبود «یدالله صمدی» چه گفتند؟

یدالله صمدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«مرگ، عاقبت مطلق هرکسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام‌ هنرمندان است. کسانی که کمال‌طلب، ایده‌آل گرا و بهترین بودند، زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند و مثل برگ خزان بر زمین ریختند.»

به‌ گزارش ایسنا، مراسم یادبود زنده‌یاد یدالله صمدی نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده سینما و تلویزیون عصر دوشنبه نهم مهرماه در مسجد پیامبر اعظم (ص) با حضور مسئولان و هنرمندانی چون مسعود جعفری جوزانی، همایون اسعدیان، منوچهر شاهسواری، ابراهیم حاتمی‌کیا، عزت‌الله ضرغامی، محمدرضا جعفری جلوه، کامران ملکی، فرهاد توحیدی، علیرضا رئیسیان، حسین یاری، ابوالحسن داوودی،‌ هارون یشایایی، مجید صالحی، رضا بنفشه‌خواه، بهادر ملکی، مسعود رایگان، شهرام حقیقت‌دوست، کوروش تهامی و مسئولان و فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و پرسنل نیروی هوایی و ... برگزار شد.

 

در ابتدای این مراسم پس از قرآت آیاتی از قرآن کریم و نوازندگی قطعات موسیقی با نی، مسعود جعفری جوزانی با بیان اینکه یدالله صمدی یکی از پیشتازان سینمای بعد از انقلاب بوده اظهار کرد: او سلحشور عاشق‌پسندی از دیار آذربایجان بود. کسی بود که با شوق پروازش پا به میدان گذاشت به امید آنکه افق‌های تازه‌ای را نشان دهد. انگیزه و نیرویی در کشور به وجود آمده بود که این نیرو هدایت‌شده نبود و هر کسی با تمام نیرو و خلاقیتش به میدان می‌آمد و طرحی نو می‌زد که عدالت و عشق بیاورد و چیزی به غیر از ابزار هنر مگر می‌توانست بشارت‌دهنده این فضای جدید باشد؟ او جان شیفته خود را برداشت و با تمام وجود به میدان آمد. او همه حواسش به ساختن بود زیرا هرکس از گوشه و کناری آمده بود و قصد داشت جهان تازه‌ای بسازد و هر کدام احساس می‌کرد توانایی جابه‌جایی کوهی را دارد.

 

او ادامه داد: همه آماده کار بودند، غافل از اینکه در پشت صحنه کسانی آرام آرام در پشت صندلی‌های بزرگی می‌خزند و افکار کاسبکارانه و دروغ و ریا دوباره بر فضای هنر حاکم‌ می‌شود. او حواسش به این حشرات نبود زیرا می‌دانست روزی خواهد رفت‌ و مردن حق است. مرگ‌آگاهی او را به ساختن و جهت دادن سوق می‌داد و می‌دانست بزرگترین بدبختی یک ملت خلع سلاح فرهنگی کردن آنهاست. او می‌دانست هستی جامعه، خانواده است و همه عشقش را به آنها می‌داد. به مرور موی سیاهش سپید شد و فهمید حق نمایش فیلمش را گرفته‌اند و سینما از او دریغ شد و حالا برای او تسلیت می‌فرستند. به او می‌خندیدند که فیلمت فروش نمی‌کند. اینها سربازان فرهنگی این‌ کشور بودند، شرم بر شما باد. او پیش من آمد در حالی که از عصبانیت دستانش می‌لرزید و این اتفاق همه زندگی من را زیر سوال برد که پاداش این همه فعالیت این است؟ که یک آدم کم‌سواد در جایی قرار می‌گیرد که ما باید پیش او برویم و صمدی را به او معرفی کنیم؟ به مرور این کاسبکاران از بین خواهند رفت و از صندلی‌های خود پایین کشیده خواهند شد.

 

سپس فاطمه معتمدآریا در سخنانی گفت: او دست بخشنده، آفریننده، خداگونه و مهربانی داشت؛ دستی که دست همکارش را می‌گرفت همانطور که دیگران دست او را می‌گرفتند. در فضایی که فیلم‌سازی سخت بود، نسل آقای صمدی فیلم‌هایی ساختند که تاریخ سینمای امروز ما را ساخت.

 

او اضافه کرد: تک‌تک همکاران من دارند مثل برگ خزان می‌روند. این عاقبت مطلق هر کسی است اما چیزی که دل ما را به درد آورده است مرگ زودهنگام‌ آنهاست که کمال‌طلب و ایده‌آل‌گرا بودند و بهترین کاراها را ساختند. زمانی که بستر کار برایشان سخت شد یکی یکی در خود فرو رفتند. ما از مرگ زودهنگام و دردناک و سختی کاری که بر ما سپری شده است می‌نالیم. او به سختی وارد سینما شد و در آن کار کرد و انتظار داشت از آن بهره‌ای ببرند اما به سختی این اتفاق افتاد. سینمای ما جایگاه بزرگ و محکمی دارد که نشانه‌اش کسانی هستند که امروز اینجا جمع شده‌اند و در خوشی و ناخوشی در کنار هم هستند.

 

سپس چنگیز حبیبیان نیز قطعه حیدربابا را که خود یدالله صمدی وصیت کرده بود در مراسمش خوانده شود، اجرا کرد.

 

حسین یاری که در فیلم سینمایی «پدر آن دیگری» آخرین کارگردانی این هنرمند نقش‌آفرینی کرده بود، در سخنانی گفت: یدالله صمدی حدود نیم قرن در این سینما فعالیت کرد. او نیازی به معرفی ندارد و آثارش بسیار برجسته بود و با ساخت فیلم‌هایی به زبان ترکی به عنوان فیلمسازی صاحب سبک، شاخص و پیشتاز معرفی شد. اگر بخواهم درباره شاخصه‌های اخلاقی او بگویم منش، مهربانی و سلوک ایشان است که زبان‌زد بود. امیدوارم با اولیای الهی مشحور شوند.

 

در ادامه، علیرضا شجاع‌نوری به بیان خاطراتی از این هنرمند پرداخت و گفت: زمانی که من در تلویزیون بودم و مسئولیت خریدن فیلم برای تلویزیون را برعهده داشتم بارها پیش آمد که آقای صمدی می‌آمد و افرادی را که مشکل مالی داشتند به ما معرفی می‌کردند تا برای خرید آنها اقدام کنیم در صورتی که آنها خودشان هیچ اطلاعی نداشتند. یک بار هم برای خودش چیزی نخواست. می‌گویند اگر چهل نفر شهادت دهند به خوبی کسی خداوند از گناهان او می‌گذرند. یک بار من به او پیشنهاد کردم که فیلم آپارتمان شماره ۱۳ را ۲۰ سال بعد بسازیم و بسیار از آن استقبال کرد و گفت یک کارگردان جوان هم پیدا کنیم که آن را بسازد و ما هم بایستیم و به او کمک کنیم و فرصت کار کردن بدهیم. او همیشه بهترین‌ها را برای دیگران می‌خواست.

 

سپس عاشیق التفات داوودی از کانون هنرمندان آذربایجان با حضور در جایگاه قطعاتی را به زبان آذری اجرا کرد.

 

محمدرضا علیقلی از موسیقیدانان ایرانی درباره یدالله صمدی گفت: من برای اولین بار در فیلم «معجزه خنده» در خدمت او بودم و به غیر از ساخت موسیقی این فیلم، اتفاقاتی بین ما افتاد که باید برای همیشه بین ما باقی بماند. سپس در سریال شوق پرواز به مدت یک سال و اندی هفته‌ای دو سه روز با هم بودیم. در جریان ساخت این سریال اتفاق‌های زیادی رخ داد. اواخر سریال بودیم که من‌ با یک بازیگر جدید مواجه شدم که بازی‌اش بسیار شوکه‌ام کرد. چند بار آن سکانس را نگاه کردم و با او تماس گرفتم که بدانم آن بازیگر خانم کیست. در پاسخم گفت او همان دختر شهید بابایی است و اگر فکر می‌کنی خوب بازی می‌کند به خاطر این است که او واقعا دختر شهید بابایی است. بلافاصله بعد از این سریال در فیلم «پدر آن دیگری» همکاری کردیم. به من گفت من برای اولین بار اشتباهی کردم که خودم تهیه‌کنندگی آن را بر عهده گرفتم آن هم به امید برخی از حمایت‌ها. کم‌کم متوجه شدیم که او به مشکل مالی برخورده و بنیاد سینمایی فارابی یا بهزیستی و دیگر نهادها پشت او را خالی کردند و حمایت نکرده‌اند. او بعد از این فیلم هر بار به من زنگ می‌زد اظهار تاسف می‌کرد. من دوست نداشتم او را در چنین شرایطی ببینم. دو سال بعد از ساخت این فیلم او بدترین شرایط روحی را پشت‌ سر گذاشت. خدا از آنانی که این آدم حساس را اذیت کردند، نگذرد.

 

در ادامه سروش زادسر قطعاتی را به زبان ترکی اجرا کرد و سپس کلیپی با صدای علیرضا خمسه از هنرمندانی که با یدالله صمدی دوستی نزدیکی داشت پخش شد که در آن خمسه با مخاطب قراردادن این هنرمند شعری برای برایش خواند.

 

در پایان مراسم هم نادر صمدی برادر این هنرمند در سخنانی گفت: آرزوی قلبی‌ام این بود که برای تقدیر از تو برای ساخت مشتی عباد بیایم. ایمان داشتم که خوب می‌شوی و برمیگردی و مثل همیشه آرام، متین و خندان در کنارمان قرارمی‌گیری. مرا نادرسلطان خطاب می‌کردی. چقدر هنوز هدف داشتی که انجام ندادی و رفتی. هر وقت برایت از شهریار شعری می‌خواندم لبخند می‌زدی و با من تکرار می‌کردی.

 

او سپس یکی از اشعار ترکی شهریار را برای برادرش خواند.

 

در پایان هم سرود «ای‌ ایران» برای ادای احترام به این هنرمندان توسط حضار خوانده شد.

 

یدالله صمدی که مدتی قبل برای پیوند کبد در بیمارستان «نمازی» شیراز بستری شده بود، سه‌شنبه (سوم مهرماه) در ۶۶ سالگی درگذشت.

 

این کارگردان متولد سال ۱۳۳۱ در شهر مراغه بود. شروع فعالیت این کارگردان در سینما با دستیاری در یکی از فیلم‌های نصرت‌الله کریمی بود و بعدها با این کارگردان در فیلم دیگری نیز همکاری کرد.

 

او در فیلم‌های «دست شیطان» حسین زندباف و «دادشاه» حبیب کاوش دستیار کارگردان بود و در سال ۱۳۶۳ اولین فیلمش را با نام «مردی که زیاد می‌دانست» ساخت.

 

«اتوبوس»، «ایستگاه»، «ساوالان»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «دو نفر و نصفی»، «دمرل»، «معجزه خنده»، «سارای»، «بانوی من»، «شهرآشوب» از دیگر فیلم‌های او هستند و آخرین فیلمش در سینما هم با نام «پدر آن دیگری» در سال ۹۳ ساخته شد.

 

او همچنین کارگردانی دو سریال «شوق پرواز» و «هفت سین» را برعهده داشته است.

 

صمدی همچنین مدیرعاملی خانه سینما و ریاست کانون کارگردانان سینمای ایران از جمله فعالیت‌های صنفی‌اش در مقاطع مختلف بود.

 

 

  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش