به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی خانه سینما، در نشست کانون فیلم خانه سینما که سهشنبه ۲۲ آبان ماه در تالار سیفالله داد خانه سینما برگزار شد، ناصر صفاریان دبیر کانون فیلم، کیانوش عیاری کارگردان فیلم «خانه پدری» و مهرزاد دانش منتقد حضور داشتند.
ناصر صفاریان دبیر این کانون ضمن خوشامدگویی به اهالی سینما در این نشست بیان کرد: در این سلسله نمایش فیلمها که قرار است هر سهشنبه برگزار شود، بنابر ایستادگی بر موضوع سینماست و از ورود به حاشیهها جلوگیری میکنیم، اما در مورد برخی از فیلمها این حاشیهها هستند که متاسفانه به عدم نمایش فیلمها کمک کردند.
کیانوش عیاری کارگردان فیلم «خانه پدری» ضمن تشکر از دعوتش به این نشست، در پاسخ بیان کرد: چیزی که در مورد فیلم گفته شده یک سوء تفاهم محض و بیهوده است و فقط از روی تنگنظری میتواند سرچشمه گرفته باشد. من معتقدم که آن دو الی سه دقیقه اولیه فیلم اگر هم حذف شود فیلم کماکان از نظر کسانی که همیشه دلواپس هستند غیرقابل نمایش است و آن صحنه بهانه برای اعتراضاتی است که میخواهد شکل بگیرد. اگر من آن صحنه را در میآوردم اینها باز میگفتند خب دیگر فیلم قابل نمایش نیست.
او افزود: فیلمهای دیگری وجود دارند که به مراتب از این صحنه سهمگینتری دارند. فقط یک صداست که این اوضاع را خراب کرده است؛ برخورد دسته سنگ با جمجمه آن دختر. غیر از این هیچ چیز مشمئزکنندهای نیست و من این را شوخی میگیرم که به دلیل این صحنه فیلمم توقیف شده است و شما که این فیلم را دیدید الان تعجب میکنید که چرا این فیلم هشت سال در محاق توقیف قرار گرفته است.
عیاری ادامه داد: واقعیتش من اهل تمثیل نیستم. نمیفهمم چیست، نه استعدادش را دارم نه در شأن سینمای ایران میدانم که بخواهیم با تمثیل کار کنیم. این تمثیل قراردادن یک فیلم و یک ساخته وجه رایج در سینمای جهان است و این حق مخاطب است که این صحنه را تعمیم دهد به آنچه در جامعه است و احتمالا این فیلم مینیاتوری است از جامعه ایران بر اساس استنباطهایی که هست. در سال ۹۲ این فیلم در بخش خارج از مسابقه جشنواره فجر به نمایش گذاشته شد. در برنامه نشست این فیلم سوالی از من پرسیده شد که این کدام کشور است که مردمش دارند به زبان فارسی صحبت میکنند و مطمئناً دلواپسان هم این سوال در ذهنشان وجود دارد که آیا واقعا اینجا ایران است که درونش چنین اتفاقی میافتد. درست سه سال پیش چنین اتفاقی در شهرک غرب رخ داد و من درباره این موضوع تحقیق انجام دادم که بدانم آیا این خانواده که برای قتل دخترشان دادگاه خانوادگی تشکیل دادند جزء کدام قومیت هستند که متوجه شدم اصالتاً تهرانی هستند. اگر این اتفاق در آن زمان افتاده بود میتوانستم جواب آن سوال را بدهم.
کارگردان فیلم «خانه پدری» گفت: ایده فیلم برگرفته از یک داستان واقعی در اهواز در سال ۱۳۵۴ است که در مجله اطلاعات جوانان خواندم که دختری توسط پدر و عمویش به قتل رسیده بود. برای تحقیق در این مورد در سالهای بعد به اهواز سفر کردم و این داستان را در تمام مکانیهای که در داستان بود در ذهنم ساختم. به مرور زمان این داستان تغییرات زیادی کرد و این فیلمی که الان مشاهده کردید آخرین دستاورد آن داستان است.
کیانوش عیاری توضیح داد: در تمام فصول این فیلم هیچ چیز وجود ندارد، نه گرهی ایجاد میشود که حل شود نه هیچ چیز دیگری. لاجرم تماشاگر با فیلمی برخورد میکند که اگر آن آغاز را نداشته باشد،میگوید "که چی؟!" صحنه قتل در فیلم حذف شود هیچ چیز دیگری وجود ندارد. وجود صحنه قتل یک مسئله فنی است. ما در فیلمسازی مجبور هستیم گاهی اوقات صحنههایی را بگیریم که بتواند بخشی از معایب و یا کاستیهای دیگر را پوشش دهد؛ مثل همین صحنه آغازین که تا پایان فیلم همراه شما هست و نمایش عریان صحنه قتل به من کمک میکرد که بتوانم فیلمی را که داستان آنچنانی ندارد و گرهی در آن افکنده نمیشود و قرار نیست گرهی هم در پایان باز شود سرپا نگه دارم. این را میخواستند به آسانی از فیلم حذف کنند که من مقاومت کردم به این دلیل که چیزی از فیلم باقی نخواهد ماند.
او در ادامه افزود: یکی از مهمترین مواردی که من به آن توجه داشتم این بود که نکتههایی را که ممکن بود نمادگذاری تصور شود از روی فیلم حذف کنم؛ مثلا قصد داشتم در ابتدای هر فصل سال آن را ذکر کنم، اما به دلیل همین تعمیمگرایی و نمادگذاریها آن را حذف کردم که اگر قرار است کسی بعد از دیدن فیلم بگوید من دریافت کردم نشانههای عیاری را برای من چندشآور است. فیلم ساخته میشود تا شما بتوانید از آن لذت ببرید. الان که میشنوم که با این فیلم خسته نمیشوید برایم دلچسب است و این برای من یک پیروزی و موفقیت است و اگر این فیلم بتواند روی فکر شما تاثیر اندکی هم بگذارد من نیز راضیتر هستم.
مهرزاد دانش منتقد و نویسنده درباره تعمیمپذیری فیلم «خانه پدری» گفت: این تعمیمگرایی، یک بیماری برای نقد و تحلیل فیلم امروز ماست. بعضی از فیلمها خودشان و منطق درونشان به گونهای است که میگوید بیایید و نمادهای من را کشف کنید و به چیزهای دیگر تعمیم بدهید، اما فیلم «خانه پدری» و خیلی از فیلمهای دیگر سینمای ایران این ویژگی را قاعدتاً ندارند و کسانی که با کارنامه آقای عیاری آشنایی داشته باشند میدانند که فیلمهایشان در سبک و سیاق نمادگرایی و تعمیمگرایی قرار نمیگیرد ولی کلاً این نوع نگاه یک نگاه از مد افتاده است، نمادگرایی و تعمیمگرایی. اگر کسی امروزه بخواهد این نوع فیلمها را بسازد خیلی از مد افتاده است. این موضوع خود ناشی از ادبیات چپ قبل از انقلاب بود که سعی میکرد این نمادگرایی را در حال و هوای انقلابی و ضد رژیمی گسترش دهد که به فضای بعد از انقلاب هم به نوعی منتقل شد.
او ادامه داد: به نظر من بحث «خانه پدری» تن به تعمیم نمیدهد. داستان ساده خانوادهای است که از حدود ۷۰ سال پیش با حکایت قتل دختر خانواده شروع میشود و این در بستر زمان تکرار و تکثیر میشود تا مقطع زمانی ۱۳۷۸ و مشخصاً بحث نمادگرایی هم به همین صورت است که عدهای عنوان کردهاند که خانه نماد ایران است و پدر نماد مردان ایرانی است و از این نوع قبیل حرفها. فیلم بحث نمادگرایی را دنبال نمیکند. یک فیلم خارجی وجود دارد که حتی نامش خانه آمریکایی است و درون این فیلم با صحنهای دلخراش روبهرو میشویم ولی حتی یک نفر هم این را به عنوان نماد آمریکا عنوان نمیکند که بگوید تو علیه آمریکا فیلم ساختهای. میتوان گفت این بیماری تحلیل برخی از تحلیلگران ماست که آشنایی چندانی با سینما و صبغه حضور در فضاهای دیگر را ندارند. شاید هم فیلم کم میبینند و علاقهای به سینما ندارند و سینما ابزار و محملی برای آنهاست. برای رسیدن به مقاصد دیگر کسی که فیلم «خانه پدری» را با تعمیمگرایی و نمادگرایی سعی میکند تحلیل کند، شناختی از سینما ندارد.
مهرزاد دانش درباره خصوصیات و ویژگیهای درخشان فیلم «خانه پدری» به عنوان تحلیل کننده این فیلم گفت: فیلم خوب فیلمی است که زمان را درونش احساس نمیکنی و مرتب به ساعت نگاه نمی کنی. فرد را در دنیای خودش غرق میکند، که این فیلم چنین ویژگیای را داشت. فیلم واجد یک روایت هندسی است که هم در فضای دیداری و فضای شنیداری و فضاسازیهای موقعیتی خودش را بروز میدهد و این فرم دقیقا منطبق با درونمایه اثر است، آقای عیاری از یک داستان پر و پیمان در این ماجرا استفاده نکرده است، یک داستان پرتنش و کنش نیست و با یک لوکیشن محدود روبهرو هستیم، ولی با استفاده از این فضاهای محدود و با استفاده از یک خط داستانی کمرنگ ایده را چنان پیش میبرد که شما این صد دقیقه را مبهوت پرده سینما هستید با اینکه خیلی از جزئیات زندگی را روایت میکند.
او اضافه کرد: شاید اگر در یک فیلم دیگر بود خسته میشدیم و گاهی اوقات آدم فکر میکند به عمد این جزئیات تکرار و رویش تاکید و مکث میشود که بخشی از آن اتفاقی که در اول فیلم دیدم در این رسوبات حل شود تا تماشاگر یکدفعه دچار سنکوپ نشود. صحنه قتل دختر صحنه تکاندهندهای است نه به دلیل خشونت، آن صحنه مرعوبکننده است و فیلمساز دنبال خشونت نیست و نمیخواهد تماشاگر خودش را با یک صحنه خشن دچار وازدگی بکند. این نوع صحنه خیلی تکاندهنده است به دلیل مرعوبیت ناشی از اینکه خشونت بروز پیدا نمیکند و تکرار جزئیات در ادامه این صحنه میخواهد یک جور عادیسازی را بروز دهد. بعد از قتل این دختر و در اپیزودهای بعدی ما نیز باز جزئیات و تکرارها را میبینیم و آن تکاندهندگی صحنه اول را در این فیلم امتداد میدهد.
دانش همچنین گفت: این فیلم در پنج مقطع جاسازی شده است و هر مقطع با ورودی شروع میشود و با پنجره مشبک زیرزمین تمام میشود و با وجود فضای متحرکی که وجود دارد، این فضاهای مهندسی در حال تکرار و تکثیر است. درونمایه و فرم بر هم منطبق هستند و به هم تحمیل و الصاق نشدهاند. ایده اصلی فیلم پنهانکاری است؛ یک قتل رخ داده هم جسد پنهان میشود هم رویداد قتل از نظر دیگران پنهان میشود و به تدریج چیزهای دیگر پنهان میشوند.
در ادامه این نشست تماشاگران و مخاطبان سوالات خود را از کیانوش عیاری کارگردان فیلم پرسیدند. خسرو معصومی، مجید مظفری، روانبخش صادقی، عزیزالله حاجیمشهدی، طهماسب صلحجو، محمد موفق، کاوه ایمانی، داوود امیری و ...از حاضران در این نمایش فیلم بودند.
- 15
- 4