سریال «مینو» به تهیهکنندگی مهدی همایونفر و کارگردانی امیرمهدی پوروزیری یکی از سریالهای حال حاضر شبکه یک سیماست که تاکنون چند قسمت از آن پخش شده است. این اثر تلویزیونی مضمونی عاشقانه دارد و قصه آن در اواخر دهه۵۰ رخ میدهد و وقوع جنگ و حملات رژیم بعث به خرمشهر روند آن را تحت تاثیر قرار میدهد.
عباس غزالی، پروانه معصومی، سیاوش طهمورث، محمود پاکنیت، سلمان فرخنده، مهدیه نساج، شیوا ابراهیمی، نازنین کیوانی، مالک حدپور سراج و میثم رازفر برخی از بازیگران سریال «مینو» هستند و علی دلگشایی، احسان فکا، سلمان فرخنده نگارش نویسندگان فیلمنامه آن را به عهده داشتهاند.
عباس غزالی؛ بازیگر دو عرصه سینما و تلویزیون، فعالیت در عرصه بازیگری را از اواخر دهه۷۰ آغاز کرده و طی سالهای فعالیتش، علاوه بر بازی در چند تلهفیلم و فیلم سینمایی، در چند سریال تلویزیونی نیز ایفای نقش کرده که «شاید برای شما اتفاق بیفتد»، «وضعیت سفید»، «رستگاران» و «مادرانه» برخی از آنهاست.
عباس غزالی که در سریال «مینو» ایفاگر نقش رضا است، درباره چگونگی حضورش در این اثر و جزییات نقشش با «صبا» گفتوگو کرد.
شما در اواخر دهه۷۰ پا به عرصه تلویزیون گذاشتید و هرچه گذشته، کمکارتر یا شاید گزیدهکارتر شدهاید. این روند از سوی شما بر چه اساس طی شده است؟
اصولا آدمیزاد روزبهروز در حال تغییر است، چه بهتر که آن تغییرات در جهت کاملتر شدن باشد. شخصا در بازیگری اهداف خیلی بزرگی داشتهام و دارم و به سمتش حرکت میکنم و از ابتدا وسواس و دقت در انتخابهایم مهم بوده است.
البته در این میان نکتهای وجود دارد و آن این است که بازیگران تا پیش از شناخته شدن بیشتر انتخاب میشوند.
بله. در هر حرفهای پیش از دیده شدن و پس از دیده شدن شرایطی ایجاد میشود که شیوه کاری فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و طبیعی هم است. در بازیگری نیز روال به همین شکل است. شما پیش از دیده شدن در آثاری حضور پیدا میکنید که شاید انتخاب صددرصد شما نباشد و دلیل حضور شما در آن آثار، فقط و فقط این است که خودتان را اثبات کنید، به همین دلیل در معرض انتخاب قرار میگیرید؛ یعنی اینکه شما را انتخاب میکنند. اما زمانی که بازی بازیگر دیده میشود طبیعتأ خیلی چیزها تغییر میکند و بازیگر نیز میتواند انتخاب کند.
درباره شما این روند چگونه بوده است؟
من درباره نوع انتخابهایم پس از دیده شدن حرف میزنم. پس از آنکه دیده شدم شرایطم سختتر شد، زیرا اعتقادم این است که بازیگر پس از دیده شدن بحرانی را پشت سر میگذارد و پس از آن با بحران سختتری مواجه میشود.
و آن بحران سختتر چیست؟
آن بحران سختتر، خوب ماندن است. وقتی به پیشینه و عقبه پیشکسوتان و اساتیدی چون آقای مهدی هاشمی، آقای نصیریان، استاد پرویز پرستویی و زندهیاد خسرو شکیبایی و دیگر بزرگان نگاه میکنم با خودم میگویم آن عزیزان چه کردهاند که همچنان حضور دارند و همیشه در اوج هستند و هر ردپایی که از آنها میبینیم قوی و محکم است؟ به هرحال من جوان همواره سعی میکنم از تجربه این بزرگان استفاده کنم.
در این میان آن مولفه مهمی که در شما وسواس ایجاد میکند چیست؟
در میان همه معیارهایی که برای انتخاب یک اثر دارم آنچه برایم همیشه مهم بوده، این است که اثر و نقش مورد نظر، مرا نسبت به دیروزم یک قدم به جلو ببرد. همیشه تلاش کردهام که متفاوت باشم و آدمهای جدیدی را خلق کنم و فکر میکنم یکی از رسالتهای بازیگری این است که بتوانی آدمهای مختلفی را ارائه دهی؛ به اضافه اینکه، همیشه برایم مهم بوده در اثری حضور پیدا کنم که در شأن مخاطبان باشد و آنها اثر را دوست داشته باشند.
اگر واقعا میخواهید در آثاری حضور یابید که در شأن مخاطب باشد پس به خیلی از آثار پیشنهادی باید نه بگویید!
بله، بارها پیشنهادهایی با شرایط مالی بسیار خوب داشتهام اما ترجیح دادهام آنها را نپذیرم زیرا با اثر ارتباط برقرار نکردهام و درنهایت به آنها نه گفتهام. اگر کاراکتری سینمایی یا تلویزیونی را دوست نداشته باشم و با او ارتباط برقرار نکنم، نمیتوانم بازیاش کنم پس در مقابل نمیتوانم انتظار داشته باشم که مخاطب پای آن اثر بنشیند و کارم را ببیند.
و نظر مخاطبان چقدر و تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟
نظر مخاطب همیشه برایم مهم است و هر زمان که در اثری بازی کردهام موقع پخش پابهپای مخاطب آن را دیدهام و خودم، خودم را نقد کردهام و تا لحظه پایان پخش، همراه کاراکتر زندگی کردهام.
طی این سالها برای فرار از کلیشههای مرسوم چه تمهیداتی را به کار گرفتهاید تا از بازی در نقشهای تکراری دور باشید؟
بخشی دیگر از دلیل گزیدهکاریام این است که به ورطه تکرار و کلیشه نیفتم. پیشنهادهای زیادی را رد کردهام فقط به این دلیل که به ورطه تکرار نیفتم. در این میان نکته مهم این است که واقعبینانه به پیشنهادهای روی میز توجه کنیم زیرا باید از میان آن پیشنهادها یکی را برگزینیم. اشتباهی که معمولا در سینما و تلویزیون ما اتفاق میافتد این است که یا به بازیگر (پیش از شناخته شدن) اعتماد نمیشود یا اینکه آن اعتماد در زمینه نقشهایی است که بازیگر قبلا آنها را ایفا کرده است. این اتفاق خیلی دردناک است.
شما مدتی در تلویزیون حضور نداشتید و حال با سریال «مینو» بازگشتهاید. باتوجه به پیشنهادهایی که داشتهاید بفرمایید ضعف عمده آثار پیشنهادی چه بوده است؟
یکی از دلایل عمده رد کردن اغلب پیشنهادهای موجود این است که فیلمنامهها سطحی هستند و دستاندرکاران اغلب پروژهها میخواهند با عجله کار را پیش ببرند و بهاصطلاح آنتن پر کنند. واقعا به این شیوه و با این تعجیل نمیتوان اثر خوب و باکیفیت به مخاطب ارائه داد. اگر سریال «وضعیت سفید» امروز یکی از آثار شاخص تلویزیون به حساب میآید و خیلیها آن را بهترین سریال پس از انقلاب اسلامی میدانند و عوامل اثر و مسئولان پای آن میایستند، دلیلش این است که قرار گرفتن تکتک اجزای آن دو سال زمان برد و درنهایت خروجی فاخری داشت.
طی سالهای اخیر اغلب سریالها فیلمنامهای کامل ندارند و عوامل مربوطه از بازیگران میخواهند براساس سیناپس یا داستانی شفاهی به پروژه بپیوندند، شما با چنین مواردی مواجه شدهاید؟
خیلی سوال خوبی است و اشاره درستی به این مورد کردید. با چنین رویهای بهشدت مخالفم و نزدیک پنجاه، شصت پیشنهاد اینچنینی داشتهام. بهطور مثال شخصی از من خواسته تا در سریالی ویژه ماه رمضان حضور پیدا کنم و تنها سه قسمت از فیلمنامه را برای من فرستاده است. زمانی که به او میگویم ۲۷قسمت دیگر کجاست میگوید در حال نگارش است! همه اینها در حالی است که یک هفته بعد نیز فیلمبرداری آن اثر آغاز میشود. در این میان من بازیگر نباید بدانم آغاز و پایان نقشم چیست؟ و مثلا نباید بدانم در قسمت ۲۶و ۲۷ چه اتفاقی برای نقش میافتد تا بتوانم آن را از اول پیریزی کنم؟ اینگونه است که دیالوگها عمقی نخواهند داشت. شخصیتها هویتی نخواهند داشت و آدمها تبدیل به ماکت میشوند و درنهایت خروجی آثار نیز سطحی خواهند بود. نباید فراموش کنیم که مخاطب باهوش است با چنین آثاری ارتباط برقرار نمیکند.
چه شد که در سریال «مینو» حضور پیدا کردید؟
اگر در زمینه تولید با مشکلاتی روبهرو نبودیم و شرایط ایدهآلی وجود داشت مطمئنا نتایج بهتر بود و با خروجی بهتری مواجه بودیم. با همه اینها سریال «مینو» را خیلی دوست دارم زیرا گروه باانگیزهای مقابل و پشت دوربین حضور داشتند و باتوجه به شرایط، بهترین کیفیت را ارائه دادند.
فیلمنامه «مینو» دارای چه ویژگیهایی است؟
فیلمنامه «مینو» تابستان و پاییز خرمشهر در سال۱۳۵۹ را روایت میکند و به اتفاقی تاریخی میپردازد که مردم ما طی آن سالها با آنها دست و پنجه نرم کردهاند و آن را ورق زدهاند. فیلمنامه «مینو» به مقطعی از آن تاریخ میپردازد که بهجرأت میتوانم بگویم تلویزیون کمتر به آن پرداخته است. یکی دیگر از ویژگیهای «مینو» وجه عاشقانه آن است.
و شخصیت رضا در سریال «مینو» چه ویژگیهایی دارد؟
رضا، فردی عاشق است و پای عشقش ایستاده و برای عشقش میدود و آن همه موانع مختلف را که روزبهروز بر تعدادشان افزوده میشود، نمیبینید و برای عشقش میجنگد. رضا خصوصیتهای رفتاری ویژهای دارد. او صادق است، عاشق است و خصلتهای مردانهای دارد و دارای ویژگیهایی است که زمانی در تکتک ما وجود داشته و امروزه کمتر شاهد آنها هستیم. همه این موارد بهشدت برای من جذاب و ارزشمند بود و باعث شد که این نقش را بپذیرم و در سریال «مینو» حضور یابم. بهخصوص اینکه آن عشق تا به انتها ادامه دارد و از جایی به بعد بهیکباره ماهیت قصه تغییر میکند و اولویتهای آدمهای اثر نیز تغییر میکند. نمیخواهم قصه را لو بدهم اما در ادامه اتفاقاتی میافتد که برای مخاطبان جذابتر خواهد بود لذا بهشدت هیجانزدهام و منتظرم بدانم مخاطبان طی قسمتهای آینده چگونه با آنها ارتباط برقرار خواهد کرد.
به نظرتان آنچه سریال «مینو» را از آثار مشابه متمایز کرده، چیست؟
معمولا در سریالهای ایرانی باید چند قسمت بگذرد تا قصه اصلی آغاز شود و اتفاق اصلی رقم بخورد. یادم هست زمانی که فیلمنامه «مینو» را میخواندم از همان ابتدا، شاید از قسمت دوم آن اتفاق رخ داد و بحران مورد نظر شکل گرفت. این اتفاق زودهنگام در قصه باعث میشود که اتفاقات بعدی پشت سر هم شکل گیرد و بهاصطلاح قلاب مخاطب گیر کند.
نحوه همکاریتان با آقای امیرمهدی پوروزیری کارگردان اثر چگونه بود؟
به نظرم آقای پوروزیری جزو کارگردانهایی خواهد بود که در ادامه راه آثار بهتری از ایشان خواهیم دید و من واقعا نمره عالی و قابل قبول به ایشان میدهم. از زمان پیشتولید که با آقای پوروزیری گپ زدم ایشان را انسان پر و باسوادی دیدم. بیشک ایشان مانند خیلیهای دیگر میتوانستند طی این سالها کار کنند، اما بیگدار به آب نزدهاند و تلاش کردهاند بر انداوختههای خود بیفزایند و در همان ابتدا با قدمی محکم پا به میدان بگذارند. از این لحاظ بسیار به هم شبیه بودیم و بهعنوان کارگردان و بازیگر تفکرات مشابهی داشتیم. من اصولا با کارگردان خیلی حرف میزنم و این تعامل برایم بسیار مهم است. در سریال «مینو» نیز این تعامل با آقای پوروزیری وجود داشت و باعث شد بهتر و بیشتر شخصیت رضا را بفهمم. از همان ابتدا که باهم حرف میزدیم به یک کلیدواژه رسیدیم و آن عشق بود. بارها با آقای پوروزیری در اینباره حرف زدیم که عشق نوعی جنگ است و من برای آن واقعا جنگیدیم و تلاش کردم در وجودم تهنشینش کنم و درنهایت رضا را زندگی کردم. در ادامه قصه اتفاقات عجیبی برای رضا میافتد.
بازخورد مخاطبان را نسبت به سریال «مینو» چگونه دیدهاید؟
خدا را شکر میکنم که در سریال «مینو» حضور داشتهام و برای ارائه بهتر نقش تمام تلاشم را به کار گرفتهام تا به این لحظه نیز بازتاب خوبی از مخاطبان دریافت کردهام و مطمئن هستم از این به بعد سریال رو به اوج میرود نحوه ارتباط مخاطبان با اثر دوچندان خواهد شد.
و سخن آخر؟
در هرجایگاه و رتبهای که هستم تلاش میکنم از کارم لذت ببرم و کمکاری نکنم و در این میان سینما، تئاتر و تلویزیون برایم تفاوتی ندارد زیرا اعتقادم این است که اثر خوب دیده میشود و مخاطبش را راضی نگه میدارد. در تکتک سریالهایی که در آنها حضور یافتهام به اندازه آثار سینماییام، حتی شاید بیشتر انرژی گذاشتهام و برایم ارزشمند هستند. در کل پرده سینما و قاب تلویزیون برایم تفاوتی ندارد و مهم این است که تمام انرژیام را به کار گیرم و همواره به مخاطب احترام بگذارم.
- 12
- 5