دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۵:۴۱ - ۰۴ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۱۰۷۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

عباس غزالی: تلاش می کنم در ورطه تکرار نیفتم

عباس غزالی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
عباس غزالی گفت: «بارها پیشنهادهایی با شرایط مالی بسیار خوب داشته‌ام اما ترجیح داده‌ام آن‌ها را نپذیرم زیرا با اثر ارتباط برقرار نکرده‌ام.»

سریال «مینو» به تهیه‌کنندگی مهدی همایونفر و کارگردانی امیرمهدی پوروزیری یکی از سریال‌های حال حاضر شبکه یک سیماست که تاکنون چند قسمت از آن پخش شده است. این اثر تلویزیونی مضمونی عاشقانه دارد و قصه آن در اواخر دهه۵۰ رخ می‌دهد و وقوع جنگ و حملات رژیم بعث به خرمشهر روند آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

عباس غزالی، پروانه معصومی، سیاوش طهمورث، محمود پاک‌نیت، سلمان فرخنده، مهدیه نساج، شیوا ابراهیمی، نازنین کیوانی، مالک حدپور سراج و میثم رازفر برخی از بازیگران سریال «مینو» هستند و علی دلگشایی، احسان فکا، سلمان فرخنده نگارش نویسندگان فیلمنامه آن را به عهده داشته‌اند.

 

عباس غزالی؛ بازیگر دو عرصه سینما و تلویزیون، فعالیت در عرصه بازیگری را از اواخر دهه۷۰ آغاز کرده و طی سال‌های فعالیتش، علاوه بر بازی در چند تله‌فیلم و فیلم سینمایی، در چند سریال تلویزیونی نیز ایفای نقش کرده که «شاید برای شما اتفاق بیفتد»، «وضعیت سفید»، «رستگاران» و «مادرانه» برخی از آن‌هاست.

 

عباس غزالی که در سریال «مینو» ایفاگر نقش رضا است، درباره چگونگی حضورش در این اثر و جزییات نقشش با «صبا» گفت‌وگو کرد.

 

شما در اواخر دهه۷۰ پا به عرصه تلویزیون گذاشتید و هرچه گذشته، کم‌کارتر یا شاید گزیده‌کار‌تر شده‌اید. این روند از سوی شما بر چه اساس طی شده است؟

اصولا آدمیزاد روزبه‌روز در حال تغییر است، چه بهتر که آن تغییرات در جهت کامل‌تر شدن باشد. شخصا در بازیگری اهداف خیلی بزرگی داشته‌ام و دارم و به سمتش حرکت می‌کنم و از ابتدا وسواس و دقت در انتخاب‌‌هایم مهم بوده است.

 

البته در این میان نکته‌ای وجود دارد و آن این است که بازیگران تا پیش از شناخته شدن بیشتر انتخاب می‌شوند.

بله. در هر حرفه‌ای پیش از دیده شدن و پس از دیده شدن شرایطی ایجاد می‌شود که شیوه کاری فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد و طبیعی هم است. در بازیگری نیز روال به همین شکل است. شما پیش از دیده شدن در آثاری حضور پیدا می‌کنید که شاید انتخاب صددرصد شما نباشد و دلیل حضور شما در آن آثار، فقط و فقط این است که خودتان را اثبات کنید، به همین دلیل در معرض انتخاب قرار می‌گیرید؛ یعنی این‌که شما را انتخاب می‌کنند. اما زمانی که بازی بازیگر دیده می‌شود طبیعتأ خیلی چیزها تغییر می‌کند و بازیگر نیز می‌تواند انتخاب کند.

 

درباره شما این روند چگونه بوده است؟

من درباره نوع انتخاب‌هایم پس از دیده شدن حرف می‌زنم. پس از آن‌که دیده شدم شرایطم سخت‌تر شد، زیرا اعتقادم این است که بازیگر پس از دیده شدن بحرانی را پشت سر می‌گذارد و پس از آن با بحران سخت‌تری مواجه می‌شود.

 

و آن بحران سخت‌تر چیست؟

آن بحران سخت‌تر، خوب ماندن است. وقتی به پیشینه و عقبه پیشکسوتان و اساتیدی چون آقای مهدی هاشمی، آقای نصیریان، استاد پرویز پرستویی و زنده‌یاد خسرو شکیبایی و دیگر بزرگان نگاه می‌کنم با خودم می‌گویم آن عزیزان چه کرده‌اند که همچنان حضور دارند و همیشه در اوج هستند و هر ردپایی که از آن‌ها می‌بینیم قوی و محکم است؟ به هرحال من جوان همواره سعی می‌کنم از تجربه این بزرگان استفاده کنم.

 

در این میان آن مولفه مهمی که در شما وسواس ایجاد می‌کند چیست؟

در میان همه معیارهایی که برای انتخاب یک اثر دارم آنچه برایم همیشه مهم بوده، این است که اثر و نقش مورد نظر، مرا نسبت به دیروزم یک قدم به جلو ببرد. همیشه تلاش کرده‌ام که متفاوت باشم و آدم‌های جدیدی را خلق کنم و فکر می‌کنم یکی از رسالت‌‌های بازیگری این است که بتوانی آدم‌های مختلفی را ارائه دهی؛ به اضافه این‌که، همیشه برایم مهم بوده در اثری حضور پیدا کنم که در شأن مخاطبان باشد و آن‌ها اثر را دوست داشته باشند.

 

اگر واقعا می‌خواهید در آثاری حضور یابید که در شأن مخاطب باشد پس به خیلی از آثار پیشنهادی باید نه بگویید!

بله، بارها پیشنهادهایی با شرایط مالی بسیار خوب داشته‌ام اما ترجیح داده‌ام آن‌ها را نپذیرم زیرا با اثر ارتباط برقرار نکرده‌ام و درنهایت به آن‌ها نه گفته‌ام. اگر کاراکتری سینمایی یا تلویزیونی را دوست نداشته باشم و با او ارتباط برقرار نکنم، نمی‌توانم بازی‌‌اش کنم پس در مقابل نمی‌توانم انتظار داشته باشم که مخاطب پای آن اثر بنشیند و کارم را ببیند.

 

و نظر مخاطبان چقدر و تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟

نظر مخاطب همیشه برایم مهم است و هر زمان که در اثری بازی کرده‌ام موقع پخش پابه‌پای مخاطب آن را دیده‌ام و خودم، خودم را نقد کرده‌ام و تا لحظه پایان پخش، همراه کاراکتر زندگی کرده‌ام.

 

طی این سال‌ها برای فرار از کلیشه‌‌های مرسوم چه تمهیداتی را به کار گرفته‌اید تا از بازی در نقش‌‌های تکراری دور باشید؟

بخشی دیگر از دلیل گزیده‌کاری‌ام این است که به ورطه تکرار و کلیشه نیفتم. پیشنهادهای زیادی را رد کرده‌ام فقط به این دلیل که به ورطه تکرار نیفتم. در این میان نکته مهم این است که واقع‌بینانه به پیشنهادهای روی میز توجه کنیم زیرا باید از میان آن پیشنهادها یکی را برگزینیم. اشتباهی که معمولا در سینما و تلویزیون ما اتفاق می‌افتد این است که یا به بازیگر (پیش از شناخته شدن) اعتماد نمی‌شود یا این‌که آن اعتماد در زمینه نقش‌‌هایی است که بازیگر قبلا آن‌ها را ایفا کرده است. این اتفاق خیلی دردناک است.

 

شما مدتی در تلویزیون حضور نداشتید و حال با سریال «مینو» بازگشته‌اید. باتوجه به پیشنهادهایی که داشته‌اید بفرمایید ضعف عمده آثار پیشنهادی چه بوده است؟

یکی از دلایل عمده رد کردن اغلب پیشنهادهای موجود این است که فیلمنامه‌‌ها سطحی هستند و دست‌اندرکاران اغلب پروژه‌‌ها می‌خواهند با عجله کار را پیش ببرند و به‌اصطلاح آنتن پر کنند. واقعا به این شیوه و با این تعجیل نمی‌توان اثر خوب و باکیفیت به مخاطب ارائه داد. اگر سریال «وضعیت سفید» امروز یکی از آثار شاخص تلویزیون به حساب می‌آید و خیلی‌‌ها آن را بهترین سریال پس از انقلاب اسلامی می‌دانند و عوامل اثر و مسئولان پای آن می‌ایستند، دلیلش این است که قرار گرفتن تک‌تک اجزای آن دو سال زمان برد و درنهایت خروجی فاخری داشت.

 

طی سال‌های اخیر اغلب سریال‌ها فیلمنامه‌ای کامل ندارند و عوامل مربوطه از بازیگران می‌خواهند براساس سیناپس یا داستانی شفاهی به پروژه بپیوندند، شما با چنین مواردی مواجه شده‌اید؟

خیلی سوال خوبی است و اشاره درستی به این مورد کردید. با چنین رویه‌ای به‌شدت مخالفم و نزدیک پنجاه، شصت پیشنهاد این‌چنینی داشته‌ام. به‌طور مثال شخصی از من خواسته تا در سریالی ویژه ماه رمضان حضور پیدا کنم و تنها سه قسمت از فیلمنامه را برای من فرستاده است. زمانی که به او می‌گویم ۲۷قسمت دیگر کجاست می‌گوید در حال نگارش است! همه این‌ها در حالی است که یک هفته بعد نیز فیلمبرداری آن اثر آغاز می‌شود. در این میان من بازیگر نباید بدانم آغاز و پایان نقشم چیست؟ و مثلا نباید بدانم در قسمت ۲۶و ۲۷ چه اتفاقی برای نقش می‌افتد تا بتوانم آن را از اول پی‌ریزی کنم؟ این‌گونه است که دیالوگ‌‌ها عمقی نخواهند داشت. شخصیت‌‌ها هویتی نخواهند داشت و آدم‌ها تبدیل به ماکت می‌شوند و درنهایت خروجی آثار نیز سطحی خواهند بود. نباید فراموش کنیم که مخاطب باهوش است با چنین آثاری ارتباط برقرار نمی‌کند.

 

چه شد که در سریال «مینو» حضور پیدا کردید؟

اگر در زمینه تولید با مشکلاتی روبه‌رو نبودیم و شرایط ایده‌آلی وجود داشت مطمئنا نتایج بهتر بود و با خروجی بهتری مواجه بودیم. با همه این‌ها سریال «مینو» را خیلی دوست دارم زیرا گروه باانگیزه‌ای مقابل و پشت دوربین حضور داشتند و باتوجه به شرایط، بهترین کیفیت را ارائه دادند.

 

فیلمنامه «مینو» دارای چه ویژگی‌‌هایی است؟

فیلمنامه «مینو» تابستان و پاییز خرمشهر در سال۱۳۵۹ را روایت می‌کند و به اتفاقی تاریخی می‌پردازد که مردم ما طی آن سال‌ها با آن‌ها دست و پنجه نرم کرده‌اند و آن را ورق زده‌اند. فیلمنامه «مینو» به مقطعی از آن تاریخ می‌پردازد که به‌جرأت می‌توانم بگویم تلویزیون کمتر به آن پرداخته است. یکی دیگر از ویژگی‌‌های «مینو» وجه عاشقانه آن است.

 

و شخصیت رضا در سریال «مینو» چه ویژگی‌‌هایی دارد؟

رضا، فردی عاشق است و پای عشقش ایستاده و برای عشقش می‌دود و آن همه موانع مختلف را که روزبه‌روز بر تعدادشان افزوده می‌شود، نمی‌بینید و برای عشقش می‌جنگد. رضا خصوصیت‌‌های رفتاری ویژه‌ای دارد. او صادق است، عاشق است و خصلت‌‌های مردانه‌ای دارد و دارای ویژگی‌‌هایی است که زمانی در تک‌تک ما وجود داشته و امروزه کمتر شاهد آن‌ها هستیم. همه این موارد به‌شدت برای من جذاب و ارزشمند بود و باعث شد که این نقش را بپذیرم و در سریال «مینو» حضور یابم. به‌خصوص این‌که آن عشق تا به انتها ادامه دارد و از جایی به بعد به‌یکباره ماهیت قصه تغییر می‌کند و اولویت‌‌های آدم‌های اثر نیز تغییر می‌کند. نمی‌خواهم قصه را لو بدهم اما در ادامه اتفاقاتی می‌افتد که برای مخاطبان جذاب‌تر خواهد بود لذا به‌شدت هیجان‌زده‌ام و منتظرم بدانم مخاطبان طی قسمت‌‌های آینده چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار خواهد کرد.

 

به نظرتان آنچه سریال «مینو» را از آثار مشابه متمایز کرده، چیست؟

معمولا در سریال‌های ایرانی باید چند قسمت بگذرد تا قصه اصلی آغاز شود و اتفاق اصلی رقم بخورد. یادم هست زمانی که فیلمنامه «مینو» را می‌خواندم از همان ابتدا، شاید از قسمت دوم آن اتفاق رخ داد و بحران مورد نظر شکل گرفت. این اتفاق زودهنگام در قصه باعث می‌شود که اتفاقات بعدی پشت سر هم شکل گیرد و به‌اصطلاح قلاب مخاطب گیر کند.

 

نحوه همکاریتان با آقای امیرمهدی پوروزیری کارگردان اثر چگونه بود؟

به نظرم آقای پوروزیری جزو کارگردان‌‌هایی خواهد بود که در ادامه راه آثار بهتری از ایشان خواهیم دید و من واقعا نمره عالی و قابل قبول به ایشان می‌دهم. از زمان پیش‌تولید که با آقای پوروزیری گپ زدم ایشان را انسان پر و باسوادی دیدم. بی‌شک ایشان مانند خیلی‌‌های دیگر می‌توانستند طی این سال‌ها کار کنند، اما بی‌گدار به آب نزده‌اند و تلاش کرده‌اند بر انداوخته‌‌های خود بیفزایند و در همان ابتدا با قدمی محکم پا به میدان بگذارند. از این لحاظ بسیار به هم شبیه بودیم و به‌عنوان کارگردان و بازیگر تفکرات مشابهی داشتیم. من اصولا با کارگردان خیلی حرف می‌زنم و این تعامل برایم بسیار مهم است. در سریال «مینو» نیز این تعامل با آقای پوروزیری وجود داشت و باعث شد بهتر و بیشتر شخصیت رضا را بفهمم. از همان ابتدا که باهم حرف می‌زدیم به یک کلیدواژه رسیدیم و آن عشق بود. بارها با آقای پوروزیری در این‌باره حرف زدیم که عشق نوعی جنگ است و من برای آن واقعا جنگیدیم و تلاش کردم در وجودم ته‌نشینش کنم و درنهایت رضا را زندگی کردم. در ادامه قصه اتفاقات عجیبی برای رضا می‌افتد.

 

بازخورد مخاطبان را نسبت به سریال «مینو» چگونه دیده‌اید؟

خدا را شکر می‌کنم که در سریال «مینو» حضور داشته‌ام و برای ارائه بهتر نقش تمام تلاشم را به کار گرفته‌ام تا به این لحظه نیز بازتاب خوبی از مخاطبان دریافت کرده‌ام و مطمئن هستم از این به بعد سریال رو به اوج می‌رود نحوه ارتباط مخاطبان با اثر دوچندان خواهد شد.

 

و سخن آخر؟

در هرجایگاه و رتبه‌ای که هستم تلاش می‌کنم از کارم لذت ببرم و کم‌کاری نکنم و در این میان سینما، تئاتر و تلویزیون برایم تفاوتی ندارد زیرا اعتقادم این است که اثر خوب دیده می‌شود و مخاطبش را راضی نگه می‌دارد. در تک‌تک سریال‌هایی که در آن‌ها حضور یافته‌ام به اندازه آثار سینمایی‌ام، حتی شاید بیشتر انرژی گذاشته‌ام و برایم ارزشمند هستند. در کل پرده سینما و قاب تلویزیون برایم تفاوتی ندارد و مهم این است که تمام انرژی‌ام را به کار گیرم و همواره به مخاطب احترام بگذارم.

 

 

  • 12
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش