دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۷:۲۸ - ۰۸ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۲۱۰۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

مریم امیرجلالی: مردم تا چه زمانی باید پای سریال‌های ملودرام تلویزیون ضجه بزنند؟

مریم امیرجلالی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مردم در شرایط موجود دوست دارند تا سریالی را ببینند که آن‌ها را بخنداند؛ سفره مردم خالی است اما لااقل کارهایی ساخته شود که مردم از آن‌ها لذت ببرند. بازیگران طنازی داشتیم که مردم با طنزشان خوش بودند اما آرام‌آرام آن‌ها را کنار گذاشتیم.

به گزارش تسنیم، «ترش و شیرین»،‌ «خانه به دوش» و «متهم گریخت» را هر بار که از تلویزیون پخش می‌کنند انگار همین دیروز ساخته شده بود. مردم مخاطب طنز دلچسب و با اصالت هستند؛ فیلمنامه‌های کمدی را می‌پسندند که علاوه بر برخورداری از آرایه‌های روز، منطبق با واقعیت‌های جامعه باشد. به تعبیر مریم امیرجلالی مردم دوست دارند فیلمنامه‌نویس از وضعیت جامعه و خانواده‌های ایرانی فاصله نداشته باشد و مشکلات و معضلات و اتفاقات خودشان را با دستمایه طنز از قاب تلویزیون دنبال کنند. اگر اتفاق خاصی برای طنزهای امروز نمی‌افتد چون انگار فیلمنامه‌نویس در فضایی دیگر از جامعه امروز، سِیر می‌کند.

 

جوابی ندارم به مردم بدهم چرا طنز ساخته نمی‌شود

او درباره کم‌کار بودن و طنزی که در تلویزیون کمرنگ‌تر شده است به خبرنگار خبرگزاری تسنیم،‌ گفت: کار که نداریم و از آن‌هایی هستیم که از طریق هنر بازنشسته هستیم. البته خبری هم از کار نیست؛ چون فیلمنامه‌هایی پیشنهاد می‌شود که اصلاً کیفیت خوبی ندارند. مردم این روزها از من می‌پرسند چرا طنز ساخته نمی‌شود و شما چرا دوباره آن آثار موفق «ترش و شیرین»، «متهم گریخت» یا «خانه به دوش» را تکرار نمی‌کنید. واقعاً نمی‌دانم چه جوابی به آن‌ها بدهم. خوشبختانه آنقدر بازیگر جدید آمده است که کار به قدیمی‌ها داده نمی‌شود. من دغدغه خودم را ندارم؛ درباره کسانی صحبت می‌کنم که یک عمر تلاش کردند و کاربلدند ولی الان کنج خانه نشسته‌اند، نه حال این‌ها را کسی می‌پرسد و نه کسی به این‌ها کار می‌دهد.  

 

تجملات و زرق‌وبرق‌ها جایش در تلویزیون نیست

امیرجلالی در پاسخ به این سوال که چرا طنازان کاربلد و طنزهای خوب به تلویزیون برنمی‌گردند، تصریح کرد: چون طنزنویسان کاربلد در تلویزیون نیستند که فیلمنامه‌های طنز خوب که از جنس سادگی و حقیقت‌گرایی باشد، نوشته نمی‌شود. تجملات و زرق و برق جایش در مدیوم تلویزیون نیست. اینجا باید حرف‌های ساده و تأثیرگذار زد؛ مردم می‌خواهند هم فرهنگ بیاموزند و هم دلشان خوب باشد. نمی‌دانم انگار نمی‌خواهند ارتباط مردم با شادی برقرار شود. آن روزگار فیلمنامه‌های خوب طنز نوشته می‌شد و طنزهای خوبی داشتیم. بازیگران طناز کاربلد ما هم دیگر در تلویزیون نیستند و متأسفانه آن‌ها را به تدریج کنار گذاشتند. نه اینکه خودشان بروند آن‌ها را کنار گذاشتند. دلیلش را هم نمی‌دانم بایستی مسئولین ذیربط پاسخگوی این چرایی باشند.

 

بگذارید مردم حداقل از تماشای تلویزیون لذت ببرند

وی خاطرنشان کرد: رمز موفقیت آن روزهای طنز تلویزیون، فیلمنامه‌های خوب و دلچسب بود که در پایان، پیامی هم به مخاطب انتقال می‌داد. به واقع امروز مردم می‌خواهند بخندند و دلشان برای خنده تنگ شده است. واقعاً چقدر باید پای ملودرام، گریه کنند و ضجّه بزنند. مردم ما را می‌شناسند شاید ندانند کدام مدیر در کجا هست و چه اقدامی انجام می‌دهد. به ما می‌گویند ما دوست داریم یک چند لحظه‌ای پای تلویزیون دلمان خوش باشد، حتی اگر سفره‌مان خالی است. سفره که خالی است اما لااقل برای مردم کارهایی ساخته شود که مردم از آن‌ها لذت ببرند. بازیگرانی که طنز بازی می‌کردند کجا هستند؟ غیر از این است که یکسری الان آمده‌اند که نه کسی آن‌ها را می‌شناسد و می‌دانند چکار باید بکنند. این رابطه‌هاست که میان تلویزیون و کاربلدها فاصله انداخته است و این‌ها کل تلویزیون را گرفته‌اند.

 

چرا باید با رابطه و رابطه‌بازی جلوی خنده مخاطب گرفته شود؟

این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون،‌ اظهار کرد: اصل مطلب این است که ما باید کاری کنیم که مردم راضی باشند نه خودمان؛ من باید برای مردم کار کنم و مردم را شاد کنم. مسئولین ذیربط ما باید بدانند که مردم در کوی و برزن هم از ما طنز می‌خواهند. مردم می‌خواهند بخندند و شاد باشند. چرا باید با رابطه و رابطه‌بازی این خنده و اتفاقات خوب تلویزیون را از مخاطب دریغ کنیم؟ همیشه سعی کرده‌ام با هنر، خودم را نشان دهم و هیچ‌وقت از رابطه برای گرفتن نقش استفاده نکرده‌ام و صادقانه جلوی دوربین بروم و به مردم خدمت کنم. شاید همین تلاش‌ها باعث شده که مردم هنوز هم من و آثارم را دوست دارند.

 

نمی‌دانم چرا نیستند؟ شاید به دلیل پول‌های کلان سینما باشد

وی در پاسخ به این سوال که چرا دیگر با رضا عطاران کار نکردید، گفت: رضا عطاران را دیگر ندیدم و هیچ ارتباطی هم با ایشان ندارم. چون کار که تمام می‌شود همه با هم خداحافظی می‌کنیم. اینکه به خاطر پول، ایشان و امثال ایشان ترجیح می‌دهند در سینما کار کنند شاید هم یکی از دلایل حضور پررنگ ایشان در سینما باشد. پول‌های کلانی که در سینما می‌گیرند اما تلویزیون این پول‌ها را یا نمی‌دهد و یا برخی از تهیه‌کنندگانش آن‌قدر بی‌تعهدانه با هنرمندان برخورد می‌کنند که ترجیح‌ می‌دهند به تلویزیون نیایند. چرا که ما اینجا باید دنبال تهیه‌کننده باشیم تا بتوانیم پول‌مان را بگیریم. جالب است که قسط آخر آن هم معمولاً خورده می‌شود.

 

اصالت بازیگری‌ام را به خاطر گرفتن نقشی زیر سوال نبرده‌ام

امیرجلالی خاطرنشان کرد: ما فیلمنامه‌های درستی داشتیم. اگر به ما فیلمنامه‌ای می‌دادند این نبود که همه‌چیز را کارگردان بگوید، ما کار بازیگری مولف را انجام می‌دادیم و انجام می‌دهیم. من خیلی زحمت کشیدم ولی متأسفانه امروز به ما بها داده نمی‌شود. اما افتخار می‌کنم درگیر تیم‌بازی‌ها و گروه‌بازی‌های برخی نشدم. هیچ‌گاه اصالت بازیگری‌ام را به خاطر گرفتن نقشی زیر سوال نبرده‌ام و افتخارم این است با کسانی کار کرده‌ام و کارهایی انجام داده‌ام که همیشه برای مردم تازگی دارد. همین سریال «بی‌قرار» که تازه به پایان رسیده را مردم خیلی دوست داشتند. چون زندگی واقعی مردم را نشان می‌داد و مردم می‌توانستند به راحتی با آن همزادپنداری کنند.

 

نمی‌دانم یک شبه، چطور خیاطی، بازیگر می‌شود

وی در خاتمه افزود: توجه زیاد از حد به سلبریتی‌ها و رابطه‌بازی‌ها و پارتی‌بازی‌‌ها به جایی رسیده که یک شبه نمی‌فهمم کسی که خیاط بوده، فردای آن روز بازیگر می‌شود. هنوز بعد از این یبست و سه سال که در حرفه بازیگری فعالیت دارم نمی‌گویم بازیگر هستم. چراکه نه آکادمیک کار کردم و نه کلاس و دوره‌ای دیده‌ام. من خودم را همان مدیر مالی می‌دانم و افتخار می‌کنم شغلم هنوز مدیر مالی است. در کنار آن کسانی که بنده را دعوت به کار می‌کنند نظر آن‌هاست که من را دعوت به کار می‌کنند. من بازیگر نیستم و هیچ وقت هم نام خودم را هنرمند نگذاشتم و نمی‌گذارم؛ چون شغل دیگری دارم.

 

 

  • 23
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش