علی پاكدست برای عروسك محبوبی مثل «عزیزم ببخشید» سنگ تمام گذاشته و با دستان هنرمندش حركاتی برای او طراحی كرده كه در خیلی از عروسكها نمیبینیم. البته پاكدست را خود هنریها بیشتر با نام گروه تئاتر عروسكی «آران» در قامت دستیار ارشد بهروز غریبپور و یك عمر فعالیت خالصانهاش برای كودكان میشناسند. به بهانه قرار گرفتن در آستانه جشنواره فیلم كودك و نوجوان اصفهان سراغ این هنرمند رفته و گفتوگویی با او انجام دادهایم كه در ادامه میخوانید.
شما چطور وارد كار در حوزه كودك شدید؟
كودكیهای ما با تمام كمبودهایی كه وجود داشت سرشار از نشاط بود و ما با تمام وجود كودكی كردیم. فضای آن زمان به ما اجازه میداد كه به طور طبیعی كودكیمان را بگذرانیم، بازیهای مختلف، قصههایی كه از بزرگترها میشنیدیم، معماری شهری و نقش سازنده كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان در آن سالها همگی دست به دست هم میداد و دنیای كودكیمان را رنگینتر میكرد. بهشخصه همواره امیدوارم بتوانم میراثی كه از گذشتگان به من رسیده را به نسلهای بعد انتقال دهم تا آنها هم دنیای زیباتر و رنگینتری داشته باشند.
كارهای عمده شما در حوزه كودك است. دنیای كودك با دنیای بزرگسال چه فرقی میكند؟
كودكان فیلسوفهایی هستند كه بزرگ نشدهاند. پر از سوالهای عمیقی از زندگی هستند كه اگر ما بتوانیم از طریق هنر به آن پاسخ دهیم كار بزرگی انجام دادهایم و البته ذكر این نكته هم ضروری است كه در بین مقطع سنی كودك و بزرگسال، نوجوانانی هستند كه اتفاقا دوران خیلی مهم و تاثیرگذاری را سپری میكنند. متاسفانه این مقطع سنی غالبا نادیده گرفته میشوند. برای نوجوانان هیچوقت هیچ كار جدیای تولید نشده و به نظرم واجب است كه برای این مقطع سنی كه دورهای بسیار حساس است آثار ارزشمندی تولید شود.
سالهای زیادی است كه كار عروسكی میكنید، جایگاه این هنر را در جهان چگونه ارزیابی میكنید. فكر میكنید هنرمندان ایرانی در این زمینه حرفی برای گفتن دارند؟
ما هنرمندان شاخصی در سینمای كودك و تئاتر عروسكی كودكان و... داریم. به نظرم هنرمندان ما با تمام محدودیتها با عشق كارشان را انجام میدهند، اما توجه و حمایتهای (مالی، معنوی و...) بیشتری از طرف مسؤولان نیاز است. سالهای قبل در صدا و سیما آثار شایسته بسیاری درباره كودك و نوجوان ساخته میشد، اما الان این حوزه انگار رو به فراموشی رفته.
از بین عروسكهای خاطرهانگیز دوران كودكیتان كدامیك را بیشتر میپسندید؟
خیلی سوال سختی پرسیدید. مادربزرگها همیشه یك نخود را رنگی میكردند و با آن نخود قصهها میساختند و تعریف میكردند كه از یاد رفتنی نیست. ضمن اینكه در دوران كودكی ما دورهگردهایی در محلات میرفتند و با عروسك برای بچهها قصه تعریف میكردند. مثلا یك نفر دایرهزنگی میزد و دیگری همینطور كه نخ عروسك دستش بود داستان هم تعریف میكرد. به این عروسك اصطلاحا «قی ننه» میگفتند و خیلی زیبا بود یا خاطرم هست «شهر فرنگ» را كه نوعی سرگرمی كودكانه برای بچهها بهشمار میآمد. شهرفرنگ جعبهای چهارگوش سوار بر چهارچرخ بود كه ما چشممان را بر سوراخ دیوارهاش میگذاشتیم و یكسری تصاویر رنگی میدیدیم.
در مورد شخصیت «عزیزم ببخشید» در مجموعه «كلاه قرمزی» كه بازیدهندهاش هستید، بگویید. آنقدر كه این شخصیت برای مردم محبوب است برای خود شما هم هست؟
همین الان كه شما از «عزیزم ببخشید» نام بردید دلم برایش تنگ شد. در خلق یك شخصیت عروسكی تمام همكاران اعم از طراح عروسك و بازی دهنده و گوینده با عشق به یك شخصیت جان میدهند. «عزیزم ببخشید» را خیلی دوست دارم و امیدوارم مجموعه كلاهقرمزی ادامه پیدا كند كه مردم شخصیتهای دوستداشتنیشان را بیشتر ببینند.
جشنوارههای كودكی كه در آن فیلمهای عروسكی اكران میشود یا اختصاصا جشنوارههای عروسكی را چطور ارزیابی میكنید؟ آیا این جشنوارهها میتواند انتظارات هنرمندان را برآورده كند؟
جشنوارهها برآیند فعالیت سالانه یا دو سال یكبار هنرمندان هستند. نه اینكه جشنوارهها مرجعی باشند برای تولید. این پروسه معكوس و معیوب باید از بین برود. ما باید به این نقطه برسیم كه یكسری تئاتر عروسكی كودكان تولید شده و بعد راهی جشنوارهها شود. در قدیم مثلی میگفتند با این مضمون كه كاشت، داشت و برداشت و بعد از برداشت محصول خوب بود كه برایش جشن میگرفتند. الان ما نمیتوانیم بگوییم كه جشنوارهای داریم، بیاییم سریع بكاریم و محصول آن را درو كنیم. این انتظار بیهوده است. نمیتوان در یك پروسه زمانی كوتاهمدت جشنوارهای مهم و موثر برگزار كرد. ضمن اینكه باید به خاطر داشته باشیم كه تقویت ادبیات كلاسیك كشورمان تنها با برگزاری یك جشنواره فراهم نخواهد شد. در صورتی كه اگر این اتفاق در تولیدات سالانه رخ دهد میتوان آثاری را با فرصت و هدف معین در قالب این موضوع تولید كرد.
- 9
- 1