هنر هفتگانه
به توانایی خلق لذت برای بیننده یا شنونده، هنر می گویند. حس دلپذیری که بعد از دیدن یا شنیدن و یا لمس یک شئی در وجود شخص بوجود می آید، نشانه می دهد که شخص با یک هنر و اثر هنری رو به رو شده است. توجه کنید که صاحب حس حتماً باید هنرمند یا هنر شناس باشد. اگر چه شخص هنر شناس مسلما از هنری که توسط شخص هنرمند بوجود آمده لذت بیشتری خواهد برد ولی فراموش نکنید که هنر و شیء هنری در وجود افردی که درکی از هنر ندارند حس زیبایی شناسی و لذت بوجود می آورد. این لذت درونی جهانی است، به همین علت است که می گویند هنر امری جهانی است.
تاکنون از هفت هنر در دنیا نام برده اند که این هنرها توانسته مردم را به اغنا بکشاند. در زبان فارسی هنر ریشه ای سانسکریتی دارد. این کلمه از دوبخش “سو” و “نر” یا “نره” تشکیل شده است. بخش اول سو به معنای نیک و بخش دوم آن مفهوم مرد یا زن دارد. کم کم “س” به “ه” تبدیل شده و از این جهت واژه هونر یا هنر بوجود آمد. هنر هفتگانه یعنی رشته هایی که هنر اول تا هفتم را تشکیل می دهند. در ادامه این هنرها همراه با زیرمجموعه هایشان آورده شده است:
>> هنر اول هفتگانه، هنر موسیقی:
نخستین هنر هفتگانه، هنر شنیداری است که گوش آن ها را می شنود و جزء اولین هنرها به شمار می رود. این هنرها شامل انواع موسیقی است. موسیقی همزاد آدم است. آن جا که به چهچه ی پرندگان یا نوای آبشار دل میسپرده و لذت می برده است، در حقیقت موسیقی طبیعت را می شنیده است. فیثاغورث را در تاریخ، سازنده اولین تارهای انسان ساز می دانند و داوود نبی که خواننده خوبی بوده و در دستش، آهن مانند موم نرم بوده است را در اسلام مبتکر علم موسیقی می دانند ولی ما اطمینان داریم موسیقی های ضربی پیش از هردوی آن ها وجود داشته است و انسانها با یکدیگر به وسیله دمیدن در شاخ جانوران ارتباط داشته اند.
موسیقی در وجود ما از طريق حس شنیداری، حس لذت پدیدار می کند. این هنر هفتگانه صرفا برای لذت بخشی نیست بلکه به نشانه هایی از اعتراض، توضیح و یا نشانه های دیگر تبدیل شده است. به همین علت توصیف موسیقی به معنای هنری که احساسات را برمی انگیزد، معنای درستی حساب نمی شود. بدین ترتیب توصیف پرفسور رابرت گرینبرگ درباره موسیقی چنین است:« هنر موسیقی یعنی؛ صدا در زمان » به این ترتیب نه تنها موسیقی بعنوان یک لذت دهنده صرف است، بلکه به معنای واقعی آن تعریف می شود.
>> هنر دوم هفتگانه، حرکات نمایشی:
در سده ۱۷ ام در بریتانیا هنر نمایشی تولد خود را شروع کرد، که هدف آن اشاره کردن به یک داستان یا مفهوم از دید حرکات فیزیک میباشد که به دو صورت فردی یا گروهی صورت می پذیرد. این شکل از هنر هفتگانه، سبکی با تحرک زیاد ایجاد می کند و سعی می کند تا ارتباطی تنگاتنگ بین جسم و روح مخاطبان خلق کند، که بعضا زمینه را با واکنش های فیزیکی آن ها یا ایجاد اشتیاق برای داشتن حرکات فیزیکی مشابه فراهم می سازد. هنر نمایشی به چند گروه تقسیم می شود که عبارتست از:
۱- رقص:
به حرکت های انسان که برای بیان یک حالت انجام می گیرد رقص می گویند. رقص میتواند در محیط هایی همچون اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود. رقصنده به افرادی گفته می شود که به انجام رقص می پردازند و به خودِ کنشِ رقص، رقصیدن یا رقص گفته می شود. رقاص در فرهنگ معاصر ایرانی، لفظی با بار منفی است که به رقصندگان باشگاه های شبانه ازجمله رقص عریان عربی و رقص برهنه غربی اطلاق می شود. برای افردی که حرفه آنان نوعی از انواع رقص های هنریست، استفاده از این لفظ ناپسند است. رقص های مختلف از حرکات نمایشی( دومین هنر هفتگانه) به شمار میروند که شامل رقص باله، رقص فولکلر، رقص بالروم، رقص آیینی و… می باشد.
۲- اپرا:
به تلفیق موسیقی و تئاتر که حقیقت را به تصویر می کشد اُپرا می گویند. باید در موسیقی و نمایش، آگاهی داشته باشید تا بتوانید آثار اپرایی خلق کنید و پدیده ای درخور تحسین ایجاد کنید. اپرا به مجموعه ای از هنرهای مختلف نظیر موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی گفته میشود. یکی از ارزنده ترین پدیده های جهان موسیقی اپرا می باشد. اپرا که یکی از پخش های حرکات نمایشی در هنر هفتگانه میباشد طی چندین قرن، با تحولات فراوان، همه گونه رویدادها و سبک های موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
۳- سیرک:
از دیگر شاخه های حرکات نمایشی بسیار مهیج در هنر هفتگانه می توان به سیرک اشاره کرد که در غرب اروپا در اواسط قرن ۱۷ شکل گرفت. نخستین افردی که واژهٔ سیرک را به کار بردند رومیان بودند. در آن هنگام سیرک به محوطهٔ وسیعی گفته میشد که محل نمایش های مهیجی همچون اسب دوانی، آکروبات، مسابقه ارابه رانی و کشتی بود. اسب دوانی، حرکات آکروباتیک، دلقک ها، شعبده بازی و تردستی و حرکات نمایشی با استفاده از حیوانات رام شده و دست آموز در نمایش های سیرک وجود دارد ، که به طرق مختلف انجام می گیرد.
>> هنر سوم هفتگانه، هنرهای ترسیمی:
هنرهای ترسیمی که سومین هنر هفتگانه شناخته می شوند به عنوان شاخه ای از هنرهای تجسمی میباشد که هنرمند در آن با استفاده از ابزارهای کاربردی یک اثر هنری را ثبت می کند. هنرهای ترسیمی در دوران انسان های غارنشین شکل گرفت و در نهایت منتهی به اختراع خط شد. با رشد قوه تعقل و تفکر آدمی، این هنر توسعه یافت تا جایی که بخش مهمی از زندگی بشر امروزی را تشکیل می دهد. هنرهای ترسیمی شامل دو بخش میباشد که بخش اول آن هنرهای ترسیمی تصویرگری مثل نقاشی و عکاسی بود و بخش دوم آن هنرهای ترسیمی نوشتاری مانند خطاطی بود که مهم ترین مؤلفه های این هنر، رسم خطوط می باشد. معیارهای تشخیصی هنرهای ترسیمی در طی دوره های مختلف، تغییر یافت. از همین رو، این نوع هنر دامنه وسیع تری از وسایل و ابزار نظیر رنگ، سایه و … را در برمی گیرد.
>> هنر چهارم هفتگانه، هنرهای تجسمی:
هنرهای تجسمی، به حواس بصری وابسته است و با توجه به این ویژگی، مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهند. البته این هنر هفتگانه با نام های دیگری مانند هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز شناخته می شود. بدین ترتیب این هنر مبتنی بر حس بینایی است. از هنر های تجسمی می توان به نقاشی، مجسمه سازی ، طراحی، چاپ دستی، گرافیک، عکاسی، صنایع دستی و هنرهای کاربردی اشاره کرد. هنر های کاربردی شامل طراحی صنعتی، طراحی مد، طراحی داخلی، طراحی گرافیکی است. هنرهای تجسمی یکی از مهمترین ارکان هنری میباشد چون در حوزه هنر، قلمرو گسترده ای دارد، به اصطلاح “نقاط” موقعیت های مختلف را در یک مجموعه بهمراه اتصالشان به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد. از اتصال نقاط به یکدیگر و ایجاد اشکال و ترکیب آن ها به بهترین نحو ممکن بعنوان “تناسب طلایی” نیز یاد می شود.
>> هنر پنجم هفتگانه، هنر ادبیات:
ادبیات نیز یکی از دیگر انواع هنر هفتگانه به شمار می آید که میتوان آن را نماد تمام قد از ابعاد مختلف جامعه و فرهنگ گذشته و حال دانست. ادبیات و هنرهای ادبی بعنوان یک نماد از فرهنگ های مختلف در هر جامعه ای میتواند خود را به رخ بکشد. از دیرباز، ادبیات بهترین راه برای انتقال احساسات و ایجاد ارتباط با دیگر انسانها بوده است، به همین منظور در طول تاریخ انسانها تصمیم می گیرند به این رابطه باستانی جلوه ای جدید بدهند. ادبیات در معنای لغوی کارشناسان حوزه ادبی جهان، “دانش فرهنگی” ترجمه شده است. به این هنر، دانش فرهنگی نیز گفته میشود که در زمینه های مختلف از جمله شعر، داستان، نویسندگی، سفرنامه و… تعریف می شود. هنر ادبی صرفا به منظور خوب حس کردن ، خوب اندیشیدن و خوب نوشتن، است. با تکیه بر روح یک شخص یا جامعه این هنر به تحریر میرسد و با جلوه ای متنوع از آثار روزمره، وظیفه بیان و انتقال این مفاهیم جسمانی و یا روحانی را عهده دار می باشد.
>> هنر ششم هفتگانه، هنرهای نمایشی:
ششمین هنر هفتگانه به هنرهای نمایشی اختصاص دارد. هنرهای نمایشی به حرکات نمایشی که در جایگاه دوم از لیست هنرهای هفتگانه قرار دارد، شباهت زیادی دارد. وجه مشترک آن ها بطور کلی استفاده از ارکان فیزیک در نمایش است. هنرهای نمایشی بسته به عواملی از جمله تماشاگر، متن، محل و زمان نمایش و… میباشد که میتوانند در کنار یکدیگر به یک داستان و همچنین ایفای نقش بی بدیل برای مخاطب تبدیل شوند. هنگامی که هنرهای نمایشی زنده مانند پانتومیم، اپرا، نمایش های عروسکی و ... به صحنه آمدند، در هنر و جامعه هنری تغییر و تحولی را پدید می آوردند.
>> هنر هفتم هفتگانه، هنر سینما:
نقطه عطف و تکامل تمامی هنرها در کنار یکدیگر و تلفیق، سینما میباشد که این نوع هنر هفتگانه در معنای لغوی خود به معنای “حرکت” است، ولی در اصطلاح مدرن آن به معنی ترکیب تصاویر متحرک و جان بخشیدن به داستان به وسیله این تصاویر برای درک بهتر آن برای تماشاگران است. سینما در فاصله سال های ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۹ میلادی با اختراع عکاسی و ساخت تصاویر متحرک پا به عرصه وجود گذاشت. بعد از سال ۱۹۵۰ میلادی، تقاضای عمومی برای سرگرمی از طریق تصاویر متحرک سبب شد تا سالن های سینما گسترش پیدا کند. درواقع یک اثر سینمایی از عناصر تصویر و صدا تشکیل می شود. در فاصله سال های ۱۸۷۵ تا ۱۹۱۵ میلادی رشد و شکوفایی هنر تئاتر به وقوع پیوست. این شاخه از هنرهای نمایشی در مقابل دیدگان مخاطبان یا تماشاگران به ارائه نمایش نامه می پردازد. امروزه تئاتر از نظر ساختار نمایش نامه و شکل اجرا، دامنه گسترده تری به خود گرفته و به اشکالی مانند تئاتر خیابانی، محیطی، مواجه و … تبدیل شده است.
وجه مشترک هنر هفتگانه
در بین تمامی آثار هنری، ویژگی های مشترک، زمینه ساز شکل گیری هنر هفتگانه است که این ویژگی ها به شرح زیر است:
۱. تخیل:
مهمترین عامل در شکل گیری آثار هنر هفتگانه، تخیل میباشد، هرچه هنرمند حس تخیل بهتری داشته باشد در بین سایر هنرمندان آثار وی شاخص تر می شود.
۲. احساسات و عواطف هنرمند:
وجه اشتراک آثار هنر هفتگانه در اینست که بیشتر این آثار طبق عواطف و احساسات هنرمند شکل می گیرد و در پیش زمینه آثار هنری تفکر منطقی و عقلانی کم تر دخالت دارند. این بدین معنی نیست که هنرمند در خلق آثار از عقل، شعور و درک خود استفاده نمی کند، به عبارتی یعنی در ابتدای شکل گیری طرح هنرمند، احساسات او بر جنبه های فکری برتری می یابد.
۳. منشوری بودن و چند معنایی بودن آثار هنری:
زمانی که هنرمند اثری را خلق می کند هر فردی که در مقابل آن اثر قرار می گیرد برداشت متفاوتی را باتوجه به تفکرات و احساسات خود میتواند از آثار هنر هفتگانه داشته باشد. وقتی یک اثر هنری از عواطف و احساسات هنرمند شکل می گیرد معنایی تک بعدی ندارد و استنباط از آن متفاوت می باشد.
گردآوری: بخش هنرو سینما سرپوش
- 11
- 1