دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۰:۳۸ - ۱۸ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۵۲۱۶
هنرهای تجسمی

ویژگی‌ها و کاستی‌های حراج تهران در گفت‌وگو با موافقان و مخالفان این رویداد بحث‌برانگیز

سود فروش آثارحراج تهران به جیب چه کسی می‌رود؟

حراج تهران,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

داستان فروش آثار حراج تهران عصر روز جمعه با مبلغ ۴۲ میلیارد و ۲۰۴ میلیون تومان رقم خورد. با این تفاوت که در این دوره از حراج تهران برای اولین بار ۶ اثر از ۷۹ اثر به فروش نرفت و آثار زیادی نیز به قیمت کمینه چکش خورد. این در حالی است که حراج امسال توانست با وجود شرایط اقتصادی ناهمواری که بر کشور حاکم است، روی پای خود بایستد و رشد ۳۵ درصدی فروشش را نسبت به سال گذشته اعلام کند.

با این تفاسیر سؤالی که مطرح می‌شود این است که با رشد ۳۵درصدی فروش امسال آیا می‌توان گفت که حراج نسبت به سال گذشته فروش بهتری داشته است؟ و چرا ۶ اثر برای اولین بار در این حراج به فروش نرفت؟ که خود جای بحث دارد. از طرفی سؤالی که ممکن است ذهن مخاطب را به خود مشغول کند این است که حراج تهران به نفع چه کسی یا چه کسانی است و آیا واقعاً از نظر اقتصادی برای کشور سودآور است؟

حراج تهران دلال بازی است و به نفع اقتصاد کشور نیست

دکتر میثم موسایی اقتصاددان و استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه آیا حراج تهران در زمره اقتصاد فرهنگ وهنر است و آیا برای کشورسرمایه‌آور است؟ به «ایران» می‌گوید: «این حراج در واقع به دلال‌بازی و تبدیل محصولات و کالاهای فرهنگی به کالاهای دلالی کمک می‌کند و نقشش در همین حد است. نقشی که در اقتصاد واقعی باعث جابه‌جایی ثروت و انتقال آن می‌شود و معمولاً کسانی‌که در چنین بازارهایی خرید و فروش می‌کنند، به ثروت آنها افزوده می‌شود و جابه‌جایی درآمد صورت می‌گیرد؛ البته نه به نفع هنرمند یا هنرمندان جزء، بلکه به نفع مالکان آثار. بخشی از آثار محصولات تجسمی که شرکت می‌کنند ساختار انحصاری دارند و رقابت کامل اصلاً به وجود نمی‌آید.»

این استاد دانشگاه در ادامه اظهاراتش افزود: «پایین‌ترین سطح این است که خود هنرمند محصولش را عرضه کند. یعنی چون هنرمندانِ جزء شناخته شده نیستند گالری دارها آثارشان را با قیمت پایین می‌خرند و آنها با قیمت بالاتری به مجموعه دار می‌فروشند و آنها هم برای آن ارزش نمادین قائل می‌شوند و با قیمت بالاتری اثر را می‌فروشند و آن را تبدیل به اثری نفیس می‌کنند تا محصولات نفیس بین خودشان دست به دست شود و جابه‌جایی ثروت است که به نفع اینها و ساختار انحصاریشان صورت می‌گیرد. ولی اگر خارجی‌ها به حراج بیایند و خرید کنند، موضوع فرق می‌کند و این به نفع اقتصاد کشور است. در غیر این صورت جابه‌جایی ثروت است بین دلالان.»

رضایت هنرمندان شرکت‌کننده از وجود حراج تهران

نظرها متفاوت است. برخی هنرمندان که در حراج شرکت کرده‌اند، «بودن» حراج را بهتر از «نبودنش» ارزیابی می‌کنند و حتی حراج را جایی برای رقابت بین خودشان توصیف می‌کنند. حسین محجوبی نقاش اثر «بهار در کوهین» که درحراج امسال اثرش با قیمت ۲۲۰ میلیون تومان به فروش رفته و خودش از این موضوع اطلاع هم نداشت، با اینکه حراج را یک بازی جهانی برای پولدارهای دنیا می‌داند، اما بودن آن را بهتر از نبودنش می‌داند. او می‌گوید: «قبلاً اگر تابلویی از هنرمندی به فروش می‌رفت مالک اثر مبلغی از فروش اثر که درصد پایینی هم بود به خود هنرمند می‌داد. اما اکنون دیگر خبری از این موضوع نیست.»

کیخسرو خروش، هم که اثرش جزو همان ۶ اثر فروش نرفته حراج بود با اینکه نمی‌دانست که اثرش فروش نرفته است، اما این حراج را برای هنرمندان خوب ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «هنرمندان با وجود چنین حراج‌هایی انگیزه بیشتری پیدا می‌کنند و به نوعی رقابت ایجاد می‌شود و حتی حراج فضایی برای هنرمندان گمنام به وجود می‌آورد تا به شهرت برسند. این حراج‌ها در همه جای دنیا برگزار می‌شود و به نفع هنر و هنرمندان است.

همین‌که حراج در شرایط تحریم برگزار شد باید تبریک گفت

علی شیرازی، نقاش و خوشنویس هم که قبلاً در حراج تهران اثرش به فروش رفته این حراج را برای اقتصاد هنر، هنرمندان و گالری‌داران دستاورد بسیار مهم می‌داند که باید آن را تقویت کرد. او با وجود انتقاداتی که به حراج تهران می‌شود آن را بُردی می‌داند که باعث رونق بازار هنر و هنرمندان می‌شود و در نهایت هنرمندان جوان را نیز امیدوار می‌کند تا از این راه امرار معاش کنند. او در مورد این حراج می‌گوید: «فراموش نکنیم که حراج تهران در چه زمانی آغاز به کار کرد. باید شرایط را هم در نظر گرفت. اکنون که در تحریم‌های اقتصادی هستیم همین‌که حراج تعطیل نشده و به کارش ادامه داده است، باید به صاحبانش و به همه هنرمندان تبریک گفت.»

حراج تهران اغراق‌آمیز و به نفع هنرمندان نیست

مهدی حسینی نقاش و منتقد حوزه تجسمی که عمری طولانی در این حوزه سپری کرده است نسبت به برگزاری حراج تهران انتقاد دارد. او می‌گوید: «در این شرایط اقتصادی فعلی که به زحمت اغلب مردم می‌توانند مایحتاج روزمره‌شان را تهیه کنند یا گالری ها به زحمت می‌توانند حتی یک اثر را بفروشند، چطور می‌شود که در یک شب ۴۲ میلیارد تومان اثر به فروش می‌رسد و در جیب تعدادی افراد خاص می‌رود؟»

او درادامه تصریح می‌کند: «وقتی از منظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به آن نگاه کنید، فرآیند صحیحی نیست و نابسامان و ناصواب و اغراق‌آمیز است.وقتی آمار بگیریم که در همان روز برگزاری حراج چند نمایشگاه افتتاح شده است و حتی یک اثر هم فروش نرفته است، به کاذب بودن این نمایشگاه پی می‌بریم. نمایشگاهی که متأسفانه دولت هم با حضورش از آن حمایت کرد. یک شبکه نامطلوب مافیایی این مجموعه را هدایت می‌کند. وقتی به آثار نگاه می‌کنیم همه تراز اول نیستند و حتی آثار دست سوم و چهارم هم در بینشان هست.

مورد دیگر اینکه در اصالت آثار که منسوب به فلان هنرمند است هم مقداری مشکوک هستم.» حسینی به هنرمندانی که سال‌هاست صادقانه کار کرده‌اند و در اصالت فعالیتشان هم شکی نیست اشاره کرد که هیچ نفعی از این ماجرا نصیبشان نمی‌‌شود. به باور کارشناسان اقتصادی زمانی می‌توان از یک حراج به نفع هنرمندان بهره برد که آن حراج انحصاری نباشد و حراج‌های دیگر هم در کنارش فعالیت کنند تا رقابت ایجاد شود.

حراج تهران عامل معرفی هنر ایران به جهان است

دکتر علیرضا سمیع آذر بنیانگذار حراج تهران که خود نویسنده و پژوهشگر تاریخ هنر است، در خصوص حراج یازدهم و تفاوت آن با سایر دوره‌های برگزار شده به «ایران» می‌گوید: «این نمایشگاه هنرهای مدرن و کلاسیک ایران است. مشابه نمایشگاهی که در تیرماه سال گذشته و پارسال برگزار شد. این نمایشگاه در برگیرنده آثار استادان مدرن است؛ یا استادانی که با مکتب کمال الملک بیشتر شناخته شده‌اند و همین‌طور استادان نگار‌گر ایرانی. ازحیث ماهوی تفاوت زیادی با قبل ندارد ولی در این دوره پهنه متنوع‌تری از آثار را در بر می‌گیرد.» او در پاسخ به اینکه اکنون که در تحریم‌های اقتصادی به سر می‌بریم آیا حراج تهران تحت تأثیر شرایط نامطلوب کنونی قرار نگرفته است؟ می‌گوید: «بدون شک حراج ما بی‌تأثیر از فضای کلی اقتصادی کشور نیست و چون تحریم هم عنصر تأثیرگذار در کل اقتصاد است در حراج تهران هم می‌تواند تأثیرگذار باشد. اما این تأثیر به هیچ وجه به معنای کنترل موقعیت حراج یا افول مارکت هنر نیست. به این دلیل که مارکت هنر نه در ایران بلکه در همه جا در شرایط بد اقتصادی هم جواب می‌دهد. در بسیاری از نقاط دنیا وقتی که وضع اقتصادی به‌طورعمومی نامناسب است بخشی از گروه‌های سرگردان که نمی‌توانند به‌کارهای اقتصادی فعال و سازنده‌ای جذب شوند، به سمت خرید و فروش آثار هنری و طلا می‌آیند. طلا و هنر همیشه از شرایط بد ‌اقتصادی هم ذی‌نفع هستند. چون وقتی سرمایه‌گذاران از برخی فرصت‌های اقتصادی محروم می‌شوند ممکن است که به نفع هنر تمام شود. همین‌طور هم در شرایط رونق اقتصادی البته آثار هنری مورد اقبال قرار می‌گیرند و افرادی که در وضعیت خوبی قرار دارند بیشتر به‌خرید آثار هنری یا گردآوری یک مجموعه رغبت نشان می‌دهند.»

مدیر حراج تهران در پاسخ به اینکه آیا حراج تهران تأثیری در رونق اقتصاد فرهنگ و هنر دارد، توضیح داد: «بله بدون شک. مهم‌ترین تأثیرش این است که نشان می‌دهد وضعیت نامناسب اقتصادی نمی‌تواند بازار خرید و فروش و مبادلات آثار هنری را دچار نزول کند و بنابراین این حس امنیت و پایداری به همه هنرمندان می‌دهد که تحت هر شرایطی می‌توانند به مبادلات آثار هنری یا معیشت مطمئن خودشان تا حدی اطمینان داشته باشند. این را همه باید در نظر داشته باشیم که برخی حراج‌های بین‌المللی در این فرصت‌ها همچنان مبادرت به ارائه آثارهنرمندان ایران می‌کنند ولی به خاطر تحریم‌ها اینها با محدودیت‌های انتقال پول به داخل کشور مواجهند یا معامله کردن با ایرانیان برایشان ممکن است   محدودیت‌هایی داشته باشد اما حراج تهران می‌تواند از این جهت این نارسایی را برای هنرمندان و مجموعه‌داران برطرف کند.»

او در پاسخ به اینکه حراج تهران چقدر توانسته هنرمندان ایران را به دنیا معرفی کند، ‌تصریح کرد:عامل معرفی هنر ایران به جهان مارکت هنر است که حراج تهران شاید مهم‌ترین بازیگر این مارکت باشد. اما تنها بازیگرش نیست. گالری‌دارهای فعال و برخی از مجموعه‌داران هم ایفای نقش می‌کنند. در مجموع مارکت حراج تهران تقریباً تنها فرصت مداومی است که به معرفی هنر ایران در سراسر جهان می‌پردازد. همین‌طور حراج‌های بین‌المللی که در تقویم مشخص همه ساله هنر ایران را به جهان معرفی می‌کنند، درغیاب فرصت‌های دیگر مثل موزه‌های خارجی که مرتب آثار هنرمندان ایران را به نمایش می‌گذارند یا گالری‌ها و نمایشگاه‌هایی که به معرفی هنر ایران می‌پردازند، مارکت هنر به بهترین فرصت برای اشاعه هنر ایران تبدیل شده است. بسیاری از کشورهای پیشرو دنیا فراتر از مارکت، نهادهای ارائه‌کننده هنر دارند مثل موزه‌ها، گالری‌ها، بی‌ینال‌های بین‌المللی و بعد حراج‌ها هم نقش دارند. آنچه که مستمر و منسجم هنر ایران را به جهانیان معرفی می‌کند فرصت حراج تهران است که در این وضعیت غنیمت است.»

 سمیع‌ آذر در ادامه درخصوص نقدی که برخی از صاحبنظران حوزه تجسمی به حراج تهران دارند مبنی بر اینکه سود حاصل از فروش آثار چه نفعی برای هنرمندان دارد، پاسخ داد: «اثر یک هنرمند در صورتی که توسط فرد دیگری در زمان حیات هنرمند یا پس از آن به فروش برسد بر اعتبار آن هنرمند می‌افزاید و نشان می‌دهد که آن اثر ارزشمند است و با نرخ قابل توجهی مورد مبادله قرار می‌گیرد و نام آن هنرمند با پشتوانه اعتباری ملموسی مواجه است وقتی با هنرمندی حرف می‌زنیم اما حاضر نیستیم بابت آن اثر پولی بپردازیم هنرمند احساس می‌کند که این توجهات فاقد اعتبارمشهود است اما به محض اینکه حاضر می‌شویم برای آن اثر قیمت مشخص و معینی بپردازیم مثل سایر کالاها و فرآورده‌ها، از آن لحظه به بعد مشخص می‌شود که ارزش و اعتبار آن اثر و هنرمند به شکل قابل اعتمادی وجود دارد و این در نام و اعتبار هنرمند تأثیر می‌گذارد و طبعاً آثار آن را ارزشمندتر می‌کند و توجهات بیشتری را جلب می‌کند. این توجهات ممکن است به شکل غیرمستقیم متضمن منافع هنرمند شود و در بعضی موارد هم بعد از فوت هنرمند آغاز شود یا به سطح شایسته‌ای برسد. این مسأله در مورد خیلی از هنرمندان تاریخ وجود دارد در دهه‌های اخیر از نیمه دوم قرن بیستم به بعد با تقویت مارکت جهان هنر، تراژدی‌های زندگی هنرمندی که در فقر به سر می‌برد و در طول عمرش شناخته نشده و پس از مرگ به اهمیت کارش پی بردند خیلی کمتر اتفاق می‌افتد. به مدد رسانه‌های قدرتمند است که هنرمند و ارزش‌های اثر به دنیا معرفی می‌شود و اقتصادی قدرتمند شکل گرفته ونهادهای ارائه‌کننده هنر مثل گالری‌ها، موزه‌ها و بی‌ینال‌ها گسترش پیدا کرده‌اند و کمتر مواردی پیدا می‌شود که سناریوی غم‌انگیر ونگوگ را شاهد باشیم. گرچه هنوز هم در همه جای دنیا حتی در کشورهای پیشرفته هم ممکن است هنرمندی را بعد از مرگش بشناسند به‌عنوان نمونه ژان میشل باسکیات هنرمند سیاهپوست امریکایی بود که در زمان حیاتش در فقر به سر می‌برد. در همین سال‌های نیمه دوم قرن با حمایت برخی همتایان هنرمندش به زندگی خودش ادامه داد. اما بعد از مرگش کارهایش مهم و گران شد و یکی از رکوردداران هنر معاصر جهان به شمار می‌رود با آثاری که بیش از ۲۰ میلیون دلار به فروش می‌رود. حتی هنرمندی که در نیویورک زندگی می‌کرد هم مورد غفلت قرار ‌گرفت و بعد از مرگش درک شد. این تراژدی هرگز به پایان نخواهد رسید اما خیلی کاهش پیدا کرده است. رسانه‌ها اکنون هنرمندان را کشف و معرفی می‌کنند و عده‌ای هم در جست‌وجوی استعدادهای تازه و خلاقیت‌های نو هستند.»

سمیع آذر در پایان سخنانش از قانون مالکیت معنوی هنرمندان تجسمی در اروپا صحبت کرد: «قانونی در برخی کشورهای دنیا مثل فرانسه وجود دارد که از پشتوانه حمایت‌های سوسیالیستی الهام می‌گیرد تا نگاه سرمایه‌داری. با این مضمون که وقتی اثرهنرمند توسط فردی خریداری می‌شود و آن فرد بعد از مدتی اثر هنرمند را می‌فروشد و سود بسیاری را از محل فروش کسب می‌کند باید ۵ درصد از این سود را به آن هنرمند بدهد. این به‌صورت یک قانون است که هنرمندان می‌توانند به آن کنوانسیون بپیوندند و مبلغی هم به آن بدهند چون مورد حمایت حقوقی قرار می‌گیرند و آن هزینه‌ای هم دارد. هنرمند سالانه مبلغی می‌پردازد و آن کنوانسیون در همه جای دنیا رصد می‌کند و هنرمند ممکن است بارها اثرش را بفروشد. این کنوانسیون ملی اروپاست. ما هنرمندی به‌نام حسین زنده‌رودی داریم که عضو این کنوانسیون است. هر اثری از او را در اروپا بفروشند باید ۵ درصد را به او بدهند. در نتیجه یکسری افراد سودجو ترجیح می‌دهند  آثار او را در حراج دوبی یا جاهای دیگر بفروشند تا آن ۵ درصد را به هنرمند ندهند. ما هم می‌توانیم در کشورمان چنین کنوانسیونی داشته باشیم.»

سمیع‌آذر در پاسخ به اینکه این کنوانسیون را چه کسی باید در ایران انجام دهد، تصریح کرد: «لایحه‌اش باید از طرف وزارت فرهنگ به مجلس برای تصویب ارائه شود. باید نهادی ایجاد شود تا هر کجا تابلویی هست آن را رصد کند و حق آن هنرمند را مطالبه کند. دولت نمی‌تواند. باید نهادی که از توان حقوقی کافی برخوردار است و تسلط بر همه معاملات دارد، این کار را انجام دهد تا به محض اینکه کار هنرمندی توسط گالری‌داری یا مجموعه‌داری فروخته شد، درصدی به هنرمند و پس از مرگ او به خانواده‌اش پرداخته شود و به این ترتیب یک اثر هنری که ممکن است در زمان او به قیمت ناچیزی فروخته شده پس از مرگ او با مبلغ هنگفتی فروخته شود و درصدی هم به خانواده‌اش برسد.»

حالا پایان حراج تهران است. حراجی که هر بار برگزار می‌شود حرف‌ها و حاشیه‌های خود را دارد. حراجی که خیلی ها چشم به آن دارند تا اثرشان در آن چکش بخورد. حراجی با قیمت میلیاردی اش که جامعه انتظار دارد برایش سودآوری کند.

مریم سادات گوشه

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش