دیالوگ های مجموعه کلاه قرمزی
دیالوگ های مجموعه کلاه قرمزی به دیالوگ هایی گفته میشود که یک عده دوست دارند دیگران را هم در درک جذابیت های پنهانش سهیم کنند. در ادامه با این دیالوگ ها آشنا شوید:
>> آقای مجری بعضیا انقدر قشنگ دروغ میگن که آدم حیفش میاد باور نکنه …!
>> آقای مجری: اصلا میدونی دوربین چیه؟
فامیل دور: آقای مجری هه ه ه ه ه چه حرفایی میزنید!
نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دسته مردم...
یکی از اجداد ما که توی شهر دور زندگی میکرد از دور رفت بیرون خیلی هم دور شد برای اینکه دور رو بببینه این دستگاه رو ساخت...
>> آقای برقکار : اگه سیم لخت باشه چی میشه؟
کلاه قرمزی: خوب سیم خجالت میکشه
>> فامیل دور: سه نوع دور داریم.
اونی که دستت بش نمی رسه!
اونی که چشمت بهش نمی رسه!
اونی که فکرت هم بش نمی رسه!
>> آقای مجری: همه بچه ها مسئولیت دارن به بزرگ تر ها کمک کنن. مسوولیت چیه کلاه قرمزی؟
کلاه قرمزی: محسولیت؟ اینه که از محسولیت شروع میشه، آخرش بدبختیه.
اول می گی محسولیت. می گم مثلا چی؟ می گی دفتر مدادتو جمع کن. می گم چشم.
بعد می گی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن.
بعد محسولیت، آخرش بدبختیه. سلط آبو باید کف درست کنی، بری اونجا رو بشوری.
این شد محسولیت که می گی خوفه.
>> آقای مجری:شما به بچه ها تون چقدر غذا میدین ؟
پسر عمه زا:ما خیلی غذا ... بچه باید بخورَه بخورَه بخورَه بزرگ بشَه. قدرتش زیاد بشَه.
کلاه قرمزی:آای مجری، آای مجری ؛ میگه که، اونجا، بچه رو از کجا میفهمن سیر شده ؟ اگه گفتی.
آقای مجری:از کجا میفهمن ؟
کلاه قرمزی:میگم با چوف میزننش. اگه نتونست در بره، باد کرد افتاد زمین یعنی دیگه سیر شده.
>> آقای مجری: اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی؟
فامیل دور: می گیم دستتو بکش!
کلاه قرمزی: می گیم مگه کاراته بازیه؟
ببعی: می لیسیم
آقای مجری: نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم
حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی؟
پسرعمه زا: ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش.
>> آقای مجری: در دل آدم چجوری باز می شه؟
فامیل دور: در دل آدم با درد دله که باز می شه.
>> فامیل دور به کلاه قرمزی:نمیخواد سبقت بگیری از این کامیونه، پشت همین کامیون برو دیگه آروم میره خوبه دیگه!
کلاه قرمزی:یه ساعته پشت کامیونیم، اصن این شاید واستاده ما چمیدونیم داره میره یا نه!
>> آقای مجری به پسر عمه زا:من از شما حساب می برم
کلاه قرمزی:آی مرجی اَ منم دیکته ببر!
>> کلاه قرمزی:آقای مرجی، چی شد شما کچل شدی؟
مجری:از بس که فکر کردم
کلاه قرمزی:اگه به فکر کردن بود که پسرعمه زا جان باید عین نارگیل میشد!
مجری:پسرعمه هم وقتی بزرگ شد اگه زیاد فکر کنه کچل میشه
کلاه قرمزی:ینی منم بخوام واس درس خوندن فکر کنم کچل میشم؟
مجری:آره ولی اینو بهونه نکن واس درس نخوندن، بزرگ که شدی میری مو میکاری
کلاه قرمزی:شما که ۲۰میلیون باید خرج مدرسه و دانشگام کنی ۲۰میلیون هم خرج کاشت مو میشه ۴۰میلیون، خب ۳۰میلیون بده ترک تحصیل میکنم میرم مدرک بخرم دیگه!!
مجری:فکر میکنی با مدرک تقلبی بهت کار میدن! ؟
کلاه قرمزی:مگه با مدرک اصل میدن! ؟
>> اقای مجری به فامیل دور:شما بازی رو چه طور دیدید؟
فامیل دور:من بازی رو با چشمام دیدم!
>> کلاه قرمزی:الاغ جان ناراحت نشیا، ولی شما خانوادگی درس تون خوب نبود.
>> کلاه قرمزی:می دونی چندتا کلاه قرمزی تو کوه قایم شدن؟
آقای مجری:چند تا کلاه قرمزی تو کوه قایم شدن؟! ؟! ؟!
کلاه قرمزی:من هرچی می گفتم اونا هم همون رو می گفتن!
من می گفتن سلین اونا می گفتن سلین، سلین لین لین لین
گردآوری: بخش هنر و سینما سرپوش
- 18
- 4