پس از تجربه شکست خورده برگزاری سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، رضا میرکریمی بهعنوان دبیر جشنواره جهانی انتخاب شد. سینماگری که سابقه مدیر عاملی خانه سینما را هم در کارنامه حرفهای خود داشت.
کمتر کسی گمان میکرد میرکریمی با وجود حرف و حدیثها و مخالفتهایی که از نخستین دوره علیه استقلال جشنواره وجود داشت بتواند روی این صندلی دوام بیاورد. اما هرچه گذشت، نقاط قوت جشنواره بیشتر شد و محبوبیت این رویداد برای سینمادوستان افزایش یافت. میرکریمی بر خلاف اغلب مدیران دولتی که نگاهی کلیشهای دارند و میکوشند در برگزاری یک رویداد آنقدر خنثی عمل کنند که گرفتار حواشی نشوند، با جسارت و اعتقاد به تیم همراهش حرکت کرد و تا امروز توانسته، موجهای مخالف را پس بزند. همکاری بازیگران شناخته شده سینما با این رویداد در هیأتهای برگزاری و داوری و بهعنوان مدرس در کارگاهها، از جذابیتهای جشنواره است که بدون حضور میرکریمی اتفاق نمیافتاد.
جشنواره جهانی فیلم فجر، اگرچه هزینه بالایی دارد و با وجود توضیح دبیر، نمیتوان در این شرایط اقتصادی از این ارقام چشمپوشی کرد اما باید گفت، میرکریمی برای برگزاری یک جشنواره سینمایی استانداردهایی تعریف کرده که پیش از او تنها در جشنواره جهانی تهران و در دهه پنجاه شمسی به بهترین شکل وجود داشته است. جشنواره جهانی فیلم فجر، با نگاه به استانداردهای بینالمللی و بر اساس تجربههای شخصی دبیرش، پیش میرود و اگرچه مشخص است در بخشهایی باید مصالح را رعایت کند، اما در مجموع حرفهای، منظم و جذاب است. در روزهای منتهی به آغاز سیوهفتمین دوره این رویداد سینمایی گفتوگوی سعید عقیقی (فیلمنامهنویس و منتقد و مدرس سینما) و رضا میرکریمی (فیلمساز و دبیر جشنواره) درباره جشنواره جهانی فیلم فجر را در ادامه میخوانید:
سعید عقیقی : پیشنیاز هر جشنواره جهانی برقراری ارتباطات بینالمللی خوب است، کشور برگزارکننده باید بتواند ساز و کار مناسب برای تعاملات بینالمللی تدارک ببیند. به نظر میرسد در همین گام اول جشنواره جهانی فیلم فجر با مشکل مواجه است که به تبع آن انتخاب فیلمها را هم محدود میکند. این مشکل را چطور حل میکنید؟
رضا میرکریمی: جشنواره قبل از سه دوره اخیرش، دبیرخانه ثابت نداشت. دبیرخانه ثابت که نداشته باشید انگار مأموریت سالانه و دائمی برای خودتان قائل نیستید، یک یا دو ماه قبل از این رویداد دور هم جمع میشوید و جستوجو میکنید که در دنیا چه فیلمهایی مورد پسند بوده و تقدیر شده تا شما هم همانها را نمایش دهید اما اگر تصمیمتان این باشد که جشنوارهای اصیل طبق سلیقه و اهداف خودتان داشته باشید و مثلاً استعدادهای منطقه را کشف کنید باید برنامهریزی مشخصی داشته و طی سال آثار منطقه را رصد کنید.
پوشش کامل منطقه بالتیک و شمال اروپا لازمهاش این است که جشنواره تالین را رصد کنیم، اگر میخواهیم به امریکای شمالی احاطه داشته باشیم باید در جشنواره تورنتو حضور داشته باشیم و اگر میخواهیم راجع به شرق آسیا بدانیم جشنواره پوسان موقعیت برتری نسبت به ترکیه و حتی شانگهای دارد. ما از همان سال اول گفتیم که برای انتخاب فیلم باید تخصصی برخورد کنیم و هر منطقه کارشناس مخصوص خودش را داشته باشد؛ کارشناسی که هر سال همان منطقه را ارزیابی کرده و نتیجه را اعلام کند.
این تقسیم کردن حوزهها و به کارگیری مشاورانی که در آن منطقه حضور دارند باعث میشود نیاز به سفر نداشته باشیم و افرادی که از سواد سینمایی خوبی برخوردار هستند مشاور افتخاری ما باشند و با کمترین هزینه، مشورت و پیشنهاد بدهند که کدام فیلم یا کارگاه در آن منطقه مورد توجه قرار گرفته است. الان ما در هر منطقه چنین مشاورانی داریم و این اتفاق دایره جستوجوی ما را گسترش میدهد. حوزهای که برای خودمان تعریف کردیم شامل خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز و آناتولی است و اولویت اول ما کشف استعدادهای این منطقه است و فیلمهایی که در بخشهای رقابتی نشان میدهیم نباید در این منطقه به نمایش درآمده باشد. در واقع تمرکز اصلی ما اول غرب آسیا و بعد آسیا و در نهایت جهان است.
قطعاً وقتی عنوان جهانی را روی جشنواره میگذاریم مقصودمان داشتن جشنوارهای بینالمللی است اما نمیتوانیم یکهو و بدون اولویتبندی در آن را به روی جهان بگشاییم.
عقیقی: علاوه بر اینکه از نظر محلی - نه به معنای جغرافیایی بلکه از منظر برقراری ارتباطات بینالمللی بین شرکتهای فیلمسازی در دنیا- در موقعیت مناسبی نیستیم، به اعتقاد من مشکل دیگر جشنواره زمان برگزاری آن است. جشنوارههایی که پیش از کن برگزار میشوند در انتخاب فیلمها محدودیت بیشتری دارند. طبیعتاً بسیاری از فیلمهای مهمتر در کن نمایش داده میشوند و بقیه منتظر ونیز میمانند. شاید اگر تاریخ برگزاری جشنواره بین کن و ونیز بود بتدریج میشد فیلمهای برگزیده کن یا آثاری که وارد بخشهای رقابتی شدهاند را به این سمت کشاند.
میرکریمی: به اعتقاد من این موضوع دلیل قانعکنندهای برای تغییر زمان جشنواره نیست، برگزاری جشنواره جنبههای مختلف دارد که یکی از مهمترین آنها معرفی فیلمهای ایرانی است. فراموش نکنید تقویم فیلمهای ایرانی با جشنواره ملی فجر بسته میشود و انبوه فیلمها به جشنواره ملی ختم میشوند؛ یعنی محصول سال سینمای ایران بعد از بهمن ماه آماده عرضه میشود.
عقیقی: شکی نیست اما بخش قابل توجهی از فیلمهایی که به جشنواره فجر میرسند یا حتی نمیرسند هم توسط کارشناسان جشنوارهها انتخاب شده و در جشنوارههای بعدی نمایش داده میشوند. مثلاً فیلم ایرانی که در طول سال تولید شده ممکن است بهمنماه در برلین حضور داشته باشد یا اردیبهشت ماه در کن باشد.
میرکریمی: جشنواره ما در موقعیتی برگزار میشود که فیلمهای ایرانی برای معرفی به برلین و کن شانسی ندارند اما انبوهی از جشنوارههای بعد از کن وسوسه میشوند که به اینجا بیایند و فیلم انتخاب کنند. اگر ما جشنواره را به بعد از کن منتقل کنیم، چون کن بازار بینالمللی بزرگی است و همه پخش کنندههای ایرانی هم فیلمشان را در آنجا پخش میکنند و خریدارها و رؤسای جشنوارهها هم حضور دارند عملاً کالایی برای ارائه باقی نمیماند و یکی از وجوهمان را از دست میدهیم.
عقیقی: اما فیلمهایی که قرار است در برلین و کن به نمایش دربیاید تقریباً تکلیفشان تا آخر سال شمسی مشخص شده است.
میرکریمی: مقصود من فیلمهای انتخاب شده برای نمایش در بخش رقابتی یا جانبی نیست بلکه منظورم بازار کن است؛ بازاری که همه پخش کنندهها و رؤسای جشنوارهها حضور دارند و همه پخش کنندههای ایرانی محصولات نوبرانهشان را آنجا ارائه میدهند. ضمن اینکه همین الان هم بعد از برلین این شانس را داریم که تعدادی از فیلمهای آن را به جشنواره خودمان دعوت کنیم.
تقریباً هر سال حدود ۱۰ فیلم از برلین انتخاب میکنیم و فیلمهایی که فقط یکبار در برلین دیده شدند در جشنواره ما به نمایش درمیآید اما اگر جشنواره ما قبل از برلین بود این امکان وجود نداشت؛ تا یکی دو ماه قبل از ما جشنواره تراز اولی وجود نداشت و آخرینش ونیز بود که بعد از آن فیلمها به جاهای دیگر میرفتند و تا به دست ما برسند کهنه میشدند. اگر جشنواره را به بعد از کن منتقل میکردیم، آثار جشنواره برلین را از دست میدادیم.
جشنواره وجوه مختلفی دارد یک وجه آن عرضه کالای ایرانی است که در صورت جابهجایی زمان جشنواره، این کالا در جشنواره غیرایرانی مشتریهایش را پیدا میکند و دیگر نوبرانه نیست؛ البته من مدافع سرسخت این تاریخ برگزاری نیستم و نقشی در انتخاب آن هم نداشتهام ولی به دلایلی معتقدم تاریخ خوبی است و یکی از دلایل آن مخاطبان ایرانی جشنواره است؛ یعنی جمعیت دانشجویانی که عضو باشگاه هستند و در این سه سال عادت کردهاند فیلم خارجی را در جشنواره دنبال کنند، به لحاظ زمان تحصیلی مشکلی ندارند، فصل امتحانات نیست، از تعطیلات آمدهاند، آب و هوا خوب است و میتوانند برای فیلم دیدن وقت بگذارند.
ما نمیتوانیم نسبت به جمعیت هدف دانشجوییمان بیتفاوت باشیم کما اینکه خیلی از جشنوارههای مهم مثل برلین یا تالین هم تاریخ برگزاریشان بر اساس دلایل کاملاً داخلی و منطقهای است مثلاً زمستان سختی که افسردگی اجتماعی به همراه دارد و در شبهای طولانی مردم جایی برای تفریح ندارند و بر این اساس این موقعیت زمانی را برای برگزاری جشنواره انتخاب میکنند.
عقیقی: نکته مهمتر اینکه جشنوارههای الف معمولاً فصلها یا ماههای برگزاری مختص خودشان را دارند؛ مثلاً ونیز یک جشنواره تابستانی است، برلین زمستانی، کن بهاره و... یعنی سعی میکنند با حفظ پراکندگی کشف استعدادها را از دست ندهند.
میرکریمی: این نکته را هم مدنظر داشته باشید که در همین موقعیت زمانی سه جشنواره دیگر هم در منطقه ما در حال برگزاری است. جشنواره پکن همزمان با ما برگزار میشود، جشنواره ترایبیکا که جشنواره خوب و قدرتمندی شده دو سه روز با ما تلاقی دارد و جشنواره مسکو هم که همیشه خردادماه برگزار میشد بعد از آنکه به بهانه جام جهانی به این تاریخ منتقل شد تصمیم گرفته در همین موقعیت زمانی باقی بماند یعنی درست همزمان با جشنواره ما. از این جهت معایبی دارد و البته محاسنی.
عقیقی: من به شخصه به سینمای آلترناتیو علاقهمندم بههمین دلیل جشنوارههایی از این دست برای من جالب و مهم است. هر فیلم از یک نقطه عجیب و غریب جهان آمده و اختلاف واضحی به لحاظ ساختار، کیفیت تولید، گرامر سینما و هر آنچه که ما بهعنوان سینمای متعارف میشناسیم، دارد. شما هم همین هدف را دنبال میکنید؛ یعنی دنبال فیلمهای نامتعارف هستید؟
میرکریمی: این بحث را یک مرحله عقبتر میبرم. در عصری که حجم اخبار مسلط توسط رسانههای پرتیراژ به افکارعمومی سمتوسو میدهد، به اعتقاد من جشنوارهها موقعیت خوبی برای فرصتهای مطالعاتی عمیقتر و صادقانهتر هستند؛ یعنی در جشنوارهها شما میتوانید اخبار را کنار زده و راجع به زندگی مردم اطلاعات دقیق تری پیدا کنید مخصوصاً در سینمای آلترناتیو و نسبتاً مستقل که در کشورهای مختلف توسط روشنفکرها راهبری میشوند؛ روشنفکرهایی که معمولاً آدمهای معترضی هستند، به وضعیت اجتماعی کشورشان انتقاد دارند و برخی اوقات راجع به مسائل جهانی حرفی برای گفتن دارند.
حقایقی که نمیشود آنها را در مدیاها و رسانههایی که متأسفانه امروز جای همه چیز را گرفتهاند، پیدا کرد. بر همین اساس به اعتقاد من جشنوارهها روزنههایی هستند برای ارتباط مردم با یکدیگر و البته بیشتر طبقه الیت. برخی اوقات در انتخاب فیلمها از همان ابتدا متوجه میشوم که فیلم حداقل یا متوسط ارزشهای سینمایی را دارد اما جرأت چشمپوشی از آن را ندارم چون فرصتی ایجاد کرده تا جامعهای را ببینم که در هیچ مدیای دیگری نمیتوانم آن را ببینم، زندگیای را در گوشهای از کشمیر یا امریکای لاتین میبینم که درهیچ کتابی نمیتوانم تا این میزان ارتباط مستقیم با مشکلات و نگرانیها و آرزوها و همه آن چیزی که فرهنگ یک مملکت را میسازد برقرار کنم.
خیلی از جشنوارهها همین شکل هستند، من در صفهای طویل مردمی جشنواره تورنتو شاهد جمعیت عظیمی از مردمی بودم که دسترسیشان به شبکههای تلویزیونی و فیلمهای خارجی روی پرده به مراتب بیشتر از کشور ماست ولی وقتی میشنوند فیلمی از کشوری حضور دارد که هم جنس آن را نمیتوان براحتی در دیگر مدیاها پیدا کرد صف میکشند تا آن را ببینند. همه آنها لزوماً آشنا به فن سینما نیستند، جامعه شناس، استاد ادبیات، استاد ارتباطات و... با سختی زیر باران در صف میایستند تا دریافت تازهای گیرشان بیاید؛ دریافتی که مال خودشان است.
عقیقی: برای تماشای فیلمی از اسلوونی، ایرلند یا اندونزی به طور طبیعی باید صبورتر باشیم اما ساختار ذهنی ما متناسب با انواع مناسبات یا ژانرهای سینمایی متعارف در سراسر دنیا و آنچه از طریق سینمای مسلط دریافت کردیم، تربیت شده و وقتی با یک محصول جدید رو به رو میشویم ممکن است این گرامر سینمایی در قدم اول ما را پس بزند به نظر میرسد که یکی از اهداف جشنواره به نوعی آموزش همین نکته است.
میرکریمی: دقیقاً. چند سال است هر جا که تریبون داشتم خطاب به مخاطبان جشنواره گفتهام که از جشنواره بهعنوان فرصت مطالعاتی به سینما نگاه کنید و اینقدر خودتان را محدود نکنید. حتی در سؤالاتی که مطبوعاتیها هم از ما میپرسند توقع و انتظار این است که جنس خاصی از فیلمها نمایش داده شود. سؤال میکنند پس کی قرار است ما اکران اول فلان فیلم را ببینیم؟ در حالی که هدف ما اصلاً این نیست، چنین فیلمی کانال خودش را دارد، به خانه شما خواهد آمد و چه بخواهید و چه نخواهید یک روز آن را خواهید دید، اتفاقاً این دست فیلمهاست که دیگر فرصت دیدنش را نخواهید داشت. مشکل ما مشکل کنجکاوی است، اگر کنجکاو به دانستن باشیم از همه فرصتها استفاده میکنیم. بهنظرم یا کنجکاویهایمان را جای دیگری تخلیه میکنیم یا انتظار نداریم سینما بتواند به سؤالهای ما پاسخ بدهد و تصور میکنیم سینما برای کار دیگری است.
عقیقی: درباره فرصت مطالعاتی به شکل انتقادی یک نکته را بیان کنم که البته بیشتر برای دورههایی که جشنواره ملی و بینالملل بهصورت همزمان برگزار میشد مصداق دارد، ما از فرصت حضور میهمانهای خارجی در جشنواره خیلی استفاده نمیکنیم. در دورههای اولیه فیلمسازی شناخته شده به جشنواره میآمد اما هیچ برنامهریزی برای استفاده بهینه از این فرصت نداشتیم؛ اینکه مثلاً با تولید و خلق متریال چه مکتوب و چه صوتی- تصویری اسباب آشنایی بیشتر با این کارگردان را ایجاد کنیم. بهعنوان مثال تئو آنجلو پولوس در دوره بیست و سوم جشنواره به ایران آمد و جز یک مصاحبه معمولی فرصت بیشتری برای شناخت او ایجاد نکردیم.
میرکریمی: حرفت کاملاً درست است. این تغییر نگاه در دوره جدید جشنواره کاملاً اتفاق افتاده و از این دیدگاه نشأت میگیرد که ما از جشنواره چه میخواهیم. در دورهای که مدیریت جشنواره از سر تکلیف برگزار میشد به نظر ویترینش مهمتر از همه چیز بود؛ شوی اینکه چه تعداد میهمان از چه تعداد کشور داریم، یک جا به آنها شام میدهیم و همدیگر را میبینند و... حتماً منافع خوبی هم داشت ولی تصمیم من در دوره جدید این بود که تا جای ممکن از تشریفات جشنواره کم کنیم و به حجم ملاقاتها اضافه کنیم.
تفکر ما این بود که ما نه میخواهیم و نه میتوانیم فرش قرمز برپا کنیم پس یک تفاوت عمده باید بین ما و جشنواره دوبی وجود داشته باشد، اگر اصالت و قدمت و شأنیت را برای سینما و فرهنگ ایران قائل هستیم هورا کشیدن و پول خرج کردن برای اینکه کسی را بیاوریم و ببریم و شوی خالی بدهیم نباید همتراز با شخصیت فرهنگی ما باشد؛ اتفاقاً باید آدمهایی را بیاوریم که چیزی در چنته دارند و جیب علمیشان را هم خالی کنیم. به همین دلیل دارالفنون را تشکیل دادیم و به همین دلیل به چارسو آمدیم و جایی را انتخاب کردیم که خبرنگارها، مردم و میهمانان خارجی همه با هم یکجا باشند، در راه پلهها به هم بخورند، سر غذا همدیگر را ببینند.
در شکل غرفهبندی از همان ابتدا گفتیم دیوارها را کوتاه و باز و شیشهای بگیرید تا همه هم را ببینند. یک ماه قبل از اینکه میهمانان برسند لیستشان را جلوی رویمان میگذاریم تا ببینیم چه کسی چه چیزی را میتواند آموزش بدهد و حداقل یک نشست در درالفنون یا دانشگاهها داشته باشیم؛ البته آنهایی که شأن علمی دارند یا تجربه مفیدی برای اشتراک گذاشتن دارند. سال قبل در ۵ دانشگاه پنل و سخنرانی داشتیم، یکبار برای خانه سینما و در ردههای پایینتر هم یکسری ورک شاپ برای باشگاه داریم.
حتی بیش از این، در یک گوشه تابلویی زدیم به اسم کافی تالک و گروهی را گذاشتم برای اینکه زمان قهوه خوردن هم سه منتقد خارجی و ایرانی را کنار هم بنشانند تا با هم حرف بزنند، نه خیلی رسمی بلکه یک گپ دوستانه.
بخشی از آن چیزی که تو گفتی به خاطر عادتهای ماست که شکل نمیگیرد، خیلی از دوستان حرفهای ما تحمل ملاقاتهای طولانی را ندارند و انگار کنجکاو نیستند که این ارتباط برقرار شود و قدم جلو نمیگذارند. خیلی از جلسات دو یا سه نفرهای که میخواستیم بین حرفهایهای سینما در خانه سینما یا در جشنواره برقرار کنیم، خارجیها سر قرار میآمدند اما مثلاً کارگردان ایرانی نمیآمد و جلسه روی هوا میرفت، دلیل غیبتشان را که جویا میشدم میگفتند «اخه من بیام چی بگم» میگفتم دنیا دنیای ارتباط است همین جوری احوالپرسی کن لازم نیست که حتماً یک اتفاق علمی بیفتد.
عقیقی: یک دلیلش هم میتواند عدم تسلط به آثار میهمان خارجی باشد، شاید به همین دلیل ارتباط شکل نمیگیرد.
میرکریمی: به هر حال ما به دلایل مختلف جزیره فرهنگی برای خودمان درست کردیم و ارتباطات فرهنگی مستقیم و قوی با خارج از کشور نداریم. در کشوری که صنعت توریسم فعال نیست مردم عادت به برخورد راحت با ملیتهای مختلف ندارند. علاوه بر ناآگاهی و دانش که به آن اشاره کردی ما یک خورده منزوی هم هستیم. این انزوا روی تک تکمان تأثیر گذاشته. بعضی وقتها که خارجیها میگویند ما خیلی میهماننوازیم شک میکنم که آیا بخشی از این میهمان نوازی به خاطر نبود ارتباط و از موضع ضعف نیست؟! شاید احساس برابری خوبی نداریم.
هرچقدر این حجم ارتباطات بیشتر باشد قدرت ارتباطگیری بیشتر خواهد شد. البته در این سه سال متوجه شدهام که نسل جوان در این زمینه از ما خیلی جلوتر است مثلاً به هتل محل اقامت میهمانها میروند و بدون هماهنگی با او گپ میزنند و کارت ویزیت رد و بدل میکنند و این ارتباط بعدها هم ادامه پیدا میکند. به نظر میرسد قدیمیها و حرفهایها یک خورده حریمهای سختی برای خودشان قائلند.
عقیقی: پیشنهاد من این است که این گفتوگوها و تعامل از حد پنل و گفتوگوی سرپایی و کافه طور فراتر رفته و با اختصاص زمان بیشتر به گفتوگویی عمیق تبدیل شود تا در انتهای سال یک مجموعه مطالعاتی سینمایی داشته باشیم.
میرکریمی: راهکار سختی دارد. اگر چه تعداد کسانی که مثل تو میتوانند گفتوگوی خوبی ایجاد کنند زیاد نیست اما هماهنگ کردن همینها هم کار سختی است بخصوص اینکه برخی میهمانها خسته میشوند از بس که در جاهای مختلف گفتوگو و سخنرانی داشتهاند. سال گذشته تعداد میهمانهای تراز اول خیلی زیاد بود. ما از هر نشست فیلمبرداری کردیم و از سه دوره برگزاری حدود صد مستر کلاس خوب داریم. تمام این تصاویر با زیرنویس بهصورت رایگان در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
عقیقی: از بحث میهمانان فاصله بگیریم و به موضوع انتخاب فیلمها برسیم. در بخش رقابتی فیلمی بوده که همه موافق حضورش باشند اما با مخالفت شما به این بخش راه پیدا نکرده باشد؟
میرکریمی: به چنین موردی زیاد برنخوردم؛ بالاخره باید یکی دو تا از مشاورها فیلم را دوست داشته باشند تا من آن را در بخش رقابتی نگه دارم یا بالعکس. خودت یک دوره جزو مشاورها بودی همچین چیزی بود؟
عقیقی: فیلم لاو دیاز که از جشنواره ونیز هم جایزه گرفت را دوست نداشتید.
میرکریمی: اگرچه من دوستش نداشتم اما نمیشد در بخش رقابتی آن را جا داد چون در ونیز و تورنتو و چند جشنواره مهم شرکت کرده بود. یک تغییر نگاه دیگر در جشنواره همین است که ما در بخش مسابقه جشنواره دنبال اسمهای بزرگ نیستیم، بهدنبال کشف فیلمهای تازهایم، فیلمهایی که کمتر دیده شدهاند. اسمهای بزرگ را برای بخش جشنوارهها و بهترینهای کشورها گذاشتیم. بخش مسابقه در این دو سه سال تنوع خوبی داشته و در گفتوگویی که با داورهای خارجی داشتم همه از انتخابها راضی بودند.
سال گذشته من سه جا داور بودم، دو جشنواره الف و یک جشنواره در سطح پایینتر. به جرأت میتوانم بگویم که انتخابهای بخش مسابقه ما از آن دو جشنواره سطح الف خیلی بهتر بود. آنجا واقعاً کسالت بار بود و میماندی که کدام را انتخاب کنی. در یک جشنواره آنقدر در جمعبندی به مشکل برخوردیم که یکی از بازیگران معروف که عضو هیأت داوران بود رئیس جشنواره را صدا کرد و با تندی بازخواست کرد که این چه فیلمهایی است که انتخاب کردهاید، ما الان چه کار باید بکنیم؟
عقیقی: جدا از اینکه داورهای خارجی بخش بینالملل سال گذشته از کمیته انتخاب کلی تشکر کردند، هم فیلمها متنوع بود و هم کیفیتشان بالا بود.
میرکریمی: امسال هم فیلم خوب زیاد داریم منتهی نسبت به سالهای قبل اسمهای بزرگی پشتشان نیست. شاید مخاطبان ما نیاز به راهنمایی دارند تا پی ببرند که کدام فیلمها را براساس علایق شان ببینند، اطمینان دارم اگر انتخاب درستی داشته باشند اتفاقی هیجان انگیز در سالن را تجربه خواهند کرد. دو سال پیش که در جشنواره کن حضور داشتم به کرات با فیلمهایی مواجه شدم که دارای حداقل ارزش سینمایی بود و صرفاً به خاطر موضوع انتخاب شده و دیگر قابلیتهای سینمایی آن نادیده گرفته شده بود از یکجا به بعد احساس بطالت کردم و به خودم گفتم برای چه اینقدر وقت و هزینه میگذارم. به جرأت میگویم در جشنواره ما این اتفاق کمتر برای آدمها اتفاق میافتد.
در جشنواره امسال حداقل سی تا چهل فیلم خیلی خوب داریم؛ فیلمهایی که به قول فرنگیها، اجرا و پرفورمنسشان درجه یک است و جنبههای آموزشی خوبی برای اهالی سینما دارند. از همان بحثهای اولیه برای انتخاب فیلمها یکی از معیارهایمان این بود که در سینمای ایران چه چیزهایی روی پرده دیده نمیشود و چه تجاربی را نمیبینیم؟ ما در سینمای ایران اکران فیلم خارجی نداریم و این جشنواره تنها رویدادی است که میتوانیم تنوعی از فیلمهای بلند خارجی را در چند روز روی پرده سینما و با شکل استاندارد ببینیم.
این اتفاق از یک سو مزیت است چون مخاطب تشنه است اما از سوی دیگر ضعف است چون تبدیل به عادت نشده، تبدیل به عادت کردن تماشای این فیلمها زمان میبرد؛ چون تماشاگر طی سال فیلم خارجی سینمای مسلط و فیلمهای بزرگ (بیگ باجت) را روی پرده نمیبیند، توقع دارد در جشنواره آن را ببیند، در حالی که جشنواره جای تماشای این دست آثار نیست.
عقیقی: اما دو سال پیش که ژانر وحشت را برای ساعات پایانی نمایش فیلمها داشتید، موقع بازگشت از جشنواره با جوانان زیادی مواجه میشدم که با اشتیاق میآمدند تا این دست آثار را ببینند. چطور شد به فیلم ترسناک رسیدید؟
میرکریمی: تصمیم گرفتهایم تا جایی که میتوانیم سینمای ژانر را هر سال بهعنوان یک بخش داشته باشیم.
محدودیتهای زیادی داریم، معمولاً سینمای ژانر دست کمپانیهای بزرگ است و با پیش آمدن بحث تحریم ارتباط با کمپانیها مشکل میشود. امسال سینمای کمدی را داریم که البته کمدی بگیر نگیر دارد چون در فرهنگهای مختلف مردم به چیزهای متفاوت میخندند. دو سال پیش که فیلم ترسناک نمایش دادیم یک شب در سالن نمایش حضور داشتم و دیدم تماشاگر به فیلمی که آدمها هم را میخورند با صدای بلند میخندد دلیلش این بود که گوششان به لهجه کرهای عادت نداشت و صداهایی که بهخاطر وحشت از خودشان درمیآوردند برای مخاطب خندهآور بود.
عقیقی: برعکسش هم هست. وقتی کمدیهای سینمای اسکاندیناوی مثلاً یکی از فیلمهای آکی کوریسماکی که با هدف کمدی ساخته شده را با گروهی دیدم حتی تبسم هم به لبشان نیامد.
میرکریمی: ذائقه و سلیقه مخاطب ما در حوزه کمدی خراب شده، چه در سینما و چه در تلویزیون بدجوری به شوخی کلامی عادت کردهایم. کمدی موقعیت یا کمدی که یکخرده فانتزی سینمایی داشته باشد را نمیفهمیم. مثلاً الان اگر مل بروکس را نشان بدهیم ممکن است همه جمعیت متعجب نگاه کنند و متوجه نشوند این شوخیها چقدر دلنشین است.
عقیقی: اما من همچنان میخندم، منابع ارجاعی که با آنها شوخی میکند به اندازه کافی خندهدار است، شاید مخاطب برای خندیدن به یک مقدار اطلاعات نیاز دارد.
میرکریمی: بله اما حتی اگر منابع ارجاعی نداشته باشیم هم خندهدار است مثلاً «زینهای سوزان». درواقع این دست کمدیها یکسری استاندارد دارند که طول میکشد آن را بفهمی، تماشاگری که عادت ندارد شاید بار دوم که فیلم را ببیند آن را دریافت کرده و بخندد. با وضعیت اکران فیلمهای کمدی در سینمای ایران، یکی از ترسهای من این است که مردم به چیزی که امسال در جشنواره بهعنوان کمدی نمایش میدهیم نخندند.
عقیقی: البته جوانهایی که به جشنواره میآیند احتمالاً مخاطبان این دست آثار کمدی در سینمای ایران نیستند.
میرکریمی: بله جوانهای باشعورتر وفیلم شناستری هستند.
عقیقی: علاوه بر ژانر، یکی از اتفاقهای جشنواره در چند سال اخیر نمایش فیلمهای مرمت شده است آثار این بخش امسال جشنواره بر چه مبنایی انتخاب شدند؟
میرکریمی: برای من هم از خوشایندترین تجربههای این چندسال، نمایش فیلمهای مرمت شده است. نمایش این آثار در جشنوارهها به یک عادت عمومی تبدیل شده و ما هم این بخش را در جشنواره راه انداختیم. همکاری خوبی بین فیلمخانه و جشنواره شکل گرفت و فیلمخانه هر سال روی چند فیلم به شکل مشخص سرمایهگذاری کرده و فیلمها را ترمیم و برای رونمایی در اختیار ما میگذارد.
فیلمخانه پیش از این هم کار خودش را میکرد اما رونمایی این فیلمها خیلی مهجور انجام میشد و برنامهای که بتواند یک خاطره سینمایی را دوباره زنده کند و یک منبع تحقیقی جدید را دوباره احیا کند که مردم به آن رجوع کنند اتفاق نمیافتاد و در دورهمیهای کوچک انجام میشد. امروز جشنواره به پایگاهی برای این کار تبدیل شده و طی سالهای گذشته از نسخه مرمت شده بادصبا، گاو، ناخدا خورشید، یک اتفاق ساده و... در جشنواره رونمایی شد.
نکته جالب اینکه بخش آثار مرمت شده چه داخلی و چه خارجی همیشه پر مخاطب است و ما متوجه شدیم که این بخش را باید خیلی جدی بگیریم. در حالی که در تصور اول نگاه این بود که مردم استقبال نمیکنند چون فیلمها تکراری است و مثلاً چرا باید کسی فیلم کوروساوا را روی پرده ببیند.
عقیقی: اتفاقاً «آشوب» را من پرزنت کردم، استقبال مخاطب و مشاهده این فیلم خیلی تأثیرگذار بود.
میرکریمی: در پاسخ به سؤال قبلیات امسال به جای سه فیلم، ۵ فیلم انتخاب کردیم که با توجه به ۴۰ سالگی انقلاب همه فیلمها دهه شصتی هستند؛ دیدهبان، دونده، طلسم، جادههای سرد و پرده آخر.
عقیقی: چرا نمایش نسخه مرمت شده فیلم «نقطه ضعف» به سرانجام نرسید.
میرکریمی: ظاهراً مشکلی با تهیهکننده داشت اگر نه این فیلم جزو پیشنهادات من بود که به نتیجه نرسید. اتفاق غافلگیرکننده امسال نمایش فیلم نیم ساعته از پشت صحنه فیلم «گاو» است که با همت خانم طاهری و فیلمخانه ملی پیدا شد. در شرایطی که از فیلم «گاو» حتی عکس پشت صحنه هم نداریم این فیلم گنجینه خوبی برای سینمای ایران خواهد بود.
عقیقی: درباره انتخاب فیلمهای ایرانی در جشنواره هم بگویید. ملاک و معیار انتخاب این فیلمها برای بخش مسابقه بینالملل چیست؟
میرکریمی: در سالهای گذشته این سؤال در ذهن خیلیها پیش آمد که آیا سه فیلمی که برای مسابقه بینالملل انتخاب شدند بهترین فیلمهای ایران در سال گذشته بودند؟ جواب من این بود که چرا باید چنین معیاری را برای خودمان داشته باشیم. ما چند مرحله داریم تا یک فیلم انتخاب شود. اولین مرحله اقدام تهیهکننده برای ثبتنام در جشنواره است. به هر حال فیلمهایی که احساس میکنند شانس بینالمللی بیشتری دارند نه تنها در سینمای ایران بلکه در تمام دنیا دوست دارند در جشنواره خارج از کشور خودشان بیشتر دیده شوند.
عقیقی: بهنظر میرسد حساسیتت در انتخاب فیلمهای ایرانی در بخش مسابقه به شکل شخصی بیشتر است یعنی حالت نفوذ سفت و سخت هیأت انتخاب کمتر خودش را نشان میدهد و فردیتر است.
بله. درست میگویی فردیتر است. من در این چندسال انتخابهای یک خرده عجیب و غریب داشتم. سال اول فیلمی از یک جوان انتخاب کردم که به نظر میرسید فیلم جشنوارهای با اطلاق غلط ولی عمومی، نباشد؛ فیلمی در ژانر جنایی و از نظر من متفاوت از تولیدات ایرانی بود. من انتخابش کردم تا بگویم جشنواره فقط جای نوع خاصی از فیلمها نیست، اتفاقاً اگر ارزشهای سینمایی رعایت شود میشود از گونههای مختلف هم انتخاب کرد اما واقعاً دستم بسته است؛ البته فیلمهایی که انتخاب میکنم را دوست دارم اما همه چیز بستگی دارد به اینکه اول چه فیلمهایی ثبتنام میکنند و دوم اینکه ترجیحاً جدید باشند. هر کسی دوست دارد در جشنوارهاش فیلمهای جدیدتری به نمایش بگذارد و البته پراکنش فیلمها هم مهم است. در کنار مجموعه فیلمهای خارجی فکر میکنی جای خالی شکلی از فیلم وجود دارد که فیلم مورد نظر شما میتواند این جای خالی را پر کند.
«ایران»: در صحبتهایتان اشاره کردید که برخلاف منابع رسمی که اخبار دروغین از جهان مخابره میکنند، هنرمندان و متفکران جوامع انعکاس صادقانهتری از وضعیت دنیا دارند و جشنواره فرصت مطالعاتی برای ارتباط مستقیمتر با فرهنگ و جوامع کشورها ایجاد میکند. در انتخاب فیلمهای ایرانی چقدر این معیار را مدنظر قرار دادید تا آثاری انتخاب شود که گویای تصویری واقعیتر از جامعه ایران است؟
میرکریمی: این ملاک حتماً جایی در پس ذهنم بود. واقعیت این است که من عادت کردم خیلی اول سینمایی ببینم و اگر چه حرف فیلم را هم دوست نداشته باشم همین که احساس کنم تجربه سینمایی نابی است یک جور با خودم کنار میآیم که با فیلم کنار بیایم و بهعنوان یک کارگاه آموزشی آن را از دست ندهم ولی حتماً هر کسی دیدگاه خودش را دارد و من هم حتماً به این فکر کردم که در جشنواره تصویر جامعتری از جامعه نشان داده شود بهعنوان مثال در بخش آسیا مستند «جای خالی دوست» از محمدعلی طالبی را داریم که موضوع فیلم برای من مهم بود (خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی) فکر میکنم موضوع و کنکاشی که دارد فیلم را حائز اهمیت میکند، یک فیلم مشابه با این موضوع هم در بخش مستند داریم (خط باریک قرمز) که آن را هم خیلی دوست داشتم.
اصراری به اینکه چیزی را راجع به جامعهمان پنهان کنیم ندارم چون اعتقادم این است که اساساً جشنوارههای این شکلی بیشتر جای دیده شدن فیلمهای اعتراضی هستند؛ اینکه میگویم اعتراضی به کسی برنخورد اما همان طور که گفتم جشنوارههای فیلمهای مستقل را روشنفکرهای نسبتاً مستقل و معترض کشورهای مختلف میسازند.
حتی در جشنواره فیلم کن هم فیلمهایی از کشورهای مختلف حضور دارند که شاید به تعبیر و تعریف ما در سینمای ایران، سیاهنمایی باشند حتی فیلمی هم که از امریکا آمده مشکلات جامعه خودش را نقد کرده است.
عقیقی: البته یک شوخی هم وجود دارد. ما وقتی یک فیلم رادیکال اجتماعی از هلند میبینیم میگوییم فیلمساز با جسارت فراوان مشکلات مردم هلند و فضایی از این کشور را نشانمان میدهد که تا به حال ندیدهایم اما طبیعتاً اگر چنین فیلمی در ایران ساخته شود از این دست تعابیر استفاده نمیکنیم.
میرکریمی: بله خودمان تحملش را نداریم. به نظرم باید این ظرفیت ایجاد شود اگر میخواهیم یک فرصت مطالعاتی دقیق داشته باشیم باید با همه ابعادش باشد، نمیشود سفارشی کم و زیادش کرد. فیلم «من دنیل بلیک» کن لوچ در جشنواره فیلم کن جایزه اول را گرفت؛ نقد اجتماعی اینقدر صریح راجع به جامعه انگلیس را چطور میشود ساخت؟ از این منظر در کشورمان باید این ظرفیت اجتماعی را افزایش داد، ضمن اینکه این مسأله را هم مدنظر داشته باشیم که مخاطبین جشنواره ما مخاطب خاصتری هستند.
«ایران»: از برآیند صحبتهای شما راجع به دیدن زوایای مختلف زندگی و ارتباط آدمها در جشنواره میتوان نزدیکی سیاستها و نگاه کلی رضا میرکریمی بهعنوان دبیر جشنواره را با نگاهش به فیلمسازی دریافت کرد. با وجود این به نظر میرسد یک بخشهایی از جشنواره و برنامههایش در راستای سلیقه او نیست. از یک سو هم از پیمان قاسمخانی و حبیب رضایی دعوت میکنید کارگاه برگزار کنند و از سوی دیگر جناح اصولگرا هم حضور پررنگی در جشنواره دارند، برای فرجالله سلحشور بزرگداشت برگزار میشود و نگاهی هم به سینمای فلسطین و... دارید. پس از سه دوره دبیری مستقل، این جشنواره چند درصدش حاصل نگاه شماست؟
میرکریمی: نمیدانم. به هر حال تلاشم را میکنم که نگاه من جشنواره را یک سویه و محدود نکند؛ البته که هر آدم از سلیقهاش جدا نیست و هرکاری بکنی بالاخره جزئی از وجودت است که البته دائم هم تغییر میکند و این اصلاً هم بد نیست چون حاصل افزایش دانش و آگاهی است. از این جهت سعی میکنم در نقطهای باشم که فراگیرتر است و این تنها تلاش من نیست تلاشی گروهی است یعنی همه بچهها تلاش میکنند که جشنواره جامعیت داشته باشد و همه حضور داشته باشند و خودشان را ببینند.
جامعه و محیط اجتماعی ما بیدلیل یا حداقل با کمترین دلیل دچار انشقاقی بزرگ شده و تحملمان نسبت به همدیگر کم شده است. وقتی مجموعهای از افکار و افراد که کاملاً در فضای خارج از جشنواره متضاد به چشم میآیند را در جشنواره کنار هم میبینیم فکر میکنیم یک جای کار سفارشی است و باید ایراد داشته باشد و میگوییم چرا ما از اینجا که بیرون میرویم فضا اینقدر دوستانه نیست! من فکر میکنم آن چیزی که اشکال دارد اتفاقاً فضای بیرون از جشنواره و چیزی است که در جامعه دارد اتفاق میافتد.
من در این چند سال برای دعوت از مخاطب به همه جا رفتم، به قم هم رفتم و شنیدم جمعی از روحانیون جوان هستند که هرکدام به یک یا دو زبان مسلط هستند و هر هفته فیلم جدید خارجی میبینند و نقد میکنند، سینما را خیلی خوب میشناسند و آن را تحلیل میکنند، من خودم اینقدر سینما را نمیشناسم که اینها با اسم و رسم و ریشه و سابقه میشناسند. به جمعشان رفتم و واقعاً از دانش سینماییشان لذت بردم. آنها را به جشنواره دعوت کردم و گفتم من برایتان کارت صادر میکنم و دوست دارم شما هم باشید و فیلمها را ببینید. الان مشتری دائمی جشنواره هستند. اولین روزی که میخواستند به جشنواره بیایند، قدری سختشان بود و میگفتند اشکال ندارد با همین لباس به جشنواره بیاییم؟ گفتم این یک انتخاب شخصی است من هم اگر این لباس را انتخاب کرده باشم دیگر درش نمیآورم. همین طور هم شد و هیچ وقت من مزاحمتی ندیدم
من بهصورت مشخص اسم نمیبرم تا این تصور ایجاد نشود که فلان شخص متعلق به طیف دیگری است اما من طیف متنوعی از افکار و عقاید را میبینم که پشت سر هم در صفی که برای یک فیلم تشکیل شده ایستادهاند، مزاحمتی برای هم ندارند و کسی هم نمیگوید که اینجا یا جای من است یا جای دیگری؛ بالعکس چیزی که بیرون اتفاق میافتد و مرزبندیها پررنگتر شده است.
عقیقی: اتفاقاً در مکانهای فرهنگی این مرزبندیها نسبت به طیفهای اجتماعی کمتر است و در فضای بیرونی مرزبندیها به شکل واضحتری رخنمایی میکند.
میرکریمی: من به همین خاطر میگویم که مکان فرهنگی همان جایی است که این مرزبندی باید خیلی کم باشد اگرچه به هر حال یک جاهایی اعتقادات آدمها به هم نمیخورد و البته قرارهم نیست همه شبیه به هم فکر کنند ولی جشنواره مال تمام آنهایی است که میخواهند از سینما لذت ببرند و آنقدر علاقه دارند که وقت بگذارند و این ارتباط را با سینما و اهالی آن داشته باشند، حق همهشان است. تلاش کردیم در این نقطه بایستیم. معمولاً تعداد کثیری میگویند نقطه ایدهآل و خوبی است و بخشی هم از هر دو طرف میگویند که چرا اینجا ایستادین؟ یا بیایین به طرف ما یا بروید به آن ور.
«ایران»: نقطهای که گفتید به نظر باید منطقه امنی برای شما بهعنوان دبیر جشنواره ایجاد کند اما در سال گذشته بخصوص با هجمه شدیدی مواجه بودید. این هجمه حاصل سهمخواهی بیشتر است یا دشمنیهای شخصی.
میرکریمی: نمیدانم اما به نظرم مثل روز روشن است که اتفاقات خوبی در جشنواره در حال افتادن است، نمیگویم ایدهآل ماست چون با ایدهآلهایمان فاصله داریم اما اتفاقات چند سال اخیر مشخصاً پرفایدهتر از اتفاقاتی است که قبلاً داشتیم. اگر منصفانه نگاه کنیم جشنواره نمره قابل قبولتری نسبت به قبل دارد. چون هجمهای که وجود داشت برطرف شده و من با همه گروهها و کسانی که آن نامهها را نوشتند ساعتها حرف زدم و در جشنواره امسال همگی حضور پیدا میکنند و حاشیه کمتری از این زاویه خواهیم داشت نمیخواهم مسأله را باز کنم و فرض را بر این میگذارم که همه آن سوءتفاهم بوده است.
نرگس عاشوری
- 10
- 4