چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳
۱۸:۱۱ - ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۲۱۵۱۰
فیلم و سینمای ایران

داریوش مهرجویی؛ آدم یا آجر؟

داریوش مهرجویی,توقف اکران نوروزی فیلم لامینور

«من معترض‌ام. این پروانه نمایش فیلم "لامینور" من است. این شیر نیست، گوشت نیست، که بگویید تاریخش گذشته است... شما به من پروانۀ نمایش دادید؛ چرا زیر قول خودتان می‌زنید؟  ... مردانه رفتار کنید....فیلم‌هایم را توقیف کردید. یکی را اصلا مفقود کردید... دو سال، سه‌سال روی یک فیلم کار کنیم و بعد بیرون بیندازیم؟ کی هستید شما؟! پشت پرده مثل اشباح حکم صادر می‌کنید... دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. من می‌آیم و به همراه دستیارانم در وزارت ارشاد تحصن می‌کنم... تا حقم را نگیرم ول نمی‌کنم.»

اینها را داریوش مهرجویی کارگردان پرآوازۀ سینمای ایران با درد و رنج فراوان بر زبان آورده و بعید است بلوف باشد. البته گفته‌اند فیلم توقیف نشده بلکه تنها نوبت اکران آن عقب افتاده و از نوروز کنار رفته. آخر چرا؟ کی به یک عده اجازه داده دربارۀ محصول فرهنگی این‌گونه تصمیم بگیرند؟ برهنگی را تبلیغ می‌کند یا بی خدایی را یا ترویج یا خشونت عریان را؟ کلا یک قصه است دیگر. این همه مته به خشخاش گذاشتن ندارد. همین کارگردان اگر دو سال پیش در ۸۰ سالگی درگذشته بود مجسمۀ او در این شهر نصب می‌شد و حالا باید به خاطر مخالفت با نمایش فیلم پروانه‌دار خود - دست کم در ایام نوروز- این گونه برآشوبد.

خواست غیر قانونی ندارد. می‌خواهد فیلمی را که مطابق قانون ساخته و آمادۀ نمایش است، در موعد مقرر نمایش بدهید. همین! آدمی که کاری را تولید می‌کند دوست دارد بازخورد مخاطب را ببیند. جالب این که پروانۀ صادره برای یک فیلم در دولت قبل خودمان را قبول ندارند بعد به آمریکا می‌گویند تضمین بدهید که دولت بعدی شما از برجام خارج نمی‌شود.

اگر تغییر دولت‌ها نباید در تصمیمات و توافقات سیاسی بین کشورها اثر بگذارد - که البته حرف درستی هم هست - چرا این قاعده را دربارۀ پروانۀ نمایش فیلم در داخل رعایت نمی‌کنید؟

حسن عباسی تئوریسین اصول‌گرا را قبول ندارم اما یک شب چند سال پیش حرف خیلی درستی در تلویزیون بر زبان آورد. او گفت: «کل خانوادۀ سینما ۶ هزار نفر است و اگر برای هر فیلم ۱۰۰ نفر لازم باشد می‌شود ۶۰ خانواده. عین ۶۰ تا که نمی‌توانند فیلم ارزشی بسازند. یکی اجتماعی می‌سازد، دیگری جنایی. سومی اکشن. چهارمی تاریخ. شما هم ارزشی و انقلابی خودتان را بسازید».

منظور آقای عباسی این بود که جای شما را که تنگ نکرده اند! بودجه بگیرید و بسازید. هزارتا بسازید.

داریوش مهرجویی فیلم خودش را ساخته. قوانین را هم که نقض نکرده است. پروانه نمایش هم دارد. چرا اذیت می‌کنید دیگر؟!

اتفاقا اگر ملت فیلم مهرجویی را ببینند سؤال کمتری ایجاد می شود تا فیلم «موقعیت مهدی» چون مدام از خود می‌پرسد چرا باید جنگ این قدر ادامه می‌یافت؟ چرا از آسیه باکری اسمی نیست؟ چون سال ۸۸ موضع انتقادی داشت؟ فیلم مهرجویی اقلا از این سؤالات ایجاد نمی‌کند!

هر بار که می‌بینم دخترم پای نماوا و فیلیمو نشسته تصمیم می‌گیرم در ستایش این دو پلت فرم بنویسم ولی بعد نگران می‌شوم بگویند نکند منفعتی هست. نه! نسل امروز پای سریال‌های تصنعی صدا و سیما که نمی‌توانند بنشینند. سینما هم که محدود است. چه کار کنیم؟ رهاشان کنیم در دنیای اینترنت؟! به خاطر بستن تلگرام قبح استفاده از فیلترشکن را که ریختید.

هر چند حالا هم البته معلوم نیست ساترا بگذارد اینها پا بگیرند ولی چرا به سینماگر ایرانی اعتماد ندارید؟ در دوران ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما یک برنامۀ زنده به دیدار او با برنامه سازان اختصاص داشت و خانم مرضیه برومند هم بود و پرسید چرا هر بار باید از نو دنبال مجوز بدوم؟ چه کار کنم کارمندان شما قبول کنند من صلاحیت دارم؟ آخر مرضیه برومند و ایرج طهماسب و داریوش مهرجویی که نباید مدام خود را به کار به دستانی که گاه هم سن فرزندان آنان هستند ثابت کنند.

وقتی تنها جای مطمئن برای استمرار پیوند نسل جدید با هویت فرهنگی همین فیلم های سینمایی با مجوز داخلی است که در سینما یا شبکۀ نمایش خانگی عرضه می شود چرا اذیت می‌کنند؟

داریوش مهرجویی,توقف اکران نوروزی فیلم لامینور

اصلا چرا باید داریوش مهرجویی التماس یا پرخاش یا تهدیدی به تحصن کند فیلم مرا نمایش دهید! قدرت را که در اختیار دارید، با احساسات و علایق و ذوقیات خلایق چه کار دارید؟

البته تا حرف می زنی مثال نظارت بر مواد غذایی را مطرح می‌کنند و می‌‎گویند شما حاضری غذای مسموم به فرزندت برسد؟ مثالی بی ربط. چون مرجع اعلام آلودگی و مسمومیت - دانشگاه های علوم پزشکی - مورد قبول همه است. تازه با آزمایش هم قابل اثبات است و متخصص مربوطه مدارک لازم را ارایه می‌کند و حق شکایت و پی‌گیری هم برای فرد متهم محفوظ است. ربطی به گرایش سیاسی این مدیر و آن دیگری ندارد.

در این فقره اما ادعای آلودگی و مسمومیت هم نیست و پروانه دارد و به قول داریوش‌خان، شیر هم نیست که بگویید تاریخ مصرف آن منقضی شده است.

تکرار این نکته جا دارد: می گویند آمریکا بابت برجام تضمین بدهد اما خودشان پروانه صادرۀ قبلی برای یک فیلم را قبول ندارند!

مگر چند تا مهرجویی داریم اصلا؟ فیلم او را و خود او را دوست ندارید. خوب، نداشته باشید. مهم نیست. در مجله‌ها و رسانه‌هاتان نقد کنید. اصلا یک برنامۀ هفت را اختصاص بدهید به کوبیدن آن و آقای فراستی هم که حی و حاضر است. اما فیلم، یک کالاست. وقتی با رعایت ضوابط و مقررات تولید شده، چرا نباید در جای خوب و وقت خوب عرضه شود؟ جز این است که خیال می کنید همه باید در یک قالب مشخص باشند؟

آقای احمد توکلی بارها از شهید بهشتی نقل کرده «ما انقلاب کردیم تا آدم تربیت کنیم نه مثل آجر، قالب بزنیم. چون انسان به انتخاب، آدم می‌شود.» پس چرا حق انتخاب آدم‌ها را سلب می‌کنید و برخی هم خیال کرده‌اند کار آنها این است که همه را به یک قالب دربیاورند؟ 

داریوش مهرجویی حق دارد از آدم بودن خودش و از آجر نشدن آدم‌ها دفاع کند هر چند حتی اگر در اعتراض به آجر شدن نانش از حیث توجه به منافع اقتصادی و معنوی هم بود ایراد نداشت.

نویسنده: مهرداد خدیر

asriran.com
  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش