مهمترین عناوین خبری
یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۱:۲۸ - ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۱۱۹۹۱
فیلم و سینمای ایران

برادران لیلا؛ یک پرسش ساده به جای نقد فیلم

فیلم سینمایی برادران لیلا,نقد فیلم برادران لیلا
اگر این نوشته دربارۀ فیلم نیست پس چیست؟ به قصد طرح این پرسش است که چرا حق تماشای فیلم در سالن سینما را از ما سلب می‌کنید؟ نه تنها فیلم روز خارجی که فیلم روز ایرانی را هم باید پای کامپیوتر و قاچاقی ببینیم؟ انحطاط اخلاقی فقط آن نیست که در فیلم می‌بینیم. این است که استفاده از پیام‌رسان های محبوب دنیا بی فیلتر‌شکن میسور نباشد و فیلمی را که می‌توانستیم در سالن سینما بینیم و پول آن را هم پرداخته باشیم در خانه ببینیم. فیلمی که نه هیچ‌یک از ارکان عرش را می‌لرزاند و نه صحنۀ روابط تنانه دارد نه هم‌آغوشی جانانه. نه خشونت عریان و نه خدا و پیامبر را نعوذبالله انکار می‌کند.

به گزارش عصرایران، اندک زمانی قبل‌تر، از تماشای دقیق‌تر و با جزییات و با حوصلۀ فیلم برادران لیلا فارغ شدم. بیش از دو ساعت، پای کامپیوتر و نه در سالن سینما و همراه با دوستان یا خانواده محو فیلمی بودم که آقای سعید مستغاثی و کیهانیان نوشته بودند فیلم نیست اما روزنامۀ معتبر لیبراسیون فرانسه که به‌ندرت از فیلمی تعریف و تمجید می‌کند چند‌ماه پیش و پس از نمایش در پاریس به ستایش آن پرداخته بود؛ لیبراسیونی که نسبتی با سرمایه‌داریِ مورد نقد کیهان و فیلم روستایی ندارد و حتی به عنوان ارگان غیر رسمی حزب سوسیالیست فرانسه شناخته می‌شود چرا که فیلم را اجتماعی دیده نه خانوادگی صِرف و همین جنبه‌های اجتماعی برای منتقد چیره‌دست آن جذاب بوده است. حالا باز مستغاثی از سینما سردر می‌آورد و می‌توان درک کرد چرا گاهی در ابراز وفاداری افراط می‌کند. آن دیگری که قابل اشاره نیست و از تمام نمادهای فیلم و آن بر تخت نشستن و بر‌افتادن و سودای قدرت و مناسبات پدرسالار تنها بدبختی را دیده است!

فیلم سینمایی برادران لیلا,نقد فیلم برادران لیلا

همین یک دقیقه پیش از پای کامپیوتر پا شدم.  در آن نه فیلمی خارجی که فیلم روز ایرانی را می‌دیدم که برای تماشای آن یک ریال نپرداخته بودم و نمی‌دانم این دِین را چگونه باید ادا کرد و چگونه می‌شود یکی یا کسانی سرمایه‌گذاری کنند و تمام ضوابط جمهوری اسلامی را هم رعایت کرده باشند ولی در داخل نمایش داده نشود و ده‌ها میلیارد تومانی که می‌توانست بفروشد، نفروشد و ده‌ها هزار ساعت وقت فراغت در فضای عمومی ایجاد نشود؟ تازه می‌توانستند در صورت نمایش در سینما به زنان و دختران بر سر روسری شان هم گیر بدهند!

فیلمی که آشکار و روشن نشان می‌دهد ترامپ و تحریم چه بلایی نه تنها بر سر اقتصاد و دارایی ما که بر مناسبات مردم و اخلاق اجتماعی ما آورده و نفرت از این موجود را در دل ما بیشتر می‌کند.  فیلمی که سعید پور‌صمیمی در آن بازی بی‌نظیری ارایه می‌دهد حتی شاید بهتر از پردۀ آخر. فرهاد اصلانی را نگو که حتی مستغاثی هم ناگزیر شد صحنۀ رقص او را بستاید. یا پیمان معادی که آدم می‌خواهد بپرسد پسر! تو مگر پیر نمی‌شوی؟

فیلم سینمایی برادران لیلا,نقد فیلم برادران لیلا

تمام جنبه‌های متنوع فیلم را رها کرده‌اند و چسبیده‌اند به همان سکانس که دختر بر گونۀ پدری که زندگی خانواده را صرف توهمات خود و تباه و سیاه کرده سیلی می‌زند و می‌گویند بدآموزی دارد حال آن که هر مخاطبی درمی‌یابد این سیلی نه بر گونه پدر به معنی متعارف که بر چهرۀ پدرسالاری و استبداد و تحمیل عقیده و سلیقه است. اصلا این صحنه بد. خوب انتقاد کنید. نمایش بدهند بعد انتقاد کنید. جالب این که پدر را تقدیس می‌کنند ولی چشم بر تحقیر این همه پدر ایرانی به خاطر اقتصاد پلشت و مبتذلی که درست کرده‌اند می‌بندند.

   یا حدس می‌زنند که شاید در ممیزی صحنۀ برخورد با کارگران سانسور می‌شده است اما کارگردان که درشت نوشته آنها سکوریتی‌اند و پلیس نیستند. این یادداشت البته یک نقد فیلم نیست چرا که در این مدت بسیار دربارۀ آن نوشته‌اند و همکاران خودمان نیز و این نوشته به آنها پیوند دارد و در زیر آمده است.

  نقد فیلم نیست ولی دلم نمی‌آید بخشی از یادداشت فرشین کاظمی‌نیا در مجلۀ تجربه چند شماره قبل (‌آبان ۱۴۰۰) را نقل نکنم که  به اصطلاح" پُتلاچ " اشاره کرد؛ آیینی نزد سرخ‌پوستان آمریکا که رؤسای قبایل به میهانان هدیه می‌دادند و دیگران ضمن گرفتن هدیه موظف بودند هدیه‌ای به مراتب گران‌قیمت‌تر از آنچه دریافت کرده‌اند به میزبان و بقیه بدهند و این تبادل تا حد نابودی و بذل تمام دارایی‌های افراد پیش می‌رفته است! تعبیر "حماقت پُتلاچ به سبک ایرانی" را در هیچ نوشتۀ دیگری ندیده بودم. اصلا نقد درست یعنی همین. یعنی زاویه دیگری را نشان دادن. وگرنه این که داستان را تعریف کنی یا لو بدهی و بگویی این خوب بود آن بد بود که نقد نیست. نظر و سلیقه شخصی است. ماجرای «پتلاچ» ولی برای مخاطب جالب است و تفاوت دانش نویسنده باسواد با مدعیان بهانه‌جو را نشان می‌دهد.

   اگر این یادداشت یک نقد فیلم بود نمی‌شد از بازی ترانۀ علیدوستی گذشت و چقدر این بازیگر، دوست‌داشتنی است و چه خوب شد فیلم را بعد از آن گرفتاری سال پیش می‌بینیم وگرنه اشک، امان‌مان نمی‌داد و داستان فیلم تحت‌الشعاع واقعیت قرار می‌گرفت.

  اگر نقد فیلم بود یا حتی دربارۀ فیلم بود باید به دیالوگ‌های ماندگار آن اشاره می‌شد و از جمله اینها: "با کار کردن هیچی درست نمی‌شه، باید کاری کرد". جمله‌ای که نشان می‌دهد تورم شدید چه بلایی بر سر ارزش کار در این جامعه آورده است و چگونه خانواده‌ای که می‌خواسته فقط با "کار" به مفهوم متعارف زندگی کند زیر فشار یک جامعه طبقاتی له شده و آن همه تأکید بر آسانسور و بالابر در فیلم هم به خاطر همین است و تازه فیلم‌ساز سال‌ها بعد انقلاب ۵۷ به دنیا آمده و مثل ما شعار جامعۀ بی‌طبقۀ توحیدی در صدر انقلاب را نشنیده که اگر هم از زبان گفتمان مسلط شنیده نمی‌شد اما به هر رو قرار بر این همه فاصله هم نبود.

 یا آن جمله : آدم تا بدبختی‌اش  از حد نگذرد راه خوش بختی‌اش را پیدا نمی‌کنه و آن یکی: بی‌پولی اعتماد به نفس آدم‌ها را می‌گیرد و خِنگ نشان‌شان می‌دهد.

 اگر نقد فیلم بود می‌شد اشاره کرد به تأثیر شب یلدای کیومرث پوراحمدِ تازه از دست‌رفته یا مسافرانِ بهرام بیضایی در تلفیق شادی و سوگ اما نه، گفتنی‌ها را دیگران گفته و نوشته‌اند و اگرچه بعضی نمادسازی‌ها توی ذوق می‌زند و می‌توانست مثل اجاره‌نشین‌های مهرجویی گل‌درشت نباشد باز، بازی‌های خوب و قصۀ روان جای چون و چرا نمی‌گذارد.

 حق با شماست. می‌پرسید اگر این نوشته دربارۀ فیلم نیست پس چیست؟ به قصد طرح این پرسش ساده و صریح است که چرا حق تماشای فیلم در سالن سینما را از ما سلب می‌کنید؟ بله، چرا حق تماشای فیلم در سالن سینما را از ما سلب می کنید؟ فیلم روز خارجی کم بود، فیلم روز ایرانی را هم نتوان؟

   چرا نه تنها فیلم روز خارجی که فیلم روز ایرانی را هم باید پای کامپیوتر و قاچاقی ببینیم؟ انحطاط اخلاقی فقط تصویر جامعه و خانواده‌ای نیست که در برادران لیلا می‌بینیم. یا این که استفاده از پیام‌رسان‌های محبوب دنیا بی‌فیلتر‌شکن میسور نباشد بلکه این هم هست که فیلمی را که می‌توانستیم در سالن سینما بینیم و پول بلیت آن را هم پرداخته باشیم حالا جدا جدا در خانه ببینیم. فیلمی که نه هیچ یک از ارکان عرش را می‌لرزاند، نه صحنۀ روابط تنانه دارد و نه هم‌آغوشی جانانه. نه خشونت عریان و نه خدا و پیامبر را -نعوذبالله- انکار می‌کند.

این یادداشت برای طرح این پرسش این است که چرا باید کثیری از ایرانیان که تا ۲۰ میلیون هم برآورد شده  فیلم برادران لیلا را در لپ‌تاپ و گوشی تلفن همراه و کامپبوتر و نه روی پرده عریض سینما ببینند؟ چرا جماعتی فکر می‌کنند اکثر قریب به اتفاق این مردم بالغ و عاقل نیستند و چرا این پستانک‌شان را از دهان ما برنمی‌دارند و باور نمی‌کنند بزرگ شده‌ایم؟

چرای آن شاید این باشد که تماشاگر فیلم با خود لیلا بیش از برادران و پدر و مادر او هم‌ذات‌پنداری می‌کند و این برای سیستم فرهنگی با این همه ادعا و دبدبه و کبکبه افتخار نیست...  

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش