جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۰۰ - ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ کد خبر: ۱۴۰۳۰۳۰۶۶۹
فیلم و سینمای ایران

روی دیگر شهر در قاب «تمساح خونی»

بازی پوکر در یک مجموعۀ زیرزمینی
بازی پوکر در یک مجموعۀ زیرزمینی، مسابقات چک‌زنی و کتک‌کاری مخفیانه، تعقیب و گریز در شب، قلدری و پشت‌سر گذاشتن قوانین رسمی، همه و همه اتفاقاتی است که لایه‌هایی از جامعه را شکل می‌دهد و بدون تردید نادیده‌گرفتنشان به معنی نبودن آن‌ها نیست؛ هنر «تمساح خونی» به‌یادآوردن این سیمای شهر است.

تمساح خونی اصطلاحی در پوکر از بازی‌های پرطرف‌دار کازینویی یا قمارخانه‌هاست که عنوان نخستین فیلم جواد عزتی، در مقام کارگردان، به همین موضوع برمی‌گردد. این اصطلاح را در پوکر برای کسی به کار می‌برند که چیزی برای ازدست‌دادن ندارد؛ کسی که آب از سرش گذشته است و دیگر یک وجب و چند وجبش فرقی نمی‌کند. بر این اساس، فیلم «تمساح خونی»، فیلمی که این روزها در سینماهای اصفهان روی پرده و در انتظار دوستداران هنر هفتم است، سرنوشت یک بازی است و برنده‌ها و بازنده‌های خودش را دارد.

هومن و پیمان دو دوست بانمک، ساده، دست‌وپاچلفتی، بی‌پول و بدشانس هستند که پادویی کسب‌وکارشان است. آن‌ها ناخواسته به بازی پوکری وارد می‌شوند که طرف اصلی‌شان آدم‌هایی ثروتمند، زرنگ، بی‌رحم و عصبی هستند. فیلم داستان بازی پوکر و بازی‌های دیگری است که هومن و پیمان غیرمنتظره و بی‌اراده به دل آن‌ها می‌زنند و قرار است در میانه‌اش با آدم‌های خطرناکی رویارویی کنند. «تمساح خونی» در خلال همین بازی‌های نابرابر روایتگر روابط عاشقانۀ هومن با همسر سابقش و پیمان با معشوقۀ خیالی‌اش است.

فیلم داستانی کلیشه‌ای با پایانی پیش‌بینی‌پذیر دارد. شخصیت‌ها را به دو دستۀ خوب‌ها و بدها تقسیم می‌کند! عشق‌های تکراری را به تصویر می‌کشد. موقعیت‌های غیرمنطقی و اغراق‌شده، اما خنده‌آور را به مخاطب نشان می‌دهد. با بزن‌وبکوب و کتک‌کاری‌های پرهیجانش خود را معرفی می‌کند و در نهایت از بازیگران پراسم‌ورسم و محبوبی چون جواد عزتی، عباس جمشیدی‌فر، الناز حبیبی، مهران غفوریان، سعید آقاخانی،‌ پژمان جمشیدی، هومن حاجی عبداللّهی و کامبیز دیرباز بهره می‌برد.

 ویژگی‌های یادشده یعنی اینکه با فیلمی کمدی _ اکشن و عامه‌پسند روبه‌رو هستیم. «تمساح خونی» که در جشنوارۀ فجر امسال، یعنی چهل‌ودومین دورۀ آن، سیمرغ بهترین کارگردانی را به دست ‌آورد، همۀ مؤلفه‌های فیلمی تماشاگرپسند را در دل قصه‌اش دارد. در مقابل، همین مؤلفه‌هاست که مخاطب خاص را فراری می‌دهد؛ همان مخاطبی که با ذائقه‌ها و دلبستگی‌های ویژه‌تری به سینما رو می‌کند و در نظرش این فیلم‌ها حرفی برای گفتن ندارند. چه‌بسا چنین فردی در میانه‌های فیلم سینما را ترک کند!

چشم در چشم شدن با سیمای غیرقانونی شهر

بیشتر صحنه‌های این فیلم ۱۰۶دقیقه‌ای که فیلمنامه‌اش کاری از پدرام افشار است، در شب می‌گذرد؛ شبی که روایتگر سیمای غیرقانونی شهر تهران است، اما به هر طریقی به حیاتش ادامه می‌دهد. بازی پوکر در یک مجموعۀ زیرزمینی، مسابقات چک‌زنی و کتک‌کاری مخفیانه، تعقیب و گریز در شب، قلدری و پشت‌سر گذاشتن قوانین رسمی و هنجارها برای رسیدن به پول و منصب، همه و همه اتفاقاتی است که لایه‌هایی از جامعه را شکل می‌دهد و بدون تردید نادیده‌گرفتنشان به معنی نبودن آن‌ها نیست.

یکی از جنبه‌های مثبت فیلم روایت همین سیمای نهانی شهر است. این چهرۀ پشت نقاب شهر که نهادها و قوانین رسمی و در رأسشان نیروهای انتظامی و دستگاه‌های قضایی، همچنین کنشگران اجتماعی و البته هنرمندان سینما برای حل و فصل آن می‌کوشند، مختص تهران نیست.

 روز و شب هر شهر و دیار و محله‌ای ممکن است آشکارا یا پنهانی به وعده‌گاه آدم‌های قلدر و زورگو و جاه‌طلب بدل شود. در «تمساح خونی» هنرمند تهرانی بنا بر تجربۀ زیسته و آگاهی از شهر خویش داستان این آدم‌ها را روایت می‌کند و زیست فرودستانی را به تصویر می‌کشد که راهی جز سکوت و اطاعت در برابر آنان را ندارند.

سینماگران هر شهری، مثل همین اصفهان ما، می‌توانند با بهره‌مندی از گنجایش و تأثیرگذاری عمیق این هنر و همسو با چالش‌های دیار خودشان برای نمایاندن هنجارشکنی‌ها و قانون‌گریزی‌های جامعه بکوشند و دست‌کم از زبان هنر سینما مسیر نجات قربانیان این بازی‌ها را روشن کنند.

نشان‌دادن زیست فقیر و غنی و فاصلۀ طبقاتی این دو نیز از دیگر زوایای مثبت «تمساح خونی» است؛ خاصه در عصری که اقتصاد دغدغۀ گروه گسترده‌ای از جامعۀ ماست. هرچند شاید بتوان گفت که روایت «تمساح خونی» از زندگی فقیر و غنی چندان با واقعیت‌های روز جامعۀ کنونی مطابقت ندارد.

اگر به دیدن فیلمی با دغدغه‌های اجتماعی و در حال‌وهوای کمدی و هیاهوی بسیار علاقه‌مندید، «تمساح خونی» انتخاب خوبی برای شماست. هرچند نگاه این فیلم به مسائل اجتماعی روز جامعه آن‌قدر موشکافانه و حرفه‌ای نیست و بیشتر جنبۀ سرگرمی دارد.

  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش