چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۲۱:۱۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۲۳۷۰
فیلم و سینمای ایران

مرجان علیزاده:

برخی با پخش بین‌المللی فیلم‌ها کاسبی می‌کنند

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,پخش بین‌المللی فیلم‌ها
مرجان علیزاده یکی از پخش‌کنندگان فیلم‌های ایرانی در خارج درباره آسیب‌هایی که به این حوزه وارد شده و تاثیر منفی اصرار به حضور در جشنواره‌های درجه چندم و مانور تبلیغاتی روی آنها توضیح داد.

به گزارش بانی فیلم،کسب جایزه از جشنواره های بین المللی برای هر کارگردان و تهیه‌کننده‌ای خوشایند است و تا حدودی باعث می شود که کار صاحبان آثار در ساخت اثر دیگرشان تسهیل شود. این تمایل به حضورهای جهانی تا جایی است که برخی از افراد هنگام ساخت اثرشان و حتی قبل تر یعنی هنگام نگارش متن به فکر پخش بین المللی فیلمشان هستند. هرچند این برنامه ریزی درست و به جا است اما گاهی صاحبان آثار را به اشتباه می اندازد و باعث پرورش این خیال در ذهنشان می شود که فیلمشان به طور حتم می تواند در جشنواره های بین المللی موفق باشد.

 

در این میان سوالاتی همچون چه فیلمی بسازیم که در جشنواره های بین المللی موفق باشیم؟ آیا کارگردانتن و تهیه کنندگان ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چه؟ آیا می دانند چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟ آیا می دانند مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟ آیا با مولفه های بین المللی و سیاست های ارایه آن آشنا هستند؟ و … برای فیلمسازان پیش می آید که پاسخ اینها را از مرجان علیزاده پخش کننده بین المللی آثار سینمایی جویا شدیم.

 

علیزاده معتقد است هر فیلمسازی در هر سطحی و با هر سوژه ای فیلمی می سازد با اعتقاد راسخ و ایمان به کارش داعیه شرکت در جشنواره های خارجی را دارد که این یک حفره فرهنگی است. این موضوع در ایران تبدیل به فرهنگ شده و تقریبا همه قبل از ساختن فیلم به فکر جشنواره رفتن هستند و حتی برنامه ریزی هم می کنند و همین خیال حضور است که موفق نشدنشان را غیر قابل تحمل می کند و این تمایل و تقاضا است که باعث بروز پدیده ای به نام «پول بده فیلمتو بفرستم» می شود و باعث می شود که فیلمسازان به  هر کسی که بدون تجربه و پشتوانه وارد این حرفه می شود اعتماد کنند. صاحبان فیلم ها هم به خاطر تمایل شدیدشان به حضور در جشنواره ها به بروز چنین پدیده هایی دامن می زنند  که البته خیلی درباره آن در قالب مصاحبه ها  و گزارش های  مختلف صحبت شده است.

 

شرح بیشتر این گفت و گو را در زیر بخوانید:

 

*خیلی وقت‌ها از برخی از سازندگان آثار می شنویم که فلان فیلم در عرصه بین الملل می تواند خوب بدرخشد و این گمانه زنی ها تاجایی پیش می رود که حتی برخی فیلم نساخته می گویند که می دانم فیلمم به جشنواره «کن» می رود. به عنوان فردی که سال ها در این عرصه به عنوان پخش کننده تجربه داشته اید توضیحی در این باره ارایه می دهید؟

– بله ما در مواجهه با برخی از صاحبان آثار مدام می شنویم که می گویند «فیلم آقای ایکس همه جا رفت ولی فیلم ما در جشنواره فیلم فجر جایزه گرفت و هیچ جا نرفت، همه قسم می خورند فیلم ما بین الملل اش جواب می دهد و …» به هر حال در پاسخ به این صحبت ها باید بگویم این امر گاهی اوقات شدنی است، برای مثال من سال ۲۰۱۶ میلادی  پخش بین الملل ۵ فیلم را برعهده داشتم که از بین این آثار ۲ فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت؛ فیلم «مات» به کارگردانی صبا کاظمی که متقاضی حضور در بخش «هنر و تجربه» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بود اما به اتفاق آرای اعضا محترم «هنر و تجربه» ردش کردند، با این وجود این اثر در جشنواره سائوپائولو با آرای کامل هیات داوران اولین جایزه پر افتخار و بزرگ بین المللی به نام عباس کیارستمی را به خاطر فرم روایت تجربی فیلم از فیلمنامه ای کلاسیک دریافت کرد، یا فیلم «زمانی دیگر» ساخته ناهید حسن زاده که جایزه بزرگ جشنواره کلکته و همچنین جایزه جشنواره «مانهایم» را گرفت.

 

با این وجود ما فیلم های دیگری داریم که همه در جشنواره فجر حضور داشته اند و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته اند ولی تنها ۲ یا چند حضور بین المللی داشتند. از این رو می توانم بگویم نظیر این هیجان زدگی ها را هر سال در جشنواره فیلم فجر داریم و هر سال هم خیل عظیمی از کارشناسان به صاحبان آثار می گویند که ما می دانیم فیلمت بین المللش رد خور ندارد و… ولی در واقع اصلا اینطور نیست. باید بپذیریم که پخش بین الملل راهکار خودش را دارد. با این حال می دانم که این سوال خیلی ها است که چه کار کنند فیلمشان به جشنواره های بین المللی برود.

 

*مثالی برای این موضوع هم دارید؟

– بله مثلا فیلم «چهارشنبه» ساخته سروش محمدزاده و یا «قیچی» به کارگردانی کریم لک زاده  فکر می کردند  در سطح بین الملل می توانند خوب بدرخشند، البته این را هم باید بگویم که این ۲ اثر، فیلم های خیلی خوبی هستند و من هم خیلی دوستشان دارم، اما باید بپذیریم که مقوله بین الملل و جشنواره بین المللی فرق دارد و مخاطب بین الملل مخاطب جشنواره فیلم فجر نیست و قرار نیست هر فیلمی که در فجر با استقبال رو به رو می شود و به قولی صحنه را تکان می دهد، در سطح بین الملل هم برایش همین اتفاق بیفتد.

 

به طور کلی این مشکل به دلیل نداشتن اطلاع و آگاهی کافی از امر بین الملل است و این نظرهای به اصطلاح کارشناسانه از این ناآگاهی می آید. این در حالی که ما به عنوان پخش‌کننده بین المللی همیشه در صحنه حاضریم و باید نظر بدهیم. صاحب اثر باید با هوش و درایت اثرش را به سمت و سویی صحیح هدایت کند، به جایی بفرستد که دیده بشود نه اینکه همه متفق القول تلاش کنیم از یک استوانه رد بشویم، گویی که این تنها راه به نتیجه رسیدن است. این سطح هوشمندی و آگاهی از مساله پخش بین الملل است که خیلی از تهیه کننده و کارگردان های مطرح بین المللی این روزها را به این جایگاه رسانده است؛ آدم های باهوشی که می دانند که باید باشند تا دیده شوند.

 

به نظرم تا حالا به اندازه کافی گزارش درباره معضلات و مشکلات پخش و مقایسه بخش های دولتی و خصوصی و غیره داشته ایم. مطلبی که جای خالی اش حس می شود و هیچگاه بررسی نشده و بایستی خیلی جدی گرفته شود نوع نگاه، نحوه درک و برداشت و توقع تهیه کنندگان و کارگردانان از پخش بین الملل است. باید دید که آیا کارگردان و تهیه کننده ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چی؟ آیا می دانند چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟ آیا می دانند مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟ آیا با مولفه های بین المللی و سیاست های ارایه آن آشنا هستند؟ و اینکه چه فیلمی بسازیم که در جشنواره های بین المللی موفق باشیم؟

 

این خیلی خوب است که هر تهیه کننده و کارگردانی هدفش را از ساخت فیلم دیده شدن نه فقط در ایران بلکه آن طرف مرزها می بیند که البته باید اینگونه هم باشد تا پیشرفت صورت بگیرد ولیکن متاسفانه این عزیزان بدون اینکه توجه کنند برای خوب دیده شدن، یک فیلم باید تا حد امکان کامل باشد فقط توقع دارند فیلمشان خوب ارایه شود. بارها و باها می شنویم که کارگردانی ادعا می کند اگر این فیلم ساخته بشود حتما در بین الملل موفق است اما باید از این دوستان پرسید که این ادعا بر چه پایه و اساسی است. در حالی که هر کاری کارشناسی می خواهد. چرا هر کارگردان و تهیه کننده ای که می خواهد فیلمی را بسازد این ادعا را می کند. البته این خیلی درست است که قبل از ساخت هر اثری درباره توزیع و عرضه آن چه در داخل و چه در خارج برنامه ریزی بشود ولی نباید ادعایی صورت بگیرد. یا بارها و بارها این را می شنویم که می گویند «هر کسی فیلم را دیده گفته اینکه فیلم جشنواره ها است».

 

متاسفانه گاهی کارگردان ها و تهیه کننده ها تنها دلخوش به کف زدن ها و تشویق های اطرافیان هستند و بی اینکه بدانند جشنواره خارجی چه محصولی را می پسندد و چه فیلمی مخاطب بین المللی پیدا می کند نظر می دهند.

هر فیلمسازی در هر سطحی و با هر سوژه ای فیلمی می سازد با اعتقاد راسخ و ایمان به کارش داعیه شرکت در جشنواره های خارجی را دارد که این یک حفره فرهنگی است

 

هر فیلمسازی در هر سطحی و با هر سوژه ای فیلمی می سازد با اعتقاد راسخ و ایمان به کارش داعیه شرکت در جشنواره های خارجی را دارد که این یک حفره فرهنگی است. نپرداختن به این موضوع و کارشناسی نکردنش منجر به افت کیفی سینما و افزایش کمیت می شود، ساده بخواهم بگویم به این معنی است که هر سال همه می خواهند فیلم بسازند که اگر فیلم قبلی شان به جشنواره ای نرفت با استفاده از تجربه های نکرده، فیلم بعدیشان موفق بشود.

 

این موضوع در ایران تبدیل به فرهنگ شده و تقریبا همه قبل از ساختن فیلم به فکر جشنواره رفتن هستند و حتی برنامه ریزی هم می کنند و همین خیال حضور است که موفق نشدنشان را غیرقابل تحمل می کند و این تمایل و تقاضا است که باعث بروز پدیده ای به نام «پول بده فیلمتو بفرستم» می شود و باعث می شود که فیلمسازان به  هر کسی که بدون تجربه و پشتوانه وارد این حرفه می شود اعتماد کنند. صاحبان فیلم ها به خاطر تمایل شدیدشان به حضور در جشنواره ها به بروز چنین پدیده هایی دامن می زنند  که البته خیلی درباره آن در قالب مصاحبه ها  و گزارش های  مختلف صحبت شده است. جالب است که بگویم چند روز پیش دوستی به من گفت کارگردانی که فیلمش به چند جشنواره خارجی رفته فیلمسازان کوتاه را تشویق می کند تا فیلمشان را برای پخش به او بدهند و رقم خیلی بالایی را هم به ارز طلب می کند.

 

*شما چه پاسخی برای دوستانی که می گویند «چه فیلمی بسازیم که به جشنواره های خارجی برود» دارید؟

-با این باور که سینمایی صاحب نفوذ و قدرت می شود که دارای مخاطب جهانی باشد، باید توجه کنیم که زمانی این سینما صاحب نفوذ و قدرت می شود که اول خودمان باورش داشته باشیم؛ یعنی اول خودمان سینمای بومی داشته باشیم، خودمان فیلم‌هایمان را دوست داشته باشیم و سوژه این فیلم ها دغدغه های من و تو باشد نه یک موضوع بی سر و ته  و من در آوردی به نام جشنواره پسند. باید خودمان را باور کنیم. منظورم را خیلی خلاصه می‌گویم؛ شما فیلم خودت را، آنچه را که دغدغه اش را داری و آنچه را که از وجودت سرچشمه می گیرد کارگردانی و تهیه کن و مطمئن باش که چنین فیلمی راه خودش را پیدا می کند. فیلم مخلوق است و هر مخلوقی باید با عشق صاحب اثر خلق بشود وگرنه کامل نیست و چیزی کم دارد و آن باور است، وقتی خود خالق اثر باور قلبی به آنچه که دارد می سازد ندارد و هدفش ساختن نیست چطور می تواند توقع داشته باشد دیگران فیلمش راباور کنند.

 

البته من بسیار به برنامه ریزی برای پخش و توزیع قبل از ساخت فیلم معتقدم ولی چه فایده ای دارد که وقتی کارگردانی فیلمنامه را می دهد و من نظراتم را می گویم ابرو بالا می اندازد که نه شما نمی دانی و کار خودش را می کند و تا آخرین نفس هم معتقد است که فیلمش خوب بود، پخش کننده اش نفهمید یا با او لج کرد. حتی در مورد پخش کننده های مطرح بین المللی این ادعا را می کنند که فلان پخش کننده فرانسوی فیلم من را زمین زد.

 

باز هم تاکید می کنم که اگر هم می خواهید برای پخش برنامه ریزی کنید، این انرژی را برای فیلمی بگذارید که دغدغه ساختش را دارید و حرف دلتان است و بی جهت به اظهاراتی نظیر این که سوژه بین المللی انتخاب کن و یا سیاه سفید بگیر، دوربین را کج بگذار روی سقف، لوکیشن را ببر ماسوله، بریم دهات فلان را پیدا کنیم و یا چیزهای اینچنینی توجهی نکنید و بدانند چنین کارهایی نجات دهنده هیچ فیلمی و بالابرنده هیچ کارگردانی نیست.

 

پخش کننده حرفه ای که سینما را می شناسد و با فیلمسازی آشنا است می داند فیلمنامه خوب چه فیلمنامه ای است و چه فیلمی تمام المان های لازم را برای عرضه بین المللی کامل دارد. وظیفه پخش کننده به نتیجه رساندن و در جایگاه درخور قرار دادن محصول هنری کامل است. پخش کننده هدایتگر است و وظیفه اش معجزه کردن برای هر فیلمی و یا اعتبار سوزاندن برا ی هر فیلمی نیست. باید بپذیریم که پخش کننده اعتبارش را یک شبه کسب نمی کند و نبایستی برای هر فیلمی این اعتبار را خرج کند. فیلم باید خودش اهرم لازم برای حضور به جشنواره ها را داشته باشد و این اهرم چیزی جز همان باور و فیلم خودت را ساختن نیست. چرا کیارستمی، کیارستمی شد؟ چرا فرهادی، فرهادی شد و یا دیگر کارگردانانی که در عرصه بین الملل حرفی برای گفتن دارند. پاسخ این است که این افراد هر کدام فیلم خودشان را ساختند و در این بین کسانی شکست خوردند که خواستند فیلم های این ها و یا کارگردان های دیگر را بسازند.

 

اگر قرار بود پخش کننده فیلم ناکامل کسی را به قله موفقیت برساند پس دلیلی ندارد که پخش کننده های بزرگ دنیا فیلم ها را و یا کارگردان ها را انتخاب کنند بلکه می توانند از داخل یک سبد با چشم های بسته فیلم بردارند و به نظر برسد که پخش کننده خوبی هم هستند و چنین جا بیفتد که هر فیلمی با هر داستانی و با هر نوع کارگردانی در دست های این افراد به «کن» و «ونیز» و … می رود. اگر اینطور باشد چه لزومی دارد شما فیلمتان را برای انتخاب به پخش کننده بدهید؟

 

در این بین یک چیزی در زمینه پخش بین المللی اصل است و آن وظیفه هدایتگری پخش کننده در قبال یک فیلم کامل و و خوش ساخت و به جایگاه درخور رساندنش است.

 

*مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟

-مخاطب بین الملل فرقی با مخاطب ایرانی ندارد و چیزی را باور می کند که تو به عنوان گوینده و سازنده باورش کنی. اصلا ماهیت مدیا این است که هر آنچه را که دوست داری می توانی به باور بیننده تبدیلش کنی. این راز موفقیت هالیوود و بالیوود است. در غیر این صورت چه کسی باور می کرد یک روزی در یک گوشه دنیا یک نفر آشپزی کند و از آن طرف یک نفر این صحنه را فیلمبرداری کند و در مقابل میلیون ها نفر در سر تاسر دنیا تماشا کنند و به جایی برسد که شبکه های آشپزی از پر مخاطب ترین شبکه های دنیا بشوند.

 

مخاطب خارجی چه او که می آید در جشنواره و چه او که در خانه اش مایل است در تلویزیون برنامه تو را ببیند آن چیزی را می پذیرد که از باور تو به باور او برسد. بنابراین وقتی داعیه این را دارید که فیلمتان مرزها را رد کند و در آنتن های شبکه های دنیا روی ایر برود، باید چیزی را ساخته باشید که بیننده آن شبکه ها با دیدنش به بینشی جدید دست پیدا کنند حتی اگر فیلمتان در رده فیلم های سرگرمی و کمدی باشد.

 

*چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟

-اول می خواهم عرصه توزیع بین المللی را تفکیک کنم. عرصه بین المللی فقط جشنواره نیست، صدها نوع حضور بین المللی و رایت های مختلف سینمایی و تلویزیونی و مدیاهای دیگر وجود دارد و جشنواره مقدماتی ترین مرحله حضور است و گاهی دیگر حضورهای بین المللی مشروط به جشنواره رفتن است و گاهی خیر. این ژانر فیلم است که مشخص می کند قرار است فیلم حضور بین المللی اش را از کجا آغاز کند.

 

تهیه‌کننده یا کارگردان باید بداند اگر فیلمش مستقل و تجربی و هنری است پس مخاطبش فقط جشنواره است چون فیلم‌های مستقل و هنری امکان عرضه‌ کمتری پیدا می کنند و به همین دلیل جشنواره‌ها محلی برای نمایش این دست فیلم‌ها است. ولی اگر فیلمش به سینمای بدنه نزدیک است ۲ حالت دارد؛ یا ما با فیلمی داستانگو طرفیم که تمام مولفه های صحیح جذب مخاطب را دارد که  در این صورت می توان امیدوار بود فیلم به جشنواره های الف برود و یا فیلم از نظر فیلمنامه و کارگردانی ضعف دارد و راهی به جشنواره های مهم و تاثیرگذار ندارد و حالا این هوش و آگاهی بالای صاحب فیلم است که می داند کجا مخاطبش را پیدا کند. صاحب اثر هوشمند مخاطبش را خودش انتخاب می کند نه اینکه با التماس و استرس بخواهد جشنواره ها انتخابش کنند.

 

می شود در زمینه فروش های بین المللی خیلی از همین فیلم های ایرانی را که در جشنواره ها پذیرفته نمی شوند کار کرد و انواع رایت‌شان را به شبکه های تلویزیونی در سراسر دنیا فروخت، ولی حالا اگر همین موضوع را به تهیه کننده و کارگردان توضیح بدهیم که فیلم شما برای جشنواره مناسب نیست و بهترین راه عرضه بین المللی آن پخش بین المللی از راه های دیگری به جز جشنواره است قبول نمی کند و متاسفانه همه تهیه کننده ها تمایل دارند قرارداد را به صورتی ببندند که شامل جشنواره و فروش بشود. من بارها به تهیه کننده ها توضیح داده ام که به این دلیل من فقط قرارداد فروش با شما می بندم ولیکن حاضرند حتی به ۲ حضور درجه ۵ و ۶ قانع بشوند ولی فیلمشان را در جریان سیاستگذاری صحیح پخش بین المللی قرار ندهند که البته من در مصاحبه دیگری هم عنوان کردم متاسفانه این تبدیل به ژست و فرهنگ شده که اول قرارداد خیلی فروتنانه حرف های شما را می پذیرند و گردن از مو نازک تر می کنند و می گویند «ما ادعایی نداریم و می داینم فیلممان چی شده و توقع نداریم، فقط چند جا بره کافیه و … » به همین صورت تلاش می کنند فیلمشان را به پخش کننده واگذار کنند که در آخر بهانه ای برای دورهمی هایشان داشته باشند و در انتها همه قصورات را به پخش کننده بین المللی پاس دهند و بلندگو دست بگیرند و همه جا اظهار کنند فیلم ما خوب بود، نمی دانیم چه شد!؟

 

*آیا کارگردانان و تهیه کنندگان ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چه؟

-اگر باهوش باشند بله. اگر آگاه باشند با درایت خود می فهمند که باید فیلم در هر جایی که قرار است حضور داشته باشد، باید تاثیرگذار باشد و این اتفاق منجر به شاناساندن کارگردان و تهیه کننده در عرصه بین الملل به عنوان کسانی که دغدغه انجام دادن کارهای بزرگتر را دارند و می خواهند در دنیا اثر گذار باشند بشود؛ کسانی که می خواهند از طریق مدیا حرف خودشان را بزنند نه اینکه مدیا  جشنواره و تلویزیون های خارجی آنها را به ابزاری برای مسیری که در نظر دارد، تبدیل کند.

 

در اینجا لازم است بگویم برخی عوامل فیلم های ایرانی فکر می کنند باید فیلمشان در فستیوال «بورکینافاسو» قاره جنوبی جایزه بگیرد که بتوانند مثلا عضویت صنف های خانه سینما را بگیرند و به این ترتیب در حقیقت دنبال اهداف ریز خودشان هستند و دغدغه تکان دادن دنیا را ندارند که البته این مساله حضور بین المللی و این شرط و شروط خانه سینما و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مجوز فیلم اولی خودش جای بحث بسیار مفصلی دارد. ما هم که هیچوقت سیاست یک بوم و دو هوای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نفهمیدیم اینکه آیا جشنواره خارجی بد است یا خوب است؟ اگر بد است چرا باید برای گرفتن پروانه ساخت فیلم اولی در جشنواره های خارجی جایزه گرفت و اگر خوب است چرا این همه لعن و نفرین و بگیر و ببند فیلم ها؟

 

ما هم که هیچوقت سیاست یک بوم و دو هوای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نفهمیدیم اینکه آیا جشنواره خارجی بد است یا خوب است؟ اگر بد است چرا باید برای گرفتن پروانه ساخت فیلم اولی در جشنواره های خارجی جایزه گرفت و اگر خوب است چرا این همه لعن و نفرین و بگیر و ببند فیلم ها؟

 

من به عنوان فردی که ۱۰ سال است در این حرفه هستم و در این زمینه فعالیت دارم تنها ۱۶ جشنواره دنیا را دارای ارزش و اعتبار برای پخش کننده، تهیه کننده و کارگردان می دانم. از نظر من برای مثال جایزه گرفتن از سفارتخانه و رویداد های فرهنگی تنها بازی های فرهنگی است. آخر یک نفر باید چه فکر کند که بعد از نمایش فیلمش برای ۱۰ نفر در سفارتخانه و گرفتن یک کلاه قفقازی که البته بعد از دادن چند کیلو پسته و دوتا صنایع دستی صورت گرفته خبر و گزارش بدهد که فیلمش  جایزه سفارت فلان جا را دریافت کرده است. اصلا باید پرسید که این فیلم ها را  در آنجا به چه کسانی نشان می دهند!؟ این کار توهین به شعور همه است. اول به خودشان که چنان دروغ بزرگی را می گویند و بعد توهین به هرکسی که این خبر را می خواند و به هر کسی که در این زمینه کار می کند.

 

حضور بین المللی که به دنبالش اعتبار و شغل آفرینی بین المللی نداشته باشد صرفا یک خبر و یک منبع درآمدی برای کسانی است که اول بحث مان  به آن اشاره کردم. عده ای از هیجان زدگی و بی اطلاعی عوامل فیلم استفاده می کنند و با گرفتن پول فیلم هایی را که پخش کننده های حرفه ای رد کرده اند و به اصطلاح زمین مانده اند بدون حمایت به جشنواره ها ارسال و صرفا به حضورهای جشنواره ای بسنده می کنند که البته بسیاری تنها همین را می‌خواهند!

 

پخش کننده حرفه ای فیلم را یک کالا برای منبع درآمد نمی بیند بلکه با احترامی که برای حرفه اش قایل است حضوری کیفی و هدفمند و برنامه ریزی شده را  دنبال و در تمام مراحل فیلم را پشتیبانی و حمایت می کند و با استراتژی برای هر فیلم، شناخت جشنواره‌ها و ظرفیت های حضور در بازارهای فیلم و با انرژی و انگیزه کاری  یلم را به نهایت مطلوب می رساند و در تمام مراحل مراقب فیلم است. این مراقبت اعم از مراحل اولیه ثبت نام و ارایه به فستیوال ها، اینکه در چه فستیوالی فیلم موفق تر است و در چه بخشی فیلم شرکت کند، هیات انتخاب و داورها چه کسانی هستند، می شود. به طور کلی همه جور هزینه و حمایتی که یک فیلم لازم دارد در نظر می گیرد که اینجا جای بحث نیست و بیشتر در حیطه کاری پخش کننده است.

 

*در پایان سوالم این است که در حال حاضر پخش چه فیلم هایی را بر عهده دارید؟

-در حال حاضر من برای به سرانجام رساندن ۲ پروژه مستند در تورنتو کانادا هستم و از اینجا برای فیلم های امسال سینمای ایران فعالیتم را در زمینه پخش بین المللی ادامه می دهم و البته دفترمان در ایران همچنان به فعالیت های عادی خودش ادامه می دهد.

 

 

 

 

 

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش