یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۲۴ - ۲۴ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۸۶۸
فیلم و سینمای ایران

محمدعلی طالبی؛ کارگردان سینما و برگزیده جشنواره اصفهان:

هیچ مانعی نتوانست رویاهایم را از من بگیرد

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,محمدعلی طالبی
محمدعلی طالبی از سال ۵۶ تاکنون در حوزه فیلمسازی فعالیت می‌کند. فیلم‌های زیادی ساخته که از میان آنها می‌توان به خط پایان، تیک‌تاک، چکمه، کیسه برنج، ماه شب چهاردهم، دیوار و... اشاره کرد.

از جشنواره‌‌های داخلی و خارجی هم جوایز معتبری دریافت کرده و نام او را می‌توان در فهرست برگزیدگان جشنواره‌هایی چون برلین، مونترال، تورنتو، توکیو، سیدنی و... دید.

 

همین چند روز پیش بود که فیلم «پایان رویاها»یش چند پروانه زرین از جشنواره کودک اصفهان را از آن خود کرد.

طالبی اما این روزها خوشحال نیست. با او همصحبت شدیم تا کمی درباره فراز و فرود زندگی‌اش برایمان بگوید.

 

فیلم «پایان رویاها» در جشنواره کودک جایزه گرفت. ما خاطره زیادی از فیلم‌های شما داریم؛ از چکمه و کیسه برنج تا دیوار! به نظر شما در فیلم‌هایی که درباره کودکان ساخته می‌شود چه موضوعاتی باید بیان شود تا اعتماد به نفس، عزت نفس و دیگر نکات مثبت را در بچه‌‌هایی که این فیلم‌ها را تماشا می‌کنند، تقویت کند؟

 

از ابتدا که وارد حرفه فیلمسازی شدم تقریبا طیف گسترده‌ای از بچه‌ها با ویژگی‌های متفاوت را در آثارم نشان داده‌ام؛ چه بچه‌هایی که اعتماد به نفس بالایی دارند و چه آنها که دچار بحران و استرس و... هستند. مثلا در فیلم «بید و باد» زندگی بچه‌ای را روایت کردم که چون با توپ شیشه مدرسه را شکسته بود، بشدت دچار استرس شده بود.

 

فیلم «پایان رویاها» که در جشنواره اصفهان به نمایش درآمد، داستان بچه‌ای است که با مشکلی مواجه می‌شود و از نظر روحی و روانی تحت فشار قرار می‌گیرد اما به مرور اعتماد به نفس‌اش را پیدا می‌کند.

 

در دوره‌ای فیلم‌هایی می‌ساختید که زندگی بچه‌هایی از قشر پایین و کم‌درآمد جامعه را به تصویر می‌کشید، مثل فیلم چکمه. اما هر چند مردم فقیر و آسیب‌دیده جامعه بیشتر شده‌اند اما فیلم‌هایی که به کودکان این طبقه بپردازد، کمتر شده است. به نظرتان توجه به این گروه از کودکان در سینما چقدر می‌تواند در بهبود نوع زندگی آنها موثر باشد؟

 

طبق شواهد و آمار، تعداد آدم‌های فقیر خیلی بیشتر از گذشته است و طبیعی است در فیلم‌هایی که می‌سازیم به آنها توجه کنیم. همیشه به این گروه توجه کرده‌ام اما برخی از این فیلم‌ها یا اصلا اکران نشده‌اند یا در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمده‌اند که تعداد محدودی سینما در اختیار دارد. واقعیت این است که اکران سینماها در اختیار فیلم‌های گیشه‌پسند است.

 

برخی از سرمایه‌گذاران برای فیلم‌شان هزینه‌‌های میلیاردی کرده و مسلما تلاش می‌کنند با در اختیار گرفتن سالن‌های بیشتر، فروش بالاتری هم داشته باشند و در این میان جایی برای فیلم‌های فرهنگی باقی نمی‌ماند.اکران فیلم‌ها در سینماها وارد فاز جدیدی شده و به نظر می‌رسد بیشتر شبیه کار برج‌سازی است که فقط به سود می‌اندیشد نه چیز دیگر.

 

از بچگی خودتان برایمان می‌گویید، این‌که چقدر با طیف بچه‌هایی که در فیلم‌هایی مانند چکمه و کیسه برنج به نمایش گذاشتید، احساس نزدیکی می‌کردید که زندگی آنها را به شکلی تاثیرگذار روایت می‌کردید؟

 

کودکی‌ام پر از فقر و نداری بود! شش، هفت نفر در یک اتاق زندگی‌ می‌کردیم و تابستان‌ها مجبور بودم کار کنم. انواع کارها مثل بستنی‌فروشی، بلال‌فروشی، میوه‌فروشی و... را تجربه کرده‌ام. شرایط زندگی بیشتر مردم سخت بود. در مدرسه هم چندان وضع خوبی نداشتیم و معلم‌ها مرتب ما را کتک می‌زدند! خیلی از نویسنده‌ها و کارگردانان شرایط مشابهی را تجربه کرده‌اند.

 

مثل آقای مرادی‌کرمانی که در داستان‌ها و کتاب‌هایش آنها را روایت کرده است. بعضی مثل من و آقای مرادی‌کرمانی برای روایت داستان یا فیلم از تجربه‌های خودمان استفاده می‌کنیم و ابایی نداریم از گفتن شرایط سختی که سپری کرد‌‌ه‌ایم اما برخی ترجیح می‌دهند حرفی در این باره نگویند.

 

کدام محله تهران به دنیا آمدید و بزرگ شدید؟

 

محله شاپور و مختاری! این را هم بگویم که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باعث تحول در زندگی‌ام شد. در کانون با کتابخوانی آشنا شدم و در ادامه آموزش‌های لازم برای فیلمسازی را هم یاد گرفتم.

 

می‌گویند کودکان، رویا‌هایشان را در بزرگسالی به واقعیت تبدیل می‌کنند. آیا شما هم در رویاهای کودکی، خود را فیلمساز می‌دیدید؟

 

از حدود ۱۰ سالگی که وارد کانون شدم، دوست داشتم کارگردان شوم هرچند این خواسته‌ام با عقاید و تفکرات خانواده‌ام کاملا مغایر بود اما خودم آن‌قدر به این کار علاقه‌مند شدم که هیچ مانعی نتوانست جلویم را بگیرد.

 

احتمالا شما سختی‌های زیادی دیده‌اید تا به محمدعلی طالبی تبدیل شوید که در کارنامه‌اش چند فیلم موفق و جایزه‌‌های معتبر دارد، از مسیری که طی کرده‌اید احساس رضایتمندی و خوشحالی دارید؟

 

راستش خوشحال نیستم! چند سال قبل پسرم را که عزیزترین دارایی‌ام بود بر اثر سانحه تصادف از دست دادم و همین باعث شد که هیچ چیز نتواند مرا خوشحال کند حتی اگر بزرگ‌ترین جایزه دنیا را به من بدهند هم خوشحال نخواهم شد!

 

روحش شاد اما به نظرم موفقیت‌ها و خوشحالی شما باعث شادی او هم می‌شود!

 

پسرم فیلمساز بود، با هم خیلی خاطرات خوبی داشتیم، با رفتنش تکه بزرگی از قلب من کنده شد و هیچ چیز نمی‌تواند آن را ترمیم کند. همه پدر و مادرهایی که به هر دلیلی فرزند خود را ازدست داده‌اند به نظرم هیچ‌وقت خوشحال نخواهند بود.

 

ضایعه سختی را پشت سرگذاشته‌اید اما چطور توانستید دوباره روی پای خودتان بایستید و باز هم فیلم‌ بسازید؟

 

خیلی دشوار بود! بعد از این اتفاق فیلم ویولنیست را با بودجه خودم ساختم و بعد پایان رویاها را کارگردانی کردم و الان هم مشغول ساخت یک فیلم دیگر هستم. با خودم کنار آمدم و پذیرفتم که باید زندگی کرد و برای زندگی باید بهانه‌ای داشته باشی و فیلمسازی بهترین بهانه است برای ادامه حیات.

 

و این نشان می‌دهد که شما شخصیت قوی‌ای‌ دارید.

 

بعد از دوره سوگواری که برای پسرم سپری کردم، متوجه شدم برای کنار آمدن با این موضوع فقط باید کار کنم و فیلمسازی کمکم می‌کند که بتوانم به زندگی ادامه دهم. قبل از این که بتوانم دوباره به دنیای فیلمسازی برگردم برای ترمیم روحیه‌‌ام به کشیدن نقاشی روی آوردم...

 

قبلا سابقه کشیدن نقاشی داشتید؟

 

نه! اما این اتفاق باعث شد نقاشی هم بکشم و حاصلش چند تابلو شد که شاید روزی آنها را به نمایش بگذارم.

 

 

jamejamonline.ir
  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش