یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۲۲:۲۶ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۰۵۵۱
فیلم و سینمای ایران

اگر قصه «رگ خواب» در اوج تمام می شد، پیام بدی داشت

 اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,کارگردان رگ خواب

کارگردان «رگ خواب» ، حمید نعمت الله در گفت و گو با سوره سینما به طرح صحبت هایی درباره این فیلم پرداخته که گزیده ای از آن را با حذف سوالات در ادامه می خوانید:

 

 این فیلم تاثیر خوبی روی تماشاگران خصوصا، زنان داشته؛ و البته وقتی پدیده هایی شروع به فراگیری می کند، وقت فیلم ساختن درباره آن است. بخصوص درباره موضوعاتی که به ذهن و درون آدمی و چالش های درونی آدمی مربوط می شود. مسایل درونی مسایلی است که با طرح بحث های فرهنگی و نمایش واقعی و همه جانبه آن مسایل و طرح موضع نسبت به آن قدم به راه حل شدن می گذارد. سینما یکی ازین ابزارهای طرح بحث است.

 

 در این فیلم مسئله ما نمایش این مقایسه و تطبیق این دوران با دیگر دوران ها نیست .ما نمونه زنی را ترسیم کردیم که اتفاقی عاشقانه برایش می افتد و سعی کردیم علل و اسباب و زمینه ها و پیامدهای یک رابطه عاطفی بی محاسبه و بدون کنترل را نمایش دهیم. موضوعی که در فیلم «رگ خواب» مطرح شد و آنچه که من از عواطف زنان برداشت کردم عشق و دوست داشتن برایشان خیلی مهم و حیاتی است و این خود می تواند یک مزیت و از یک سو نقطه آسیب پذیری باشد.

 

 فیلم «رگ خواب» می توانند خاصیت آگاهی بخشی و هشدار دهنده را همزمان داشته باشند. ترس شاید لفظی باشد که افراد در برابر آن موضع بگیرند. خب عبارت احتیاط را استفاده می کنیم. اما باز فرقی نمی کند. این ترس و احتیاط ها همیشه باعث خشونت که نیستند باعث حفظ فاصله می شوند. حفظ فاصله ای که می تواند فرصت بررسی باشد. رابطه عاطفی چنان ارزشمند است که باید برای آن دقت کرد. همیشه رخ دادن رابطه نیست که محترم است. احترام آن هم سرجای خودش. اما نفس بذل و خرج کردن عاطفه هم احترام دارد. برای این خرج کردن باید مواظبت کرد. به احترام این خرج کردن باید مواظب باشد. فیلم ها می توانند داستان هایی با ماندگاری بالا بسازند که مثل حکایت ها در یادها بمانند. مثل ضرب المثل هایی که یاد آدم ها می ماند و باعث درنگ آنها می شود.

 

 از مدتها قبل من و خانم بیات دوست داشتیم با هم کار کنیم که در سینما این اتفاق برایمان نیفتاد. یا موضوعات پیشنهادی من برای ایشان جذاب نبود و یا من با سوژه های که ایشان مدنظرشان بود موافق نبودم. اما همیشه فکر می کردم و یقین داشتم که ایشان باید داستانی راجع به زنان بنویسد چون در این مورد کار کرده، تحقیق داشته و اصلا، حس زنان را بیشتر می شناسد و این حیطه را دوست دارد. تا اینکه من ایده فیلم «رگ خواب» را به ایشان پیشنهاد دادم؛ در همین حد پیشنهاد و از این جای ماجرای به بعد به عهده خودشان بود. راستش خودم بلد نبودم این داستان را بنویسم اما زن داستان همین آدمی بود که من می خواستم که خانم بیات با نگاه درستش آن را شکل داد.

 

 تعداد بازیگران قدرتمند سینمای ما کم است. هم قدرتمند هم محبوب و هم مناسب برای کارکردن تعدادشان واقعا کم است. این را خیلی جدی می گویم که تعداد بازیگرانی که فیلم شما را از سوت و کوری در بیاورند (منظورم بازیگران بفروش نیستند!) تعدادشان خیلی کم است. ما برای اینکه فیلم دیده شود فیلم را می سازیم نه برای اینکه دیده نشود. نمی توانیم با خلقیات و تمایلات عموم تماشاچیان دعوا داشته باشیم و بگوییم : شما اشتباه می کنید به هنرپیشه معروف اهمیت می دهید. الاو بلا باید به آدم غیرمعروف بها بدهید. این یک واقعیت است و البته سینما باید افراد تازه را به مرور معرفی کند تا جمعیت بازیگران مطرح و محبوب و قوی زیاد شود. این هم برای اقتصاد تولید مهم است و هم باعث تنوع فیلم ها می شود. الان سن کاراکترهای فیلم ها دارد با سن هنرپیشه ها تنظیم می شود. تا زمانی آنها جوان بودند سینما به جوان ها می پرداخت حالا که میانسال شده اند به میانسالی می پردازد. خب این تنوع تولیدات را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و یا کیفیت را پایین می آورد و مجبوریم بازیگر ۴۵ ساله را با گریم تبدیل به جوان بیست و پنج ساله کنیم.

 

 خیلی ها فیلم «آرایش غلیظ» را نمونه یک فیلم تجربی می دانند، اما به عقیده من تجربی بودن و تجربی کار کردن به قیمت اینکه فیلمم توسط مردم دیده نشود را نمی پسندم ودوست ندارم. اگر هم بخواهم فیلم تجربی بسازم اول مخاطب در نظرم می آید؛ به عبارتی از ابتدای ساخت فیلمم به مخاطب فکر می کنم و تمام تلاشم را می کنم تا پایان فیلمم مخاطب را به همراه داشته باشم. به هر حال مخاطب برای شخص خود من خیلی مهم است.

 با اعتراض این مطلب را بگویم کسانی که کستینگ فیلم ها و سریالها را می چینند انتخابهایشان ابتدایی و سطحی است . وقتی وارد اتاق برخی تهیه کنندگان می شویم تهیه کنندگانی را می بینیم که مجله های هنری را ورق زده و تنها اسم چهار بازیگر را می آورند و جالب تر اینکه وقتی با آنها هم صحبت می شویم متاسفانه از تاریخ سینمای ایران هیچ چیز نمی دانند. اوضاع بسیار وخیم و عجیب و غریبی که بعضا وحشت می کنیم. به جرات می توانم بگویم خیلی از این تهیه کننده ها حتی یک فیلم بهرام بیضایی را ندیدند و وقتی از فیلم های ایشان صحبت می شود اظهار بی اطلاعی می کنند.

 

 در دهه پنجاه و شصت هم آدم ها می توانند عاشق شوند و حتی گول بخورند. در شهر تهران هم زن قالتاق داریم و هم زنان مومن و صادق. هم زنان احساساتی داریم و هم منطقی. واقعا نمی فهمم مگر دهه چهارم زندگی چه خبر است؟ وقتی مردی وارد زندگی زنی می شود که اینچنین از او حمایت می کند کار و زندگی برای او فراهم می کند من هم زن بودم عاشقش می شدم. نمونه چنین آدم هایی زیاد است.

 

 با آقای سهراب پورناظری سالهای سال و با آقای همایون شجریان از چند سال پیش رفیق هستیم. این دوستی به نظر من بسیار تاثیرگذار است. وقتی از روز اول در جریان کار هم هستیم خود به خود توانایی هم را می شناسیم و به هم در جهت مطلوب کمک می کنیم. یک چنین همکاری دوستانه ای به نظرمن بسیار خوب است. طبعا وقتی من فیلمی می سازم پیشنهاد جدید و فکر جدید برای دوستانم دارم. آنها قبلا دونفری با هم موسیقی می ساختند اما من به عنوان نفر سوم با فیلمم به جمع آنها اضافه می شوم ،هم من آنها را در جریان توانم و اندیشه هایم می گذارم و من هم از پیشنهادها آنها استفاده می کنم.

 

 بعضی روزهای فیلمبرداری حالمان به لحاظ شرایط کاری خوب است و بعضی روزها خیر. یادم می آید آن روز اصلا حالم خوب نبود چون شرایط مالی خوبی نداشتیم و هوا هم به شدت سرد بود. همه سردمان بود . لیلا حاتمی هم از سرما خیلی خسته شده بود. آن روز هوا بارانی نبود وما روی صورت لیلا حاتمی گل و لای و آب می ریختیم تا با صحنه های قبل هماهنگ شود. علی رغم اینکه صحنه بازی خانم حاتمی چندین و چند بار تکرار می شد؛ روی صورت لیلا گل و لای زیادی می ریختند که برای من راضی کننده نبود.

 

 تعمدا می خواستم در پایان بار غم و اندوه داستان کم شود. اجازه دهیم فیلم جایی که پیام خود را انتقال می دهد تمام شود نه در اوج هیجان. اگر داستان «رگ خواب»در اوج هیجان تمام می شد پیام بدی منتقل می کرد و برای من پیام این فیلم بسیار مهم بود. یک جایی هست در مورد دختر فراری صحبت می کنیم آنجا باید به مخاطب نهیب بزنیم که فرار ترسناک و ویرانگر است و عاقبت شومی دارد. خب طبعا آنجا برابر واقعیت عاقبت یا فرجام داستان می تواند نزدیک به این شومی یا اشاره به این شومی باشد. اما در این فیلم راجع به زن مطلقه ای حرف می زنیم که دچار چالش احساسی شده و ما در آخر کار به او می گوییم برگرد به خانواده. علاقه ام این بود که پایان کار را شورانگیز تمام کنیم تا ناامید کننده و پلشت و مجنون کننده . اینکه می شود غرق شد اما دوباره سر برآورد. واقعیت این رابطه ها در اغلب موارد اینگونه است. اما خاطراه تلخ رابطه و عمر تباه شده به هر حال با آدم می ماند.

 

 قرار بود فیلم «شعله ور» را ابتدا بسازیم که بنا بر دلایلی تولیدش به تاخیر افتاد و بلافاصله شرایط ساخت فیلم «رگ خواب» فراهم شد. اگر فیلم نامه خوب باشد قطعا بین کارهایم فاصله نمی افتد . عدم فیلم نامه مطلوب است که شرایط فیلمسازی را سخت می کند. والا چه چیزی سرگرم کننده تر از فیلمسازی. قصه این فیلم در مورد آدمی است که مشکل منزلت و جایگاه اجتماعی دارد و با عصبانیت به اطرافیان خود نگاه می کند.

 

 آنقدر وسواس و حساسیت روی ساخته هایم دارم و آنقدر مراقبم که کار بدی نسازم که فرصت فکر کردن به این جوانب را ندارم. همه کارهایم چه تله فیلم یا حتی تیزر تلویزیونی که بخواهم بسازم با وسواس کار می کنم.

 مگر می شود از تلویزیون دل کند. افتخار می کنم که تماشاگران سریال با تله فیلم هایم از جمله مجموعه تله فیلم های بیا از گذشته حرف بزنیم حاج خانم هایی امثال مادر بنده هستند. من عاشق اینم که برای امثال مادرم سریال و تله فیلم بسازم. وقتی از راه پله منزلم بالا می روم صدای قاشق و چنگال مردم را می شنوم که شام می خورند و صدای سریالم پخش می شود حالم خوب می شود.به نظر من آنهایی که خود را تافته جدا بافته می دانند بی سلیقگی می کنند.

 

 خانواده برای من مهمترین چیز است. این نهاد محل بزرگترین و عمیق ترین بده بستان های عاطفی است. با فواید اجتماعی و استحکامی هم که به جامعه و امنیت می دهد هم حتما آشنایید. خانواده بهترین و عقلانی ترین انتخاب است. ممکن است پرزحمت و حتی پرمخاطره باشد. اما چون بهترین است پس طبیعی است که باید میل به آن داشته باشیم. البته می توانیم آن را انتخاب نکنیم اما خب این یعنی چیزی که از همه درجه یک تر است را از توی ویترین انتخاب ها برنداشته ایم. انتخاب های دیگر غیر خانواده در انواع انتخاب رابطه، انتخاب های پایین تری هستند.

 

 به نظر من وقتی فیلمی پرفروش می شود این اتفاق و خبر خوب برای سینمای ایران است؛سالن داران شهرستانی چراغ سینمایشان روشن می شود و.. اما وقتی این گیشه خوب جای خوشحالی دارد که فیلم ها شرافتمندانه بفروشند؛ وقتی ما جنس بنجل تحویل مردم می دهیم و سر مردم کلاه می گذاریم این جای چه خوشحالی دارد؟ درواقع این فیلم ها به خاطر جذابیت بصری یا فیلم نامه یا عناصر دیگر پرفروش نمی شوند یا این فیلم ها حاصل ذوق و قریحه فیلمساز نیست حاصل کلاهبرداری است حاصل سو استفاده از مردم است.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش