به گزارش بانی فیلم،در این میان فیلمسازان در سال های اخیر به دلیل مشکلات متعدد مالی و جا به جایی، به فیلم های آپارتمانی بسنده کرده اند. جالب اینجاست که اغلب فیلم هایی که در پایتخت ساخته می شوند نیز تصویر دقیقی از تهران معاصر به مخاطب منتقل نمی کند و همه چیز حالت دستکاری یا بازسازی دارد. در میان آثار سینمایی فیلم های بسیاری هستند که کارگردانان آن ها مرکزگریزی و دوری از تهران را ترجیح دادند و دوست داشتند قصه های خود را در این شهرها روایت کنند.
مرحوم عباس کیا رستمی با فیلم هایی مانند: «طعم گیلاس» و «خانه دوست کجاست» و بهرام بیضایی با فیلم هایی مانند: «باشو غریبه کوچک» و «چریکه تارا» از جمله فیلمسازان نسل قدیم هستند که قصه های خود را خارج از پایتخت روایت کردند و غالبا نیز موفق بودند. نرگس آبیار و انسیه شاه حسینی نیز از جمله کارگردانانی هستند که جنگ اصلی ترین دلیل حضور آن ها در شهر و لوکیشی دیگر بوده است. همچنین کیومرث پور احمد خاطره سازترین کارگردانی است که از کودکی همه ما او را با «قصه های مجید» که بعدها یک نسخه سینمایی از آن ساخته شد، می شناسیم، تمام قصه های خود را در شهر اصفهان روایت کرده است. در گزارش پیش رو در این رابطه که چرا فیلمسازان ما کمتر به سمت ساخت فیلم در شهرهای دیگر می روند و از مولفه های بومی فاصله گرفتند، با جمعی از کارگردانان صحبت کردیم که در ادامه از نظر می گذرانید:
نرگس آبیار:فیلمسازی در خارج از پایتخت وابسته به تجربه زیسته کارگردان است
نرگس آبیار نویسنده و کارگردان فیلم های «شیار ۱۴۳» و «نَفَس» که هر دو فیلم را خارج از پایتخت ساخته است، درباره اینکه چرا فیلمسازان ما کمتر به سمت ساخت فیلم هایی خارج از شهر می روند، به بانی فیلم گفت: فیلمسازی در خارج از پایتخت، بستگی به سوژه ای دارد که فیلمساز می خواهد بسازد.
آبیار ادامه داد: «نفس» و «شیار ۱۴۳» جزو رمان های من بودند و در این قالب دیگر محدودیت تولید نداریم و آن را می نویسیم. به هرحال، شرایط کار فراهم شد و دو کار را از روی رمان هایم ساختم و هر دو به خصوص فیلم «َنفَس» لوکیشن های متعددی دارد. به جز این؛ خیلی دوست دارم فضای بومی و فولکلوریک ایران را برای باورپذیری و حفظ سنت ها تصویر کنم. توصیه ای نمی توانم داشته باشم که تمام فیلمسازان این طور کار کنند، چون ممکن است واقعا یک نفر تجربه زندگی در خارج از پایتخت را نداشته باشد و به همین دلیل سراغ این نوع کارها نرود و ساخت فیلم در فضاهای آپارتمانی برایش راحت تر باشد. به عنوان مثال، آقای فرهادی در سه کار آخرشان، فیلم های خود را در فضای آپارتمانی ساختند و اتفاقا موفق و شاخص بودند. بنابراین، این نوع فیلمسازی خیلی به تجربه زیسته خود کارگردان و نویسنده مربوط است که کجا می تواند فیلم خود را بسازد یا چه نگاهی نسبت به فیلمسازی دارد یا اینکه تا چه اندازه می خواهد به فضای بومی بپردازد.
آبیار در پاسخ به این پرسش که چطور می توانیم درام هایی در شهرهای تاریخی از جمله یزد، شیراز و اصفهان بسازیم که در عین توجه به فیلمنامه، تصویر توریستی جذابی نیز از آن شهر ارائه دهیم، عنوان کرد: این مسأله خیلی به موضوع و شرایط ساخت اثر در فضای خارج از پایتخت باز می گردد. وقتی ما کتاب یا رمان می نویسیم، می توانیم قصه را در هر جایی بدون هزینه ببریم، اما زمانی که بخواهیم قصه را در قالب سینمایی روایت کنیم، باید هزینه ها و شرایط ساخت و تولید را در نظر بگیریم. معمولا ساخت آثار خارج از پایتخت گران تمام می شود و اگر فیلمساز بخواهد با هزینه کم اثرش را خلق کند، بالطبع فضاهای آپارتمانی را امتحان می کند. همه دوست دارند فضاهای متفاوت در فیلمسازی را تجربه کنند، اما باید شرایط ساخت آن فراهم شود. خودم یک لوکیشن از روستایی زیبا می شناسم که آرزو دارم یکی از کارهایم را در این روستا بسازم، اما به دلیل دورافتاده بودن و کمبود امکانات رفاهی، هنوز شرایط ساخت آن برایم فراهم نشده است.
کارگردان «شیار ۱۴۳» در خصوص اینکه فیلمسازی در شهرهای دیگر تا چه اندازه با بومی بودن کارگردان در ارتباط است، تشریح کرد: هرکس بومی منطقه خودش است، اما کارگردانی که فضاهای متفاوت خارج از پایتخت را تجربه کرده باشد، لااقل یکی از سوژه های روایتش در این فضاها رقم خواهد خورد. البته این اتفاق افتاده که فیلمساز فضا یا جغرافیایی را امتحان نکرده، اما در آن فیلم ساخته و موفق بوده است. به هرحال، امکان کار فیلمساز در این فضا وجود دارد، اما قطعا زحمت بسیاری باید بکشد.
فرماندار سابق یزد:فیلمسازان به اهمیت معرفی شهرها به خارج از کشور پی بردند
غلامعلی سفید عضو شورای شهر یزد و فرماندار سابق این شهر در خصوص اینکه چه اقداماتی برای حمایت از فیلمسازی در این شهر انجام می دهند، به بانی فیلم گفت: ما دوست داریم که فیلمسازان شهرمان را در قالب مستند و داستانی به دنیا معرفی کنند. این مردم هم شامل مردم کشور و هم بیرون از کشور می شوند و من مطمئنم فیملسازان به این نقش پی بردند. انجام کارهای هنری از قبیل عکاسی و فیلمسازی در این زمینه اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. ما اعلام آمادگی کردیم که از علاقه مندان فیلمسازی در این زمینه حمایت کنیم. احتمال می دهم میراث فرهنگی و شورای شهر همه آماده باشیم و یکی از الزامات جهانی شدن شهر یزد حمایت است. یکی از الزاماتی که برای ما تعریف شده معرفی شهرمان از طریق فیلمسازی است. به طور قطع هم خود و هم دوستانمان این آمادگی را داریم که قدم هایی در این رابطه برداریم. با توجه به فیلمسازان با استعداد ایرانی که می توانند تعجب همگان را برانگیزند، ساخت فیلم هایی با قالب و ساختار مناسب مربوط به شهرهای تاریخی کار چندان دشواری نیست.
رقیه توکلی:فضاهای بکر شهرستان، حس خوبی منتقل می کند
رقیه توکلی کارگردان فیلم«مادری» که اولین فیلم خود را در شهر یزد ساخته است، درباره اینکه چرا فیلمسازان ما کمتر به سمت ساخت فیلم هایی خارج از شهر می روند، به بانی فیلم گفت: یکی از دلایلی که معمولا فیلم های خود را در تهران فیلمبرداری می کنند، این است که اکثر عوامل در تهران زندگی می کنند. بازیگران و دیگر عوامل بعد از اتمام کار شب به خانه خود می روند اما زمانی که در شهرستان باشند، از خانواده خود دور می افتند. علاوه بر این، رفت و آمدها و بردن وسایل فیلمبرداری به شهرستان کار را سخت تر و هزینه ها را بیشتر می کند. اسکان یک گروه حداقل ۵٠ نفره فیلمبرداری شرایط ساخت فیلم سینمایی را سخت می کند. البته کار در شهرستان مزایایی دارد و آن وجود لوکیشن های بکر است که حس خوبی به بیننده از لحاظ بصری می دهد.
وی ادامه داد: معمولا همان اتفاقی که در فیلم های پایتخت می افتد، در شهرستان ها هم می افتد. امکان بیان داستان در یک لوکیشن دیگر با داستان و فضای جدید وجود دارد. ما معمولا عادت کردیم از تلویزیون آثاری که صداوسیمای همان شهر ساخته است را ببینیم و متأسفانه کارهای خوبی نیستند و عادت نکردیم یک سطح از کار حرفه ای از همان لوکیشن را ببینیم. توکلی با اشاره به ساخت اولین فیلم خود در شهر دیگر و سختی این کار عنوان کرد: کار جردن با فیلم اولی ها باعث می شود گروه با کسی کار می کنند که اولین کار خود را انجام می دهد. اگر داستانم را در تهران روایت می کردم هیچ تفاوتی نداشت، اما باز هم ترجیح دادم فیلمم را در یزد بسازم، چون فیلم های کوتاهم را در یزد ساخته بودم. اما این سوال برایم به وجود آمد اگر به عنوان یک فیلمساز یزدی، قصه ام را در این شهر روایت نکنم، چه کسیباید روایت کند؟ اکثرا دیدم کسانی که در یزد فیلم می سازند، به این شهر نگاه توریستی دارند. در فیلمم مکان هایی مانند بادگیرها را نشان دادم اما سعی کردم توجهم روی قصه باشد. به دلیل اینکه بچه این شهرم، سعی کردم حس قصه گفتن خودم را در این شهر رعایت کنم.
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که چطور می توانیم درام هایی در شهرهای تاریخی از جمله یزد، شیراز و اصفهان بسازیم که در عین توجه به فیلمنامه، تصویر توریستی جذابی نیز از آن شهر ارائه دهیم، گفت: فکر می کنم خیلی باید در زمان نوشتن، به این مسائل توجه کنیم؛ یعنی باید در فیلمنامه اجرا شود، چون کار خیلی سختی است تا برچسب هایی از قبیل انجام کارهای توریستی را به کارگردان نزنند. در حقیقت بستگی به درست تعریف کردن قصه در فیلمنامه دارد که این در هنگام فیلمبرداری مشخص می شود.
وی با ارائه پیشنهادی برای کار در شهرهای مختلف گفت: پیشنهادم این است که فیلمسازان علاقه مند به کار در شهرهای دیگر برای مدتی در آن شهر زندگی کنند و به تدریج احساس حضور در شهر، در فیلم نیز نمود پیدا می کند.
انسیه شاه حسینی:ساخت فیلم در شهرهای دیگر مدیریت می خواهد
انسیه شاه حسینی به عنوان یکی از فیلمسازان جنگ که اکثر قصه های فیلمش را در جنوب ایران روایت کرده است، درباره اینکه چرا فیلمسازان ما کمتر به سمت ساخت فیلم هایی خارج از شهر می روند، به بانی فیلم گفت: همه این مسائل به فیلمنامه بر می گردد؛ این فیلمنامه است که تعیین می کند فیلم در کجا و در چه شرایطی ساخته شود. به همین دلیل سینما به طور مستقل نمی تواند دخالت کند؛ مگر بر اساس قصه ای با مسائل بوم نگاری و جغرافیا همراه شود.
شاه حسینی با تأکید بر اینکه فیلمسازی در شهرهای دیگر مدیریت نشده است، گفت: همچنان که ما مشکلاتی در خصوص آب داریم، هیچگاه سازمان آب و فاضلاب و با جاهایی که کار فرهنگی انجام می دهند، نمی نشیند تا همسو شود. به عنوان مثال؛ نمی گویند که فیلمی که می سازید به طور غیرمستقیم به مسأله صرفه جویی آب هم اشاره کند. به دلیل اینکه مدیریت کلان در این زمینه وجود ندارد، کارها به درستی پیش نمی رود. به عنوان مثال، وقتی جیمز باند ساخته می شود، کره شمالی را کشوری مخوف نشان می دهند و به این صورت کار را مدیریت و مهندسی می کنند.
این کارگردان افزود: میراث فرهنگی و هر بخش دیگری باید مدیریت کلان فرهنگی داشته باشند و به جای برگزاری کنفرانس بی نتیجه، در برنامه های کلان فرهنگی مداخله کنند؛ یعنی به صورت غیرمستقیم به فیلمسازان بگویند اگر فیلمنامه ای نوشته شود که مسائل بومی و مردم نگاری و میراث فرهنگی در آن جای داده شده باشد، ما از آن حمایت می کنیم. در نتیجه فیلمنامه نویس اگر متوجه این حمایت ها شود، به طور طبیعی قصه خود را این طور می نویسد. من بیشتر به خاطر عِرقِ شخصی فیلم هایم را در جنوب کشور می سازم و می دانم که معمولا ساخت فیلم در شهرهایی به جز تهران گرانتر تمام می شود. اگر حمایت مالی درستی از این جریان بشود، به طور طبیعی بچه های فیلمساز علاقه مند به ساخت فیلم در شهرهای دیگر می شوند.
شاه حسینی در خصوص تهران نیز خاطرنشان کرد: شهرداری تهران حتی در رابطه با تهران هم سرمایه گذاری درستی ندارد و هرکس بخواهد در مترو یا راه آهن فیلمبرداری کند، با سختی زیادی رو به رو می شود. بسیاری از فضاهای قصه فیلمنامه نویسان در راه آهن اتفاق می افتد، اما تهیه کننده به دلیل مشکلات مجوز می خواهد که لوکیشن به جای دیگری برود. راه آهن می تواند حمایت کند و بگوید می توانید در بخشی از فیلم به طور غیرمستقیم به تمیزبودن کوپه های ما اشاره کنید. شهرهای ما جذابیت بسیاری از لحاظ گردشگری دارند، اما مشکل مالی اجازه نمی دهد و هیچکس این مقوله را جدی نمی گیرد و همه انگار برای تفریح می آیند. بسیار اتفاق افتاده که وقتی خطه ای از ایران در خارج از کشور نمایش داده می شود، در خصوص مکان از ما سوال می کنند و این یعنی ظرفیت ما برای کار در این زمینه زیاد است.
- 18
- 4