جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۱۷ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۶۷۷
فیلم و سینمای ایران

آقای منتقد «کات» می ‏دهد!

سینمای ایران,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

شکاف بین نظریه پردازی و عملگرایی بحث رایجی است که همیشه از آن استفاده می شود. معمولا بین آنچه در دانشگاه یاد می گیریم با چیزی که در بازار کار به آن می رسیم، تفاوت وجود دارد. چنین موضوعی در سینما هم صدق می کند و گاهی منتقدان در قامت یک فیلمساز ظاهر می شوند و می خواهند با توجه به فضای ذهنی که در خصوص مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی دارند، فیلم بسازند. اما وقتی با محدودیت های فیلمسازی، مشکلات پیدا کردن سرمایه گذار، سلیقه هدایت نشده مخاطب و نبود تجهیزات فنی مواجه می شوند، به همان چند فیلمی که ساخته اند، بسنده می کنند و ترجیح می دهند همان مسیر نقد و نظریه پردازی را ادامه دهند. حقیقت این است که شکاف های بین عملگرایی در فیلمسازی و نظریه پردازی باعث می شود که منتقدان نتوانند ایده آل های خود را در فیلم مورد نظرشان به نمایش بگذارند یا اینکه گاهی سرمایه گذار سلیقه خود را به فیلمساز دیکته می کند و او نیز از هدف اصلی و ایده آل های خود فاصله می گیرد.

 

نکته جالب توجه آنکه دیدگاه اکثر نقدهای منتقدانی که فیلمسازی را در مقطعی از زمان تجربه کردند، دستخوش تغییر شده است؛ یعنی پس از آن با در نظر گرفتن تمام دشواری های فیلمسازی وطنی قلم می زنند و این نوعی مزیت محسوب می شود. در گزارش پیش رو اکثر منتقدان و کارشناس بر این باورند که دو مقوله نظریه پردازی و عملگرایی کاملا با یکدیگر متفاوت است و کسی که نظرپرداز خوبی است، لزوما فیلمساز خوبی نمی شود و برعکس. در ادامه نظر کارشناسان و منتقدان را درباره علت تداوم نیافتن فعالیت فیلمسازی منتقدان از نظر می گذرانید:

 

 

طهماسب صلح جو:هنرمند با تکیه بر ناخودآگاهش اثر هنری خلق می کند

طهماسب صلح جو نویسنده و منتقد نیز در خصوص اینکه چه مسائلی باعث می شود که منتقدان، دیگر نتوانند به فیلمسازی خود ادامه دهند، به بانی فیلم گفت: کار هنر- تفاوتی ندارد که هنر سینما باشد یا هنرهای دیگر- نیازمند ذوق، توانایی و استعداد هنری است. کسی که فیلم می سازد باید روحیه هنرمندانه ای داشته باشد، اما کار نقد این طور نیست و یک نوع آگاهی، دانش و بینش نسبت به اثر هنری است. هنرمند بیشتر با تکیه بر ناخودآگاهش اثر هنری خلق می کند، اما منتقد با خودآگاهی موضوعی را نقد می کند.

 

صلح جو ادامه داد: هیچکس نمی تواند با خودآگاهی اثر هنری خلق کند؛ چون ناخودآگاه در اثر هنری نقش مهمی دارد. ناخودآگاه نوعی داشته -مثل قریحه- است که هنرمند به طور آگاهانه از آن استفاده نمی کند و به طور خود به خود می آید. در واقع هرکس دانش سینمایی داشت و مدارک خوبی هم گرفت، لزوما فیلمساز خوبی نمی شود. این نه تنها در خصوص منتقدان، بلکه در خصوص دیگران هم صدق می کند؛ یعنی ما کسانی را داشتیم که تحصیلات بسیاری را داشتند، اما فیلم خوبی نساختند. برعکس، کسانی فیلم های خوب را ساختند و در سینما تأثیرگذار بودند که حتی به سختی دیپلم گرفتند.

 

صلح جو خاطرنشان کرد: هنرمند، هنر را با درونش خلق می کند نه با دانشش. باید تکنیک را در هنر سینما آموخت، اما اگر همه این موارد را که یاد گرفت، نباید نسبت به اینکه فیلمساز خوبی می شود، مطمئن باشد. جایی که اثر هنری خلق می شود، به چیزی فراتر از دانش احتیاج داریم که من نام این را ناخودآگاه هنری می گذارم. اگر هنرمند ناخودآگاه هنری نداشته باشد، حتی اگر علامه دهر باشد، نمی تواند کاری انجام دهد. بزرگترین استادان ادبیات گاهی نتوانستند شاعران خوبی باشند، اما آدم های معمولی توانستند شعرهای خوبی بگویند.

 

این منتقد یادآوری کرد: یک منتقد خوب، اثر هنری را بهتر از خالق اثر درک می کند؛ یعنی منتقدی که نمی تواند فیلم بسازد، اثر هنری را بهتر از سازنده اش متوجه می شود. این اتفاق زیاد افتاده که درباره یک فیلم صحبت هایی می کنیم که برای خود فیلمساز تازگی دارد؛ چون دنیای نقد، دنیای خودآگاهی، دانش و بینش است، اما دنیای هنر، دنیای ناخودآگاهی، حس و دل است. اولین هنرمندان، دانشمند نبودند اما اولین منتقدان افراد دانا و باسواد بودند و تأکیدم روی این است که مرز فیلمسازی و منتقد بودن را باید از هم جدا کرد؛ چون بعضی می نشینند و می گویند این افراد که تا این اندازه از فیلم ها ایراد می گیرند، خودشان یک فیلم بسازند تا ببینیم این دیدگاه غلطی است.

 

احمد طالبی نژاد:فیلمسازی نگاهم را در نقدنویسی واقع بینانه تر کرد

احمد طالبی نژاد منتقد و نویسنده که در کارنامه خود تجربه ساخت فیلم «من بن لادن نیستم» را دارد، در خصوص اینکه چه مسائلی باعث می شود منتقدان، دیگر نتوانند به فیلمسازی خود ادامه دهند، به بانی فیلم گفت: اولا در بین این همه موضوع و مسائلی که سینمای ایران با آن دست به گریبان است، واقعا دامن زدن به این خرافه قدیمی که منتقدان فیلمسازان خوبی از کار در نمی آیند، چقدر ضرورت دارد؟… در حالی که می بینیم گاهی منتقدان فیلمسازان خوبی هم شدند و همچنان هم کار می کنند؛ اما معمولا تعداد افرادی که ناموفق بودند را برجسته می کنند.

طالبی نژاد افزود: نکته مهم این است که فیلمسازی یک موضوع و منتقد بودن مقوله دیگری است و ربطی با هم ندارند؛ یعنی لزوما کسی که منتقد خوبی است، فیلمساز خوبی هم نمی شود؛ چون کار نقد کارشناسانه است و کسی که نقد می نویسد باید کارشناس خوبی باشد، در حالی که کار فیلمسازی خلاقانه و هنرمندانه است. به هرحال، ممکن است منتقدی پیدا شود که در گذشته و حال بوده و امکان دارد هنرمند خوبی شود. به عنوان مثال، آقای حمید نعمت الله که به عنوان فیلمساز موفق سراغ دارید، منتقد هم بوده است. اما منتقدان یک نوع نخبه گرایی هم دارند؛ یعنی وقتی به دنبال فیلمسازی می روند، در آن عرصه هم نمی خواهند تن به هر شرایطی بدهند.

 

وی ادامه داد: البته کسانی بودند که به شرایط موجود تن دادند، اما بیشتر نویسنده سینمایی بودند تا منتقد. منتقدان معمولا نخبه گرا هستند؛ یعنی باید شرایط نسبتا درستی در این زمینه وجود داشته باشد. این کاری است که منتقدان کایه دو سینما مثل کلود شابرول و فرانسوا تروفو در فرانسه انجام دادند و موج نوی سینما را به وجود آوردند. در ایران این شرایط وجود ندارد و منتقدان می خواهند نخبه گرایی کنند و از آن طرف وقتی در شرایط قرار می گیرند، می بینند چیزی را در اختیار ندارند. این موضوع را نباید برجسته کنیم که بگوییم منتقدان ذاتا ناتوان هستند و همه چیز بیشتر به شرایط باز می گردد.

 

طالبی نژاد در پاسخ به اینکه منتقدان تا چه اندازه می توانند ایده آل های خود را رعایت کنند، عنوان کرد: حقیقت، به دلیل اینکه خودم تجربه های نزدیک به این موضوع را داشتم، به طور مطلق ویژگی هایی که در عرصه نقد داریم، برای ما فایده ای ندارد؛ یعنی شما سر صحنه می روید و می بینید هیچ چیزی آن طور که باید ایده آل نیست. بنابراین؛ اگر منتقدی بخواهد در عرصه فیلمسازی موفق باشد، باید جنم و قدرت فیلمسازی داشته باشد. دوم اینکه باید بداند در عرصه عمل قضایا با تئوری و نظریه فرق می کند. در عرصه نقد ما با تئوری و نظریه رو به رو هستیم، در حالی که فیلمسازی به معنای میدان عمل است و بسیاری از اوقات در عرصه عمل بسیاری از چیزهایی که به آن احتیاج داریم، در اختیارمان نیست.

 

این منتقد با تأیید اینکه فیلمسازی توانست تغییری در دیدگاهش نسبت به نقد فیلم به وجود بیاورد، افزود: زمانی که اولین فیلم کوتاه سی و پنج میلی متری ام را در سال ۷۰ ساختم، در نقدنویسی دیدگاهم تغییر کرد و واقع بینانه تر به فیلم ها نگاه کردم تا اینکه صرفا نگاهی ایده آلیستی داشته باشم. دوستی، زمانی به ما می گفت، شما می خواهید با یک ورق و قلم زحمت چندین ساله یک فیلمساز را زیرسوال ببرید. واقعیت این است که فیلمسازی باعث می شود تندروی های خود را تعدیل کنیم، اما به این معنا نیست که به دلیل فیلمساز شدن از دیدگاه خود کوتاه بیاییم؛ چون من فیلمی ساختم که نقدهای تند بدی گرفت، اما بعد از آن هم از اصول خودم در زمینه نقد کوتاه نیامدم. به هرحال، نقد و فیلمسازی دو مقوله کاملا جدا از یکدیگرند.

 

حسین فرخی:‌کار عملی با نظریه پردازی متفاوت است

حسین فرخی فعال مطبوعاتی که قبلا فیلم «یحیی» را در کارنامه خود داشته است، در این خصوص به بانی فیلم گفت: سینما شرایط خاصی دارد که کار عملی، با زمانی که نظریه‌پردازی می کنید کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال، وقتی آقای فراستی به عنوان یک منتقد سینمایی در برنامه های تلویزیونی می آید و فیلمی را نقد می‌کند، مسائلی را در خصوص فیلم مطرح می کنند که تا حدودی ذهن گرایانه است؛ یعنی در ذهن انسان اتفاقاتی می‌افتد که فکر می‌کنند اگر فلان صحنه این طور فیلمبرداری می‌شد، شاید بهتر بود. اما زمانی که وارد عمل می‌شوند، شرایط کاملاً متفاوت است. کسی که منتقد باشد، الزاما نمی‌تواند فیلمساز خوبی هم باشد.

 

فرخی ادامه داد: ما مشابه این شرایط را در دانشگاه و در میان استادانی داریم که در زمینه تدریس هنر خیلی خوب هستند، اما در زمینه کار عملی خروجی قابل بحثی ندارند. این به شرایط فیلمسازی برمی‌گردد، چون زمانی که وارد عرصه فیلمسازی می‌شوید، با فاکتورهای متفاوتی روبرو خواهید شد که در تئوری جواب نمی دهد؛ به عنوان مثال سرمایه گذاری که داریم یا کم و کیف خواسته مخاطب اهمیت دارد. اینکه تا چه اندازه به سلیقه رایجی که در سینمای عامه پسند وجود دارد، توجه می کنیم نیز نکته دیگری است.

 

وی افزود: بسیاری از این مسائل شاید با شرایط روحی و روانی یک منتقد مطابقت نداشته باشد. گاهی ممکن است فیلم یک منتقد از نظر هنری برجسته باشد، اما مخاطب از آن استقبال نکند. به جز این کارگردان باید خواسته های تهیه کننده را نیز مدنظر قرار دهد. در حقیقت، مجموعه ای از سرمایه، صنعت و سلیقه باعث می شود کلیه تئوری هایی که منتقدان در عمل دارند، از بین برود. به عنوان مثال، ایده هایی در ذهن کارگردانان وجود دارد که می خواهند عملی کنند، اما تهیه کننده یا سرمایه گذار بودجه کافی برای عملی کردن این ایده ها ندارد. وقتی وسیله و ابزار فراهم نباشد، مجبورید خواسته های خود را به حداقل برسانید و کمتر کنید.

 

فرخی یادآوری کرد: به نظرم این معادله پیچیده است و نیازمند بررسی مولفه های بسیاری هستیم. فکر می کنم قالب سینما و موضوع صنعت و سرمایه دست به دست هم می دهد تا خواسته های مخاطب برآورده شود. شما فکر کنید فیلمی را با موضوع و مفاهیم متعالی می سازیم اما قصه اش طوری نیست که مردم برای دیدن آن جذب شوند.

این فعال مطبوعاتی اضافه کرد: به طور طبیعی مخاطب مقصر این موضوع را کارگردان می بیند و به همین دلیل خیلی سخت است. مگر منتقدی را در نظر بگیریم که فیلمش به اندازه ای بد باشد که مخاطب نتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ در این صورت بهتر است منتقد به همان کار نظریه پردازی خود ادامه دهد. گاهی برعکس این ماجرا هم اتفاق می افتد که فلان بازیگر چهره برای تدریس به آموزشگاه ها می رود، اما به خوبی نمی تواند از پس آن برآید.

 

وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر شرایطی ایجاد شده که نمی توانید ایده آل های خود را اجرا کنید و بیشتر بحث ها در سینما روی این متمرکز است که فیلم ها چقدر فروش دارد و تا چه اندازه مخاطب را جذب می کند. فیلم های پر مخاطب لزوما فیلم های خوبی نیستند، اما در حال حاضر جو غالب به نفع فیلم های گیشه ای و کمدی است.

فرخی در پاسخ به اینکه اگر شرایطی برای ساخت فیلم مورد علاقه تان فراهم شود، حاضر به فیلمسازی هستید، گفت: صد در صد. فیلمنامه ای هم داشتم، اما به خاطر معیارهای فعلی در سینما و نبود سرمایه گذار چندان نمی توانیم به این سمت و سو گرایش پیدا کنیم و به خواستمان برسیم.

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش