جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۲۳ - ۰۵ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۱۴۵۰
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم سینمایی آذر

فیلم سینمایی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
کارگردانی فیلم چند گام جلوتر از فیلمنامه سرشار از حفره آذر است که نشان می دهد حمزه ای از تجربه سالها دستیاری و ساخت فیلم کوتاه نهایت استفاده کرده است .

به گزارش سینما سینما، آذر نمونه مناسبی برای تشریح این مسئله است که چطور کیفیت کار یک کارگردان، می تواند فدای حواشی ساخت فیلم و زیاده خواهی های تهیه کننده / بازیگر فیلم شود. طبق شنیده ها و دیده ها! نیکی کریمی به عنوان تهیه کننده و بازیگر نقش آذر، چنان عرصه را برای کارگردان تنگ کرده که محمد حمزه ای به عنوان کارگردان، صرفا به فکر به پایان رساندن فیلمبرداری فیلم بوده و از هر گونه جاه طلبی و کمال گرایی به قیمت تمام شدن این مرحله فاصله گرفته است. هر چند برای نقد یک فیلم چنین موارد فرامتنی و مربوط به زمان ساخت فیلم، مورد نظر قرار نمی گیرد اما در مورد آذر می توان برخی از ضعف های روایی و ساختاری را به این حواشی مربوط دانست. از اصرار نیکی کریمی به گرفتن کلوزآپ از چهره اش بدون تناسب با ساختار کلی فیلم که اغلب عوامل پشت صحنه و بازیگران – به خصوص حمیدرضا آذرنگ- به آن تاکید داشته اند تا موارد فنی دیگر که محل مجادله تهیه کننده و کارگردان بوده است.

 

اما به نقد خود فیلم بپردازیم. در فیلمنامه آذر برای تبیین گره افکنی در روایت، از موقعیت قتل های اتفاقی در یک جدال لفظی استفاده شده که در سینما و تلویزیون ایران بارها نمونه اش را شاهد بوده ایم. از جمله زیر تیغ،دهلیز،خانه ای در خیایان چهل و یکم و … اما مشکلی که آذر دارد پرداخت نه چندان عمیق و بسط یافته این قتل اتفاقی و پیامد آن است. وقتی از کلیشه ها استفاده می کنیم و در واقع از آنها به عنوان کاشت در روایت استفاده می کنیم باید برداشت مناسبی نیز از آن داشته باشیم که در آذر از این کاشت،برداشت دقیقی صورت نگرفته و همه چیز در خدمت لحن شعاری فیلم مبنی بر تنگنا ماندن یک زن فداکار خانواده خلاصه شده است، درصورتی که می شد با نسبی نگری و دقت در چفت و بست مناسب در فیلمنامه،پرداخت بهتری از شخصیت ها و موقعیت های دراماتیک ارائه کرد و به عنوان مثال همه مردان داستان از شوهر آذر تا مشتری هوسران رستوران با بازی پژمان جمشیدی را سیاه مطلق ندید و کمی به غلطت خاکستری آدمها اضافه کردکه نبود این رنگ خاکستری مهمترین ضعف فیلمنامه است.

 

وقتی نام فیلمی را آذر می گذاریم ، پیش فرض این است که این اسم زنانه به عنوان قهرمان داستان،هم همدلی و هم همذات پنداری مخلاطب را برانگیزد اما در شکل فعلی از آذر کمتر فردیت غنی و قوام یافته ای می بینیم. او صرفا زنی است که می خواهد به امرار معاش خانواده سرو و سامان ببخشد اما عموی شوهر او که مخالف ازدواج بوده، مدام سنگ می اندازد و در نهایت پسر عمو هم زیر قولش می زند تا با دستگیری شوهر، آذر تنها تر از قبل شود. جز این موقعیت و مهارتی که از او در موتور سواری در ابتدای فیلم دیده می شود- هرچند در صحنه های دیگر به دلیل بازی ضعیف کریمی،مصنوعی جلوه می کند- هیچ شناسه ای از یک قهرمان نمی بینیم. از طرفی دیگر شخصیت ضد قهرمان فیلم هم ناکارآمد جلوه می کند. اگر عمو با بازی فرید سجادی حسینی را مهمترین مخالف آذر در مسیر تحقق خواسته اش بپنداریم ،هیچ گاه دلیل این مخالفت و این حجم از کینه توزی مشخص نمی شود تا در نهایت آدمها به جای شخصیت پردازی درست ،صرفا حضور فیزیکی در روایت فیلم داشته باشند و مدام به گره های کور در روایت اضافه شود.

 

از نظر ساختاری، کارگردانی و اجرای محمد حمزه ای نمره قبولی می گیرد. در طراحی میزانسن و دکوپاژ تناسب خوبی میان صحنه های داخلی و خارجی برقرار شده و برای ترسیم موقعیت قهرمان داستان و رابطه او با معضلات پیرامونش ، از فرم بصری استفاده درستی شده است،به خصوص در صحنه های حضور آذر در شهر. یا ریتم و ضرباهنگ مناسب فیلم -البته غیر از مقدمه پردازی که خیلی دیر سراغ داستان اصلی می رود- که نشان می دهد تدوینگر و کارگردان، نمودار حسی فیلم را نسبتا قابل قبول ترسیم کرده اند. در هدایت بازیگران نیز غیر از کریمی،بقیه کم و بیش موفق ظاهر شده اند. هر چند که پرسونای قبلی خود را تکرار کرده اند. به خصوص آذرنگ که در کارنامه اش بیشتر شخصیت حیله گر و متظاهر و منفعت طلب را بازی کرده و در آذر هم همین را تکرار کرده است. اما بازی نیکی کریمی پاشنه آشیل اجرای فیلم را رقم زده است.

 

نیکی کریمی که در کارنامه فیلمسازی اش، هیچ گاه نتوانسته همتراز با بازی های ماندگارش در فیلم هایی مثل عروس،پری،سارا،دو زن و …ظاهر شود،به دنبال آن است که جایگاه از دست رفته خود را به عنوان ستاره این بار در پشت صحنه نیز بازیابد و به همین خاطر به عنوان تهیه کننده ظاهر می شود غافل از اینکه تهیه کنندگی در سینما نیاز به یک مدیریت قوی دارد که بیشتر از همه به کار تیمی فکر می کند نه مثل کریمی که به تکنیک فردی اش دل بسته است. تمایل بازیگران سینما به حضور در پشت صحنه فیلم به عنوان تهیه کننده و کارگردان به اندازه تاریخ سینما ،قدمت دارد و از آخرین و موفق ترین نمونه ها می توان به براد پیت،شان پن و راسل کرو اشاره کرد،اما آنها کجا و این کجا؟! از طرفی دیگر این که چرا باید کریمی در قالب نقش آذر ظاهر شود ، جای سوال دارد.

اگر برای موفقیت فیلم در گیشه این انتخاب صورت گرفته که سالهاست برگ فروش کریمی در اکران فیلم ها سوخته است. اگر هم به خاطر قابلیت بازی کریمی است که خیلی وقت است که از او جز بازی در سینمای تجاری و فیلم های معمولی بازی جذابی سراغ نداریم.ضمن اینکه اصرار او به حفظ زیبایی چهره اش باعث شده که بر عکس نمونه هایی مثل حضور نبوغ آمیز لیلا حاتمی در بی پولی و رگ خواب، کریمی ظاهر شیکش را فدای تناسب با شخصیت آذر کرده است. به این ترتیب که اثری از استیصال و درماندگی و رخوت و نگرانی در چهره و ظاهر نیکی کریمی چه هنگام سوار شدن بر موتور و پرسه در شهر هراسناک مد نظر فیلم و چه هنگام متاثر شدن از تنگناها، دیده نمی شود و بیشتر قراردادی و مکانیکی بازی کرده تا اینکه به عنوان قهرمان دستان،موتور محرکه درام را به خوبی روشن و هدایت کند. در واقع مشخص نمی شود که انگیزه نیکی کریمی از ایفای نقش آذر چبست و البته شاید علت اختلاف گسترده در پشت صحنه آذر و انصراف کارگردانان قبلی نیز به همین قضیه بر می گردد که نتوانستند دلیل روشنی برای این انتخاب پیدا کنند.

 

به این ترتیب غیر از بازی کریمی و البته اجرای دم دستی صحنه هل دادن و قتل اتفاقی که می شد ایده های بهتری را برای تبیین اتفاق در نظر گرفت و از اجرای تکراری پرهیز کرد ، در بقیه موارد،کارگردانی فیلم چند گام جلوتر از فیلمنامه سرشار از حفره آذر است که نشان می دهد حمزه ای از تجربه سالها دستیاری و ساخت فیلم کوتاه نهایت استفاده کرده است . اما حیف که این رعایت حداقل ها در کارگردانی شسته و رفته فیلم ، با فیلمنامه ضعیف و از آن مهمتر حواشی پشت صحنه فیلم نتوانسته به فیلمی خوب و جذاب منجر شود. می توان منتظر کارهای بعدی حمزه ای ماند البته اگر کمی بیشتر به استقلال فکری و عملی در کارگردانی توجه کند و در انتخاب فیلمنامه نیز جاه طلبی لازم را داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش