پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۰۱ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۳۹۰۳
فیلم و سینمای ایران

گفت‌وگو‌ با بهروز شعيبی، كارگردان فيلم داركوب

فيلم داركوب,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

بهروز شعيبي، كارگردان متفاوتي‌ است. حال چه فيلم‌هايي كه ساخته با سليقه مخاطب همسو باشد يا همسو نباشد. اما نمي‌توان از خوش‌ساخت بودن فيلم‌هاي او چشم‌پوشي كرد. روايت سرراست و قصه‌گوي شعيبي از عوامل جذب مخاطب است. حال او با فيلم «داركوب» در جشنواره حضور دارد. فيلمي كه فيلمنامه‌اش را حسين تراب‌نژاد و آزيتا ايرايي بر اساس طرحي از خود بهروز شعيبي به نگارش درآورده‌اند.

 

پرونده كاري شما را كه نگاه مي‌كردم با فيلم‌ها و ژانرهاي متفاوتي مواجه شدم. به عبارت ديگر با پرونده كاري متنوع و متفاوت مواجه شدم. اين تنوع به حدي است كه نمي‌توانم حدس بزنم فيلم بعدي‌تان چه خواهد بود. شما اين پرونده را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

از نظر خودم بخشي از پرونده كاري من مربوط به دوراني است كه تعلق‌خاطري به سينما داشتم. يعني زماني كه دوست داشتم، فيلم‌ها و گونه‌هاي مختلف سينما را تجربه كنم؛ همانند ورز دادن و ورزش كردن. به عبارت ديگر من در هر دوره‌اي خودم را مجبور مي‌كنم كه وارد گونه‌هاي متفاوت سينما شوم كه تابه‌حال شبيه ‌آن را كار نكرده‌ام. من اين اجبار و الزام را در فيلم «دهليز» براي خودم قراردادم؛ تا قبل از فيلم «دهليز» تعدادي تله‌فيلم براي سيمافيلم ساخته بودم.

 

بعد از فيلم «دهليز» بود كه تصميم گرفتم فيلم بعدي در مايه اجتماعي باشد يا فيلمي باشد مربوط به زمان حال. به عبارت ديگر جلوي خودم را گرفتم كه صرفا فيلم‌هايي در يك‌گونه بسازم يا بخواهم با اين فيلم‌ها جاي پاي خودم را به عنوان كسي كه فيلم مي‌سازد و تجربه مي‌كند، محكم كنم. بيشتر به اين بخش تجربي نگاه مي‌كنم.

 

بنابراين ريسك كرديد؟

قاعدتا تجربيات از اين دست در فضاي سينماي حرفه‌اي و سينمايي صنعتي ممكن است در برخي از مواقع جواب ندهد اما اگر در رزومه و فيلم‌شناسي فيلمسازهاي معروف جست‌وجو كنيد، مي‌بينيد كه كارنامه‌ فيلمسازاني كه در گونه‌هاي مختلف فيلم داشته‌اند و به عنوان فيلمسازهايي كه جاي پاي‌شان در تاريخ سينما محكم بوده است، خيلي هم متنوع نبوده بلكه انگشت‌شمار هم بوده‌ اما حداقل من اين تصميم را در اين سن و اين دوره از زندگي گرفتم كه گونه‌هاي مختلفي را تجربه كنم كه سررشته‌اش در دغدغه‌هايي است كه نسبت به پيرامونم دارم.

 

اين دغدغه‌ها چطور شكل اجرايي مي‌گيرد؟ به عبارت ديگر پيشنهاد‌دهنده كيست؟

به عنوان كسي كه فيلم مي‌سازد ممكن است پيشنهاد‌دهنده‌هاي اين طرح‌ها خودم باشم يا ممكن است بر اساس طرحي از ديگري باشد كه مطابق با دغدغه خودم آن را به جلو ببرم.

 

در مقطعي شما به عنوان دستيار كارگردان فعاليت كرديد. در اين روند با كارگردانان مختلف و جريان‌هاي فكري متفاوتي كار كرديد كه خيلي متنوع است. مي‌توان گفت كه در اين روند آدم به يك گروه و ژانري تعلق‌خاطر پيدا مي‌كند. خودتان را متعلق به كدام جريانات مي‌بينيد؟

ببينيد! نمي‌توانم آناليز دقيقي از خودم بدهم يا اينكه بگويم من اصولا بر چه پايه‌اي اين روند را طي كردم. از آنجايي كه خيلي به اتفاقاتي كه براي من مي‌افتد و پيش رويم قرار مي‌گيرد اهميت مي‌دهم، سعي نمي‌كنم اتفاقات را به طرفي كه خودم تمايل دارم حركت بدهم و بچرخانم. سعي مي‌كنم در مسير و جريان اتفاقات كارم را ادامه بدهم. ولي در مورد اينكه چه جرياناتي بر من تاثير گذاشته، مي‌توانم بگويم چند سالي است از اين نگاه جرياني پرهيز كرده‌ام.

 

يعني به عنوان آدمي كه در سينما كار مي‌كنم يك تعلق‌خاطري دارم، يك كارهايي را بايد تجربه كنم و جلو بروم. ممكن است در مقطعي اين كارها مورد تاييد باشد يا در مقطع ديگر مورد تاييد نباشد يا ممكن است خيلي جريان روي موجي نباشد.

 

تاييد را به چه چيزي تعبير مي‌كنيد؟

منظورم از مورد تاييد بودن كارها، فقط بخش خاصي نيست. منظورم از تاييد، امري كلي است. كل اين ماجرا براي من زماني جذاب مي‌شود كه بتوانم نسبت به فضايي كه به آن انرژي و دغدغه دارم، تجربه كنم. واقعيت اين است بيشتر از آنكه بخواهم به جريان كلان فكر كنم و اينكه وارد چه جرياني مي‌شوم يا با چه ژانر سينمايي طرف هستم، بيشتر دارم به شكل تجربي و اتفاقاتي كه پيش روي من است نگاه مي‌كنم. به همين دليل نمي‌توانم قضاوت خوبي انجام دهم و خيلي هم سعي كردم قضاوتي به وجود نياورم تا اگر هم قضاوتي به وجود آمد، خيلي اذيت نشوم. به عبارت ديگر سعي كنم فقط كارم را انجام بدهم.

 

شما تجربه سينماي كودك هم داشتيد و اين حوزه را هم تجربه كرديد اما آن را ادامه نداديد.

سينماي كودك را همچنان دوست دارم. همچنان به نظرم مهم‌ترين گونه سينما، سينماي كودك ‌است چرا كه خيلي قوت و قدرت كارش قوي‌تر از بخش‌هاي ديگر است. اگر ما در سينماي اجتماعي يك تلنگري به زمان حال و پيرامون‌مان مي‌زنيم يا در سينماي سياسي داريم براي يك قشر خاص، يك‌بخشي را تحليل يا به نمايش مي‌گذاريم؛ سينماي كودك دقيقا كار با زمان حال و آينده يك جامعه است.

 

و اين بسيار هم مهم است.

بله! مهم است و شما مي‌توانيد به عنوان فيلمساز يك‌بخشي از زندگي يك كودك و حتي آينده او را تغيير دهيد.

 

به فيلم «داركوب» برسيم كه در اين دوره از جشنواره به نمايش در مي‌آيد. اين فيلم در كدام بخش از دغدغه ذهني شما قرار مي‌گيرد؟ به عبارت ديگر اين سوژه چه بخشي از ذهن شما را درگير كرد تا به سمتش برويد؟

درباره فيلم «داركوب» نمي‌توانم بگويم كه اين فيلمم از همه متفاوت‌تر است اما واقعيت اين است كه فيلم «داركوب» يك فيلم اجتماعي و جدي است. فكر مي‌كنم موضوعي كه در اين فيلم پرداخته مي‌شود، موضوعي مغفول در فضاي اجتماعي ما‌ است. يعني جزو مسائل اجتماعي است كه به آن نگاه نمي‌شود. زماني ما به يك موضوع مي‌پردازيم كه در جامعه مد شده يا فقط به مسائل مشترك انسان‌ها، مسائل عاطفي مشترك‌شان مي‌پردازيم كه قاعدتا تعداد زيادي از مخاطب را درگير مي‌كند اما بخش ديگري وجود دارد و آن‌ بخش هم همان بخش لايه زيرين اجتماع است.

 

يعني معضل و مساله‌اي وجود دارد كه ممكن است عوام يا همه جامعه با آن درگير نباشند ولي همه جامعه در مرز درگيري با آن هستند. يعني ممكن است فردا هر خانواده‌اي با اين موضوع يا معضل روبه‌رو شود. در «دهليز» هم همين‌طور بوده است. من وقتي به مساله قصاص، كنترل خشم، اتفاقات و درگيري‌ها مي‌پرداختم، موضوع اين نبود كه همه جامعه با آن درگير هستند يا اينكه كساني كه با آن درگير هستند محدودند اما به خودم مي‌گفتم اگر واقعا در مورد اين موارد اطلاع‌رساني‌ نشود، ممكن است روزي براي هر بخش و هر فرد اين اتفاق بيفتد. در «داركوب» هم موضوع تقريبا همين است.

 

بنابراين تحقيق ميداني و كيفي زيادي انجام داديد؟

كار ما يك بخش طولاني تحقيقات داشت. از سويي فيلمنامه خيلي سختي بود. با اينكه فيلمنامه خيلي به‌ظاهر روند داستان گونه دارد اما در روايات سعي كرديم هم كار فضاسازي و انتقال پيام اجتماعي اتفاق بيفتد و هم بتوانيم روايت نمايشي را به‌خوبي بيان كنيم. به نظرم «داركوب» خيلي فيلم سختي براي ما بود و اميدوارم اين سختي در زمان نمايش نتيجه خوبي داشته باشد.

 

سختي‌اي كه در كارهاي شما هست به انتخاب بازيگران برمي‌گردد؛ به عبارت ديگر بازيگراني را انتخاب مي‌كنيد كه از تصور مخاطب دور است. يعني مخاطب تصويري از بازيگر دارد اما شما تصوير ديگري براي مخاطب مي‌سازيد. گويي شما وارد چالش مي‌شويد و بازيگراني را انتخاب مي‌كنيد تا تصوير ذهني مخاطب را برهم بزنيد.

 

اين امر به اين دليل است كه با مقوله بازيگري خيلي درگير هستم. از قبل هم بازيگري براي من خيلي مهم بود. از سوي ديگر من در جايگاه كارگردان هيچ‌وقت طرف نابازيگر نمي‌روم. به نظرم بازيگري از مهم‌ترين بخش‌هاي حرفه سينما‌ست و براي حل اين موضوع يك ‌لايه ديگري پيدا مي‌كنم.

 

يعني شكستن كليشه‌ها؟

به عبارت ديگر روندي است كه بتوانم از توانايي بازيگرها در نقش‌هاي متفاوت استفاده كنم. فراموش نكنيد كه خودم دغدغه بازيگري داشتم و دارم. شايد تجربه بازيگري و اين دغدغه باعث مي‌شود كه بازيگرها را با شكل كليشه‌اي معمول‌شان نبينم. سعي مي‌كنم در اين مسير به متفاوت‌سازي فكر كنم.

 

شما را در بازيگري در نقش‌هاي آدم‌هاي خيلي خوب و اغلب مذهبي ديده‌ايم اما در جايگاه كارگردان بازيگرهايي انتخاب مي‌كنيد كه در تصور مخاطب داراي تفاوتي از زمين تا آسمان است. شما وقتي فيلمنامه مي‌نويسيد به بازيگر خاصي فكر مي‌كنيد؟

اين بخش، بخش گسترده‌اي است. يعني اينكه در جايگاه كارگردان مي‌توان به بازيگري فكر كرد ولي لزوما آن بازيگر حتما براي آن نقش مناسب نيست. متاسفانه در سينماي ما در مورد تعداد بازيگرهايي كه در آن كار مي‌كنند، چه به لحاظ توانمندي خود بازيگران و چه به لحاظ فيلمنامه‌ها يا به لحاظ توقع تهيه‌كننده و كارگردان؛ خيلي فضاي گسترده‌اي نداريم. اميدوارم كه اين فضا به وجود بيايد و ما بتوانيم گستردگي بيشتري در اين عرصه پيدا كنيم.

 

از سوي ديگر در فيلمنامه، ما به بازيگرهاي خاص فكر مي‌كنيم اما اينكه لزوما آن بازيگرها بتوانند بيايند، خيلي مشخص نيست و نمي‌توان روي آن حساب كرد. براي همين حتي اگر در فيلمنامه به بازيگري فكر شده باشد يا نشده باشد، به‌هرحال موقع انتخاب بازيگر و بستن گروه، اين مساله خيلي از پيش تعيين شده نيست. به همين دليل سعي كردم مثلا به انتخاب‌هاي كليشه‌اي تن ندهم. سعي كردم بازيگرهاي متفاوت‌تري پيدا كنم.

 

« هيچ چيز سخت‌تر از اون نيست كه ببيني عزيزت تصميم گرفته تنها باشه. تو از ديدنش، از شنيدن صداش لذت مي‌بري اما اون درها رو بسته و تنهايي رو جاي تو انتخاب كرده… هيچ چيز سخت‌تر از اون نيست كه ببيني تنها شدي. عزيزانت رو مي‌بيني و دوستشون داري ولي همه تو رو انكار مي‌كنن. درها رو به روت بستن و تو تنها شدي. تنهايي باتلاقه. »

 

 اين متن خلاصه‌اي از داستان داركوب است كه توسط حسين تراب‌نژاد و آزيتا ايرايي نوشته شده است.

مهناز افشار، سارا بهرامي، جمشيد هاشم‌‌پور، هادي حجازي‌‌فر، توفان مهرداديان، نگار عابدي، شادي كرم‌رودي، ثريا حلي، آتيه جاويد، عليرضا كي‌منش، ندا عقيقي و امين حيايي بازيگران اين فيلم هستند كه هر كدام نقش‌هاي متفاوتي را در «داركوب» ايفا كرده‌اند.

 

ساير عوامل عبارتند از: مدير فيلمبرداري: عليرضا برازنده، صدابردار: كامران كيان‌ارثي، طراح صحنه و لباس: آيدين ظريف، طراح گريم: فاطمه كمالي و زهرا كمالي، تدوين: فرامرزهوتهم، طراحي و تركيب صدا: عليرضا علويان، بازيگردان: علي صلاحي، عكاس: مريم تخت‌كشيان، تهيه‌كننده: سيدمحمود رضوي. محصول: موسسه سينمايي سيماي مهر

 

ندا انتظامي

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 18
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش