تعدادی از سریالهای موفق دنیا که در چند فصل متوالی تولید میشوند، با افت مخاطب در فصلهای بعد همراه میشوند و سریال «شهرزاد» نیز به این وضع دچار شده است. این سریال اگرچه همچنان از موفقترین سریالها از جهت جذب مخاطب است اما در فصلهای دوم و سوم با ریزش مخاطب همراه بوده است. دلایل متعددی ازجمله فقدان حضور بازیگران سری اول بنا به تغییر قصه مانند، علی نصیریان در فصلهای بعد، کاهش قسمتهای این سریال در فصل دوم و تغییر محوریت سریال از فضای عاشقانه به زدوخوردهای ارباب و رعیتی و مسائل اجتماعی، رنگوبوی رمانتیک فصل دوم و سوم را کاهش داد.
باوجود این افت مخاطب، عواملی ازجمله، اشاره مجموعه به اندیشه گروههای سیاسی مختلف همچون ملیگراها و تودهایها و حضور مثبت روشنفکران در وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ارائه تصویر قدرتمند از زنی ایرانی در جامعه محدود آن دوران و دیالوگهای عاشقانه همگی منجر به ارتباط و موفقیت این سریال شده است. در راستای بررسی دلایل موفقیت و ضعف سریال «شهرزاد»، «وقایعاتفاقیه» با محمود پاکنیت، بازیگر این مجموعه و آنتونیا شرکاء، منتقد سینما و تلویزیون به گفتوگو میپردازد.
مرگ من طبیعی بود
سریالهای محبوب دنیا ازجمله، سریال «بازی تاج و تخت» نیز با کاهش مخاطب در فصلهای بعد روبهرو شد و عوامل سریال «شهرزاد» حذف نقشها و بازیگران را دلیل خلأ برای مخاطبان میدانند و این روند در مجموعه «شهرزاد» غیرقابل اجتناب است. محمود پاکنیت، بازیگر نقش «جمشید» درباره این مسئله به «وقایعاتفاقیه» توضیح میدهد: «تعدادی از هنرمندان ازجمله من در بخشی از سریال حذف شدند و این برای باورپذیری قصه احتیاج بود زیرا در زندگی عادی نیز برخی میمیرند و افرادی دیگر از گذشتههای دور در برههای از زندگی ما پررنگتر میشوند، در نتیجه برخی بازیگران و نقشها سریال را ترک میکنند و بههرحال مخاطب به حضور بازیگران قبلی عادت کرده بود و اکنون با محیط جدیدی برخورد میکند. تغییر شخصیتهایی غیر از چهار شخصیت اصلی سریال «شهرزاد» نیاز قصه سریالی است که تا سه فصل جلو میرود و این مسئله، ضعف این سریال محسوب نمیشود. علاوهبراین اکثر سریالهای چندفصلی به این مشکل مبتلا میشوند».
او در ادامه، طبیعت سریالهای چندفصلی را این گونه بیان میکند: «توقع مردم با تماشای سری اول بالا میرود و سری بعدی هرچند از جهت شخصیتپردازی، بازیها و... بینقص پیش میرود اما همچنان برای مخاطب ارضاکننده نیست زیرا در فضای فصل اول قرار دارد». پاکنیت توجه به گروههای سیاسی و روشنفکران را در این سریال بهعنوان عامل موثر در جلب رضایت مخاطب میداند و البته توجه سازندگان اثر را به این موضوع تعمدی نمیداند و میگوید: «بههرحال قصه «شهرزاد» در سالهایی رخ میدهد که باید به این مسائل سیاسی و حضور گروههای چپ و احزاب دیگر اشاره میشد اما فکر نمیکنم این گمان صرفا برای جلب مخاطب شکل گرفته باشد. وقتی صحبت از «مصدق» و اتفاق تاریخی آن دوره بدون تحریف به میان آید و از طرفی این واقعه در خلال یک عشق بیان میشود، مخاطب به رضایتی دست پیدا میکند که تلویزیون مدتها از ایجاد آن برای مخاطب عقب مانده است».
شهرزاد در این سریال زنی است که علاوهبر فعالیتهای اجتماعی و تواناییهایی که دارد - برخلاف نگاه کلاسیک جامعه - با توجه به شرایط زندگی، شخصا فرد زندگیاش را انتخاب میکند و حتی حس مادری بهعنوان عامل متوقفکننده در حضور و انتخاب او نیست. این بازیگر، نمایش زن ایرانی را بهعنوان نقش اصلی و فردی با قدرت را عامل دیگری در جذب مخاطب میداند و بیان میکند: «متاسفانه خانمها در سریالهای ما بیشتر در آشپزخانه و مطیع نشان داده میشوند درحالیکه بههیچوجه جامعه امروز پذیرای چنین تصویر تکراری و غیرواقعی نیست.
شهرزاد بهعنوان شخصیت اصلی سریال، در عین همسر و مادربودن به فعالیتهای اجتماعی میپردازد و با حرف زور ساکت نمیشود؛ این چهره باید الگوی دختران ما باشد. خانمها ناخودآگاه از تماشای همجنسشان در موضع قدرت لذت میبرند و به تماشای زندگی این زن علاقهمند میشوند و این مسئله از عوامل مثبت در جذب مخاطبان این سریال بوده است».
نوستالژی فعالان سیاسی
برخی منتقدان، پیچیدگی خردهداستانهای متعدد در فصلهای دوم و سوم را مانع ادامه حسوحال مخاطبان فصل اول میدانند. آنتونیا شرکاء، منتقد فیلم درباره پیچیدگی حاصل از پراکندگیهای فصل دوم به «وقایعاتفاقیه» گفت: «در فصل دوم پراکندگی ایجاد شد و وجه ملودرام دیگر غالب نبوده است. شخصیتهای جدیدی وارد ماجرا شده و رفتوآمد بازیگرهای جدید در فصلهای مختلف و ایجاد خردهداستانها در زمان اندک برای مخاطب سکتهای ایجاد میکند».
شرکاء در ادامه به نقش شهرزاد بهعنوان کاراکتری موثر در ارتباط مخاطب با سریال اشاره میکند و درعینحال شخصیتپردازی نقش اصلی را از جهاتی غیرواقعی میداند و توضیح میدهد: «قطعا شخصیتپردازیهای این سریال بسیار حسابشده پیش رفته و کاراکتر شهرزاد بهطور خاص تاثیر مهمی روی مخاطب گذاشته اما یک فرشتهنمایی در خلق کاراکتر شهرزاد وجود دارد که اگر رقیقتر میشد، نتیجه بهتری ایجاد میکرد. شهرزاد در همه لحظهها بیخطا و بینقص است و این از ذات انسانی به دور است، اگرچه باوجوداین ما همچنان این کاراکتر بینقص را میپذیریم اما شخصیتپردازی صحیحی انجام نشده زیرا این تصویر همذاتپنداری مخاطب را از بین میبرد.
به طورکلی شخصیت شهرزاد با جسارت و کاریزماتیک معرفی میشود و این تصویر متفاوت و مثبت از زن را علاوهبر انتخاب حسن فتحی حاصل از حضور نغمه ثمینی بهعنوان یکی از نویسندگان اثر میبینم». این منتقد در ادامه از تاثیر نگاه مثبت این سریال به بعضی گروههای سیاسی میگوید: «ما طبق تعریف فیلم گرایش سیاسی فرهاد را ملیگرا میشناسیم و از توده تصویری مبنیبر تباهی اعضای این گروه سیاسی میبینیم که غزل شاکری در نقش یکی از آنها بازی کرد و درنهایت هم از بین رفت. بههرحال همین توجه گذرا به فعالیتهای سیاسی آن زمان نوستالژی بسیاری از فعالان سیاسی آن دوره شده و انگیزه توجه مخاطبان بسیاری به این سریال را فراهم کرده است».
ساخت فیلمهایی مرتبط با تاریخ معاصر از جهت بار نوستالژیکی که دارد، با استقبال مخاطبان همراه میشود و سریال «شهرزاد» با تکیه بر این ویژگی، فضای رمانتیکی را ترسیم کرده و بهواسطه محدودیت کمتری که در شبکه نمایش خانگی دارد، در خلال عشق به اتفاقهای سیاسی و ارائه تصویری همدلانه از فعالان آن دوره اشاره میکند که همه این عوامل در برقراری ارتباط مخاطب با سریال تاثیرگذار بوده و در فصلهای دوم و سوم، فضای رمانتیک قدرت کمتری در روند قصه پیدا میکند و با توجه به نظر منتقدان، این عامل در افت مخاطب بیتاثیر نیست. درحالحاضر، فصل سوم در میانه پخش است و باوجود کاهش مخاطب همچنان رقیبی در بین سریالهای دیگر ندارد.
- 19
- 1