به وقت شام فیلم جدید ابراهیم حاتمی کیا است که در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و کارگردانش بابت این اثر سیمرغ مشترک گرفت. به وقت شام ماجرای پدر و پسر خلبان است با بازی هادی حجازیفر و بابک حمیدیان که یک هواپیما ربایی نوسط داعش را روایت میکند . فیلم به مدت زمان ۱۱۵ دقیقه و با اکران و تبلیغات گسترده توانست جزء پرفروش های اکران نوروزی قرار بگیرد.
حاتمی کیا فیلمساز با سابقه،پرکار و مورد حمایت دولتی است که فیلمهای مهمی با دغدغه های مشترک را در کارنامهی خود دارد. فیلم آخرش به وقت شام بدون شک از بدترین فیلم های اوست، فیلمی که هرچه دارد را برای قهرمان سازی ضعیفش تلف میکند.
در ابتدای به وقت شام، پدر و پسر را با دو همکار اشتباه میگیریم و این یعنی زبان سینمایی حاتمی کیایی در این اثر با این همه سابقه حتی در بیان جزییات الکن است و یک رابطه پدر و پسری ساده را ایجاد نکرده است.
در یک سکانس در موبایل بابک حمیدیان فیلمی از همسر او میبینیم که میگوید وقتی در ایران مشکل داریم چرا در سوریه خدمت میکنی و همین دیالوگ حاتمی کیا و فیلمش را نشانه میگیرد. کارگردان و فیلمی که میخواهند صرفا ثابت کنند جنگیدن در سوریه مهم است. در فیلم های قبلی حاتمی کیا از قبیل آژانس شیشهای و "چ" تقابل عقیده ها و جدالشان در برابر هم را می شد سراغ گرفت که ایدئولوژی جذاب و قابل قبول را پدید میآورد ولی «به وقت شام» صرفا تلاشی است در چپاندن یک عقیده در ذهن مخاطب!
به وقت شام فیلمی است بیگپروداکشن که کارامدی اش حتی کمتر از فیلمفارسی های مستقلی است که روزگاری به سیبل انتقاد جریان نوی سینمانویسان تبدیل شده بود؛ فیلمی پر زرق و برق بدون حتی نشانهای از مولف بودن فیلمسازش و سرشار از ایدئولوژیهای تک رو که باعث میشود باور نکنیم فیلم ساخته همین فیلمساز است.«به وقت شام» نمونه ای است تا بفهمیم ایدئولوژی یکی از مهم ترین نشانه های فیلم خوب است. فیلمی بد با نشانهای خوب.
- 12
- 3