به گزارش رویداد ۲۴، این هم از موارد عجیب در سینمای ایران است که فیلمی بعد از تحمل مشقتهای فراوان و گذر از سیستم بوروکراسی پیچیده وزارت ارشاد مجوز نمایش میگیرد و حتی روی پرده میرود اما بعد از اکران به خاطر اعتراض از پرده سینماها پایین کشیده میشود. در اکثر این موارد پای گروهی خاص در میان است که هیچکس اعلام نمیکند اعضای این گروه چه کسانی هستند و از چه جاهایی خط میگیرند.
اهالی سینما فقط میدانند چنین گروهی وجود دارد و انقدر قدرت دارد که فیلمهای مجوزدار را هم پایین بکشد.آخرین نمونه چنین اتفاقی را در شهر رشت شاهد بودیم که عدهای از اهالی شهر رشت در اعتراض به گیلک بودن شخصیت اصلی فیلم بعد از یک هفته مانع اکران فیلم در سینمای میرزا کوچک خان شهر رشت شدند.
عمده اعتراض مردم شهر رشت هم به شخصیت زن اصلی فیلم برمیگشت که از اهالی فومن بود و لهجه گیلکی داشت. شخصیت فیلم از خانه فرار کرده بود و در طول فیلم به این نکته اشاره میشد که پدرش وقت چندانی برای تربیت او نگذاشته است. همین نکته هم به مذاق اهالی گیلان خوش نیامد و آنها چنین استنباط کردند که منظور علیرضا داوودنژاد و کامبوزیا پرتوی نویسنده فیلمنامه (که خودش رشتی است) تمامی اهالی اُستان گیلان است.
فیلم فِراری توهینی به اهالی رشت نکرده است. اگر بنا باشد با چنین منطقی فیلمهای روی پرده را بررسی شود، اهالی تهران باید هر روز مقابل سینماهای این اُستان تجمع کنند، چرا که فیلمسازان ایران بسیاری از اهالی تهران را دزد، کلاهبردار و قاتل نشان میدهند. اما این تنها مورد به مشکل برخوردن یک فیلم بعد از اکران نیست. اتفاقات این چنینی در زمانهای دور هم مسبوق به سابقه است.
برزخیها؛ پایان پرونده سوپراستارهای قبل از انقلاب
ایرج قادری این فیلم را در سال ۱۳۶۱ کارگردانی کرد. اما ساخت این فیلم نه برای ایرج قادری و نه برای ستارگانی که در این فیلم مشغول بازی شدند خوش یمن از کار درنیامد و همه بازیگران اصلی این فیلم بعد از ساخت و اکران برزخیها با هم ممنوعالکار شدند. داستان برزخیها درباره عدهای از مجرمان عادی است که در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از زندان میگریزند.
آنها که قصد دارند از کشور خارج شوند، در دهکدهای مرزی با مردی به نام سید یعقوب آشنا میشوند که میکوشد با اعمال و گفتارش زندانیان را از فرار باز دارد. آنها ابتدا موعظههای سید یعقوب را به ریشخند میگیرند، اما به مرور پس از تجاوز ارتش بیگانه به خاک میهن، تحت تأثیر فداکاری سید یعقوب و اهالی دهکده قرار میگیرند و از روستا دفاع میکنند و جان خود را از دست میدهند.
فیلم مضمونی منطبق با حال و هوای زمان ساختش دارد. پُر است از شعارهای انقلابی. اما نه این شعارهای انقلابی و نه فروش خیره کننده هشت میلیون تومانی نتوانست مانع توقیف فیلم شود و فیلم بعد از مدت کوتاهی از پرده سینماها پایین کشیده شد.
بازیگران فیلم هم یا تا پایان عمر ممنوعالکار شدند (مثل فردین و ناصر ملک مطیعی) یا پس از سالها مجوز بازی و کارگردانی گرفتند(مثل سعید راد و ایرج قادری). به هر حال برزخیها بدل به اولین فیلم توقیفی بعد از انقلاب شد. فیلمی که مهر پایانی بود بر پرونده بسیاری از سوپراستارهای سینمای قبل از انقلاب ایران.
تحفه هند؛ فیلم توقیفی در زمان مدیریت عزتالله ضرغامی
فیلم دیگری که بعد از اکران خبرساز شد و اعتراضات شدیدی را از سوی انصارحزبالله به دنبال داشت تحفه هند بود. اعتراضاتی که با تجمع مقابل سینمای قدس آغاز و با مضروب شدن تعدادی از تماشاگران و شکستن شیشههای سینما به پایان رسید.
تحفه هند داستان جوانی بنام حسن است که به خاطر بیکاری به هر کاری حتی دزدی دست میزند تا اینکه دایی او برایش چند محل مختلف کار پیدا میکند اما حسن سر هیچ کاری دوام نمیآورد تا اینکه بالاخره حسن به عنوان شاگرد حجرهٔ حاجی به کار مشغول میشود و در همین هنگام به فرنگیس دختر آقای زمانی که از همسایگان حاجی است علاقمند میشود.
عمدهترین مشکل انصار حزب الله با فیلم رقصیدن اکبر عبدی در چند سکانس فیلم با لباس زنانه بود. نکته جالب توجه درباره تحفه هند این است که عزت الله ضرغامی بعد از گذشت چند سال در دوره ریاستش بر سازمان صدا و سیما فیلم را از تلویزیون پخش کرد تا نشان دهد تصمیمات مدیریت فرهنگی ایران در هر دوره با دوره دیگر متفاوت است.
آدم برفی؛ دردسرهای زن پوشی آقای عبدی
آدم برفی عجیبترین و پیچیدهترین مسیر اکران یک فیلم در سالهای پس از انقلاب را طی کرد. فیلم توسط یک کارگردان مورد اعتماد بنام داوود میرباقری ساخته شد. تهیه کننده قدرتمندی هم داشت. حوزه هنری تهیه کننده فیلم بود. حوزه در آن سالها تحت مدیریت محمد علی زم دوران پُررونقی را پشت سر میگذاشت و در تولید فیلم هم حضور پُررنگی داشت.
فیلمهای تولیدی توسط حوزه هنری هم اکثراً جنجالی از کار درمیآمد. دیدار، آدم برفی، مرد عوضی و شوکران از جمله فیلمهای جنجالی حوزه هنری بودند که یا توقیف شدند یا اکرانی جنجالی داشتند.
آدم برفی هم از این قاعده مستثنی نبود. فیلم نمایش محدودی در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر داشت و پس از آن به خاطر اعتراضهای مردمی توقیف شد. ماجرا آنقدر جدی بود که کار به گرفتن نظر از رئیس جمهور وقت کشید و آیت الله هاشمی رفسنجانی به تماشای فیلم نشست. اما گره اکران فیلم تا زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ باز نشد و تنها بعد از این انتخابات بود که فیلم توانست مجوز اکران بگیرد و اکرانی جنجالی را پشت سر بگذارد.
این فیلم هم سالها بعد در زمان ریاست عزتالله ضرغامی از تلویزیون پخش شد تا ضرغامی نشان دهد در هر دوره سبک و سیاق متفاوتی در مدیریت نهادهای زیر نظرش دارد.
مارمولک؛ ورود به حریم روحانیت
ساخت فیلم درباره روحانیت همیشه با حواشی خاصی همراه بوده است. حساسیت اقشار مذهبی به این قشر خاص باعث شده که فیلمسازان قید ساخت فیلم درباره روحانیت را بزنند یا اگر سراغ شخصیتهای روحانی میروند تصویری بیحاشیه از این قشر به مخاطبان نشان دهند.
مارمولک با هر متر و معیاری یک تابوشکنی در حوزه سینما و تلویزیون بود. داستان سارق خُردهپایی بنام رضا مارمولک که لباس روحانیت به تن میکند و به امامت جماعت مسجدی در یکی از شهرهای مرزی میرسد نمیتوانست اکران بدون حاشیهای داشته باشد.
اعتراض اکثر معترضان هم به نام فیلم و محتوای آن برمیگشت که آن را توهین به روحانیت تلقی کردند. فیلم فقط چهار هفته روی پرده سینماها دوام آورد و به فروش خیرهکنندهای رسید. تبریزی کارگردان این فیلم بعد از مارمولک چند فیلم توقیفی دیگر هم ساخت تا از این نظر در سینمای ایران رکورد دار باشد.
نقاب؛ اغفال زنان عامل اصلی حواشی ایجاد شده
نقاب با نام اولیه پوکر از همان مراحل اولیه تولید درگیر حاشیه شد. فیلم چند کارگردان عوض کرد تا سرانجام قرعه بنام کاظم راستگفتار اُفتاد. فیلم در زمان وزارت صفارهرندی اکران شد و شاید تنها فیلمی باشد که در حین اکران وزیر ارشاد به خاطر اکرانش بیانیه عذر خواهی صادر کرد.
عمده مشکل فیلم از دیدگاه معترضان به اغفال زنان توسط دو شخصیت اصلی فیلم برمیگشت. دو شخصیتی که با اغفال زنان پولدار کاسبی میکردند. فیلم خیلی زود توقیف شد، اما در همین مدت کوتاه هم خوب فروخت.
سرانجام نسخه بدون اصلاح فیلم سر از بازارهای زیرزمینی درآورد و بدل به یکی از پُرفروشترین فیلمهای قاچاق سینمای ایران شد.
رستاخیز؛ نشان دادن چهره حضرت عباس(ع)
رستاخیز پروژه بسیار پُرخرجی بود. فیلم با سر و صدای زیادی مراحل تولید را پُشت سر گذاشت و بدل به یکی از پروژههای پُر سر و صدای سینمای ایران شد. نسخه سه ساعته فیلم در جشنواره فیلم فجر اکران شد و بازتابهای فراوانی را به همراه داشت. بازتابهایی که از شدت آن کاسته نشد و همین بازتابهای اعتراضی اکران فیلم را دچار مشکل کرد.
عمدهترین مشکل فیلم به نمایش چهره حضرت عباس(ع) برمیگشت و بعدها عدم تطبیق فیلم با واقعیتهای تاریخی هم به آن افزوده شد.
فیلم بعد از کش و قوسهای فراوان در روز ۲۴ تیر ۱۳۹۴ اکران شد و بعدازظهر همان روز با صدور بیانیهای توسط سازمان سینمایی اکرانش به پایان رسید. فیلم فقط در دو سانس بلیط فروشی داشت. فیلم همچنان توقیف است.
باید دید آیا احمدرضا درویش به انجام اصلاحات مدنظر مخالفان تن میدهد یا خیر. اگر احمدرضا درویش اصلاحات مورد نظر مخالفان را انجام دهد فیلم اکران خواهد شد. وگرنه بعید است رستاخیز راهی به پرده سینماها پیدا کند.
خانه پدری؛ از خشونت تا فیمینیسم
عیاری فیلم خانه پدری را بلافاصله پس از اتمام مجموعه روزگار قریب کلید زد. فیلم بلافاصله بعد از ارائه به جشنواره فیلم فجر اسیر حواشی شد. در ابتدای امر اعتراضات صرفاً به صحنههای خشونتبار ابتدای فیلم بود. اما بعد پای گرایشات سیاسی و فیمینیستی کارگردان هم به ماجرا باز شد تا اوضاع برای فیلم عیاری پیچیده شود.
فیلم بعد از کش و قوس فراوان فیلم به مدت یک روز در سینماهای ایران اکران و در همان روز از پرده سینماهای کشور پایین کشیده شد. حتی تغییر دولت هم کمکی به اکران فیلم نکرد و فیلم پشت خط اکران ماند. فیلم همچنان بلاتکلیف است و عیاری هم قید اکران آن را زده و به تلویزیون برگشته تا سریال جدیدش را کارگردانی کند.
گشت ارشاد و خصوصی؛ طوفان اکران سال ۱۳۹۱
گشت ارشاد و خصوصی هر دو در جشنواره فیلم فجر سال ۹۰ اکران شدند. از همان اولین نمایشهای جشنوارهای مشخص بود که گشت ارشاد و خصوصی فیلمهای بحث برانگیز اکران سال آینده خواهد بود.
اولین اشتباه درباره اکران هم زمان این دو فیلم را شورای صنفی نمایش آن زمان مرتکب شد. هر دوی این فیلمها در نوروز ۱۳۹۱ به صورت همزمان و در کنار هم اکران شدند. جنجالها بلافاصله پس از اکران و در اواسط فروردین ماه آغاز شد و کار حتی به خطبههای نماز جمعه و تظاهرات خیابانی هم کشید و برخی از مردم برای پایین کشیدن این دو فیلم مقابل ساختمان وزارت ارشاد تجمع کردند.
مشکل معترضین (با محوریت انصار حزب الله) با گشت ارشاد به کنایههای سیاسی فیلم و نگاه هزلگونه کارگردان با پدیده گشت امنیت اخلاقی بر میگشت. انصار حزبالله خصوصی را هم به داشتن صحنههای اروتیک متهم و گوشه و کنایههای سیاسی فیلم را تقبیح کرد.
گشت ارشاد ۳۱ و خصوصی ۲۴ روز در چرخه اکران دوام آوردند و بعدها به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کردند و گشت ارشاد در شبکه نمایش خانگی فروش بسیار بالایی هم داشت. فروشی که در نهایت منجر به ساخت قسمت دوم این فیلم شد.
۵۰ کیلو آلبالو؛ یک زن و دو همسر
۵۰ کیلو آلبالو یک فیلم تجاری از مانی حقیقی بود. فیلمی که نسبتی با کارنامه این کارگردان متفاوت سینمای ایران نداشت. حقیقی بارها در مصاحبههای خود عنوان کرده بود که عامدانه ۵۰ کیلو آلبالو را ساخته است.
حقیقی روی این نکته تاکید میکرد که دوست داشته ساخت فیلم تجاری را هم تجربه کند. تجربهای که برای حقیقی خوش یمن بود و ۵۰ کیلو آلبالو با اکران در یکی از رویاییترین اکرانهای نوروزی فروشی استثنایی را تجربه کرد. اما نقدها کم کم جای خود را به اعتراضهای دامنه دار داد و معترضین شروع به حمله به ۵۰ کیلو آلبالو کردند.
اصل اعتراض آنها به ازدواج شخصیت زن فیلم با دو مرد بر میگشت که البته چنین برداشتی از فیلم سختگیرانه به نظر میرسید. اما کار تا به آنجا پیش رفت که وزیر ارشاد مجبور به عذرخواهی شد و فیلم را بعد از فروش ۱۵ میلیارد تومانی توقیف کرد. فیلم بعدها با ممیزی فراوان در شبکه نمایش پخش شد و در آنجا هم توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.
اکران در سینمای ایران داستان پچیدهای دارد. در حال حاضر حتی داشتن مجوزهای قانونی هم تضمینی برای یک اکران بیدردسر نیست.
گروههای سیاسی آمادهاند تا عرصه را برای اکران فیلمهایی که مطابق ارزشها نمیدانند تنگ کنند. به همین خاطر تهیهکنندگان و عوامل یک فیلم سینمایی فقط به دنبال این هستند که فیلمهای خود را اکران کنند تا به مشکل برنخورند. همین امر در نهایت منجر به فیلمسوزیهایی میشود که اکران در سینمای ایران را آشفته میکند و اجازه نمیدهد فیلمها به سقف ظرفیت خود در جذب مخاطب دست پیدا کنند.
مازیار وکیلی
- 18
- 6