این روزها فیلم «صحنههایی از زندگی یک کارآگاه» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا رسولینژاد در گروه سینمایی «هنر و تجربه» اکران شده است. فیلمی تجربی و مستقل که با بودجه کم تولید شده است و تلاش میکند شکل و محتوای متفاوتی نسبت به جریان سینمایی رایج و اصلی اکران عموم برای مخاطبها ارائه کند. فیلم رسولینژاد در ژانر کارآگاهی تولید شده که مانند دیگر ژانرهای مهم سینمایی در ایران غائب است.
بنابراین، کارگردان مسیر سخت و ناهمواری را در پیش رو داشته است. حضور حمیدرضا صدر، کارشناس فوتبالی این روزهای جام جهانی ۲۰۱۸ به عنوان دکتر روانکاو نکته جالب توجهی در فیلم است. کارگردان اعتقاد دارد که: «کارآگاه همان شهروند و انسان کامل است.» بنابراین او باید شخصیتی ویژه و خاص را به تصویر بکشد. اکثر فیلمهای پلیسی نیز شخصیت محور هستند و با کمک رازهای مهیب و معماهای گوناگون و پیرنگی چند لایه قصه خود را برای مخاطب تعریف میکنند. برای شناخت هر چه بیشتر این فیلم به سراغ علیرضا رسولینژاد رفته و پای حرفهای او نشستهایم.
اتفاق عجیبی در حین ساخت و اکران فیلم رخ نداد؟
خیر، «اتفاق عجیبی» در حین ساخت فیلم رخ نداد. البته به نظرم خود ساخت این فیلم با این سر و شکل و تِماش (مضمونش) در نوع خود یک اتفاق عجیبی به حساب میآید. ولی خب! اتفاقهایی از نوع معمولی مثل خیلی از فیلمهای دیگر رخ داد، مثلا یادمه که در یکی از صحنهها پرندهای در آسمان مشغول پرواز و دفع مواد زائد بود و بخشهایی از کلاه کارآگاه فیلم را کثیف کرد و یا اتفاقهای کوچک دیگری از این قبیل. ولی اتفاق عجیب، نه، رخ نداد. فقط یک اتفاق عجیب در حین اکران فیلم اتفاق افتاد و آن هم خود همین سوال عجیبیست که شما برای شروع مصاحبه مطرح کردید. عجیبتر از این اتفاق تا الان برای این فیلم رخ نداده.
وضعیت «هنر و تجربه» و اکران در این گروه سینمایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
«هنر و تجربه» در بهترین شکلش میتواند فرصتی باشد برای گروههای فیلمسازی مستقل، در بخش خصوصی واقعی، که بتوانند فیلمهایشان را اکران کنند. ولی از آنجا که کلیت سینمای ایران یک حالت «هنر و تجربه»ای و دولتی دارد و همچنین نبود تجارت آزادانه فیلم و سینما در ایران و نیز اکران گلخانهای و بدون رقیب خارجی فیلمهای ایرانی آن هم با یک گردش مالی خیلی پایین باعث شده که این گروه آنچنان که باید و شاید موفق نباشد. تا وقتی که کلیت سینمای ایران مشکلاتش حل نشود، سینمای «هنر و تجربه» هم تحت تاثیر آن مشکلات خواهد بود.
سینمای مستقل و کم هزینه ایران را چگونه میبینید؟ آیا به سراغ تهیهکنندگانی با جیب پُر و رابطههای آنچنانی برای ساخت فیلم رفتهاید؟
سینمای مستقل به معنای واقعی پدیدهایست مربوط به سینمای آمریکا. دلیلش هم اینست که در آنجا سینمای «میناستریم» (جریان اصلی) بسیار قوی وجود دارد و اغلب فیلمسازان مستقل هم در نهایت جذب آن میشوند. به نظرم در حال حاضر پیشروترین و خلاقترین فیلمهای مستقل اغلب در آمریکا تولید میشوند، درست برعکس اروپا که اغلب فیلمهای به اصطلاح مستقلاش با فاندها و بودجههای دولتی ساخته میشوند و اغلب ایدئولوژیکاند و کیفیتشان به پای فیلمهای اروپایی چند دهه قبل نمیرسد و اما در ایران به دلیل خلط مبحث و معنیزدایی از خیلی از مفاهیم، سینمای مستقل شفاف و مشخصی نداریم. اغلب فیلمهای به ظاهر مستقل در نهایت در جایی دستشان در جیب دولت است و یا اینکه متصل به کارتلهای اقتصادی غیرشفاف و رانتخوار هستند.
در ثانی شخصا سینمای مستقل را فینفسه سینمایی ارزشمند نسبت به سینمای تجاری نمیبینم. بیشتر از اینکه به این دوگانه سینمای مستقل (هنری)/تجاری معتقد باشم به فیلم بد و خوب باور دارم. فیلمهای مستقل خیلی بدی وجود دارند، فیلمهای تجاری خیلی خوبی هم وجود دارند و بالعکس. در مورد کیفیت سینمای مستقل ایران هم به نظرم این سینما متاسفانه در اغلب مواقع دنبالهرو همان سینمای رئالیستی و یا به اصطلاح «اجتماعی»ای است که در این چند دهه شکل گرفته و تثبیت شده. من چندین بار برای ساخت فیلم به تهیهکننده حرفهای مراجعه کردم ولی هر بار بنا به دلایلی این کار محقق نشد. بنابراین ترجیح دادم فیلمهایم را خودم بسازم ولی امیدوارم در آینده نزدیک این اتفاق بیفتد.
درباره هدایت بازیگر در فیلم «صحنههایی از زندگی یک کارآگاه» بگویید. کار با حمیدرضا صدر چگونه بود؟ به قول معروف آیا با کارگردان راه میآمد؟
در این فیلم ما با «بازیگر» به معنای متعارفش روبهرو نیستیم. این نوع فیلمها بیشتر دنبال فضاسازی و ساختن فضاهایی در شکل و شمایل جدید هستند. بنابراین افرادی که در فیلم حضور دارند بیشتر از آنکه بازی کنند ابزارهایی هستند در دست راوی برای بسط ایدههای فیلم. کار با آقای صدر تجربه بسیار خوبی بود. همیشه دوست میداشتم که در فیلمی از ایشان استفاده کنم. حضور ایشان طراوت خاصی به فیلم داده. دوئت روانکاو و منتقد در این فیلم دریچههایی رو به سمت تماتیک فیلم باز میکنند. این مواجهه روانکاو و منتقد فیلم و کارآگاه برایم جالب به نظر میآمد.
شما به پرسهزنی در شهر تهران علاقه دارید؟ فیلمتان به نوعی با پرسهزنی همراه است. این روزها گروهی از مردم در خیابانها و کافهها پرسه میزنند و حتی دیدن کتابفروشیهای خیابان انقلاب و پارکهای مرکز شهر برایشان خیلی جذاب است. رویکردتان به شهر تهران چیست؟
چیزی که در این فیلم میبینیم پرسههای بیهدف و مد روز نیست. پرسههای پسر همه در راستای تعقیب دختر و یادگیری راه و رسم کارآگاهیست. اینکه این روزها مردم دوباره به مرکز شهر روی آوردهاند و در کافهها و کتابفروشیها هستند اتفاق خوبیست به هر حال. ولی در این فیلم ما با یک فرد (پسری جوان) مواجهیم که پس از امضای قرارداد کارآگاهی موظف است دختری را تعقیب کند. تعقیب دختری در دل «مگاسیتی» تهران و در ضمن برای تبدیل شدن به یک کارآگاه خوب مجبور است هم مراقب تغذیهاش باشد، هم مطالعه کند، هم تمرینهای کارآگاهی انجام دهد و هم شهرش را خوب بشناسد.
به نظرم ما به شهر تهران بدهکاریم و در موردش کمکاری کردهایم. به خصوص رماننویسان و فیلمسازان. در اغلب فیلمها و داستانهایمان شاهد رویکردی ضد شهر و مناسبات شهری هستیم. در این آثار معمولا شهر جای پلیدیست که در حال بلعیدن «شهروندان» معصومش است. به نظرم در جایی و مقطعی که هنوز مدنیت شکل نگرفته و مدام به تعویق میافتد هنرمندش کار سختتری در پیش دارد. ما چارهای نداریم جز رجوع دوباره به شهر و در مورد خاص این فیلم باید بگم که کارآگاه، به عنوان پدیدهای قرن بیستمی که با شکلگیری شهرهای بزرگ موقعیتش تثبیت شد، بهانه و فرصت مناسبی بود برای یک ادای دین. ادای دین به شهر تهران.
آیا به فیلمهای مستند «سمفونی شهری» مانند «برلین: سمفونی یک شهر بزرگ» (۱۹۲۷) علاقه دارید؟ دوست ندارید اثری در این شکل و شمایل تولید کنید؟
بله به این فیلم علاقهمندم. یکبار هم طرحی در حال و هوای این فیلم به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ارائه کردم که مثل همه طرحهای دیگرم رد شد.
بزرگترین انتقاد خودتان به فیلم «صحنههایی از زندگی یک کارآگاه» چیست؟
بزرگترینش رو نمیدونم ولی کوچکترین انتقادم اینه که بهتر بود اسمش رو میگذاشتم «کارآگاه».
برخی اعتقاد دارند که نوع استفاده از صدای راوی و همچنین وجود شخصیت روانکاو در فیلم با مشکلاتی همراه است. نظرتان چیست؟
به هر حال هر کسی اعتقادی دارد و از آنجا که پاسخگویی به این سوال وقت زیادی میبرد و ورود به این بحثهای فرمال در اغلب مواقع منجر به سوئتفاهم میشود ترجیح میدهم که از پاسخگویی طفره بروم و به جایش توصیهای دوستانه به این «برخی افراد» بکنم. به نظرم بهتره که این «برخی افراد» برای حل مشکلشان با صدای راوی در اولین فرصت به یک منتقد سرشناس فیلم و سینما مراجعه کنند. بقیه هم برای رفع مشکلشان یعنی «وجود شخصیت روانکاو در فیلم» به نزدیکترین مطب روانکاوی بروند و با ایشان درباره این مشکل صحبت کنند. به امید رفع تمامی مشکلات.
سیدحسین رسولی
- 14
- 6