«ممنوعه» را شاید جدی ترین مجموعه این روزهای شبکه نمایش خانگی دانست که به دلیل مضمون فیلمنامه و داستانی که روایت می کند و بازیگرانی که در این سریال حضور دارند، توانسته تا حدودی مورد توجه قرار بگیرد. گرچه در همان قسمت های نخست به دلیل برخی مسائل درگیر اصلاحات و ممیزی های بسیاری شد که اعتراض برخی از بازیگران آن سریال از جمله نیما شعبان نژاد را در فضای مجازی در پی داشت. شاید بتوان گفت که یکی از بازیگرانی که در این سریال به نوعی متضرر شد و سکانس هایش در اصلاحات از کار حذف شد، مربوط به بازی او و نقش خلیل بود.
اما فارغ از برخی مسائل که در این سریال مطرح شد و اعتراض برخی از خانواده ها را در برداشت، می توان گفت «ممنوعه» نخستین سریالی بود که به یکی از مهمترین مسائل و معضلات جامعه پرداخته است. مسائلی که به نوعی تهدید جدی برای خانواده ها و به خصوص جوانان محسوب می شود. از جمله ترنس هایی که در جامعه به سختی زندگی می کنند و با مشکلات بسیاری در زندگی شخصی و شغلی روبرو هستند و گاها مورد بی مهری از طرف اقشار مختلف جامعه قرار می گیرند. نیما شعبان نژاد در نقش خلیل توانست با توجه به تجربیاتی که در تئاتر دارد، نقش خلیل را با گریمی که برایش طراحی شده بود به خوبی ایفا کند و بازی اش مورد توجه قرار بگیرد و ذهنیتی را که مخاطب از حضور او در مجموعه «خندوانه» دارد، فراموش کند و ذهنیت جدیدی از بازی و کاراکتر او برایش تداعی شود.
شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین و تلخ ترین سکانس بازی او مربوط به زمانی بود که با ظاهر و پوششی کاملا دخترانه مقابل خانواده اش قرار گرفت و برادر بزرگترش از روی نا آگاهی و با دیدن چهره دخترانه او به شدت عصبانی شده و با او درگیر شد و در سکانس بعد خلیل با صورتی زخمی و در حالی که گوشه حیاط کز کرده بود، گریه می کرد. از این رو روایت چنین داستان هایی از چنین افرادی که در پیرامون ما در جامعه زندگی می کنند و کمتر کارگردانی به دلیل برخی محدودیت ها به آن می پردازد، می تواند ارزشمند باشد. گرچه بیشتر سکانس های این کاراکتر با تیغ بی رحمانه سانسور الکن ماند، اما باز هم می توان گفت که پورکیان نخستین کارگردانی است که در یک مجموعه سراغ دغدغه های بخشی از افراد جامعه رفت و به آنها پرداخت که بسیار مورد بی مهری جامعه قرار می گیرند. تا جایی که عده ای از آنها سرخورده می شوند.
در کنار این مسئله، بحث استعمال مواد مخدر که سالهاست به عنوان یکی از مهمترین معضلات جامعه گریبان عده ای از جوانان را گرفته و تهدید بسیار جدی برای این نسل از جامعه محسوب می شود، در این سریال پرداخته شده است. از طرفی ارتباط آزاد دختر و پسر آن هم به شکلی که خارج از عرف و فرهنگ جامعه ماست، از جمله اهدافی است که گروه سازنده «ممنوعه» به آن توجه داشته اند. ضمن اینکه در کنار تصویری که از ناهنجاریهای جامعه در این سریال به مخاطب ارائه می شود، بحث کانون خانواده و حرمت هایی که باید زن و مرد برای روابط خانوادگی خود در زندگی در نظر گرفته باشند هم در این سریال مورد توجه قرار گرفته است.
ارتباط نامتعارف پروانه و خسرو در طول داستان سریال و شکستن حرمت کانون خانواده و مسائل مهمی از این دست جزو مهمترین نکاتی است که پورکیان در «ممنوعه» به آن پرداخته است. اما آنچه که در این مجموعه فضای آلوده و ناهنجار را کمی زیبا و دلچسب می کند، واژه تاثیرگذار و مقدس عشق است که نویسنده برای برخی کاراکترهایش در این سریال متصور شده است. عشق سامی نسبت به دختری به نام برکه که شخصیت تازه ای از سامی می سازد و این عشق شیوه زندگی او را به کلی تغییر می دهد. آن هم در شرایطی که سامی در زندگی مشترکش با ترانه به بن بست رسیده بود و عشق ترانه نسبت به او باعث نابودی سامی و زندگی اش شده بود. گرچه ازدواج این دو نیز از روی علاقه نبود و به دلیل مصلحت و سرمایه گذاری پدر ترانه در پروژه های تجنگی بود، اما عشق ترانه، سامی را به منجلاب اعتیاد گرفتار کرده بود. اما یکباره دختری به نام برکه وارد زندگی سامی می شود که مانند اسمش زلال است و باعث نجات سامی از بحران های زندگی اش می شود. گرچه زیاده خواهی تجنگی و عشق ترانه که به نفرت تبدیل می شود، باعث می شود که همه معادلات به هم بریزد. با این حال مخاطب در این سریال با شخصیت هایی روبرو است که در مواجهه با عشق واکنش های متفاوتی دارند.
به عنوان مثال واکنش کامران نسبت به همسر سابقش پروانه زمانی که متوجه می شود مرد دیگری وارد زندگی اش شده، با زنی مثل ترانه که با وجود موقعیت مشابهی که با کامران در از دست دادن همسرش دارد، تا حدودی متفاوت است. کامران، تنها فرزندشان را دستاویزی برای جذب همسر سابقش قرار می دهد و ترانه پول و ثروت را دستاویزی برای بازگشت سامی به زندگی گذشته اش. از این رو می توان گفت فیلمنامه «ممنوعه» یکی از بهترین فیلمنامه های سریال هایی است که این اواخر ساخته شده و با وجود اینکه نویسندگان این مجموعه چندان شهرتی پیش از این مجموعه نداشتند، به یقین اتفاقات خوشایندی پس از پایان این پروژه برایشان رقم خواهد خورد. به خصوص در شخصیت پردازی تجنگی با بازی امیر جعفری که با توجه به ویژگی هایی که این شخصیت در داستان دارد، می توان گفت پدرخوانده «ممنوعه» است.
انتخاب امیر جعفری که تا به امروز در قالب هر نقشی که قرار گرفته مورد توجه بوده و بازیگر توانمندی است، در ایفای چنین کاراکتری با توجه به ویژگی هایی که تجنگی در «ممنوعه» دارد، به نوعی ریسک کارگردان محسوب می شود. آن هم با نوع بیان شیرینی که امیر جعفری در بازی اش دارد و کاراکترهای طنزی که در برخی مجموعه ها ایفا کرده، تصور او در قالب نقش مردی مثل تجنگی که زیاده خواهی و طمع همه زندگی اش را تحت الشعاع قرار داده، برای مخاطب کمی غیر قابل باور است. با این حال جعفری تلاشش را کرده تا بتواند تجنگی را هر چقدر منفورتر به تصویر بکشد. در مقابل کارگردان آتیلا پسیانی را برای نقش پدر برکه انتخاب کرده. پدری که عاشق تنها فرزندش است و در مقابل خواسته های دخترش نمی تواند بایستد. گرچه حضور چندان پررنگی در داستان ندارد، اما در همین حضور کوتاه و مختصر توانسته تصویری از یک پدر عاشق درست مثل اغلب پدران ایرانی به مخاطب ارائه بدهد.
اما فارغ از نکات مثبت و منفی که این مجموعه در فیلمنامه، شخصیت پردازی، کارگردانی و بازیها دارد، نکات مشابهی نیز با مجموعه «شهرزاد» دارد. شباهت تجنگی به بزرگ آقا و به خصوص زمانی که سامی متوجه خواهد شد که درست مثل قباد نسبت به بزرگ آقا فرزند حقیقی تجنگی نیست و عشق هایی که در طول داستان به نفرت تبدیل می شوند و جدایی هایی که بین عشاق شکل می گیرد، ناخودآگاه در بخش هایی از داستان به «شهرزاد» شباهت پیدا می کند. البته با توجه به داستان هر دو مجموعه و فضایی که نویسنده ها و کارگردانان برای این دو مجموعه متصور شده اند، تشابه این دو سریال به یکدیگر شاید چندان درست نباشد و صرفا برخی المان ها و موقعیت های دراماتیک در هر دو وجود دارد که به هر حال چنین شباهت هایی طبیعی است.
تیتراژ پایانی«ممنوعه» با صدای آرش و مسیح همخوانی خوبی با کلیت داستان و فضای سریال دارد. البته کارگردان در تیتراژ ابتدایی گویا اصرار داشته تا همه بازیگران با چهره خود حضور داشته باشند که از نظر برخی از منتقدان کار بیهوده ای بوده است. ضمن اینکه منتقدان بسیاری بر این عقیده هستند که برخی بازیگران از جمله آتیلا پسیانی، امیر جعفری و هادی حجازی فر نباید بازی در این سریال را جزو رزومه خود قرار می دادند. این در حالی است که حجازی فر با کاراکتری که در این مجموعه ایفا کرده، به یکی از شخصیت های محبوب سریال تبدیل شده است. گرچه کارگردان در انتخاب برخی از بازیگران جوان به گزینه های مناسبی نرسیده است.
با این حال می توان گفت که «ممنوعه» با همه نقاط ضعف و قوتی که در ساختار و محتوا دارد، اما توانسته مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند و از این رو تا حدودی موفق عمل کرده است. حال در این میان نکاتی هم بیان شده و تصاویری در سریال دیده شده که شاید برای برخی مخاطبان دیدن آنها مناسب نباشد. درست مثل قسمت های نخست که اعتراض خانواده ها را در پی داشت. اما همین که توانسته مخاطبان ساعاتی را در هفته به دیدن این سریال اختصاص بدهند و کمتر پی گیر برنامه ها و سریال های ماهواره باشند، اتفاق خوشایندی است. گرچه عده ای هم معتقدند مسائلی که در «ممنوعه» مطرح می شود، برگرفته از داستان های سریال های ترکیه ای است.
اما واقعیت این است که اغلب اتفاقاتی که در این سریال رخ می دهد، به نوعی برای مخاطب ملموس است و ما به ازای آن را می توان در جامعه پیدا کرد. از این رو با نگاه بی طرفانه تری باید به تولیدات وطنی بنگریم و به جای پاک کردن صورت مسئله، راه حلی برای آن پیدا کنیم.
زینب علیپور
- 26
- 2