جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳
۱۵:۵۴ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۲۰۴۴
فیلم و سینمای ایران

نقدی بر فیلم سینمایی«آنها»؛ نه فمینیستم نه فرم گرا

فیلم آنها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

سینمایی «آنها» ساخته احسان سلطانیان اثری به غایت نافرجام درباره مشکلات زنانه است. فیلمی که با همه نابلدی در حوزه داستان پردازی و ایجاد تعلیق سینمایی حرفی می زند ابتر و دست و پا شکسته. فارغ از اینکه چرا چنین اثری در چارچوب هنر و تجربه قرار می گیرد باید اضافه کرد که هزاران فرسنگ تا هنر و تجربه شدن فاصله دارد . اثری که موضع سینمایی در برابر داستان می گیرد اما ابدا کارکرد سینمایی ندارد. تصاویر دست و پا می زنند تا مفهومی را به نام وفاداری زنانه القا کنند (به خودی خود این مفهوم ارزشمند و دراماتیک است) اما این تلاش با اندیشه ضد اجتماعی کارگردان بی ثمر می ماند .

نه فمینیستم نه فرم گرا

داستان روایتگری نمی کند، بلکه بلند بلند شعار می‌دهد و این شعارها از زبانی سنگین و به آرامی ساطع می‌شوند .سه زن که هرکدام به نحوی بر لبه تیغ احساسات و عقل گرایی راه می روند و در پایان احساسات خود را بر منطق ترجیح می دهند، شکل فناپذیری از یک تجربه سینمایی به مخاطب القا می کند . برای باز شدن بحث از خود فیلم مثال هایی می آورم : در ابتدا مهرنوش (شبنم مقدمی) به عنوان شخصیت در داستان مطرح می‌شود اما عمیقا این کاراکتر تبدیل به شخصیت نخواهد شد، ارتباطی که با دخترش برقرار می کند یک ارتباط نامادرانه است، در برابر متلک های دخترش سر به زیر می‌اندازد ، برای حفظ خانه ای تلاش می کند که ابدا علقه‌ای از آن نشان داده نمی شود ، با خواستگارش مستاصل و درمانده رفتار می کند و گویی هم می خواهد زندگی کند و هم نمی خواهد. شاید این نکات به مخاطب حس روبه‌رو شدن با شخصیت را القا کند اما مطمئنا استیصال و خودشیفتگی در بیان مفاهیم روان‌شناختی زنانه و مینیمال کردن آن بدون پشتوانه دراماتیک به شخصیت ، مشخصا یک شخصیت زنانه ، نزدیک نخواهد‌شد .

تا به این‌جا مطمئن شدم که مفهوم مقدم بر فرم است و از چنین اثر ضد فرمی نمی توان انتظار طرح مساله ای اجتماعی و بدون موضع را داشت . شخصیت بعدی (سمیرا حسن پور) زنی را نشان می دهد که به همسر در بستر و علیل خود متعهد مانده و تا پایان مشخص نمی‌شود این تعهد ادامه دارد یا نه؛ زنی که میزان سن خانه اش را شاسی های عکس همسرش پر کرده، نمایانگر تعهد وی نسبت به همسر نیست بلکه این شاسی ها بیانگر تنهایی او است که در بیان این تنهایی الکن مانده اند .

گرایش ضد زنانه فیلم آنجایی مشخص می شود که شخصیت ها قبل از اینکه علقه‌های زنانه داشته باشند نسبت به موقعیت و کاراکتر خود وفادارند و این موضوع نه زن می سازد و نه مرد. انسان مانند خمیری است که شرایط او را ورز می دهد و تمام انسان هایی که سلطانیان برای مخاطب خود معرفی می‌کند که محوری ترین‌شان مهرنوش است نه شرایط تعریف پذیری دارند و نه عقلانیت زنانه یا مردانه ای که نام تشخص بر آن‌ها بگذاریم .

دوربین مستاصل

باید اذعان کنم که فرم دوربین روی دست درست‌ترین انتخابی بود که مولف می توانست برای این فیلمنامه انتخاب کند و به اشتباه از حرکت های متعدد ترک و ریل بهره مند شده است . نماهای دوربین همگی به درستی انتخاب شده اند اما این نماهای ثابت و بی تحرک، اثر را از ریتم و تمپو می اندازد و چه بهتر بود فیلم از فرم دوربین روی دست بهره مند می شد تا زمان دو ساعته آن که در سینمای امروزی زمان کمی است، برای مخاطب خسته کننده نباشد .

از سوی دیگر چنین انتخابی نور امید را در فیلم خاموش می کند. فیلم بعد از سیمرا حسن پور به هدی زین العابدین کات می‌شود ، کاراکتری که میان حفظ کردن بچه و انداختن آن دست و پا می زند و در آخر بر اثر یک تصادف تمام رشته ها را پنبه می بیند . در این جاست که مخاطب با هجمه بزرگی از ناامیدی که مولف با ماسک زنانه و انتخاب هوشمندانه‌ای که برای بازیگران داشته ، روبه رو می شود. نقد بزرگی که بر این فیلم وارد بوده، اپیزودیک بودن آن است . قانون سینمای اپیزودیک در ارتباط معنایی فصول است .

در این اثر نه تنها اپیزودها بلکه کاراکترهایی که همچنان به شخصیت تبدیل نمی شوند و موقعیت‌شان، ارتباط معنایی با یکدیگر برقرار نمی کنند و صرف این که این سه در بیمارستان یا اتوبوس یا خیابان (حادثه تصادفی که اتفاق نمی افتد و نشان می دهد که کاراکتر زین العابدین ذهن درگیری دارد) با یکدیگر برخورد کنند، ارتباطی شکل نخواهد گرفت.

کاراکتر ها نه به لحاظ فرمیک به هم ربطی دارند نه به لحاظ معنایی. هر کدام شکلی زنانه به خود گرفته اند که ابدا زنانه نیست و می خواهند زن باشند اما زن بودن را بلد نیستند . با همه این تفاسیر باید اقرار کنم که سینما محفل تبادل نظر اجتماعی است و چنین‌آثاری هر چند الکن و ضعیف می‌تواند شروع فرآیندی به نام زیستن اجتماعی باشد که این روزها جامعه از آن گریزان است .

احسان سلطانیان استعداد فیلمسازی دارد و این استعدا نیازی به تایید یا تکذیب من مخاطب ندارد، بلکه باید حمایت شود تا به فرم و قصه ای یکپارچه دست یابد . تا مادامی که تفکر و موضع فیلمساز بر اساس رویدادهای شخصی در قالب اجتماعی قرار گیرد معنایی جز شیفتگی نسبت به عناصر ایجاد نخواهد کرد .

 علی ر فیعیور دنجان

ghanoondaily.ir
  • 18
  • 10
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش