شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۲۱ - ۱۲ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۳۶۷۲
فیلم و سینمای ایران

«ایكس لارج» مولفه‌های آشنای سینمای پیش از انقلاب را به شكل بدی بازتولید می‌كند

ادای فیلمفارسی در سینمای ایران

فیلم ایکس لارج,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

قصه‌پردازی‌های سردستی، پیش‌پا افتاده و عجولانه و فقدان روابط علی و معلولی درست، تضاد طبقاتی فقیر و غنی با پرداختی غیرقابل باور، تصادف‌های غیرمنطقی و محیر‌العقول كه باعث چرخش‌های عجیب و غریب در داستان می‌شود، عشق‌های سطحی و آبكی، آدم‌هایی كه به دلیل تاكید بر مشخصه‌های ظاهری و وجوه گل درشت بیرونی در رفتار و گفتار و البته پشتوانه فیلمنامه‌ای ضعیف و بدون عمق، صرفا و عموما تیپهایی مضحك و به دور از واقعیت هستند و رقص و آواز كاباره‌ای یا غیركاباره‌ای كه خارج از جهان قصه و معمولا بدون منطق به تماشاگر عرضه می‌شود، برخی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و نشانه‌های فیلمفارسی است.

بیشتر سینمای ایران در سال‌های پیش از انقلاب در اختیار آثار موسوم به فیلمفارسی بود، فیلم‌هایی كه طرفدارانی هم داشت و به فروش خوبی در گیشه دست پیدا می‌كرد و باعث حفظ بقا و حیات سینمای تجاری می‌شد.

 با این حال حتی همان زمان هم در فضای جدی حوزه نقد و تحلیل فیلم، نگاه مثبتی به این جنس از سینما وجود نداشت و به سطح نازل این آثار اشاره می‌شد. به مرور و در سال‌های پایانی پیش از انقلاب از محبوبیت فیلمفارسی كم شد و قصه‌های تكراری و كلیشه‌ای و پرداخت‌های به‌شدت سطحی، گور آن نوع سینما را كند. بعد از انقلاب كه اساسا همه چیز به‌ویژه در زمینه سینما تغییر كرد و فیلمفارسی‌ها جایی در میان محصولات سینمایی نداشتند.

اما این فقدان، فقط در ظاهر و  اسم بود و در عمل، خاكستر فیلمفارسی به شکل چراغ خاموش در بستر سینمای ایران وجود داشت تا دوباره و در اولین فرصت شعله ور شود. شاید از اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بود كه برخی فیلم‌ها، در قصه و ساختار، تداعی‌گر فیلفمارسی بودند. این مساله به‌ویژه در سال‌های اخیر، شكل پررنگ‌تری به خود گرفته و برخی فیلم‌ها نشانه‌های بارزتری از فیلمفارسی از خود بروز می‌دهند؛ چه در قصه كه گاهی كپی یك فیلمفارسی قدیمی هستند و چه حتی در نام فیلم كه دقیقا همنام یك فیلمفارسی پیش از انقلابی‌اند. با این حال فیلمفارسی‌های جدید سینمای ایران، در بیشتر موارد به قدری بد ساخته شده‌اند كه آن فیلمفارسی‌های اصل و قدیمی، فیلم‌هایی در حد بن هور و بربادرفته به نظر می‌رسند!

اگر هم گاه اقبال و توجهی از سوی برخی تماشاگران به این فیلم‌ها در گیشه وجود دارد، یكی به دلیل وجود چهره‌هایی محبوب در میان تركیب بازیگران است و دوم به دلیل كنجكاوی عامه مردم نسبت به این فیلم‌هاست كه براساس مدل و الگوهای فیلمفارسی ساخته می‌شوند و خب باید قبول كرد كه برخی تماشاگران، نسبت به چهره‌های سینمایی و برخی فیلم‌های سال‌های دور، تعلق خاطر و حس نوستالژی دارند.

به‌تازگی فیلمی در سینماها اكران شده به نام ایكس لارج به كارگردانی محسن توكلی و تهیه‌كنندگی محمدحسین فرحبخش كه با حال و هوای آثار فیلمفارسی ساخته شده، اما نتیجه نهایی تبدیل به فیلمی شده كه صرفا ادای فیلمفارسی را درمی‌آورد و كیفیتش در حدی است كه تماشاگر ترجیح می‌دهد به همان فیلمفارسی‌های قدیمی پناه ببرد!

یك قصه اسمالِ اسمال

برخلاف اسم فیلم «ایكس لارج» ـ كه اشاره به یك كت با همین سایز دارد ـ با فیلم و قصه‌ای به‌شدت اسمال (اندازه كوچك در لباس) روبه‌روییم. حتی به دلیل روایت دم دستی و اجرای كم و بیش سطحی و تقریبا بی‌مزه و كپی‌برداری از حال و هوای فیلمفارسی اصل می‌توان گفت، حتی این جامه سینمایی اندازه کوچک هم تازه و تن نخورده نیست و با فیلمی تاناكورا و دست دوم هم طرفیم! فیلم، قصه سه جوان را روایت می‌كند كه بعد از آزادی از زندان می‌خواهند به مسیر درست بروند و با كار در گاوداری یك همبند متمول، دیگر دور خلاف را خط بكشند، اما عفو مشروط آنها با رویارویی با سردسته خلافكاران -كه پیشتر برای او كار می‌كردند- به خطر می‌افتد و ماجراهای فیلم شروع می‌شود. اما بدون این‌كه بخواهیم قصه را لو دهیم، بحث سر كیفیت سطحی ماجراها و تصادف‌های غیرقابل باور و عشق در نگاه‌های پیش پاافتاده و صحنه‌های پرزدوخورد آبكی و «به هیچ وجه خنده‌دار» ایكس لارج است.

همه آن ویژگی‌های فیلمفارسی كه برشمردیم را ضربدر دو و بلكه سه كنید و در ایكس لارج ببینید.

اگر فیلم، فیلمنامه درست و درمانی داشت، دست كم همه چیز فیلم به عنوان یك فیلمفارسی عصرجدید، سر جای خود قرار می‌گرفت، اما به دلیل فقدان قصه جذاب و مناسب، با فیلمی روبه‌روییم كه نه كمدی‌اش درست و خنده‌دار است و نه صحنه‌های عشقی و عاطفی‌اش را باور می‌كنیم. وقتی هیچ چیز سرجای خودش نیست، آن صحنه‌های بزن و برقص در حد بضاعت امروز سینمای ایران- معادل همان رقص و آواز كاباره‌ای فیلمفارسی قدیم-هم مضحك به نظر می‌رسند. شوخی‌هایی كه با اوضاع دلار و سكه و دیگر موضوعات و معضلات روز جامعه می‌شود هم نچسب و غیرضروری هستند. حضور غول برره هم در بزنگاه‌های مختلف كه كار قهرمان‌های قصه گره می‌خورد هم لوس و تكراری است و حتی باوجود توجیه پایانی و مشخص شدن حرفه‌اش، پرداخت جالبی ندارد. از بازی بازیگران اصلی فیلم كه همگی جزو بازی‌های ضعیف كارنامه آنهاست كه بگذریم، بازی بد بازیگران فرعی و نقش‌های مكمل هم به فیلم ضربه زده است. تلاش شده سه جوان فیلم، یادآور برخی نمونه‌های فیلمفارسی همچون فیلم «انسان‌ها» باشند، اما نتیجه به شكلی ناخودآگاه و مضحك، خنده‌دار و فاجعه‌بار شده است.

 از ابراهیم تاتلیس تا علیرضا قادری

وضعیت ایكس لارج به گونه‌ای است كه ناچاریم به سكانسی دابسمشی در آن رضایت دهیم و كمی تا قسمتی بخندیم؛ همان سكانسی كه میرطاهر مظلومی در خیال خود در هیبت ابراهیم تاتلیس ظاهر می‌شود و برایش می‌خواند! از پخش ترانه ماوی ماوی این خواننده تركیه‌ای كه بگذریم، یاد یك خواننده قدیمی و كوچه بازاری ایرانی یعنی عباس قادری هم در فیلم گرامی داشته می‌شود؛ البته به شكل غیرمستقیم و با حضور پسرش علیرضا قادری در نقش یكی از خلافكاران فیلم.  جالب اینجاست كه اسم او در تیتراژ فیلم و تحت عنوان «با معرفی» می‌آید.

دیگر چه خبر؟

موسسه فیلمسازی پویا فیلم (با مدیریت عبدا... علیخانی و محمدحسین فرحبخش) كه ظاهرا به‌تازگی به پارسافیلم تغییر نام داده، گرچه گاهی فیلم‌هایی كمدی تولید می‌كند كه ممكن است به مذاق برخی تماشاگران خوش نیاید و با سلیقه آنها متفاوت باشد، اما اشاره نكردن به برخی ویژگی‌های این آثار بی انصافی است.

در همین ایكس‌لارج، پوشش بازیگران زن تقریبا كامل است و مثل بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران نیست كه بازیگران زن، پوشش رها و بدون ملاحظه‌ای دارند.

ضمن این‌كه در ایكس‌لارج، به‌ندرت شوخی‌های جنسی دیده می‌شود و دست كم تعداد آنها به نسبت فیلم‌های دیگر در همین فضا كمتر است. 

jamejamdaily.ir
  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش