ولی آنچه که نمی توان ساده از کنار آن گذشت ریتم شدیداً پرسرعت فیلم است که در زمان اثر توقفی در آن شکل نمی گیرد و همین باعث شده است تا مخاطب خود را در آخر خسته کند.
فیلم فاقد سکوت و ایجاد تنفس برای مخاطب است و هرچند احتمالا ایده و محتوای اثر این چنین ضرباهنگی را بطلبد ولی ادامه آن در کل اثر خود تبدیل به یک کسالت، خستگی و مونوتونی می شود.
پرداختن به مبحث شرط بندی و قمار، ایده ای کمتر پرداخته شده در سینمای ایران است و ورود به این حوزه خود نشان از جسارت کارگردان دارد.
روایت غیر قصه گوی فیلم هم بروز می دهد که فرشباف در مقام کارگردانِ اثر، مسیر سخت و دشواری را انتخاب کرده است تا فیلمی متفاوت را روانه پرده نقره ای کند.
فرشباف در تومان نشان داده است که فیلمساز خلاقی است و از به هم ریختن ساختار و قوانین کلاسیک واهمه ای ندارد، ولی در کنار این جسارت در لحظاتی زیاده گو هم هست و شیرازه کار را از دست داده است.
حرکت دوربین و میزانسن هرچند بی پروا است اما به همان میزان هم در سکانس هایی کنترل نشده است و فیلمساز مرعوب نشان دادن و به رخ کشیدن شده است و این دقیقا همان چیزی است که فیلم را بر لبه تیغ قرار داده است.
آنچه مسلم است و نباید فراموش کرد این است که" تومان" متریال خوبی جهت تبدیل شدن به یک فیلم عالی را دارد و احتمالا فیلمساز بتواند با یک بازنگری دوباره در ریتم و تدوین بتواند اثر خود را از مستقر شدن در لبه پرتگاه نجات دهد.
نکته قابل تفکر دیگر در فیلم تومان بازی هایی است که با توجه به ساختار غیر متعارف فیلم، ولی چندان اگزجره نیست و باآنکه از ضرباهنگی سریع بهره مند است ولی بر خلاف دوربین از قاب تصویر بیرون نمیزند و این احتمالا جایی است که فرشباف توانسته است کنترل بیشتری بر آن داشته باشد
- 14
- 3