فیلمهای هالیوودی و تیاترهای موزیکال برادوی رابطهی تاریخی تنگاتنگی با یکدیگر دارند که قدمت آن به بیش از نیم قرن میرسد؛ به این صورت که پس از اقبال عمومی یک تیاتر موزیکال، هالیوود آستینها را بالا میزند و بهسرعت برای ساخت یک اقتباس سینمایی دست به کار میشود البته در سالهای اخیر اتفاقات برعکس این ماجرا هم به وفور اتفاق افتاده است اما این ارتباط از کجا سرچشمه میگیرد؟
همانطور که احتمالا حدس میزنید در بیشتر مواقع به عواملی مانند پولساز بودن پروژه و داشتن داستان جذاب، تماشایی و پرکشش بازمیگردد. ساخت فیلمهای سینمایی با حال و هوای تیاترهای موزیکال یا آماده کردن یک اجرای درجه یک صحنهای بسیار پرهزینه و البته پر دردسر است و در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان و زحمت یک گروه بزرگ ممکن است حتی سرمایهی اولیه بازنگرد؛ بنابراین وقتی یک طرح درجه یک با پتانسیل بالای جذب مخاطب در دست باشد که از قضا در سالنهای سینما یا روی صحنه هم امتحانش را پس داده باشد، اقتباس محتملترین گزینه است.
در دورهای زندگی میکنیم که ساخت دنبالهها و بازسازیها به بیشترین میزان ممکن رسید و طبیعتا ارتباط میانهالیوود و برادوی برای ساخت آثار موزیکال مخاطب پسند هم بیش از پیش شده است. ژانر موزیکال در ۲۰ سال گذشته جان تازهای گرفته و شاهد ظهور پدیدههایی مثل «مولن روژ» (Moulin Rouge)، «شیکاگو» (Chicago)، «سر به راه باش» (Walk the Line)، «دختران رویایی» (Dreamgirls)، «سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت» (Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street)، «بینوایان» (Les Misérables) و «لا لا لند» (La La Land) بودیم که همگی برندهی جایزهی گلدن گلوب شدند.
میزان اقبال فیلمهای موزیکال میان مخاطبان به اندازهای است که ستارههای زیادی جذب این آثار شدند که از جملهی آنها میتوان به؛ «ماما میا» (Mamma Mia)، «بزرگترین شومن» (The Greatest Showman)، «ستارهای متولد شده است» (A Star is Born)، «دوران راک» (Rock of Ages)، «افسون زده» (Enchanted)، «آوازخوان حرفهای» (Pitch Perfect)، «اجاره» (Rent)، «از این سو تا آن سوی دنیا» (Across the Universe)، «گربهها» (Cats)، «آنی» (Annie) و «شبح اپرا» (Phantom of the Opera) اشاره کرد.
البته همانطور که پیشتر گفتیم فقط تیاترهای موزیکال نیستند که بهعنوان مرجعی برای اقتباسهای سینمایی عمل میکنند، گاهی ماجرا برعکس میشود مثلا فیلمهایی مثل «بیتل جوس» (Beetlejuice)، «دختران بدجنس» (Mean Girls)، «شرک» (Shrek)، «آن را روشن کنید» (Bring it On)، «مدرسهی راک» (School of Rock)، «کری» (Carrie)، «قانونا بلوند» (legally Blonde)، «هذرها» (Heathers)، «نه تا پنج» (۹ to 5)، «اسپری مو» (Hairspray) و «خانوادهی آدامز» (The Addams Family) به دلیل استقبال گستردهی مخاطبان خیلی زود به تیاترهای موزیکال تبدیل شدند و روی صحنهی برادوی رفتند.
۲۰۲۱ هم به روال سالهای گذشته مملو از فیلمهای موزیکال بود که از جملهی آنها میتوان به «در هایتس» (In the Heights)، «همه دربارهی جیمی صحبت میکنند» (Everyone’s Talking About Jamie)، «جشن رقص پایان سال» (The Prom)، «تیک، تیک … بوم» (Tick Tick… Boom)، «ایون هنسن عزیز» (Dear Evan Hansen) و «داستان وست ساید» (West Side Story) اشاره کنیم. البته تلویزیون هم در زمینهی ساخت آثار موزیکال در یک دههی گذشته موفق عمل کرده و به همهی اینها انیمیشنهای ارزشمند پیکسار و دیزنی را هم اضافه کنید. اگر همچنان سیراب نشدید باید بگوییم در آیندهی نزدیک نمونههای بیشتری هم در راه هستند.
بدیهی است که همهی این آثار درجه یک از تیاترهای برادوی به سینما راه نیافتند اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که مخاطبان پروپاقرص جریان اصلی در اقبال آثار موزیکال در میان عامهی مردم بیتأثیر نبودند. در هر صورت نسلی از طرفداران سینما با این آثار بزرگ شدند که مطمئنا روی نسل بعدی فیلمسازان تأثیر میگذارند و چرخه تا ابد ادامه پیدا میکند اما چرا این اتفاق به وقوع میپیوندد و اصلا چرا مخاطبان آثار موزیکال را تا این اندازه دوست دارند؟
همه جانبه بودن فیلمهای سینمایی
یکی از انتقاداتی که به اقتباسهای سینمایی موزیکال وارد میشود این است که نمیتوانند روح و جادوی اجراهای زنده را بهخوبی منتقل کنند که البته تا اندازهی زیادی هم درست است اما از سوی دیگر میتوان این طور استدلال کرد که اجراهای زندهی تیاتر به اندازهی فیلمهای سینمایی همه جانبه نیستند و ممکن از ایراداتی داشته باشند که قابل جبران نباشند.
در هر صورت نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که فیلمهای سینمایی میتوانند تجربههای همه جانبه تری را ایجاد کنند؛ امکان برداشتهای متعدد وجود دارد، میتوان یک صحنه را از چند زاویه فیلمبرداری کرد (از جمله نمای نزدیک) و در صورت لزوم میتوان از جلوههای ویژهی کامپیوتری استفاده کرد. فیلمهای سینمایی میتوانند نسبت به زندگی واقعی جهان بزرگتری را خلق کنند و به داستانهای معمولی عمق بیشتری بدهند. البته این اتفاق گاهی انرژی و شور اجراهای زنده را از بین میبرد اما از سوی دیگر دوربین میتواند عملکردی را ثبت کند که تا سالها در قلب و ذهن مخاطبان زنده بماند.
توصیف عمیق سفر درونی یک شخصیت از طریق موسیقی
مخاطبان اغلب با ترانههای فیلمهای موزیکال ارتباط برقرار میکنند؛ زیرا از پیامهای مرتبط، قلابهای صوتی به یادماندنی و موسیقی جذاب تشکیل شدند. گاهی ترانهها و اشعاری که بخشی از این داستانها تیاتری هستند به خودی خود با اقبال گستردهای روبهرو میشوند.
موسیقی ابزار مهمی برای بیان داستان در یک فیلم است و به پیشبرد طرح کلی، توسعهی شخصیتها و بیان درونیترین حالات قهرمان یا ضدقهرمان کمک میکند و نکتهی جالب و تأملبرانگیز این است که گاهی همهی نکات گفته شده بدون نیاز به رد و بدل شدن کوچکترین دیالوگی، اتفاق میافتند.
ارتباط عاطفی متفاوت مخاطبان با فیلمهای موزیکال
موسیقی میتواند در خط مقدم یک سکانس مهم حضور داشته باشد یا تنها در پس زمینه شنیده شود، میتواند حتی بدون بیان یک کلمه حال و هوا و انتظارات متفاوتی در مخاطب ایجاد کند، میتواند پیش از واقعه سرنخهایی دربارهی لحظهی ترسناک یا دراماتیک احتمالی بدهد، میتواند حال و هوای یک شخصیت را به تصویر بکشد و در نهایت میتواند همهی ژانرهای سینمایی را در بر بگیرد.
فیلمهای موزیکال همهی چیزهای گفته شده را در خود دارند و به همین دلیل هم تماشای آنها تجربهی بسیار جذابی است. موسیقی لحظات نوستالژیکی ایجاد میکند، خلقوخویمان را تغییر میدهد و ما را به احساست درونیمان متصل میکند. هر قطعهی موسیقی بسته به زمان و مکانی که آن را میشنویم تأثیر متفاوتی روی ما دارد. دربارهی فیلمهای هم همینطور است؛ موسیقی زمینهی احساسی لازم را ایجاد میکند و بازتابی از دنیای سینمایی مخصوصش را ارائه میدهد. با این اوصاف مخاطب ارتباط احساسی متفاوتی با فیلمهای موزیکال برقرار میکند.
در پایان هنوز مشخص نیست که فیلمهای موزیکال در آیندهی نزدیک به پرمخاطبترین آثار گیشه تبدیل میشوند یا نه اما تا زمانی که داستانهای جذابی برای روایت وجود دارند، میتوانیم به همکاریهای درجه یک دیگری از برادوی و هالیوود امیدوار باشیم.
- 11
- 4