سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۶:۴۷ - ۱۴ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۱۶۷۲
فیلم و سینمای جهان

دی‌کاپریو بازی در «تایتانیک» را با اکراه پذیرفت

تایتانیک,اکراه در پذیرفتن نقش فیلم
بازیگران نقش‌های ولدمورت در هری پاتر، تی-۸۰۰ در ترمیناتور و جک در تایتانیک تنها چند تن از بازیگرانی هستند که در پذیرفتن نقش‌های ماندگار خود تردید داشتند.

به گزارش ایرنا،همانقدر که انتخاب بازیگران مناسب از سوی کارگردان یک فیلم اهمیت دارد، به همان اندازه نیز بازیگران باید در انتخاب یا رد نقش‌هایی که به آنها پیشنهاد می‌شود، دقت و وسواس به خرج دهند.

در تاریخ سینما بازیگرانی بودند که با وجود انتقادات اولیه مخاطبان و منتقدان به انتخابشان، توانستند به خوبی از پس نقشی که برای آن انتخاب شده بودند، برآیند. هیث لجر در نقش جوکر نمونه بارزی از این گزاره است. در مقابل بازیگرانی نیز بودند که از رد کردن نقش‌هایی که می‌توانستند به نقطه عطف حرفه بازیگری آنها تبدیل شوند، پشیمان شدند؛ مثل اعترافی که دنزل واشنگتن درباره نپذیرفتن نقش اصلی فیلم هفت ساخته دیوید فینچر کرد. در این میان بازیگرانی نیز هستند که در ابتدا از پذیرفتن برخی از نقش‌ها سرباز زدند اما در نهایت در تصمیم خود تجدید نظر کردند و ثمره آن را هم دیدند.

در ادامه به ۸ نقشی که با اکراه انتخاب شده اما در نهایت به یکی از به‌یادمانی‌ترین نقش آفرینی‌های تاریخ سینما تبدیل شدند، اشاره می‌کنیم:

اما استون- لالالند (۲۰۱۶)

اما استون حتی پیش از آن که نقش میا را در موزیکال لالالند بازی کند، بازیگر شناخته شده و مطرحی بود. اما بازی در این فیلم که اولین اسکار استون را برای او به ارمغان آورد، ممکن بود هیچگاه اتفاق نیفتد؛ وقتی دیمین شزل به او بازی در نقش میا را پیشنهاد داد، استون درگیر بازی در نمایش کاباره در برادوی بود، اجرایی که او را از لحاظ روحی و جسمی خسته کرده بود. از همین رو استون تصمیم گرفته بود بعد از تمام شدن این نمایش دیگر هیچگاه در هیچ اثر موزیکالی بازی نکند بنابراین فورا درخواست شزل را رد کرد. اما این کارگردان آمریکایی به این سادگی‌ها تسلیم نشد و خوشبختانه پس از نشان دادن برخی از آهنگ‌ها و ایده‌های مربوط به فیلم لالالند موفق شد استون را به بازی در این نقش متقاعد کند.

جنیفر لارنس- مجموعه بازی‌های گرسنگی

نقش کتنیس اوردین، جنیفر لارنس را به یک ستاره هالیوودی و پرفروش‌ترین قهرمان زن فیلم‌های اکشن در تاریخ سینما تبدیل کرد. اما این بازیگر آمریکایی با دانستن این که این نقش نقش حساس و تعیین کننده‌ای است مدتی طولانی درباره پذیرفتن یا رد کردن آن فکر کرد. از طرف دیگر لورنس از بزرگترین طرفداران سه گانه بازی های گرسنگی نوشته سوزان کالینز بود و نگران بود که مبادا اقتباس سینمایی مورد نظر نتواند دین خود را به این سه گانه ادا کند. با این حال از طرفی گری راس، کارگردان مجموعه بازی های گرسنگی، به لورنس اطمینان خاطر داد که قصد دارد به کتابها وفادار باشد و از طرف دیگر مادر لورنس به او توصیه کرد این نقش را بپذیرد بنابراین این بازیگر در نهایت تصمیم خود را تغییر داد و نقشی را بازی کرد که به نقطه عطف حرفه بازیگری او تبدیل شد.

کریس ایوانز- کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو (۲۰۱۱)

برای بسیاری از بازیگران شانس نقش آفرینی در یک دنیای سینمایی به بزرگی دنیای سینمایی مارول بهترین قراردادی است که ممکن است نصیبشان شود. با وجود این، چنین شانسی می تواند با گردن گرفتن تعهدات و پیامدهای متعددی همراه باشد که همه آماده پذیرفتن آنها نیستند. وقتی جو جانستون بازی در نقش استیو راجرز در فیلم کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو را به کریس ایوانز پیشنهاد داد، این اولین چیزی بود که به ذهن این ستاره هالیوودی آمد.

اگرچه ایوانز به خاطر بازی در فیلم چهار شگفت انگیز تجربه بازی در فیلم‌های ابرقهرمانی را داشت، فکر می‌کرد این پیشنهاد خیلی بزرگتر از این حرفاست. به او پیشنهاد شده بود قرارداد بازی در شش فیلم را امضا کند بنابراین این حس به او القا شده بود که کار سختی در پیش دارد.

ایوانز در نهایت این نقش را پذیرفت و نه تنها هیچکدام از چیزهایی که از آنها می‌ترسید برایش اتفاق نیفتاد بلکه فیلم کاپیتان آمریکا به یکی از مهمترین و معروف‌ترین نقش‌های او تبدیل شد.

رالف فینس- هری پاتر و جام آتش (۲۰۰۵)

رالف فینس بازیگری است که قبل از نقش‌آفرینی در فیلم هری پاتر و جام آتش هیچگاه در طول حرفه هنری خود گذرش به فیلم‌های ژانر کودک و نوجوان نیفتاده بود.

وقتی به ستاره فیلم‌های بلندی‌های بادگیر، فهرست شیندلر و بیمار انگلیسی بازی در نقش ولدمورت پیشنهاد شد، او اصلا تمایلی به پذیرفتن این نقش نداشت. فینس نه کتابهای هری پاتر را خوانده بود و نه فیلم‌های قبلی را دیده بود و فکر نمی‌کرد این نقش برایش چندان مناسب باشد. در واقع اگر این بازیگر پیشنهادی که دریافت کرده بود را با خواهرش درمیان نمی‌گذاشت، هیچگاه به مجموعه هری پاتر راه پیدا نمی‌کرد. خواهر فینس مادر سه کودک بود که دیوانه مجموعه هری پاتر بودند بنابراین او بود که برادرش را قانع کرد نقش اسمش را نبرد را بپذیرد.

آدری هپبورن- صبحانه در تیفانی (۱۹۶۱)

آدری هپبورن اولین انتخاب برای بازی در نقش هالی گولایتلی فیلم صبحانه در تیفانی نبود. ترومن کاپوتی، نویسنده کتاب صبحانه در تیفانی، دوست داشت مرلین مونرو در اقتباس سینمایی این رمان بازی کند. اما وقتی مونرو بازی در این نقش را رد کرد، استودیو پارامونت پیکچرز این نقش را به هپبورن پیشنهاد داد.

کاپوتی با این تصمیم مخالف بود و می‌گفت این انتخاب یک اشتباه بزرگ است. خود هپبورن هم با تصویری که از استقبال مخاطبان از این نقش داشت، چندان تمایلی به همکاری در ساخت این فیلم از خود نشان نمی‌داد اما در نهایت نقش هالی گولایتلی را قبول کرد و این نقش به یکی از برجسته‌ترین بازی های او در حرفه هنریش تبدیل شد.

آلن ریکمن- جان سخت (۱۹۸۸)

نقش هانس گروبر در فیلم اکشن جان سخت نقشی بود که آلن ریکمن را به یک ستاره هالیوودی تبدیل کرد. با این حال، این بازیگر شرکت رویال شکسپیر اولین بار که فیلمنامه اثر را دید، بدون درنگ بازی در آن را رد کرد و گفت هیچگاه در یک فیلم اکشن بازی نخواهد کرد. اگر بخواهیم از روی فیلم‌ها و نمایش هایی که ریکمن قبل از جان سخت در آنها بازی کرده بود، قضاوت کنیم می‌بینیم دلیل مخالفت او با بازی در این نقش در کجا ریشه دارد: ریکمن در واقع یک بازیگر تئاتر بود که در نمایش‌هایی چون هرطور میل شماست و ترویلوس و کرسیدا بازی کرده بود بنابراین با ژانر اکشن چندان سروکاری نداشت.

در نهایت این مدیر برنامه‌های ریکمن بود که او را به پذیرفتن این نقش متقاعد کرد. ریکمن پس از بازی در این نقش، نه تنها شهرت خود را به عنوان یک ستاره تئاتر حفظ کرد بلکه به یکی از بهترین بازیگران صنعت سینما نیز تبدیل شد و راه خود برای رسیدن به نقش سوروس اسنیپ در مجموعه هری پاتر باز کرد.

لئوناردو دیکاپریو- تایتانیک (۱۹۹۷)

به جرات می‌توان گفت اگر به خاطر بازی درخشان کیت وینسلت و لئوناردو دیکاپریو نبود، تایتانیک به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ تبدیل نمی‌شد. در مقابل بازی در این فیلم بود که این دو بازیگر را به ستاره‌های سینمایی تبدیل کرد.

اگرچه وینسلت بی‌درنگ بازی در نقش رز را پذیرفت اما دیکاپریو چندان رغبتی به پذیرفتن نقش جک نداشت چون این کاراکتر با نقش‌هایی که این بازیگر در کارنامه داشت، متفاوت بود. البته با وجود آن که دیکاپریو در ابتدا بازی در این نقش را رد کرد، جیمز کامرون، کارگردان اثر، پیچیدگی شخصیت جک را به لئو نشان داد و او را به پذیرفتن این چالش بزرگ متقاعد کرد. دیکاپریو در نهایت این نقش را قبول کرد و ثمره آن را دید.

آرنولد شوارتزنگر- ترمیناتور (۱۹۸۵)

حتی تصور این که نقش تی-۸۰۰ یا ترمیناتور را کسی غیر از آرنولد شوارتزنگر بازی کند، غیرممکن است اما داشت اتفاق می‌افتاد. در واقع جیمز کامرون، کارگردان ترمیناتور، آرنولد را برای بازی در نقش کایل ریس در نظر داشت اما به محض ملاقات با این بدنساز نظرش را تغییر داد و نقش ترمیناتور را به وی پیشنهاد کرد.

پیشنهاد کامرون در ابتدا چندان به مذاق آرنولد خوش نیامد چون این کاراکتر دیالوگ کمی داشت و آرنولد معتقد بود بازی کردن یک نقش منفی در اوایل کارش می‌تواند به حرفه بازیگرش لطمه بزند. اما کامرون او را متقاعد کرد که اگر نقشش را خوب بازی کند می‌تواند تی-۸۰۰ را به یک قهرمان تبدیل کند. همین اتفاق هم افتاد؛ ترمیناتور به یک فیلم پرفروش تبدیل شد و شوارتزنگر به یکی از معروفترین بازیگران سینما.

  • 18
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش