فیلم ها هیجانی را به مخاطب ارائه می دهند که از روال ها و شیوه های معمول زندگی انسان ها فاصله دارد. آن ها می توانند ماجراجویی های اکشن پر از آدرنالین را با تعقیب و گریز و مبارزه ها به ما نشان دهند، آن ها می توانند دنیایی خیالی به ما بدهند که تنها در تخیل مان وجود دارد، یا موقعیت هایی را به ما نشان می دهند که معمولاً به خاطر آن ها در معرض تهدیدات مجرمانه یا موقعیت های مرگبار قرار نمی گیریم. همه این مثال ها جنبه خاصی از فیلم ها را نشان می دهد که همه ما آن ها را دوست داریم، اما وقتی عکس آن درست است و فیلمسازان ترجیح می دهند از اغراق پرهیز کنند، چطور؟ وقتی همه چیز خیلی طبیعی و روزمره و البته قابل درک است.
طرف دیگر سینما که هنوز هم تجربه ای ارائه می دهد که می تواند به اندازه فیلم های اغراق آمیز قدرتمند و تاثیرگذار باشد، فیلم هایی با داستان هایی روزمره و قابل درک برای هر انسان معمولی هستند. این ها داستان هایی هستند که می خواهند با دقت بیشتری به واقعیت نگاه کنند و زیبایی هایی را که در زندگی روزمره وجود دارد، در اعمال کوچکی بیابند که جزیی و کم اهمیت به نظر می رسند اما در واقع مهم ترین آن ها هستند. این فیلم ها اگرچه در نگاه اول جذاب ترین نیستند، اما می توانند تجربه هایی خلق کنند که عمیق تر و معتبرتر از همه جنبه های زندگی هستند و به ما یادآوری می کنند که زندگی ، فارغ از شرایط هر یک از ما، تا چه اندازه شگفت انگیز و لذت بخش است. در این مطلب می خواهیم به ۱۰ مورد از زیباترین فیلم هایی که به زندگی روزمره و قابل درک می پردازند اشاره کنیم.
۱- Bicycle Thieves (1948)
در میان تمام شرایطی که ما به عنوان انسان در آن ها قرار می گیریم، فقر سخت ترین شرایطی است که می توانیم در آن زندگی کنیم یا شاهد آن باشیم. این حالت ناامیدی و درماندگی مداوم که اغلب بدون هیچ گناه یا اشتباهی از سوی فرد مبتلا رخ می دهند، از آن جهت ناراحت کننده است که نشان دهنده مشکل و معزلی در جامعه است، چیزی که ما آن را نادیده می گیریم. با وجود این وضعیت بغرنج، هنوز هم لحظات باشکوهی از زندگی بشری وجود دارد که در آن نوری از امید می درخشد و مردم برای داشتن آینده ای بهتر آن را تحمل می کنند. همه این ها در شاهکار نئورئالیستی ایتالیایی ویتوریو دی سیکا، با نام Bicycle Thieves وجود دارد.
داستان این فیلم در ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم روایت می شود، جایی که این کشور دچار رکود اقتصادی عمیقی شده است. پدر درمانده و بیکاری آن قدر خوش شانس بوده که شغلی برای چسباندن پوستر پیدا کرده اما تنها شرطش داشتن دوچرخه است. هنگامی که دوچرخه این مرد دزدیده می شود شغل او و متعاقب آن زندگی خود و خانواده اش مورد تهدید می شود و او را وادار می کند تا با امید پیدا کردن آن، خیابان های رم را زیر و رو کند. این فیلم، فیلمی تلخ و تکان دهنده است که در زمره بهترین فیلم های تاریخ سینما قرار می گیرد؛ فیلمی که امید را در برابر ناامیدی به تصویر می کشد؛ فیلمی که الهام بخش بسیاری برای تحمل شرایط ناخوشایند موجود به امید آینده ای بهتر بوده است.
۲- A Ghost Story (2017)
در اتفاقات و فعل و انفعالات زندگی روزمره مان، به ندرت متوجه لحظات ارزشمندی می شویم که از کنار ما می گذرند و تنها زمانی متوجه ارزششان می شویم که دیگر دیر شده و آن لحظات و موقعیت ها را از دست داده ایم. دیوید لوری تلاش می کند این گذر زمان را در قالب یک داستان فراموش نشدنی از نگاه مردی که به زندگی از دست رفته اش و بعد از مرگ، بررسی کند. داستان این فیلم درباره مردی است که ناگهان در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست می دهد اما به عنوان روحی سفیدپوش به خانه باز می گردد تا شاهد دور شدن از عشق زندگی اش باشد.
فیلم تجربه ای تکان دهنده است ، جایی که این روح نامرئی را تماشا می کنیم که به عنوان یک بیننده منفعل در این فضای کوچک در انتظار پیوستن دوباره به عشقش است. فیلم A Ghost Story در مورد زمان و شیوه زندگی مان، وسواس فکری در مورد چیزهای بی اهمیت به قیمت از دست دادن چیزهای مهم، حرف های زیادی برای گفتن دارد. این فیلم تجربه ای خاص اما جسورانه و بی سروصدا است و به بینندگان این فرصت را می دهد تا درباره زندگی خود و آنچه برایشان اهمیت دارد، تفکر عمیق تری داشته باشند.
۳- Ordinary People (1980)
وقتی معنی ساده و روزمره بودن را در نظر می گیریم، چیزی معمولی که هیچ ویژگی متمایزی ندارد، متوجه می شویم که هیچ چیز نمی تواند عادی باشد. فیلمی برنده اسکار ساخته رابرت ردفورد، Ordinary People این موضوع را در حالی به ما نشان می دهد که یک خانواده در تلاش برای فراموش کردن اقدام به خودکشیِ اخیر آخرین فرزند بازمانده خود است. این فیلم درباره روابط پیچیده درون یک خانواده است که به دلیل ناتوانی آن ها در درک کشمکش ها و تنش های روانی اعضا، بغرنج تر می شود.
در حالی که بسیاری از فیلم ها، در تاریخ سینما به موضوع سلامت روان و افسردگی پرداخته اند، هیچ فیلمی به اندازه این فیلم صادقانه این موضوع را پوشش نداده است. موضوع افسردگی در راس و مرکز کلیت فیلم قرار دارد و با تخصص ردفورد در نشان دادن یکی از دقیق ترین تصویرها از پویایی خانواده، همه چیز ملموس تر می شود. این فیلم به عنوان یک درام خانوادگی استادانه که تجربه تماشای آن می تواند زندگی شما را تغییر دهد، همه را تشویق می کند تا کمی مهربان تر باشند و بیشتر با والدین خود ارتباط برقرار کنند.
۴- Memoria (2021)
برخی از فیلم ها تجربه ای نادر را در اختیار مخاطب قرار می دهد که در آن رویاها و خاطرات برای خلق چیزی متعالی درهم می آمیزند. فیلمی که می تواند یکی از بهترین فیلم هایی باشد که چنین تجربه ای را ارائه می دهد، فیلم Memoria شاهکاری از آپیچاتپونگ ورازتاکول است. این فیلم داستان زنی است که به دیدار خواهرش در کلمبیا می رود و هر شب با سر و صدای عجیبی بیدار می شود که او را به جستجوی منبع آن ترغیب می کند.
این داستان ساده و در عین حال عجیب، تجربه منحصر به فردی را به شما ارائه می کند. این فیلم معمایی است که با هر صحنه آرامش بخش خود شما را در حالت خلسه قرار می دهد و از بینندگان می خواهد به این سوال پاسخ دهند که چرا آن را می بینیم و چه چیزی تعاملی بین ما و داستان فیلم رخ می دهد. این فیلم شبیه آثار متفکرانه فیلمسازان بزرگی چون آندری تارکوفسکی یا ترنس مالیک است، اما در سطحی دیگر که مطمئناً دوستداران ماجراجوی سینما را حتی پس از پایان داستان به وجد می آورد.
۵- Sonatine (1993)
در حالی که اکثر فیلم هایی که با موضوع گانگسترها سر و کار دارند به دنبال هیجانی آشفته هستند، تاکشی کیتانو در فیلم Sonatine به سراغ چیزی کاملاً متفاوت رفته است. این فیلم درباره یک رئیس سالخورده مافیای یاکوزا است که برای میانجی گری در یک نزاع بین اعضا فرستاده می شود اما متوجه شود که هیچ اختلافی وجود ندارد و هدف از این سفر قرار دادن او و خانواده تبهکارش در موقعیتی آسیب پذیر برای نابود شدن بوده است. این داستان شاید در نگاه اول یک فیلم حماسی جنایی پر از اکشن به نظر برسد، اما در واقعیت، فیلم بسیار دنیوی و به طرز شگفت انگیزی غم انگیز است که حال و هوای یک زندگی ساده و روزمره را دارد.
بخش عمده فیلم درباره گروهی است که در یک کلبه در کنار ساحل پنهان شده اند و جایی برای رفتن ندارند و البته بیهوده تلاش می کنند تا کسالت و درماندگی خود را کم کنند. این موضوع منجر به اتفاقات خنده داری می شود، اما چیزی که بیشتر می بینیم این است که شخصیت رییس مافیا با بی احساسی فزاینده اش به زندگی، با غم و اندوهی سر و کار دارد که او را به شدت در خود فرو برده است. این فیلم یک فیلم گنگستری غیر متعارف است، اما یکی از بهترین فیلم هایی است که تاکنون با مضامین و ایده هایی فراتر از کلیشه های فیلم جنایی ساخته شده؛ فیلمی بی نقص درباره ماهیت زودگذر لحظات شاد زندگی.
۶- The Last Picture Show (1971)
برای بسیاری از مردم، یک زندگی روزمره قابل درک و معمول، زندگی در شهری کوچک و ناشناخته است که چیزی جز رویای فرار کردن از آن، وجود ندارد. یکی از بهترین فیلم هایی که تا به حال ساخته شده، فیلم The Last Picture Show ساخته پیتر بوگدانوویچ است. این فیلم درباره دو دانش آموز دبیرستانی است که در یک شهر در حال ویرانی در تگزاس زندگی می کنند و از خود می پرسند که چگونه و آیا می توان در جایی دیگر زندگی بهتری نسبت به آنچه در این شهر وجود دارد داشت یا خیر.
کل فیلم احساس بسیار غم انگیز قابل درکی دارد، فیملی که شخصیت هایش شبیه اشخاصی هستند که می شناسید یا حتی تجسم دوران جوانی خودتان هستند. شما به عنوان مخاطب، امید و ترس های این مردم را شناخته و درک می کنید زیرا خودتان نیز در یک نقطه از زندگی تان همین احساس را داشته اید و امیدوارید این شخصیت ها نیز بتوانند فرار کرده و همانند ما راه حل را پیدا کنند. این فیلم در زمان اکران خود یک موفقیت بزرگ بود و پیتر بوگدانوویچ را به عنوان کارگردان به بسیاری شناساند، فیلمی که حتی امروز نیز بینندگان را تحت تاثیر قرار می دهد.
۷- La Notte (1961)
به تصویر کشیدن دقیق و درست فروپاشی یک رابطه همیشه کار دشواری است. شرایطی که در آن، زمانی احساسات نسبت به شخص دیگری بسیار قوی بوده اما اکنون دیگر رنگ باخته است است، این همان چیزی است که می توان در مورد فیلم La Notte ساخته میکل آنجلو آنتونیونی گفت. این فیلم به شکلی ساده رابطه ازدواجی را نشان می دهد که در حالت غیرقابل احیای سردی و ناامیدی قرار گرفته است، ازدواجی که هر اقدامی در آن برای هر یک از طرفین، تنها تلاشی اجباری برای حفظ صمیمیتی است که مدت ها پیش از بین رفته است.
آنتونیونی با فیلمبرداری سیاه و سفید زیبا و بازی سرد بازیگران اصلی فیلم خود، فضایی از فاصله گرفتن روزافزون و ویرانگر را ایجاد می کند. هیچ وقت فیلمی را نخواهید دید که تا به این حد دلتان بخواهد ببینید یک نفر به دیگری لبخندی غیرواقعی و زورکی می زند به این امید که ارتباطی دوباره بین آن ها برقرار شود. این فیلم بی نقص درباره سرخوردگی مدرنی است که مانند هوای خشن زمستانی، بیننده را درگیر خود می کند و البته نتیجه یکی از بهترین و تاثیرگذارترین فیلم های درام تاریخ سینماست.
۸- Buffalo ’66 (1998)
نوع شدیدی از شکست وجود دارد که منجر به احساس دردناک روزمرگی می شود. در فیلم Buffalo ’66 ساخته ونسان گالو مردی را می بینیم که در شکست هایش چنان غرق شده که قادر به دیدن راه فرار نیست. مرد مورد نظر بیلی براون است، زندانی که به تازگی از حبس آزاد شده و در حال بازگشت به خانه والدین بی توجه و از همه جا بی خبر خود است که فکر می کنند پسرشان ازدواج کرده و برای دولت کار می کند.
بیلی به هیچ وجه دوست داشتنی نیست، موضوعی که وقتی بیلی یک بالرین را می رباید تا به عنوان همسرش به والدینش نشان دهد، به سرعت متوجه آن می شویم، اما همزمان، بیلی شخصیتی است که با او همدردی می کنیم. به بیان واضح تر، او به دردسر افتاده و نمی داند چکار کند و تنها می تواند با گفتن یک سری دروغ های آشفته و مضحک به هر کسی که با او صحبت می کند، آرامش پیدا کند، اما ما هنوز هم نشانه های نادری از آسیب پذیری را در او می بینیم که باعث می شود برایش دل بسوزانیم. بیلی فردی غمگین، خنده دار، عجیب و غریب است و همین را می توان در مورد فیلم گفت که آن را به تجربه ای خاص تبدیل می کند، فیلمی که شما را با اشک های ناشی از شوق ترک خواهد کرد.
۹- Late Spring (1949)
فیلمساز بزرگی که همیشه در تمام فیلم هایش جنبه های دنیوی و روزمره زندگی را به تصویر می کشد، یاسوجیرو اوزو، فیلمساز شهیر ژاپنی است. اگر چه اوزو شاهکارهای بسیاری در مورد درام های خانوادگی و قابل درک ساخته اما Late Spring یکی از بهترین آثار اوست. این فیلم وضعیت بغرنج و عجیب بین یک پدر بیوه و دختر ۲۷ ساله اش را نشان می دهد، کسی که توسط خاله اش تحت فشار قرار دارد تا قبل از اینکه سنش بالا برود، ازدواج کند.
این تجربه با حس بی نظیری از زیبایی و صبر به تصویر کشیده شده که باعث می شود هر رویداد روزمره ای بسیار معنی دار به نظر برسد. این اتفاق به ظاهر ساده و روزمره، خود را با غم و اندوه نشان می دهد چرا که پدر تنها متوجه می شود که باید شادی خود را فدای عشق به دخترش کند و تماشای این فداکاری دشوار و دلخراش است. در اینجا با یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما مواجه هستیم که تجربه دیداری دلپذیر و اثرگذاری را برای مخاطب فراهم می کند.
۱۰- Pickpocket (1959)
یکی از شاهکارهای حقیقی داستان های دنیوی و روزمره ای که به شکل تکان دهنده ای قابل درک است، فیلم Pickpocket ساخته رابرت برسون است. این فیلم به عنوان یک منبع الهام بزرگ برای بسیاری از فیلمسازان بزرگ عمل کرده و پل شریدر که فیلمنامه فیلم راننده تاکسی اثر مارتین اسکورسیزی را نوشته، یکی از برجسته ترین افرادی است که تحت تاثیر فیلم برسون قرار گرفت. این فیلم داستان میشل است؛ مردی که روزگار خود را در تنهایی و بی معنایی، سپری می کند.
میشل یک تناقض متحرک است و از این بابت بسیار رنج می برد. او اخلاق را نادیده می گیرد اما امیدوار است که دستگیر شود، او فرصت های عشق را نادیده گرفته و از دست می دهد اما به شدت به آن نیاز دارد. همه این ها به زیبایی در سبک خاص فیلمسازی برسون با هم چفت می شوند و نتیج خلق داستانی است که برای مخاطب هم چالش برانگیز است و هم لذت بخش. Pickpocket شاهکاری واقعی از هنرمندی سینمایی است که تجربه ای متعالی را برای مخاطب رقم می زند.
- 16
- 6