چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۲۳:۰۲ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۱۱۳۷
فیلم و سینمای جهان

ایزابل هوپر نقشی را بازی کرد که هالیوودی‌ها رد کرده بودند

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,ایزابل هوپر
 افسانه سینمای هنری فرانسه نخستین نامزدی دریافت جایزه اسکارش را برای فیلم تریلر انتقامی «او» به دست آورده است. وی توضیح می دهد چرا شخصیتش در این فیلم یک «قهرمان زن پسافمینیستی» است و چرا نقشی بحث برانگیز را پذیرفت که بازیگران هالیوودی هیچوقت نمی خواهند نزدیک آن شوند.

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، با گذشت ۴۶ سال از یک مسیر حرفه ای کاری که در آن گستره کاملی از تجربه های انسانی تجلی پیدا می‌کند، به نظر می‌رسد افسانه سنگین وزن سینمای هنری ایزابل هوپر با فیلم «او» یا «Elle» به اوج رسیده باشد. فیلمی که هم رسوایی است و هم یک شاهکار و به شما نمی گوید باید راجع به آن چه فکری بکنید.

 

این بسیار به هوپر هم می خورد. او می گوید «هرگز یک شخصیت را به یک بیانیه تبدیل نمی کنم.» کلمه «بیانیه» را مثل چیزی بدطعم که بین انگشتانش نگه داشته می گوید. «اما شاید نقش این زن برایم از نقشی دیگر اهمیت بیشتری داشته باشد.»

 

او در این فیلم میشل لو بلانک است، صاحب ثروتمند یک کمپانی سازنده بازی های ویدیویی («هیچی درباره بازی های ویدیویی نمی دانم”). فیلم با صحنه تعدی به وی آغاز می‌شود که توسط یک مهاجم ماسک دار با بی‌رحمی در خانه شیک او صورت می گیرد. دوربین بین حمله‌کننده و گربه اش حرکت می‌کند که تماشا می کند. در نهایت، متجاوز فرار می کند. او برمی خیزد، شیشه های شکسته را تمیز می‌کند، حمام می کند و سوشی سفارش می دهد. به این ترتیب داستانی از انتقام آغاز می شود که در آن انتقام باید بین فامیل های کابوس وار و کارهای ریسکی، برای جا پیدا کردن مبارزه کند. کارگردان فیلم پل ورهوفن است، کارگردانی هلندی که از کارهایش در هالیوود می توان به «غریزه اصلی» اشاره کرد. نقش آفرینی هوپر نامزدی دریافت جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورده که به طور تعجب آوری نخستین نامزدی او هم هست.

 

هوپر ۶۳ ساله می گوید زیاد کتاب می‌خواند و همینطور هم شد که با رمان «اوه…» نوشته فیلیپ دیژان که «او» با اقتباس از آن ساخته شده، آشنا شد. او با لبخندی می‌گوید: «من دیژان را می شناسم و به من گفت وقتی داشت کتاب را می نوشت من را در ذهنش داشت. نمی‌دانم حقیقت دارد یا نه. شاید فقط می خواست من را خوشحال کند.»

 

«او» فیلمی است که ممکن است آن را همانطور تماشا کنید که کیفی را تماشا می کنید که در یک وسیله حمل و نقل عمومی است و کسی حواسش به آن نیست. با این حال هوپر آرام است و می گوید: «فیلم هرگز سرسری با تجاوز برخورد نمی کند. هرگز این جرم را کوچک نمی کند. به عنوان یک نظر واقعی گرایانه درباره تجاوز ساخته نشده، اما هنوز هم حسی از وقار، مجازات و اینکه چطور با زن برخورد می کند در آن وجود دارد. مسلما نمی گویم این فیلم ریسک نکرد. اما یک فیلم را باید برای همان چیزی که هست قبول کرد. پیغامی در آن نیست.» کلمه «پیغام» حتی از «بیانیه» هم بدتر به نظر می‌رسد.

 

او در ادامه می گوید: «از این خوشم آمد. یک زن با چنین خشونتی رو به رو می شود، علاوه بر این باید مادر یک پسر شکننده باشد، و باید دختر یک مادر دیوانه باشد. و یک همسر سابق و رییس. این زنی است که از جهت های مختلفی تعریف می‌شود و همین مسئله باعث می شود او یک انسان کامل باشد. فقط تجاوز و متجاوز او را تعریف نمی کنند. او تازه است. یک قهرمان زن پسافمینیستی.»

 

آیا او خودش را هم با دیدگاه پسافمینیستی توصیف می کند؟ «خودم را توصیف نمی کنم. زحمتش را به خودم نمی دهم. به نظرم زنان محصول مبارزه‌های پیشین هستند. هر زنی باید برابری با مردها داشته باشد. نباید حتی درباره‌اش بحث کرد. و آنطور که زن ها از مردها می ترسند، مردها از زن ها نمی‌ترسند. البته که اینطور است.»

با وجود اینکه هوپر نامزد دریافت اسکار شده، فیلم «او» با تمام تحسین هایی که برانگیخت نامزد نشده است. گفته می شود از نظر بعضی بینندگان، با وجود اینکه شکی در نامزدی او نیست، خود فیلم خارج از محدوده عادی قرار دارد. اما جدا کردن این دو آسان نیست.

 

او می گوید در حقیقت در حین فیلمبرداری با ورهوفن خیلی کم صحبت کرده است. می گوید از او خوشش می آید، «اما سر صحنه، دلیلی برای حرف زدن نداشتیم.»

 

در آغاز کارش برای این فیلم، مثل همیشه او اول سر قیافه شخصیتش تصمیم گرفت و تحقیقاتش را انجام داد، اما او می گوید تحقیقش برای نقشها بیشتر فقط تفکر است. بعد آماده شد. «تقریبا مثل یک مستند بود؛ او تصمیم گرفت دوربین را کجا بگذارد، بعد هرکاری که من کردم را فیلمبرداری کرد. وقتی نقش را به من داد، گفت هرکاری می‌خواهی بکن، و هرکاری که من بکنم خوب خواهد بود.»

 

بنابراین او خودش را کارگردانی کرد؟ «نه، نه. کارگردان نخ را می کشد و می‌گذارد بازیگر این کار را بکند. هیچکاک هم اگر بود همین کار را می کرد.» به یک اعتبار مساوی راضی است. «اگر از من بپرسید چه کسی «او» را ساخت، می گویم ما.»

 

با این حال ممکن بود اصلا نقش به او نرسد. بعد از خواندن رمان «اوه…» این هوپر بود که با سعید بن سعید تهیه کننده تماس گرفت تا فیلم را بسازد و ورهوفن را به عنوان کارگردان پیشنهاد کرد. اما بعد این دو مرد پروژه را به آمریکا منتقل کردند. تلاش‌هایی صورت گرفت تا ستاره های هالیوودی برای فیلم انتخاب شوند (می خواستند از نیکول کیدمن استفاده کنند). هیچ کس نمی‌خواست در فیلم بازی کند. در نهایت، آن ها به فرانسه و هوپر بازگشتند.

هوپر می گوید: «بله، خب، سعی کردند به من خیانت کنند.» یک لحظه می‌گذرد. «چنین فکری نمی‌کنم. شوخی می کنم. حقیقت این است که آن ها می خواستند فیلم را در آمریکا بسازند اما به سرعت متوجه شدند که ایده خوبی نیست.» وقتی پیش او برگشتند چه حسی داشت؟ «اوه، خوب. بله، دوست داشتم نقش این زن را بازی کنم.»

 

هوپر که مدت هاست با رونالد چاما فیلمساز ازدواج کرده، یک دختر و دو پسر دارد که یکی از آن‌ها برنامه ریز سینمایی است که هوپر در پاریس صاحب آن است. می گوید اگر می توانست بیشتر آنجا می‌رفت، اما اغلب مشغول کار است. شش فیلم منتظر اکران دارد. یکی از آن‌ها «پایان شاد»، چهارمین همکاری اش با میشل هانکه است. بیشتر تابستان گذشته صرف فیلمبرداری در کاله شد، پیش از اینکه «جنگل کاله» پناهجویان با بولدوزر صاف شود.

هوپر می‌گوید: «همه فکر می کنند فیلم درباره پناهجویان است، اما مشخصا اینطور نیست. درباره خانواده‌ای در کاله است که به هیچ وجه نگرانی ای نسبت به مهاجران ندارند.» او می گوید در غرب، ما در بیخیال بودن نسبت به اتفاق های اطراف مان خوب هستیم. او هم شامل این مسئله می شود؟ «بله، من هم مثل همه هستم. بین بی تفاوتی و مقاومت گیر کرده ام.»

 

او به ندرت درباره سیاست صحبت می کند، حداقل در منظر عمومی. «فکر نمی‌کنم این مدلی باشم. شورش زیادی در وجودم ندارم. فقط کمی… آزاد هستم.» اما با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری فرانسه دید کلی‌اش چطور است؟ «باید تمام تلاش مان را بکنیم تا بدترین اتفاق نیفتد، اما اگر بدترین اتفاق هم بیفتد، خب. باید با آن مواجه شویم.» اگر مارین لو پن رییس جمهور شود، او در پاریس می ماند؟ «ها! این سوال را در آوریل دوباره ازم بکن.»

یکی از چیزهای عجیب در مورد هوپر این است که با وجود تمام اشتیاقش نسبت به شخصیت‌هایی که بازی می کند، هرگز فیلمنامه ننوشته است. «چون تنبل هستم. و راستش، علاقه‌ای هم ندارم. نمی توانم این کار را بکنم. چرا باید دنیا را با نویسندگی بد خودم آلوده کنم؟ با فقط بازیگر بودن خوشحالم. اما کارگردانی… شاید یک روز. از روی کنجکاوی. چون من خیلی کنجکاو هستم.»

 

دوست دارد مردم را تماشا کند؟ ناگهان انرژی‌اش بیشتر می شود. «اوه، چهره های مردم برایم حیرت آور هستند. حیرت انگیز!می توانم ساعت‌ها وقت صرف تماشای مردم کنم. هرجا. هر جا که باشد.» چقدر مخفیانه این کار را می‌کند؟ «خب، آدم که نمی تواند فقط زل بزند، مگه نه؟ بنابراین باید مخفیانه باشد.»

 

آیا به بازیگری اش قدرت می بخشد؟ «نه. بازیگری بیشتر از اینکه تماشا باشد تصور است. می توانستم کل زندگی ام را هم در یک اتاق زندانی باشم اما باز هم بازیگر بشوم.» این ایده برایش جالب است. اما آدمی بسیار اجتماعی به نظر می رسد. «نه به شدت اجتماعی. گفتم که، کنجکاوم. همه چیز مثل یک تکه کوچک داستان برایم می ماند. دوست دارم داخل زندگی مردم سرک بکشم. با آن ها ملاقات می کنم، صحبت می کنم، بعد می روم عقب تا بتوانم آنها را مثل یک داستان ببینم. مردم بامزه هستند. مگه نه؟»

 

 

 

 

 

 

 

  • 11
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش