یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۷:۵۷ - ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۶۷۷
فیلم و سینمای جهان

پای صحبت تنها چهره حاضر در تمام فیلم‌های «سریع و خشمگین»

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,نیل مورتیز
مردی که از اولین فیلم یکی از بزرگترین مجموعه‌های هالیوود در آن نقشی حیاتی داشته و می خواهد دو فیلم دیگر هم به این مجموعه اضافه کند، گشتی در گذشته و آینده آن می زند.

به گزارش بانی فیلم به نقل از کولایدر، فیلم «سرنوشت خشمگین ها» دارد در سراسر دنیا رکوردهای باکس آفیسی را می شکند. نیل مورتیز تهیه کننده این فیلم است و تحت بنر کمپانی تهیه اش اوریجینال فیلم، او در تک تک فیلم های مجموعه «سریع و خشمگین» از ابتدا تا امروز حضور داشته است. او یکی از اجزای اصلی فیلم ها و کسی است که کمک کرده فیلمی کوچک در مورد چند نفر که ماشین می دزدند، به یکی از بزرگترین فرنچایزهای هالیوود تبدیل شود.

 

در این مصاحبه، موریتز در مورد اینکه نخستین بار کی فهمید «سریع و خشمگین» می تواند انقدر بزرگ باشد، تنوع بازیگران، همکاری با کارگردان ها، فیلمبرداری سریع و نقش وین دیزل صحبت می کند.

 

 

***

 

قبل از اینکه در مورد «سرنوشت خشمگین ها» صحبت کنیم، بیایید به عقب برگردیم. نخستین بار کی متوجه شدید این فرنچایز می تواند به چیزی که الان هست تبدیل شود؟

به نظرم اولین باری که فهمیدم این فیلم می تواند چیزی بیشتر از یک فرهنگ کوچک خیابانی و یک فیلم کوچک ماشینی باشد، بعد از اولین نمایش آزمایشی فیلم در سال ۲۰۰۱ بود که آمدم بیرون و دیدم بچه ها دارند در ماشین های شان دیوانه می‌شوند و دور هم جمع شده اند و با هم صحبت می‌کنند. همان موقع بود که فهمیدیم چیزی بیشتر از یک فیلم معمولی داریم. اما به نظرم تا بعد از «توکیو دریفت» نفهمیدیم چیزی است که می تواند تا این حد دوام داشته باشد. حضور کوتاه وین دیزل در آخر فیلم چهار ما را به یک درجه دیگر برد و بعد پنج را ساختیم که یک فیلم سرقت بین المللی بزرگ بود و بعد فهمیدیم چیزی داریم که احتمالا می تواند ادامه داشته باشد.

 

«سریع پنج» یک قدم بزرگ به سمت جلو بود. نخستین نمایش آزمایشی فیلم و واکنشی که مخاطبان در مقایسه با دیگر فیلم ها نسبت به آن داشتند را به یاد دارید؟

جالب است، به نظرم از آن موقع تا به حال تمام فیلم هایی که نمایش آزمایشی داشتیم خیلی امتیاز بالایی گرفتند و از نظر اعداد در حدود ۱۰% یکدیگر بودند. اما به نظرم وقتی در نمایش های آزمایشی از مردم می‌پرسید که از چه چیزی بیشتر از همه خوشتان آمد، به سکانس های خاصی اشاره می کنند، حالا چه «سریع پنج» باشد و صحنه گاوصندوقی که در شهر کشیده می شود یا فیلم ششم که تانک ماشین ها را له می‌کند یا فیلم هفتم که از ساختمان به ساختمان می پرند یا حالا فیلم هشتم که مردم نمی توانند دست از صحبت کردن در مورد سکانس نیویورک یا نبرد جیسون استاتهام در هواپیما بردارند. به نظرم این چیزی است که مردم در گروه‌های بحث مان در موردش صحبت می کنند چون تا حدود زیادی امتیازهای مان یکی بوده‌اند. تا حدی خوش شانس بوده‌ایم که در این فیلم مردم شخصیت ها را خیلی دوست دارند، بنابراین در نهایت این چیزی است که امتیاز را مشخص می‌کند.

 

گوناگونی بازیگران یکی از نکات اصلی فرنچایز «سریع و خشمگین» است. آدم فکر می کند خیلی از استودیوها ممکن است به شما نگاه کنند و بگویند ما باید این را کپی کنیم، اما این کار را نمی‌کنند. چرا؟

به نظرم خیلی خیلی بارها این کار را امتحان کرده اند. «جنون سرعت» امتحانش کرد. به نظرم خیلی فیلم‌ها این کار را می کنند، اما مخاطبان به اندازه ای باهوش هستند که درک کنند وقتی چیزی ارگانیک باشد و حس واقعی داشته باشد، از آن خوششان می‌آید. اما وقتی حس کنند که استودیو فقط دارد می گوید می خواهیم یک سیاهپوست را کنار یک لاتین تبار و یک دختر اسپانیایی بگذاریم… به نظرم این را به وضوح می‌بینند و به همین دلیل از آن خوششان نمی آید. به نظرم باید یک پروژه ارگانیک باشد و باید با پروژه جور در بیاید.

 

شما تعدادی کارگردان مختلف در این فرنچایز داشته اید. می توانید در مورد همکاری کردن با همه شان صحبت کنید و اینکه آن ها چطور متفاوت یا یکسان هستند؟

ما با راب کوهن، جان سینگلتون، جاستین لین، جیمز وان و اف. گَری گرِی کار کرده ایم و کاری که به همه شان می‌گوییم بکنند این است که فیلم را حقیقتا مال خودشان بکنند و سبک خودشان را روی آن قرار بدهند و وقتی که خارج از محدوده فیلم‌های «سریع و خشمگین» می رود، اجازه بدهند ما کمک شان کنیم. کاربرد ما این است، به عنوان یک نوع محافظ برای این پروسه. من می خواهم تک تک کارگردان ها تا جایی که می توانند جلو بروند و فیلم خودشان را بسازند و هویت و سبک و موزیک خودشان را داشته باشند و واقعا حس خودشان را به فیلم بدهند. به همین دلیل است که بعضی مواقع به آن ها می گوییم راستش را بخواهید به نظرمان این قسمتی نیست که بخشی از یک فیلم «سریع و خشمگین» باشد و خوشبختانه رابطه بسیار بسیار مشترکی هم داشته ایم. من هنوز با تمام آن ها دوست های خوب باقی مانده ام. در حقیقت، همین الان دارم با جاستین پایلوت سریال تلویزیونی «S.W.A.T.» را فیلمبرداری می کنم، یک سریال دیگر با جاستین وان می سازم و درباره خیلی چیزهای مختلف با گری گری صحبت کرده ام. بنابراین به نظرم ما مشوق یک پروسه همکاری مشترک هستیم و واقعا می خواهیم آن ها استمپ خاص خودشان را رویش بگذارند.

 

مشخصا شما با «خشمگین ۷» کاری غیرممکن کردید و فیلمی عالی ساختید که در عین حال به پل واکر هم احترام می گذارد. پایان اصلی فیلم قرار بود دنیای «سریع و خشمگین» را کمی بیشتر باز کند و مسلما چیزی که روی پرده به نمایش درآمد با پایان اصلی متفاوت بود. می توانید در مورد آن پایان اصلی فیلم صحبت کنید؟

راستش را بگویم یادم نمی آید پایان اصلی چطور بود، باید بروم نگاه کنم. اما متاسفانه درگذشت پل به ما بهترین پایانی را داد که هر فیلم «سریع و خشمگین» می توانست داشته باشد، چون به او به عنوان یک همکار حقیقی و مهم تر از همه به عنوان یک دوست برای همه ما احترام گذاشت. بعد از حادثه آنقدر همه‌مان ناراحت بودیم که نمی خواستیم فیلم را تمام کنیم و فقط وقتی کریس مورگان ایده جاده در پایان فیلم و جدا کردن راه شخصیت ها را داد حس کردیم می‌توانیم فیلم را تمام کنیم. تا آنجا می گفتیم نمی خواهم تمامش کنیم. حقیقتا او داشت به ما لبخند می‌زد و او بود که به ما اجازه داد فیلم را تمام کنیم و آن اثر از نظر خلاقانه و بازرگانی موفق باشد. خیلی متعهد بودیم که به او و میراثش ادای احترام کنیم، و اگر همان هم پایان فرنچایز «سریع و خشمگین» می بود، من باهاش مشکلی نداشتم.

 

طی چند سال گذشته به نظر می رسد فیلم ها هر سال دارند بیرون می‌آیند. چقدر زود بعد از پایان فیلم قبلی کار روی فیلم بعدی را آغاز می کنید؟

کسانی درگیر پروژه هستند که دوست دارند وقتی ما داریم هر فیلم را می سازیم، به جلو فکر کنند. اما شخصا، من آن کسی هستم که می گویم بگذارید این یکی را عالی بسازیم و بعد به مرحله بعد فکر می کنیم. در کل ایده هایی برای فیلم های بعدی داریم. می دانم فیلم را در سینماکان دیدید، ما حقیقتا آن را دو روز پیش از سینماکان تمام کردیم. تا دقیقه آخر داشتیم کار می کردیم. فیلمبرداری حتی تا یک سال پیش شروع هم نشده بود.

 

بعد از «خشمگین ۷» وین دیزل درباره ساختن سه فیلم دیگر و به پایان بردن فرنچایز بعد از شماره ۱۰ صحبت کرد. آیا هنوز برنامه همین است و با چه سرعتی می خواهید آماده ساختن فیلم نهم بشوید؟

برنامه ما این است که با نهایت سرعت و با این ایده پیش برویم که باید داستانی عالی داشته باشیم و آماده باشیم. و راستش چند موضوع بزرگ و چیزهایی که درباره اش صحبت می کنیم داریم، فقط از نظر اینکه دقیقا می خواهیم به کدام سمت برویم تصمیم نهایی را نگرفته ایم. نقطه پایان فرنچایز را تا حدی داریم، اما هنوز نقاط میانی آن را نداریم.

 

پس بنابراین برنامه این است که دو فیلم دیگر بسازید؟

بله، برنامه این است که دو فیلم دیگر بسازیم.

 

به این اشاره کردید که نقطه پایان فیلم دهم را می دانید. بنابراین این پایان چیزی بود که کریس مورگان درست کرد، یا وین دیزل، یا همه تان در یک اتاق جمع شدید و گفتید این جایی است که می خواهیم داستان را تمام کنیم؟

همه مان مغزهای مان را گذاشتیم کنار هم و به چیزی رسیدیم که فکر می کنیم خیلی خاص است.

 

تا به حال به فیلمبرداری پشت سر هم دو فیلم بعدی فکر کرده اید؟ یا ساختن یکی کافی است؟

این کار را در نظر گرفته ایم، اما خودتان دیده اید که چقدر کار برای ساختن این فیلم ها انجام می شود. معنی این کار یعنی باید دو فیلمنامه تمام شده داشته باشیم، که تمام کردن یک فیلمنامه سر وقت خودش به اندازه کافی سخت هست. علاوه بر این به این معنی خواهد بود که باید ۱۶۰ روز پشت سر هم فیلمبرداری کنیم و این خیلی زیاد است. فکر نمی کنم بتوانیم این کار را بکنیم.

 

شما همیشه دیوانه وارترین صحنهها را داشته اید. همیشه بهتر کردن کاری که قبلا کرده بودید چقدر چالش برانگیز است و سخت ترین طراحی صحنه های این فیلم جدید کدام ها بودند؟

به نظرم سر هم کردن صحنه کوبا از همه سخت‌تر بود چون منطقه ناشناخته بود و هیچ استودیوی فیلم بزرگی قبلا آنجا در حدود ۵۰ سال گذشته فیلمبرداری نکرده بود و هیچ زیرساختی وجود نداشت و برای همه اتاق هتل نبود. عملا همه چیز را از فلوریدا تا کوبا کشاندیم، از کاغذ توالت گرفته تا دوربین ها. هرچیزی که لازم داشتیم را با خودمان بردیم. اما ارزش تمام سختی هایش را داشت. به نظرم کاملا نشان دهنده یک فیلم «سریع و خشمگین» است، از نظر فرهنگ و چندملیتی بودن و موسیقی و ماشین ها.

 

فکر می کنید گری برای کارگردانی فیلم‌های نهم و دهم برمی گردد یا دنبال کارگردان های دیگر برای هر فیلم یا شاید هم هر دو فیلم هستید؟

تجربه فوق‌العاده ای با گری داشتیم و اگر او بخواهد برگردد خیلی خوشحال می شویم که درباره اش صحبت کنیم. اما هنوز اصلا صحبت نکرده ایم. تازه فیلم را تمام کردیم.

 

وین رابطه‌ای شخصی با این شخصیت و فرنچایز دارد. تا چه حد با او کار می کنید تا داستان را از آب دربیاورید و چقدر او در تک تک جنبه های فرنچایز دست دارد؟

یک تجربه همکاری مشترک کامل بین همه مان وجود دارد و او شخصیت ها را بهتر از همه می شناسد. همه مان بسیار نزدیک با هم کار می کنیم، از همان مراحل پیش از تهیه تا پایان فیلم.

 

با چند فیلم اخیر کاملا نشان داده اید که این ها پروژه های بزرگی هستند که می توان خوب تحویل شان داد. آیا رابطه تان با یونیورسال اصلا طی چند فیلم اخیر تغییر کرده است؟ آیا تک تک حرکات تان را نگاه می کنند یا به شما اطمینان می کنند و می گویند این ها را با انقدر بودجه ساخته ایم. می دانیم چه کار می‌کنیم. به ما اطمینان کنید؟

آن‌ها شرکای فوق العاده ای بوده اند و آن هم نه فقط طی مراحل ساخت فیلم، بلکه در بازاریابی فیلم. راستش هرگز حس «مقابل آن ها» بودن نمی‌کنم، فقط حس می کنم همه مان یک تیم هستیم که با هم کار می کنیم. اما آن ها بسیار به ما اطمینان دارند و خوشبختانه طی تمام هشت فیلم من تنها کسی هستم که در همه شان نقش داشته است. آن ها خیلی به من اعتماد کردند و وقتی قضیه برعکس می شود، من هم خیلی خیلی به آن ها اعتماد دارم.

 

 

 

 

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش