دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۶:۲۹ - ۲۷ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۶۹۹۰
فیلم و سینمای جهان

اولین شب زمستان؛

بررسی فصل هفتم «بازی تاج و تخت» – قسمت اول

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت

بالاخره روز موعود فرارسید و ماه‌ها انتظار هواداران سریال بسیار محبوب و پرطرفدار بازی تاج و تخت (Game of Thrones) به پایان رسید و بامداد ۲۵ تیرماه ۱۳۹۶، اولین قسمت از این سریال تحت نام دراگون‌استون از شبکه‌ی HBO پخش شد.

 

همانند سال گذشته و فصل قبل، اینبار نیز سعی خواهیم کرد در کوتاه‌ترین زمان ممکن پس از روی آنتن رفتن هر قسمت، نگاهی به آن بیندازیم. در واقع می‌خواهیم حس و حال مشترکمان را با شما به اشتراک بگذاریم و با هم در هیجان دنیای وستروس غرق شویم. از این رو از شما نیز می‌خواهیم در قسمت نظرات ما را همراهی کرده و دیدگاه‌ها و احساساتتان را با ما درمیان گذارید.

 

اولین قسمت از فصل هفتم بازی تاج و تخت، یک تغییر و نفاوت عمده با افتتاحیه‌ی فصل قبل دارد که  باعث می‌شود چند پله بالاتر از آن قسمت ضعیف شروع فصل ششم قرار بگیرد.

 

این قسمت دیگر نمی‌خواهد نقش یک آنچه گذشت را ایفا کند و از همان ابتدای کار با چند فلش‌بک، اطلاعات لازم را یادآوری می‌کند. سپس طی یک سکانس نسبتا غافلگیرانه و دل خنک کن (!)، زنگ افتتاح حوادث فصل جدید را به صدا در می‌آورد.

 

داستان از “The Twins” و مهمانی خاندان فری آغاز می‌شود. وقتی لرد والدر فری سخنرانی کوبنده‌ای برای افراد خانواده‌اش انجام می‌دهد، ابتدا شک می‌کنیم که شاید این سکانس قبل از مرگ او باشد اما این شک با پر شدن جام‌ها از شراب به کلی پاک می‌شود و همه منتظر می‌مانیم که آن جماعت خون بالا بیاورند!

 

دیالوگ‌های انتقام‌جویانه‌ی آریا در پشت چهره‌ی لرد فری، و در نهایت جمله‌ی «وقتی یه گرگ زنده باقی بمونه، بقیه گوسنفدهای گله در امان نخواهند بود» دقیقا نشان داد که در بازی تاج و تخت احتمالا هر کار بدی بکنی، به نوعی بر سرت خواهد آمد؛ این مهمانی در برابر عروسی سرخ!

 

همانطور که آریا گفت شمال فراموش نمی‌کند و بالاخره «زمستان خاندان فری از راه رسید». حالا او برخلاف برخی پیش‌بینی‌های‌مان نه به سوی شمال و دیداری دوباره با خانواده که به سوی جنوب و کشتن ملکه در حرکت است. حالا این وسط سازندگان ترحمی هم به بینندگان و شخص میسی ویلیامز کرده‌اند و چند صباحی او را با خواننده‌ی محبوب و معروف، Ed Sheeren همراه کرده‌اند. کم‌کم داشت یادمان می‌رفت او هم در این فصل حضوری افتخاری دارد!

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت

در شمال همه چیز به سرعت در حال رخ دادن است. برن و میرا به دیوار رسیدند و موقتا جایشان امن است. در هیمن حال وایت‌ها نیز به جلوداری شاه شب در حال پیشروی به سوی جنوب به سر می‌برند و همین یکی دو قسمت است که به آن برسند.

 

جان هنوز دارد شمالی‌ها را برای مقابله با ارتش مردگان متحد و آماده می‌کند و در این راه به نظر می‌رسد خیلی هم کار ساده‌ای نداشته باشد. جان از همین ابتدا حاضر نمی‌شود عدالت استارکی‌اش را زیر پا بگذارد و از همین رو با سانسا اختلاف نظر دارد. سانسا همانطور که در فصول قبل دیده بودیم، یک قوس شخصیتی بسیار مشخص را طی کرده بود و دیگر آن دختر بچه‌ی صاف و ساده نیست.

 

همانطور که خودش هم گفت چیزهای زیادی از سرسی آموخته است و همین باعث شده اکنون بیش از اینکه نگران او باشم، نگران لرد بیلیش و احیانا جان باشم! در هر صورت امیدوارم این عدالت و شرافت جان، مثل ند و راب، دامن او را نگیرد. همین حالا هم می‌شود خنده‌های چندش‌آور بیلیش از اختلاف نظر جان و سانسا را دید.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت
اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت

به جنوب می‌رویم؛ جایی که ملکه سرسی در بارانداز پادشاه میزبان ناوگان دریایی یورون گریجوی است. با سفر رمزی به دیار باقی در فصل گذشته، انتظار می‌رفت بار شرارت و دیوانگی سریال بر دوش شخص شخیصی مثل یورون قرار بگیرد و خوب این پیش‌بینی و انتظار خیلی هم بیراه نبوده است. یورون که به سودای وصلت با سرسی پا به پایتخت گذاشته، همان دیوانگی مورد نظرمان را دارد.

 

البته این مسئله (ازدواج با ملکه را عرض می‌کنم)، به نظر می‌رسد خیلی به مذاق سر جیمی خوش نیامده است. متلک پراکنی‌های دوطرف به همدیگر جلوی سرسی کاملا این قضیه را نشان می‌دهد. در هر حال رقیبی جدی وارد شده و جیمی به شدت احساس خطر و البته حسادت می‌کند. اما سرسی به این راحتی با یورون هم‌پیاله نخواهد شد. شاه جدید جزایر آهن نیز به او وعده‌ی یک هدیه بزرگ را داد. این هدیه چیست؟

 

نابودی ناوگان برادرزاده‌هایش؟ یک شیپور جادویی؟ شاید هم یکی از اژدهایان دنی! هر چه پیش بیاید، اتحاد سرسی و یورون کفه‌ی ترازو را در تقابل دنی و سرسی متعادل‌تر کرد. حالا «بزرگ‌ترین نیروی دریایی که وستروس به خود دید» در اختیار ملکه قرار دارد. با این همه سرسی متلاشی به نظر می‌آید. او اکنون حتی جیمی را هم ندارد و هدفش صرفا پیروزی به هر قیمتی است.

 

او در جواب جیمی که می‌پرسد «سلسه برای کی؟» می‌گوید «یک سلسله برای خودمان». سرسی به هیچ چیز دیگری جز خودش فکر نمی‌کند و در این راه مرزهای دیوانگی را بیش از پیش درمی‌نوردد.

 

گروه انجمن برادری بدون پرچم راه خود به سوی شمال را در پیش گرفته اند. هاوند، توروس و سر بریک دانداریون برای جنگ بزرگ به شمال می‌روند و در این راه به کلبه‌ی همان پدر و دختری می‌رسند که هاوند در فصول قبل باعث مرگ آن‌ها شد. قوس شخصیتی سرگرگور کلیگان در اینجا تقریبا کامل می‌شود.

 

عذاب وجدانی که او از گذشته دارد، دارد او را به راه درست هدایت می‌کند. او حتی توانست در آتش، حمله‌ی وایت‌واکرها به ایست واچ را نیز ببیند. حمله‌ای که جان هم آن را پیش‌بینی کرده و وظیفه‌ی حفاظت از آن را به تورمند سپرده است. داستان رستگاری هاوند ادامه خواهد داشت دوستان.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت

این قسمت البته سکانس‌های مهم دیگری نیز دارد و یکی از آن‌ها در اولدتاون اتفاق می‌افتد. در مقر علم و دانش وستروس، وظیفه‌ی بسیار خطیر  مهم خدمتکار و نوکری به دوش سمول تارلی نهاده شده است! کار او تمیز کردن توالت‌ها، غذا دادن به جزامی‌ها و باز هم تمیز کردن توالت‌هاست.

 

البته در این بین سر جوراه مورمونت را هم که به سیتادل آمده تا درمانی برای مرض لاعلاجش بیابد، بدون این‌که بشناسد ملاقات می‌کند. در سیتادل با یک سورپرایز مواجه می‌شویم و آن حضور جیم برودبنت دوست داشتنی در نقش استاد اعظم ابروز است. در نهایت هم سم نکته‌ای بسیار مهم و کارآمد را می‌فهمد و آن وجود کوهی از شیشه‌ی اژدها در دراگون استون است.

 

شیشه‌ی اژدهایی که جان در به در دنبالش می‌گردد و تنها چیزی است که در کنار فولاد والریایی، وایت‌ها را نابود می‌کند. در آخرین سکانس سریال نیز دنی و همراهان به دراگون استون، خانه‌ی قدیمی خاندان تارگرین وارد می‌شوند. حالا باید منتظر ماند و دید جان برای گرفتن مقداری شیشه‌ی اژدهای ناقابل به عمه‌ی خود رو می‌اندازد یا خیر!

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت
اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان,بازی تاج و تخت

اولین قسمت از فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت با اینکه لحظات هیجان انگیز زیادی ندارد اما در پیشبرد خطوط داستان تاثیر بسیار مهمی می‌گذارد. چینش نیروها در وستروس تغییر کرده است و این قسمت به خوبی این را نشان داد. در قسمت بعدی باید منتظر چه چیز‌هایی باشیم؟

 

دیدار برن و جان و اطلاع جان از هویت اصلی‌ش شاید مهم‌ترین دیدار باشد. شاید رویارویی یورون و برادرزاده‌هایش هم در قسمت بعد رقم بخورد و البته نباید از یاد برد که لنیسترها قرار است در این فصل خانه‌ی قدیمی خود کسترلی راک را تهدید شده و شاید اشغال شده بیابند. زمستان از راه رسیده و قرار است در این مدت بدجوری منجمدمان کند… .

 

راستی عمو بنجن کجاست؟ کسی می‌داند؟

 

 

gamenews.ir
  • 14
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش