این هم از عجایب و سلایق ویژه ریدلی اسکات مشهور است که پس از ساختن قسمت اول فیلم فضایی و مرموز «بیگانه» در سال ۱۹۷۹ هرگز حاضر نشد قسمت های بعدی (۲ تا ۴) را هم کارگردانی کرد و وقتی «پرومتئوس» را در سال ۲۰۱۲ رو کرد، آن را به نوعی دنباله سازی شخصی و درست تری از فیلم های «Alien» در قیاس با نسخه هایی دانست که بدون مشارکت وی ساخته و عرضه شده است. او حالا یک نسخه دوم از «پرومتئوس» را ساخته که مدتی است اکران شده و فروش زیادی هم داشته و برای اینکه با یک تیر دو نشان زده باشد، از واژه «بیگانه» در عنوان فیلم جدید نیز سود جسته و نام آن را «بیگانه: عهد» گذاشته است تا هم دنباله ای بر «پرومتئوس» به حساب آید و هم سرانجام تلاش اسکات برای استمرار ماجراهای «بیگانه» تلقی شود.
در این فیلم مایکل فاسبندر که در ۱۰ سال اخیر پیوسته در سینمای آمریکا مطرح تر شده، یک بار دیگر در قالب نه یک انسان بلکه یک آندروید به نام دیوید ظاهر شده و همین طور در یک نقش دوم به نام والتر به طور همزمان و همین مسئله بر رازها و جذابیت های قسمت جدید «بیگانه» افزوده است. وقتی آخرین بار دیوید را در پرومتئوس دیدیم، وی در برخورد با الیزابت شاو (نومی راپاچ) کم آورده بود و این مسئله او را از قمر موسوم بر «LV 223» دور و وادار به فرار می کند. با این اوصاف جا دارد ببینیم مایکل فاسبندر راجع به این موارد و همچنین مراوداتش با کاراکتر دانی یلز با بازی کاترین واترسون در فیلم های «پرومتئوس» و «بیگانه: عهد» چه می گوید.
برخلاف فیلم «پرومتئوس» که فقط در نقش دیوید ظاهر شده بودید، این بار و در «بیگانه: عهد» دو رل متفاوت را عهده دار شده اید. انگار در دو فیلم ظاهر شده اید.
– همین طور است اما نه به شدت و حدتی که تصور می کنید. برخی تشابه های ولو اندک بین دیوید و والتر سبب می شود بازیگر ایفا کننده رل آنها در برهوت بلاتکلیفی نیافتد و کارش به شدت شاق نباشد. وقتی کاراکتر دیوید برای اولین بار در «پرومتئوس» دیده شد، با اینکه او یک آندروید و به واقع یک روبوت بیش نیست، واکنش های انسانی اش تعجب زیادی را نزد بینندگان برانگیخت و به همین سبب مدل های بعدی که در ارتباط با این داستان طراحی و تهیه و ارائه شده، خصایل انسانی را کمتر دارند و همان آندرویدی هستند که از آنها انتظار آن می رود. بر این اساس کاراکتر والتر در فیلم جدید «بیگانه» یک موجود مصنوعی سر راست و تا حدی سنتی است و مردم را به یاد آقای اسپاک در سری فیلمهای «سفر ستاره ای» می اندازد و این به وجه بارز تفکیک او از دیوید تبدیل می شود.
دیوید تا به حال از ویلاند در قبال اتفاقات مختلف محافظت می کرد اما حالا که کاراکتر ویلاند مُرده است و دیوید تا حدی تنها شده است، تکلیف او چه می شود و این مسئله روی او به لحاظ کاراکتر و فضای دور و بر و کارهایش چه تأثیری می گذارد؟
– پیتر ویلاند به گونه ای حالت خالق و پدر معنوی دیوید را داشت و نگاهی از سر احترام فراوان به او می انداخت اما بعداً که فهمید انسانها فانی هستند تغییر رویه داده است و به شکلی دیگر به زندگی و خودش و بشر می نگرد. او به واقع پذیرفته است که باید این فصل را از کتاب زندگی اش حذف کند و به سمت جلو و رویدادهای بعدی به حرکت درآید.
اما داستان دو فیلم به ما می گویند آندرویدها و امکانات و روال کاری آنها نیز هنوز کامل نشده و مشکلاتی دارند. والتر چه مشکلاتی از این منظر دارد؟
– دیوید موجود ویژه ای است و حالت یک مباشر و ناظر و گاهی هم بادی گارد را دارد. او فقط به سفینه و سرنشینان آن خدمت می کند و با این اوصاف بین او و عملکرد سایر موجودات اندرویدی و روبوت وار در فیلم های Alien تفاوت فراوانی وجود دارد و اگر معضلی پیش روی او چهره می نمایاند، با آنچه پیشتر در این آثار سینمایی دیده ایم، بسیار فرق دارد و رسیدگی خاص خود وی را می طلبد.
وقتی تهیه «پرومتئوس» جریان داشت چه میزان بحث روی نوع تکوین کاراکتر دیوید صورت گرفت و ریدلی اسکات در این باره چه می گفت؟
– من چه در زمان تهیه «پرومتئوس» و چه پس از آن جلسات گفت و گوی فراوانی با ریدلی اسکات داشته ام اما این صحبت ها هرگز حول محور دیوید و فقط برای تعیین تکلیف او نبوده ریرا سناریو شرایط وی را روشن کرده و اسکات کسی نیست که اجازه بدهد چیزی خلاف میل او در متن داستان و یا در نوع ترسیم کاراکترهای داستانهای او بیاید. من به طور خاص چیزی را به شخصیت دیوید اضافه نکردم، یعنی جرأت و اجازه آن را هم نداشتم.
اسکات درباره اضافه شدن کاراکتر والتر به ماجراها در جریان فیلم «بیگانه: عهد» هم چیزی را به طور مستقیم به شما نگفت؟
– خیر، درباره او هم صحبتی نشد چون خط و ربط کاراکتر والتر هم به روشنی در سناریوی فیلم آمده و نقاط مبهم چندانی درباره آن وجود ندارد. اسکات از هر عنصر و موجودی برای کامل شدن قصه فیلم هایش بهره می گیرد و از دیدگاه او بعضی کاراکترها و به واقع اکثرشان ارزش پردازشی ویژه و بیش از سایرین را ندارند زیرا فقط مهره های یک بازی شطرنج هستند و اگر طراح این بازی کارش را بلد باشد، می تواند به جای آن مهره ها از هر مهره دیگری هم استفاده کند و اسکات از آنها است که این بازی را به نیکی می شناسد و شطرنج باز هنرمند و متبحری در عرصه هنر است.
از کجا به صدای فعلی دیوید رسیدید و به عبارت بهتر چرا این صدای خاص را برای این کاراکتر انتخاب کردید؟
– در آن زمان فیلم های متعددی را می دیدم و یکی از آنها «لارنس عربستان» شاهکار دیوید لین بود و از هر کدامشان الگو و فکری می گرفتم و در ذهنم آنها را بالا و پایین می کردم، تا اینکه یک روز اصل کاری یعنی فیلم «بلید رانر» ریدلی اسکات را دیدم و صدای موجودات روبوت وار و یا نیمه انسانی آن فیلم خط ها و کدهای خاصی را به من داد و راه آینده ام را روشن کرد. اولین اصل لازم این بود که بین صدای انسانها و موجودات مصنوعی فرق محسوسی وجود داشته باشد و به صرف اینکه آندرویدها از روی آدمها الگوبرداری و ساخته و به واقع شبیه سازی شده اند، صدایشان هم یکسان نباشد. با اسکات در این باره صحبت کردم و او نیز با من هم عقیده بود.
ارتباط دیوید با کاراکترهای ایفا شده توسط نومی راپاچ (الیزابت شاو) و کاترین واترسون (دانی یلز) به کجا می انجامد. آیا نباید به این نتیجه برسیم که دیوید به چیزهایی بسیار فراتر از ارتباط های انسانی معتقد است؟
– شاید همین طور باشد. زندگی مجموعه ای از گرایشها و احساسات است و حتی روبوت ها را در خط انسانها و زندگی آنها قرار می دهد. در نتیجه کاملاً بدیهی و قابل فهم است که روبوت ها نیز حرکاتی را بروز بدهند که فراتر از باورها و برنامه های کامپیوتری و Data های ارائه شده به آنها باشد و حتی از آن حدود و ثغور هم بگذرد. «بیگانه: عهد» از همین رویکردها و تمایل ها می گوید و در نتیجه نشانه ای از زندگیهای مدرن است.
- 15
- 6