دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۲۱:۳۰ - ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۲۸۳۲
فیلم و سینمای جهان

سریال« بازی تاج و تخت» به پايان فصل هفتم رسید

بازی تاج و تخت,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

بازی تاج و تخت ( Game of Thrones) مجموعه تلویزیونی آمریکایی که به سبک خیال‌پردازی حماسی توسط «دیوید‌بنیاف» و«دی. بی. وایس» برای شبکه« اچ‌بی‌او» ساخته شده‌ و اکنون عنوان موفق‌ترین و پربیننده‌ترین مجموعه این شبکه را از آن خودکرده است. این مجموعه برگرفته از پرفروش‌ترین مجموعه داستان‌های فانتزی جرج آر. آر. مارتین یعنی نغمه یخ و آتش است ونخستین کتاب این مجموعه بازی تاج و تخت نام دارد. فیلمبرداری مجموعه در کارگاه ضبط فیلم پینت هال و بلفاست و همچنین در کشورهای مالت، کرواسی، ایسلند و مراکش انجام گرفت.

 

در سال های اخیر سریال‌های بسیاری در صدر آثار شبکه‌های تلویزیونی قرار گرفتنداما در این میان، بازی تاج و تخت یک موقعیت ویژه محسوب مي‌شود. سریالی که در هر قسمت با شگفتی بسیار همراه بود. مساله مهم در این سریال که اقتباس از یک کتاب است، این بود که همچنان برای خواننده غیرقابل پیش‌بینی محسوب می‌شد و حتی در زمان‌هایی انتشار کتاب با پخش سریال همزمان بود. اين امتیازی بود که نویسنده به تهیه‌کنندگان این سریال داد.سریال بازی تاج و تخت یکی از پرهزینه‌ترین سریال‌هایی است که تاکنون ساخته شده و می‌توان حتی این ادعا که هر قسمت سریال به اندازه یک فیلم سینمایی هزینه داشته را جدی دانست.

 

جلوه‌های ویژه خاص سریال، در کنار داستان‌پردازی آن حداقل درپنج فصل اول و همچنین عدم پایبندی نویسنده به هیچ قهرمانی ، شخصیت‌های خاکستری سریال که در موقعیت‌های مختلف جنبه‌های مختلفی از وجوه انسانی را به رخ می‌کشند، در کنار موسیقی حرفه‌ای و بازی‌های خوب سریال، موفق شد «بازی تاج و تخت»را در صدر سریال‌های تلویزنی چند دهه اخیر قرار دهد.حال فصل هفت سریال نیز به پایان رسیده، شمال از یاد نبرده اما اکنون دیوار فروریخته است و طبق گفته تهیه کنندگان برای فصل بعدی سریال باید دو سال صبر کنیم.برخلاف رویه مرسوم هفت سال گذشته، گفته شده فصل هشتم ، در سال ۲۰۱۹پخش خواهدشد. این موضوع البته اعتراض طرفداران سریال را برانگیخته است.هر چند در این میان، فیلمنامه منتشر شده توسط هکرها از فصل هشت نیز یکی از مشکلات گروه کارگردانی بوده و بسیاری حدس می زنند دلیل طولانی شدن، می تواند تغییر فیلمنامه باشداما در نهایت باید صبر کرد و دید آیا تغییر ديگري در زمان پخش ایجاد خواهد شد یا دو سال دیگر نزدیک‌ترین زمانی است که می‌توان شخصیت های سریال را بار دیگر ملاقات کرد.

 

بازیگر سریال بازي تاج و تخت:پیشرفت«جان اسنو» هیجان انگیز است

کیت هرینگتون در آکتون، لندن متولد شد. مادرش دبورا جین، نمایشنامه نویس سابق و پدرش دیوید ریچارد هرینگتون یک تاجر است. هشتمین جد پدری هرینگتون چارلز دوم انگلستان، پادشاه بریتانیا بوده است. پدر وی پانزدهمین بارون انگلیس است و در صورت مرگ پدرش، کیت به عنوان شانزدهمین بارون انگلیس اعلام خواهد شد.

 

فیلم های مکاشفات،پمپئی،چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم ۲، عهد جوانی و... از جمله فیلم هایی به شمار مي‌رود که این بازیگر در آن ها ایفای نقش کرده است اما در واقع هرینگتون با سریال تاج و تخت در نقش جان اسنو بود که به شهرت رسید.

 

مجله «اف اس ایکس» در گفت‌وگویی که با «کیت‌هرینگتن»، بازیگر سریال «بازی تاج و تخت» در نقش جان اسنو داشته ، درباره اين کاراکتر و سختی‌هایی که این نقش با خود به همراه دارد، سخن گفته است که در ادامه می خوانید:

تا چه حد از پیشرفت «جان اسنو» در هر فصل لذت می بری؟

مهم‌ترین چیز برای من در فصل یک، این بود که پایم را از گلیمم دراز تر نکنم. من فهمیدم که ماجرا های زیادی برای او اتفاق می افتد و نمی‌خواستم در کاراکتر زیاده روی کنم تا بعد از ۶ سال و اندی که قرار است سریال پخش شود در فصل‌‌های چهار و پنج ، هیچ پیشرفت دیگري در کاراکتر مشاهده نشود. پس نکته مهم این بود: در فصل یک در شروع کار، او را به عنوان یک انسان خام و پر دردسر که درک زیادی از دنیایی که در آن زندگی می کند ندارد، خودش را نمی‌شناسد و نمی‌داند در کجا قرار گرفته و به چه کسی باید وفاداری نشان دهد، مي‌بينيم. مشخص است که یک روز تبدیل به رهبر می‌شود ولی هنوز آن ویژگی‌ها را پیدا نکرده است. مساله مهم در فصل یک همین بود و می‌خواهم در ادامه راه، کاراکتر را پیشرفت دهم. این برایم نکته هیجان‌انگیزی است که روی آن کار می کنم.

 

چطور خود را برای مبارزات سخت شمشیر بازی آماده کرده ای؟

هر وقت كه در سریال بازی می کنم، یک مربی شخصی هم می بینم، چون می‌خواهم همیشه آماده باشم. جان باید چهار شانه به نظر بیاید. اگر ورزش نکنم، لاغرمردنی می‌شوم. دوست دارم کاراکتر واقعی تر باشد ،به همین دلیل مبارزات شمشیربازی نيز در این موضوع به من کمک می‌کند. این افراد تمام زندگی شان شمشیر به دست هستند و نمی‌روند توی اتاقي تا مطالعه کنند یا درس بخوانند، بلکه با شمشیر مبارزه می کنند. بنابراین باید آمادگی بدنی داشته باشم.

 

تا به حال از این موضوع آسیب هم دیده‌ای یا مراقبت هایی وجود دارد؟

آن ها با روش‌های مختلف از ما حفاظت می کنند اما باز‌هم آسیب هایی می بینیم و این غیرقابل پیشگیری است.

گفت‌وگو با نویسنده سریال

 

روی شانه غول ها ایستاده ام

 

جورج آرآر مارتین، نویسنده‌ای موفق است که در دهه ۱۹۹۰ شروع به نوشتن «نغمه آتش و یخ» کرد و شبکه اچ‌بی‌او، تصمیم به ساخت سریال «بازی تاج و تخت» از روی این مجموعه گرفت و در این زمان نویسنده، بیشترین توجه‌ها را به خود جلب کرد.

 

سایت «هفت فاز» مصاحبه ای با این نویسنده را منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:

 

آيا گرگ‌های شمالي به‌طور دقيق مطابق ذهنيت شما هستند؟

در فصل دوم بله، ولي در فصل اول ما از سگ‌ها استفاده کرديم. نوعي از سگ‌هاي تربيت شده که اينويت‌های شمالی خوانده مي‌شوند (Northern Inuit) و به شکل مخصوصي تعليم مي‌بينند تا شبيه گرگ به نظر برسند. البته تربيت آن‌ها به‌گونه‌اي است که درنده‌خويي گرگ‌ها را ندارند و همين ،کار را براي ما دشوار کرده بود چرا که اين سگ‌ها خيلي مهربان هستند. ما مي‌خواستيم دندان‌هاي‌شان را با خشم نشان دهند و خرخر کنند اما آن‌ها در عوض صورت بازيگران را ليس مي‌زدند و دم تکان مي‌دادند. همين شد که ديديم نمي‌توانيم با آن‌ها ادامه بدهيم و در اين فصل از گرگ‌هاي واقعي استفاده کرديم البته در شرايط کنترل شده. ضمن اينکه در بعضي از صحنه‌ها CG به کمک‌مان آمد و خب به‌طبع، دست‌مان را بازتر از هميشه کرد تا گرگ‌ها از نظر اندازه و درنده خويي و خطرناک به نظر رسيدن حتي از آنچه من در کتابم تصوير کرده‌ام نيز بهتر به نظر برسند.

 

شما برای نوشتن کتاب‌هاي‌تان چطور برنامه‌ريزي می‌کنيد؟ آيا برای هر فصل به‌طور جداگانه برنامه داريد يا رئوس کل مطالب را معلوم و در هر بخش به سمت هدف اصلی حرکت می‌کنيد؟

هيچ‌وقت رئوس مطالب را ننويسيد، من که از اين جريان متنفرم. يک حس کلي دارم که مسير کلي داستان را معلوم مي‌کند. به اين صورت که پايان کار شخصيت‌های اصلي، مهم‌ترين چرخش‌های داستاني و نقطه اوج هر کدام از کتاب‌ها را از قبل مي‌دانم اما تک‌تک چرخش‌ها و نقاط عطف برايم مشخص نيستند، اين‌ها در طول فرايند نوشتن کشف مي‌شوند و در اصل همين قضيه است که نگارش داستان را برايم لذت بخش مي‌کند.در واقع اگر رئوس کلي مطالب را از قبل معلوم کنم و به آن‌ها بچسبم، نوشتن تبديل به کاری حوصله‌سربر خواهد شد!

 

من سوالی دارم که در طول خواندن هر ۶کتاب شما آزارم ‌داده است، مشکل شما با دست‌های شخصيت‌ها چيست؟ چرا اين‌قدر دست‌ها آسيب می‌بينند؟

 خب در واقع آسيب ديدگي دست

، خيلي در قرون وسطی رايج بوده است. وقتي شما با شمشير و تبر مي‌جنگيد دست ها آسیب می بینند.

آن‌ها دستکش‌های محافظ مي‌پوشيدند ولي باز دست‌شان آسيب مي‌ديد. البته واقعيت‌های ديگری نيز در کار است، شخصيت‌های من در اين کتاب‌ها مدام در حال جنگ هستند و خودشان تمايل دارند که زخم بردارند. آن‌ها گوش‌ها و دماغ‌های‌شان رانيز از دست مي‌دهند و از ريخت مي‌افتند؛ اين‌ نتيجه جنگ است. در واقع اين‌ها همان چيزی هستند که شمايل يک جنگجوی زخمي را مي‌سازند. خلاصه که اين ريسک ورود به يك نبرد است.پس از پايان جنگ، شما از آنچه در آغاز جنگ بوديد کمي کمتر خواهيد شد.

 

آيا به طور مشخص داستانی بود که موقع نوشتن نغمه آتش و يخ از آن کمک بگيريد؟

به‌طور دقيق نه، ولي واضح است که من روی شانه غول‌ها ايستاده‌ام. منظورم اين است که کلي فانتزی‌نويس و داستان‌نويس تاريخي قبل از من بوده‌اند و من نغمه آتش و يخ را روی بنايي که آن‌ها ساخته‌اند استوار کرده‌ام. بله، من از اين نويسندگان بزرگ الهام گرفته‌ام اما باز هم مي‌گويم که قصدم تعريف کردن داستان خودم بود. داستاني که خاص من بود و فقط من مي‌توانستم تعريفش کنم. البته بايد به مجموعه‌اي اشاره کنم که قرار است به زودي در بريتانيا تجديد چاپ شود. مجموعه‌ای هفت جلدی با نام «پادشاهان نفرین شده»توسط موريس درون فرانسوی نوشته شده كه ۶ جلد آن به انگليسي ترجمه و توسط انتشارات «هارپر کالينز» چاپ شده است ولي پيدا کردن اين مجموعه کار سختي محسوب‌ مي‌شود. اين کار به کتاب‌هاي من از جهتي شباهت دارد.

 

من جايی خوانده‌ام كه «وستروس» برداشتی است از بريتانيای قرون وسطی. سوال اينجاست که آيا چنين چيزي صحت دارد ياخير؟ و بعد اينکه مجموعه اين جزاير(وستروس) چه جذابيتی برای شما داشتند که تصميم گرفتيد داستان‌شان را تعريف کنيد؟

وستروس ، بيشتر از هر چيز ديگری به بريتانيای قرون وسطی شباهت دارد. از نظر جغرافيايي وستروس به‌طور قابل توجهي يادآور لندن است. به تاریخ علاقه دارم اما آنچه داستانم بیش از هر برهه زمانی دیگری به‌آن شبیه است، «جنگ گل‌های رز» در بریتانیاست.

 

«گلین» بازیگر نقش «پیتر بیلیش» :شخصیت من از اپیزود چهارم آماده مرگ بود

 بعد از مصاحبه با «لیام کانینگهام» بازیگر نقش «سرداوس»، این‌بار نوبت به مصاحبه‌ای دیگر از سوی پایگاه خبری «ورایتی» رسیده است. این رسانه سینمایی در مصاحبه جدید خود، سراغ بازیگر شخصیت «پیتر بیلیش» یعنی :«آیدن گیلن» رفته ، این بازیگر که سابقه طولانی حضور در فیلم و سریال‌های گوناگون را دارد یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های سریال تا به اینجای کار محسوب می شد.اما اپیزود نهایی فصل هفتم سریال، ایستگاه نهایی قطار زندگانی این شخصیت در وستروس به حساب می آمد. به لطف شخصیت‌پردازی خوب این کاراکتر می توان او را یکی از ماندگار ترین چهره های دنیای تلویزیون به حساب آورد. همان‌گونه که در اپیزود نهایی فصل هفت مشاهده کردید، این شخصیت توسط «آریا استارک» کشته‌شد. این بازیگر با اینکه سال های بسیار در تلویزیون حضور داشته ولی همیشه سعی کرده از حواشی دور بماند و مصاحبه های بسیار کمی از او در فضای رسانه ای موجود است. گيلن سعی می کند تا حرف هایش را با ایفای نقش بسیار خوب خود به نمایش بگذارد، در نتیجه اگر احساس کردید پاسخ هایش به سوال ها کوتاه هستند، تعجب نکنید چرا که بازیگر کم حرفی است.

 

نخستین بار، کارگردان‌های سریال (بنیاف و وایس) چه زمانی به شما در این رابطه گفتند؟

این دو شخص، عادتی به تماس تلفنی یا ملاقات حضوری با بازیگران ندارند و ممکن است هر ۶ سال یک بار به شما زنگ بزنند. نخستین بار بازیگر نقش «روس بولتون» یعنی «مایکل مک الهاتون» بود که به من اطلاع داد کارگردان های سریال، قصد گفتن چیزی به من را دارند. با خودم اندیشیدم که اگر با آن ها تماس بگیرم دیر یا زود اتفاقی برای شخصیتم در سریال خواهد افتاد. تماس گرفتم وفكر كردم که چه احساسی ممکن است به این قضیه داشته باشم. از آنجایی که سریال برای سال‌های طولانی به‌عنوان بخش مهمی از زندگی‌تان به حساب می آید، دقیق نمی‌دانستم اگر از آن خارج شوم چه آینده‌ای در انتظارم است. بدون سریال چه احساسی دارم؟ احساس می کنم یک چیز مهم زندگی ام را از دست داده ام. کمی احساس کرخت شدگی به من دست داد.

 

نگران شخصیت‌تان در سریال و آینده شغلی‌تان می شوید؟

مرگ «پيتر بيليش» در سریال، باعث شد بار دیگر به گذشته و حجم تلاش‌هایی که برای شخصیتم كردم فکر کنم. در هفت سالی که سپری شد تلاش های بسیاری برای نقشی که بازی می کردم داشتم.

 

کارگردان های سریال وقتی قصد مطلع کردن شما را داشتند از راه شوخی به شما گفتند یا رک و راست؟

جوک و شوخی ای در کار نبود. آن ها به من «رودخانه‌ای از خون» وعده دادند و خب اگر منصفانه بنگریم، اتفاقی که برایم افتاد شبیه رودخانه ای از خون نبود ، ولی با این حال قول داده بودند که مرگ به یاد ماندنی‌تری نسبت به شخصیت «روس بولتون» داشته باشم. اینکه در اپیزود نهایی یک فصل از دور خارج شوم، بسیار بهتر است از اینکه در اپیزود دوم فصل مرا بکشند. شخصیت من زمانی کشته شد که جهان فکر می کرد پیتر بیلیش، عضو جدا نشدنی دنیای وستروس و سریال است. برای من تعداد اپیزودهایی که در سریال حضور داشتم مهم نبودند، دوست داشتم همان تعدادی که بازی می کنم بهترین بازیگری ام را به نمایش بگذارم که خب از نتیجه کار راضی ام. خوشحالم از اینکه داستان قابل قبولی برای ارائه در سریال داشتم.

 

طرح لیتل فینگر برای دشمن کردن خواهران‌استارك با یکدیگر، کمی ریسکی به نظر می‌آمد. در این باره توضیح دهید.

لیتل فینگر به دقت نقشه های خود را پیاده سازی می‌کرد. تفاوت اصلی کارش با دفعات قبل این بود که طرح احتمالی‌اش ریسک بالاتری داشت. آتشی که او سعی در شعله ور ساختنش مي‌كرد ، هر لحظه ممکن بود دامن‌گیر خودش شود ولی به نظرم از این نقشه لذت می برد. نقشه‌های او هرگز امنیت کاملی برایش در پی نداشتند ولی او به قمار کردن زندگی اش، برای رسیدن به بهترین‌ها عادت داشت.

 

واکنش شما بعد از دیدن فیلمنامه نهایی چه بود؟

انتظار هر چیزی را داشتم. حدس می زدم که پایان کارم رسیده باشد.

 

ولی به گمانم مطلع نبودید که چگونه قرار است کشته شوید؛درست می گویم؟

راستش را بخواهید در سال ۲۰۱۵ با یکی از مجله‌های خبری مصاحبه‌ای داشتم و به آن‌ها گفتم که به احتمال زیاد ضربه نهایی را «آریا استارک» به من می‌زند چراكه زمزمه‌هایش را از کارگردانان شنیده بودم. وقتی سکانس دادگاهی آریا استارک را فیلمبرداری می‌کردیم متوجه شدم که خنجر او در این سکانس کار مرا یک سره خواهد کرد و وقتم به پایان رسیده است.

 

شخصیت من در سریال از همان اپیزود چهارم ،خود را برای مرگ آماده کرده بود. برن‌استارک وقتی دیالوگ «آشوب یک نردبان است» را گفت، اشاره به همین موضوع داشت. بعد از این دیالوگ بود که فهمیدم کار هایی که در سریال به‌صورت خصوصی و در خفا انجام می‌دادم، چنانکه می پنداشتم خصوصی و پنهانی نبوده‌اند. خداحافظی بیلیش از سریال بسیار دراماتیک و احساسی بود. او از عشقی پرده برداری كرد که سال‌ها در سینه‌اش نهفته بود. با این وجود، موقعیت تحقیرآمیزی برای شخصیتش بود.

 

آهنگساز «بازی تاج و تخت»:توقع قطعه‌های بزرگ‌تر و باشکوه تری داریم

رامین جوادي، از ابتدای شروع این سریال به‌عنوان آهنگساز با گروه همکاری کرده است. او رویه خودش را در فصل‌های ۶ و هفت تغییر داده. موسیقی تیتراژ این سریال، به‌تنهایی یک قطعه بسیار گوشنواز است که اکنون در جهان طرفداران زیادی دارد و کسانی هم که هنوز سریال را ندیده‌اند، تیتراژ آن را شنیده و از آن لذت برده‌اند. به‌خصوص مخاطبان ایرانی که می دانند آهنگساز یکی از محبوب ترین سریال‌های جهان که پربیننده ترین سریال در سال‌های اخیر نيز محسوب می شود، یک جوان ایرانی است.

 

او در سال ۱۹۷۴ در دویسبورگ، آلمان متولد شد. پدرش مهاجري ایرانی و مادرش آلمانی است و در آمریکا به تحصیل در رشته موسیقی پرداخت. بعد از پایان تحصیلات، نوازندگی در یک گروه موسیقی در بوستن را شروع کرد. جوادی بیشتر به دليل دریافت بالاترین نمره جایزه«گرمی» برای فیلم مرد آهنین (۲۰۰۸) مارول و سری تلویزیونی محبوب« اچ‌بی‌او» تحت عنوان بازی تاج و تخت شهره است. از دیگر کارهای مشهورش می‌توان از حاشیه اقیانوس آرام، وارکرافت و سریال‌های تلویزیونی همچون فرار از زندان، مظنون و دنیای غرب اشاره کرد. جوادی همچنین برای مجموعه‌های تلویزیوني زیادی آهنگسازی کرده‌است.

 

ايشان در صحبت‌هایی کوتاه، درخصوص حضورش در صحنه های فیلمبرداری می گوید: «من تا آخر فیلمبرداری کارم رو شروع نمی‌کردم و در مراحل پس از تولید وارد می‌شدم اما در فصل ۶ و همین فصل هفت توانستم به صحنه بروم ، بازیگران را ببینم ، با آن ها ملاقات کنم و کارگردان ها و تهیه کنندگان «بنیوف» و «ویس» را نيز ببینم . این بسیار برای من الهام بخش بود».

 

این آهنگساز، فصل هفت را حاوی صحنه های احساسی زیبا و همچنین صحنه‌های اکشن توصیف و اضافه می کند: در این فصل صحنه های احساسی و زیبا و همچنین اکشن زیادی وجود خواهد داشت. اژدها يان حسابی بزرگ شده اند و من توانستم که در هر دو جهت احساسی و اکشن کارم را گسترش بدهم چون فصل هفت صحنه های بزرگ‌تری دارد و ما می‌توانیم توقع قطعه‌های بزرگ‌تر، باشکوه‌تر و با عوامل گسترش دهنده بیشتری را داشته باشیم. او همچنین در بخشی از سخنانش به قطعه ای که «اِد شیرن» در آن حضور دارد می گوید: من قطعه‌ای را طراحی کرده بودم که کمی شبیه به قطعه فصل سوم بود و متن آن را از کتاب نغمه آتش و یخ برداشتم، «اِد‌»قطعه را خواند و بسیار هم عالی بود.

 

تفاوت نویسنده بازی تاج و تخت با دیگران در چیست؟

مارتین نویسنده ای بی رحم است و همین رمز موفقیت اوست. در روایت مارتین از دنیای وستروس، هیچ‌کس در امان نیست. اصلی‌ترین شخصیت داستان می‌تواند مثل یک پشه له شود. پادشاهی قاتل و خونخوار می تواند سال‌ها حکومت کند و ککش هم نگزد. شخصیت‌های مثبت داستان می توانند به بدترین ها تبدیل شوند و در آخر، باز هم تاکید می‌کنم: هیچ‌کس در امان نخواهد بود.

 

اما ذکاوت مارتین در چیست؟ جرج آر. آر. مارتین روایتی بکر دارد. راوی در هر فصل کتاب سراغ یک شخصیت رفته و داستان را با او دنبال می کند. فصل اول لرد« ادارد استارک»، فصل دوم «کتلین استارک»، فصل سوم «تیریون لنیستر» و همین‌طور شخصیت‌های جدید که هر فصل می‌توانند داستانی جدید را دنبال کنند و خط داستان‌شان با دیگر شخصیت‌ها جدا یا یکی شود. به همین دلیل هم هست که نویسنده از کشتن هیچ شخصیتی ابا ندارد و می‌تواند داستانش را به کمک دیگر شخصیت ها جلو ببرد.

 

حال فکر کنید اگر« جی کی رولینگ»، نویسنده مجموعه کتاب‌های هری پاتر در کتاب سوم، شخصیت اصلی داستانش را می کشت چه می‌شد؟ داستان به‌طور كامل نیمه کاره می‌ماند و هیچ سرانجامی نمی‌شد برایش متصور بود. نغمه آتش و یخ، مربوط به شخص خاص و یک قهرمان نیست. خود سرزمین و اتفاقاتی که درونش می افتند هستند که اهمیت دارند. همان‌گونه که لرد« واریس»، ارباب نجواها، نیز چندین بار در طول داستان می‌گوید: «من به فرد خاصی وفادار نیستم، من به کشورم خدمت می‌کنم». بهترین کار را می کنی! شاید تنها دلیل زنده بودنت تا امروز نيز همین باشد! نغمه آتش و یخ، بارها به دلیل تصویرسازی‌های بی‌نقص و به تصویر کشیدن متفاوت جنبه‌های باطنی زنان و دین، ستایش شده است. این مجموعه کتاب، در کنار اینکه موضوعی فانتزی و تخیلی دارد اما هیچ کمبودی نسبت به آثار جدی و رئال دیگر در آن حس نمی‌شود. مناسبات سیاسی، سلسله مراتب و روابطی که بین شخصیت‌ها وجود دارد ،همگی بسیار واقعی و باورپذیر هستند.

 

این واقع گرا بودن تا جایی پیش می رود که مخاطب پا روی منطق خود گذاشته و باور می‌کند که اژدهایان، گرگ‌های غول پیکر و جادوپیشگی وجود دارند.همان‌طور که می‌دانید، مجموعه‌ای تلویزیونی نیز با اقتباس از کتاب‌هاي مارتین ساخته شده‌اند اما نغمه آتش‌ویخ را باید خواند. پیشنهادم این است که به هیچ‌عنوان خودتان را با دیدن سریال گول نزنید. درست است که مارتین در نگارش فیلمنامه سریال نیز مشارکت داشته اما به‌دلیل محدودیت‌های زمانی فیلم و سریال، دنیایی از اطلاعات و روابط و داستانک ها و حتی بسیاری از شخصیت‌های فرعی و اصلی از سریال حذف شده اند! شک نکنید تنها با خواندن مقدمه کتاب اول، مشتری پر و پا قرص کتاب‌های جرج آر. آر. مارتین می‌شوید و به سرعت سراغ فصل‌های بعد و کتاب‌های بعد می‌روید. توصیه من ابتدا خواندن کتاب و سپس دیدن سریال است.

 

 

 

 

ghanoondaily.ir
  • 14
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش