«بیمار بزرگ» فیلم مستقل پرفروش و موفق تابستان امسال، جذابترین، هوشمندانهترین و تاثیرگذارترین کمدی رمانتیک سالهای اخیر است و میتواند خون تازهای در رگهای دیگر تولیدات کمدی رمانتیک جاری کند. فقط یک مشکل وجود دارد، اینکه دیگر یک کمدی رمانتیک در کار نیست. همهشان ناپدید شدهاند، انگار که جایی در بهشت همه دور هم جمع شده باشند؛ البته هرچند وقت یکبار یک فیلم کم بودجه در این ژانر ساخته میشود، اما در دهه ۹۰، از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ و چند سال پس از آن هرچند ماه یک بار یا حداقل دو بار در فصل تابستان شاهد تقلیدی اسکروبالوار از کمدی رمانتیکهای قدیمی در سینما بودیم.
احتمالا هم کسی مثل ساندرا بولاک یا ریز ویترسپون، رنه زلوگر یا درو باریمور، جنیفر گارنر یا ماریزا تومی، کیت هادسن یا کاترین هیگل در آن بازی میکردند. پنج سال پیش، جنیفر لارنس وقتی ۲۲ ساله بود و تازه در مسیر ستاره شدن در سینما قدم گذاشته بود، در فیلمی بازی کرد که احتمالا هنریترین کمدی رمانتیک دوران خودش بود- «دفترچه امیدبخش»- اما پس از آن جنیفر لارنس هم دیگر کمدی رمانتیک بازی نکرد. قطعا میتوانست؛ چون در آن دوران هر چیزی که میخواست را میتوانست بازی کند، اما لارنس هم که همیشه در انتخاب پروژههایش سختگیر و خوشسلیقه بود، احتمالا فهمیده بود که در دنیای کمدی رمانتیک چه میگذرد.
او هم پی برده بود که در سینما گزینههای بهتری برایش هست و نیازی به کلیشه شدن در یک ژانر تقلیدی دیگر از گلدی هان ندارد. با این احوالات به نظر میرسد انتخاب او درست بوده است. آن زمان که لارنس به سینما آمد، در ژانر کمدی رمانتیک، با استثنائاتی انگشتشمار، چیزی بیشتر از محصولات درجه دوی مزخرف تولید نمیشد. حتی اصطلاح کمدیرمانتیک هم انگار نوعی حالت شرمآور در خود داشت. کمدی رمانتیک فیلمی بود که میشد در جمع دوستانه هم تماشایش کرد، اما بهترین حالت این بود که تنهایی و در خلوت دیده شود تا شاید بتوان با کلیشه قهرمان زن همیشه گریان و به دنبال عشق آن، همذاتپنداری کرد. مثل هر ژانر دیگری که در بوته آزمایش زمان قرار گرفته، کمدیرمانتیک فرم یا مد نبود، یک مدل تجاری بود. این فیلمها ساخته میشدند چون در گیشه موفق بودند، اما این موفقیت معنی ویژهای داشت چراکه هالیوود در دوران پسا استودیویی، ژانر کمدی رمانتیک را وسیلهای میدید که با آن میتوان مخاطبان زن را به سینما کشاند.
«واندر وومن» فیلم ماجراجویانه ابرقهرمانی امسال هم که بهعنوان اثری که یک تنه نقش زن در فرهنگ عامه را عوض کرده، شناخته میشود، از بسیاری جهات یک کمدی رمانتیک است. بسیاری از منتقدان «واندروومن» را به درستی با «اسپلش» یکی از مهمترین کمدی رمانتیکهای دهه ۸۰ مقایسه کردند. حالا سوال اینجاست که چه شد که این ژانر تا این اندازه کمرنگ شد؟ «بیمار بزرگ» درواقع مثال نقض این باور است. «بیمار بزرگ» به یادمان آورد که کمدی رمانتیک اگر کمی شانس بیاورد میتواند به عرصه بازگردد. زیبایی منحصربهفرد «بیمار بزرگ» در این است که فیلمی زنده، شاداب و در عین سرگرمکننده بودن، هوشمندانه است. فیلمی که به عمق تضادهای دورانی میرود که روابط بینافرهنگی در آن اتفاقی غیرعادی نیست.
قصه یک کمدین پاکستانی در آمریکا که عاشق دختری میشود که به کما میرود. قصهای که درواقع جنگ میان آنچه دوست داری و آنچه ارزشمند است را تصویر میکند. از این دست کمدی رمانتیکهای جذاب و تاثیرگذار در تاریخ سینما وجود دارد: «آنی هال»، «چه خبر دکتر جون؟» و «ساقدوشها»، هر فیلمی که کاترین هیپبورن و اسپنسر تریسی با هم در آن بازی کردهاند و البته ناگفته نماند، فیلمی که به جرئت میتوان گفت بهترین کمدی رمانتیک دهه ۹۰ بود: «عروسی بهترین دوستم.» اما کمدی رمانتیکهایی در حد و اندازه این نمونهها، بسیار نایاباند، تا جایی که خیل عظیم قهرمانان زن بیمایه و تکراری بالاخره موفق شدند این ژانر را از پا درآورند؛ البته که کمدی رمانتیک هنوز هم در گیشه جادو میکند اما همه میدانند که دیگر رمقی برایش نمانده است. شاید حتی بگویید کمدی رمانتیک دوران ما، فیلم نیست، سریال «دختران» لنا دانهام است، اما من هنوز معتقدم کیفیتی جادویی در این فرم سینمایی نهفته است و «بیمار بزرگ» بهخوبی نشان میدهد چطور باید آن را زنده کرد. هزاران دلیل هست که چرا کمدیرمانتیک در سینما کمرنگ شد، اما درعینحال برای نابود شدنش هیچ دلیلی کافی نیست چراکه کمدی رمانتیک درباره چیزهایی است که از بین نرفتهاند.
- 19
- 2