چه چیز خاص تر از اینکه هیچ مرزی وجود نداشته باشه و برای تلاش انسان نیز نباید هیچ مرزی وجود داشته باشه، همگی ما متفاوت هستیم. هر چقدر زندگی سخت باشه ، همیشه کاری هست که بتونید انجام بدید و در آن موفق باشید تا زندگی هست امید هم هست.
(تئوری همه چیز) تلفیقی از یک فیلم زندگی نامه ای و درام است، در فیلم ما شرح داستان زندگی استیون هاوکینگ را میبینیم، بر مبنای کتاب :(سفر به ابدیت ،زندگی من با استیون) نوشته ی جین وایلد هاوکینگ، فیلم" جیمز مارش" با استفاده از عناصر درگیر کننده ی چهره ای چون هاوکینگ موفق شده مخاطب را با خودش و داستان فیلم درگیر کند استفاده از مثلث عشقی (جاناتان ،استیون ،جین)باعث شده عام ترین مخاطب سینما هم با مضمون درگیر کننده و ازلی و ابدی عشق و خیانت همراهی کند، وگرنه شرح زندگی استیون هاوکینگ و مصائب دراماتیک زندگی اش و پرداخت مسائل ثقیل علمی در پرده ی سینما نمی تواند جذابیت ایجاد کند.
تئوری فیلم معمولی میشد اگر که بازی ویژه ی ادی ردمین را نداشت ،ردمین که با شایستگی موفق به کسب اسکار بهترین بازیگر مرد سال شد در ساخته ی مارش به خوبی می درخشد، او برای اجرای این نقش مدتی از نزدیک با استیون هاوکینگ زندگی کرده است و همچنین با چند تن از مبتلایان بیماران ( ای ال اس) نشست و برخاست داشته است او به خوبی موفق می شود از زبان بدنش استفاده کند و واکنش های ناخودآگاهش را در براب محیط کنترل کند، از همین رو به درستی و بدون آنکه به ورطه ی اغراق بیفتد، نقش یک انسان مبتلا به این بیماری را ایفا می کند و این کمترین پاداش وزن کم کردن و کلاس رفتن های فشرده ی ردمین برای ایفای این نقش است .
فیلم از معدود فیلمهای زندگی نامه ای است که فقط بر چهره ی فرد اصلی داستان تمرکز ندارد، در پاره ای از بخش های فیلم حتی تمرکز بر کاراکتر جین بیشتر می شود و این نکته ی متمایز کننده فیلم با دیگر آثار زندگی نامه ای است. در فهرست فیلم های امسال فیلم زندگی نامه ای دیگری هم بود که با تمرکز روی شخصیت اصلی درام را پیش برده بود: (بازی تقلید)،اما در تئوری وجهه درام فیلم بر بعد علمی آن کاملن غلبه می کند و حتی در یک سوم پایانی فیلم شعارزده می شود ،اینکه انسان و زندگی تا امتداد امید ادامه دارد را مخاطب با نگاه به زندگی استیون در می یابد و نیازی به تاکید چند باره در انتهای فیلم نیست، هرچند مارش جسارت به خرج داده و چهره ای اسطوره ای و منزه از کاراکترش نساخته است.
او روایت گر یک چهره ی زمینی بوده و به همین دلیل تماشاگر می تواند بهتر با کاراکتر ارتباط برقرار کند،استیون ادامه ی زندگی اش را در دونوبت مدیون" جین" است، بار اول در سکانسی است که متوجه ی بیماری اش می شود و عشق جین او را به زندگی بر می گرداند و بار دوم سکانس موافقت جین برای زنده ماندن همسرش به قیمت لال شدنش است .
(تئوری همه چیز ) از جهات دیگری هم تازگی دارد ،فیلم در سکانس هایی که در دانشگاه می گذرد تصویری واقعی ونه نمایشی و مخاطب پسند از فضاهای طراز اول علمی دنیا نشان می دهد و در کنار آن به اندازه و تا حد امکان اطلاعات علمی را راجع به پیدایش جهان و نظریه های گوناگون در اختیار تماشاچی قرار می دهد ،(تئوری همه چیز) با تاکید بر مساله ی "زمان" و با بازی های تصویری نمادینی که در سکانس لباس پوشیدن استیون و تلاقی نگاهش با شعله های آتش و یا سکانس حل شدن شکر در فنجان قهوه دارد، استاندارد مورد قبولی در فیلمبرداری و کارگردانی دارد ،فیلم در خلال رابطه ی استیون و جین که به خوبی و باجزییات پرداخت شده است، گریزی هم به مساله ی مذهب و اعتقاد می زند و با در کنار هم قرار دادن تضاد فکری مابین جین و استیون مخاطب را به تفکر در مورد این مساله وادار می کند ،اما نکته ی خاص داستان را می توان امید و ایستادگی هاوکینگ دانست کارگردان باتاکید بر استقامت هاوکینگ به نوعی مساله ی امید را پر رنگ می کند.
هاوکینگ که دچار اختلال عصبی و نخاطی شده است رفته رفته تمام بدنش را از دست رفته می بیند و به گفته ی پزشکان تنها دو سال مهلت زندگی دارد، اما بدون آنکه از ایده آل های ذهنی اش دست بکشد به مسیر خودش ادامه می دهد و البته این ادامه ی مسیر با از خودگذشتگی همسرش همراه می شود،جالب است بدانید هاوکینگ ۵۰ سال بعد از قطع امید پزشکان به زندگی خود ادامه داده است کارگردان از این لحاظ که هاوکینگ در جامعه ی رسانه ای غرب در حد و اندازه ی یک سلبریتی شناخته شد است، به خودی خود و با انتخاب چنین سوژه ای مخاطب را به دنبال خودش می کشاند و وقتی که نتیجه کار با چند نمای کارت پستالی نظیر عشقبازی هاوکینگ و جین بر روی پل با بک گراندی دیدنی و یا سکانس آتش بازی در آسمان و دوربینی که از پشت بر حضور این زوج تاکید دارد همراه می شود، دیدنی تر و خواستنی تر می شود .
در فیلم( تئوری همه چیز) کارگردان با اشاراتی که به نظریه ی بیگ بنگ و انبساط جهان و تاکید بر عنصر زمان دارد و پس از شرح ناتوانایی های هاوکینگ وچگونگی موفقیت او، درواقع متوجه می شویم در تمام دقایق فیلم" خواستن و توانستن" انسان را مشاهده کرده ایم،مارش با اشارات علمی و فلسفی ضمن اینکه بر کوچکی و ناچیز بودن انسان در جهان هستی تاکید می کند از جهت دیگر با نمایش اراده ی آدمی یادآور می شود که تمام نیروها طبیعی ذیل نیروی ارادی انسان قرار می گیرند .
ایمان عبدلی
- 10
- 4