جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۴۳ - ۰۴ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۱۰۰۷
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به فیلم «The Predator»؛ چهارمین غارتگر سینما

فیلم The Predator,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم The Predator تلاش دوباره‌ای‌است برای احیای کاراکتر غارتگر که از سال ۱۹۸۷ با نخستین فیلم این مجموعه پا به سینما گذاشت و از آن زمان تا به امروز دچار فراز و نشیب‌های زیادی شده است. اثر کنونی در حقیقت چهارمین دنباله این سری حساب شده و می‌توان به آن نام غارتگر چهار را نهاد چرا که فیلم برخلاف تصورات اولیه، یک ریبوت یا همان بازسازی کامل نیست.

 

نخستین فیلم غارتگر با حضور آرنولدشوارتزنگر در نقش یک کماندوی قهار و بزن بهادر ساخته شد و توانست با قرار دادن موجودی وحشتناک با خوی حیوانی به اسم غارتگر در برابر ارتشی از کماندوها، یک فیلم اکشن ناب بسازد که رنگ و بوی علمی-تخیلی هم به خود بگیرد چرا که موجود خونخوار داستان در حقیقت یک موجود فضایی از نژاد دیگری بود.

 

موفقیت فیلم اول هم در گروی بودجه پایین آن (۱۵ میلیون دلار) بود و هم به قول خودآرنولد که نقش اصلی فیلم را برعهده داشت، قطر بازوی بازیگران فیلم. فیلم در حقیقت به نوعی بود با این تفاوت که خشونت و شوخی‌های رکیک در آن موج می‌زد و نقش منفی ماجرا هیولایی بی شاخ و دم بود. این هیولای بی شاخ و دم به عنوان غارتگر در سینما شناخته شد و توانست به سرعت پای خود را در دنیاهای کمیک و گیم هم باز کند و تبدیل به کاراکتری محبوب شود.

 

فیلم غارتگر دو، سه سال بعد ساخته شد و با وجود اعطای بودجه بیشتر به روند ساخت آن، با فروشی حدودا نصف فیلم اول روبه‌رو شد و نقدهای بسیار منفی هم به خود گرفت و در حقیقت شکستی کامل محسوب شد.

 

در فیلم دوم دیگر خبری از آرنولد نبود (او به خاطر خواستن دستمزد بالا از فیلم کنار گذاشته شده بود) و تغییراتی هم در طراحی غارتگر به کار رفته بود که طرفداران به آن واکنش‌های ضد و نقیض داشتند. منتقدان آن سال‌ها فیلم را به نوعی ترکیبی از روبوکاپ و بلیدرانر آن روزگار دانستند و عموما نمره متوسطی به فیلم دادند و آن را نکوهش کردند.

 

بیش از ۱۰ سال خبری از غارتگر لااقل در پرده سینماها نبود و این کاراکتر در مدیوم‌های دیگری چون کمیک و دنیای بازی جولان می‌داد. ناشر معروف کمیک حق و حقوق کتاب‌های مصور اینفرنچایز را خریده بود و از آنجا که حق و حقوق کمیک‌ها هم با همین ناشر بود، جرقه‌ای در ذهن نویسندگان خلاق این مجموعه همچون رندلیاسترادلی زده شد و با ترکیب این دو کاراکتر در اوایل دهه نود میلادی،کمیک بوکی به نام بیگانه علیه غارتگر راهی بازار شد.

 

ادامه راه این سری در صنعت بازی‌های ویديویی رقم خورد و چندین بازی به همین نام عرضه شد و در نهایت در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ دو اثر سینمایی با همین نام نیز ساخته و روانه پرده سینماها شد و همین دو اثر تجدید دیداری با غارتگر در پرده نقره ای شد.

 

در نهایت در سال ۲۰۱۰ فیلم سوم با نام غارتگران ساخته شد که از هر نظر یک شکست و فاجعه تمام عیار برای سری بود و طرفداران دوست دارند هر چه سریع‌تر آن را فراموش کنند، حالا آن‌ها هشت سال انتظار کشیدند تا شخصیت محبوب‌شان دوباره به سینماها بیاید و چنگک‌های برنده‌اش را دوباره در فیلم بر تن قربانیان فرو کند و باید دید که کارگردان جدید (شینبلک) که استعداد نویسندگی هم در خود دارد (او فیلمنامه آثاری چون اسلحه مرگبار دو را به نگارش در آورده است) با اینفرنچایز چه کرده است.

 

در سال ۲۰۰۵ و بعد از ساخته شدن فیلم اول بیگانه علیه غارتگر، زمینه‌هایی برای حضور دوباره غارتگر برای طرفداران فراهم شده بود ولی از آنجا که هنوز استودیوهای فیلمسازی به موفقیت صد در صدی فیلم امیدوار نبودند، یک بازی ویديویی بر اساس این شخصیت ساخته شد که در زمان عرضه خود بازخوردهای ضد و نقیضی به همراه داشت.

 

این اثر در سبک جهان باز عرضه شده بود و گیمر در نقش غارتگر به ماموریت‌هایی می‌پرداخت و تجهیزات خاص این موجود فضایی را نیز در مراحل به همراه داشت. حتی بازی این اثر نیزمولفه‌های همیشگی فرنچایز را رعایت کرده بود و بسیاربسیار خشن بود.

 

این فیلم داستان عده‌ای سرباز با مشکلات روانی را روایت می‌کند که در حین بازگشت به کمپ‌شان هستند و در نیمه راه با حمله یک سری موجود فضایی روبه‌رو می‌شوند. یکی از آن‌ها به اسم کویین مکنا (با بازی بویدهولبروک ) می‌تواند قطعه‌ای از تجهیزات این قاتل فضایی را دزدیده و زره آن را هم در یک پکیج برباید. او قبل از دستگیر شدنش توسط نیروهای پلیس، زره را به خانه‌اش پست می‌کند و بعد از دستگیری هم نیروهای امنیتی حرف‌های او را چندان باور نمی‌کنند و تصمیم می‌گیرند که مکنا و چند سرباز مشکل دار دیگر را دوباره به یک مرکز درمانی بفرستند.

 

ازآن‌سو مشخص می‌شود که قاتل فضایی توسط نیروهای مخفی دستگیر شده و در یک پژوهشگاه سری نگهداری می‌شود و دانشمندان این مرکز مشغول تحقیق و تفحص روی او هستند. زنی به نام کیسی برکت (با بازی الیویا مان) از سوی مرکز فراخوانده می‌شود تا به تحقیقات تیم کمک کند. در همین حین زره‌ها نیز به منزل مکنا رسیده و پسربچه دارای اوتیسم آن‌ها را برداشته و به خاطر موهبتی که از همین بیماری‌اش دارد می‌تواند تا حد زیادی به ترجمه زبان عجیب و غریب غارتگرها دست پیدا کند.

 

موجود فضایی اما در آزمایشگاه از خواب خوش برخاسته و با علم بر اینکه زره و تجهیزاتش دزدیده شده تصمیم می‌گیرد آن‌ها را بازپس گیرد. او شروع به قلع و قمع دانشمندان می‌کند و مکنا و سربازان دیگر با شنیدن این خبر و البته همراهی کیسی تصمیم می‌گیرند تا قبل از غارتگر به پسر مکنا برسند و جان او را نجات دهند و صد البته از پیشروی این موجود فضایی آدمکش در سیاره جلوگیری کنند، موجودی که به آن لقب غارتگر داده شده است.

 

این اثر فیلمنامه قوی و مستحکم و نابی ندارد و از همه لحاظ قافیه را در این بخش باخته است؛ نه شخصیت پردازی درست و درمانی برای کاراکترهای جدید فیلم انجام شده و نه به غارتگر داخل فیلم و اهداف و پیشینه او پرداخته شده است. فیلم صرفا رویارویی چندین کماندو و یک دانشمند با این خونخواران فضایی است و حالا که فیلمنامه‌ای شسته رفته را در بطن خود ندارد، باید دید که در بقیه بخش‌ها چه کرده است.

 

صحنه‌های اکشن که از مولفه اصلی اینفرنچایز به حساب می‌آیند با خشونت لایزال همراه هستند تا عطش چندین و چند ساله طرفداران این موجود وحشی را فرو بخواباند. غارتگر به قول دکتر کیسی خود فیلم، کشتن آدم‌ها را چیزی شبیه به ورزش می‌داند و از تکه پاره کردن آن‌ها هیچ ابایی ندارد. در جای جای فیلم شاهد لت و پار شدن و مثله کردن آدم ها توسط غارتگر هستیم و در نهایت باید گفت که صحنه‌های اکشن خاص و نابی برای فیلم طراحی نشده اما کارگردان احتمالا بتواند در کنار این خشونت بی حد و مرز، عده‌ای را میخکوب سکانس‌های فیلم خود کند.

 

این اثر، اشارات زیادی به گذشته این سری دارد، مثلا فیلم نخست این سری در ابتدا قرار بود نام شکارچی را یدک بکشد ولی به علت تشابه اسمی با فیلمی در همان سال‌ها، استودیو نام کاراکتر و سری خود را به کلی عوض کرد. ماهیت شکارچی بودن غارتگر اما برای کسی محرز نیست و به این موضوع بارها در طول فیلم اشاره می‌شود.

 

جدا از این مساله، فیلم همانند اثر کلاسیک خود پر از دیالوگ‌ها و شوخی‌های جنسی و تاریک است و نمونه این‌گونه شوخی‌ها را در کمتر فیلمی می‌توان دید چرا که بسیاری از آن‌ها عملا توهین به حساب می‌آید و هالیوود از گفتن آن‌ها در فیلم‌هایش حذر می‌کند اما شینبلک بی ‌پروا این دیالوگ‌ها را در فیلم خود جاری ساخته و لحن فیلم را یک لحن شوخ عجیب و غریب (شاید بتوان به زور به آن گفت طنز از نوع گروتسک یا همان طنز سیاه) تبدیل کرده است.بازیگران اما به واسطه شخصیت پردازی بسیار کاغذی و بدی که برای آن‌ها صورت گرفته، کاراکترهایی کاملا فراموش شدنی را در پرده سینما خلق می‌کنند که فداکاری‌های‌شان بیشتر از آنکه برای تماشاگر منقلب کننده باشد، احمقانه است. غارتگرهای فیلم به دلیل جلوه‌های ویژه و دستاوردهای جدید سینمایی نسبت به سال‌ها پیش طبیعی‌تر و البته مهیب‌تر ساخته شده‌اند ولی متاسفانه شبیه به سگ‌هایی هستند که در طول صحنه رها شده و ماموریت‌شان کشتار است و بس.

 

کارگردان هیچ تلاشی برای زمینه سازی این موجودات نمی‌کند و شاید بتوان گفت این عمل را از قصد انجام داده تا به غارتگرهای کلاسیک بیشتر شبیه باشد، ولی امروز بعد از ساخت این همه اثر و نوشته شدن کتاب های زیاد درباره این نژاد کذایی، به نظر می‌رسد روح دادن به کالبد هیولاصفت غارتگر کار چندان سختی نباشد؛ کارگردان اما ریسک این کار را نکرده و فیلمی ساخته که دقیقا باب میل طرفداران قدیمی این اثر باشد: اکشن-کمدی خشن با لیترلیتر خون و بدون ذره‌ای منطق و ژست علمی- تخیلی به خود گرفتن.

 

به طور کل اما این اثر بازگشت شکوهمندانه‌ای برای سری غارتگر در این روز و روزگار که با آثار درخشانی در سینمای هالیوودی و همین ژانر روبه‌رو هستیم نیست و بازهم از دوست و رقیب دیرینه خود یعنی بیگانه جا می‌ماند (سری بیگانه با فیلم‌های پرومتئوس به مراتب بهتر احیا شدند و موفق آمیز بودند) ولیکن بودجه ۸۸ میلیون دلاری آن احتمالا باعث شود که فیلم به سوددهی برسد، گرچه با توجه به فروش نه چندان موفق آن در روزهای اول به این ادعا هم چندان صد درصد استناد کرد.

 

آرش پارساپور

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش