«همه میدانند» فیلم جدید اصغر فرهادی با کیفیت خوب و زیرنویس روان وارد فضای مجازی شد و برخلاف آثار قبلیاش صفبندی گستردهای از مخالف و موافق را پیش روی خودش دید. البته همه فیلمهای فرهادی پرحرفوحدیث بودند منتها طیف موافق چربش زیادی برمخالفان داشت. اما این بار خیلیها فیلم را ناموفق میدانند. واقعیت این است که او فیلم ساز جریانسازی در سینمای ایران محسوب میشود. دنیای فیلمهای او شکل تازهای از مناسبات اجتماعی به خصوص طبقه متوسط را وارد سینما کرد که هم حرفهای جدی داشت هم میتوانست مخاطب داخلی را در کنار داور جشنواره خارجی به یک اندازه همراه کند. فرهادی با هرکدام از فیلمهایش ثابت کرد سر نترسی دارد و دنبال تجربههای متفاوت است. فرهادی و فیلم تازهاش را نباید فقط در ادامه مسیر فیلم سازی اسکاری و با تمام کارنامه وی مقایسه کنیم، بلکه باید اثر را مستقل از نام فیلم ساز بررسی کنیم تا بفهمیم واقعاً فرهادی در تجربه جدیدش ناموفق بوده یا نه؟
چرا با تجربه جدیدی از فرهادی مواجه ایم؟
«همه میدانند» داستان مواجهه یک خانواده اسپانیایی با مشکلی است که برای یکی از اعضا پیش میآید. اعضای خانوادهای که برای عروسی در روستایی دور هم جمع شدهاند، حالا باید با بحرانی که رقم میخورد روی دیگری از رازها، نگرانیها، فداکاریها و تعاملات خود را نشان دهند. سینمای فرهادی که بعد از دو تجربه مهجور با «چهارشنبه سوری» اوج گرفت، به رغم قلابهای جالبی که به ذهن و روان مخاطب میانداخت، به واسطه مضامین اش نوعی تلخی و نبود طراوت در اتمسفر کلی فیلم، به خصوص روایت و داستان داشت اما فرهادی با ساختن اثری در اسپانیا نشان داد جسارت جالبی برای تجربههای دشوار دارد و میتواند سکانسهای نفسگیر و پر از دیالوگهای پینگپنگیاش را بشکند و فیلمی گرم و گیراتر از آثار قبل بسازد که متناسب با فرهنگ مردم اسپانیاست. فیلمی که هشدارها و چالشهایش، مخاطب عمومیتر را مثل آثار قبلی فرهادی اذیت نمیکند. به نوعی میتوان این فیلم را شروع عامهپسندتر شدن سینمای مردی دانست که در فیلمهایش همزمان راوی مناسبات اجتماعی آدمها و کشمکشهای درونی آنهاست.
چرا فیلم تجربهای موفق است؟
همیشه اولینها بهتر در ذهن مخاطب باقی میمانند. برای همین وقتی یک فیلم ساز مؤلف، مسیری را شروع میکند، جریانسازی او با آثار اولش شکل می گیرد و در خاطرهها میماند و به همین دلیل عرصه برای ادامه کار و تکرار موفقیت بر آن آدم تنگ میشود. «همه میدانند» با حضور درخشان سه غول سینمای جهان که به خصوص در آثار غیرانگلیسیزبان حضور موفق داشتهاند و فیلم نامهای که تا پایان مخاطب را همراه میکند و حتی یک نقطه عطف جالب هم دارد، در مجموع اثر موفقی است. برای آن که میزان این موفقیت را درک کنیم فیلم را با چند اثر اسکاری سالهای اخیر سینمای هالیوود مقایسه کنید: «لالا لند»، «مهتاب»، «شکل آب» و خیلی دیگر از نمونههای مشابه سالهای قبل به مراتب از «همه میدانند» ضعیفتر هستند. حتی در بین آثار فرهادی، اگر تجربههای اول مثل «رقص در غبار» و «شهر زیبا» را نادیده بگیریم، «همه میدانند» میتواند همقدوقواره «چهارشنبهسوری» و «فروشنده» و بالاتر از «گذشته» باشد. البته فرم این فیلم به واسطه بیبهره بودن از رئالیسم «پایان باز» متداول در آثار فرهادی، متفاوتتر از بقیه است و مبنای مقایسه این اثر با بقیه آثار این فیلم ساز کمی اشکال دارد. برای همین بهتر است به جای آن که بگوییم کدام فیلم فرهادی بهتر است، بگوییم از سبک کدام یک بیشتر لذت بردیم. حتی در مضامین هم مقایسه محتوای «همه میدانند» به واسطه اتمسفر و مخاطب هدف، با بقیه فیلمهای فرهادی با توجه به نیمنگاهی که او به مخاطب جهانی داشته، اشتباه است. فراموش نکنید وقتی فرهادی در اسپانیا فیلم ساخته، تلاش کرده تا راوی زندگی مردمی در نقطه دیگری از دنیا باشد، اما در «همه میدانند» مخاطب هیچ وقت حس نمیکند کارگردانی غیراسپانیایی توانسته این روایت جالب را با آن بازیهای تماشایی ارائه کند و همین موضوع یکی از موفقیتهای فیلم است که در نظر برخی منتقدان ضعف جلوه کرده چون انتظار داشتند فیلم جدید فرهادی فقط لوکیشن متفاوتی داشته باشد و از حسوحال همیشگی آثارش بهره ببرد.
چرا با یک شاهکار طرف نیستیم؟
فیلم، درامی است که تهمایههای جنایی دارد اما برای شاهکار تلقی شدن و ماندگاری، به عوامل دیگری نیاز دارد که سرآمد آنها فیلم نامهای قویتر است. در «همه میدانند» خبری از شوکهای پایانی سینمای فرهادی نیست، پرده اول و دوم و سوم کاملاً از هم تفکیک شدهاند و به کلاسیکترین شکل ممکن برای هرکدام یک نقطه پایان مشخص شده که فیلم نامه را تبدیل به اثری فاقد تجربهگرایی و خلاقیت یک فیلم ساز بزرگ و مؤلف میکند. از همه بدتر گرهگشایی پایانی فیلم است که چون مقدمات لازم را ندارد، چندان که باید به دل مخاطب نمینشیند. اما حتی با این اوصاف هم حجم نقدی که به اثر وارد میشود گویای این است که منتقدان ما فرض را بر این گذاشتهاند که فرهادی محکوم است در هر فیلم یک شاهکار تحویل سینمای جهان بدهد.
سیدمصطفی صابری
- 16
- 3