یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
۱۵:۴۹ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۱۶۱۱
موسیقی

در بدرقه‌ پیکر برادر حسین علیزاده چه گذشت؟

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,بدرقه‌ پیکر برادر حسین علیزاده
مراسم بدرقه‌ی پیکر حسن علیزاده از اهالی سینما و برادر حسین علیزاده (هنرمند عرصه موسیقی) با سخنرانی هنرمندان سینما برگزار شد.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده، در ابتدای این مراسم که ۱۸ بهمن ماه در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، محمود کلاری مدیر فیلمبرداری سینمای ایران گفت: حرف زدن هنگام بدرقه رفیق ۴۰ ساله سخت و دردناک است. نمی‌دانم چه می‌شود گفت؛ من او را از سینمای آزاد می‌شناسم. اوایل دهه ۵۰ فیلمی ۶ دقیقه‌ای ساختم که احمد امینی فیلمبرداری کرده بود، حسن آن را تدوین و صداگذاری کرد، این آغاز آشنایی من با حسن بود.

وی ادامه داد: اگر بخواهم در یک جمله خلاصه بگویم، حسن بسیار منحصر به فرد بود.

 

شاید روایت معروف شبیه هیچ کس نبود را باید درباره حسن به کار برد. او دوستان اندکی داشت که همه مربوط به همان دوران دهه ۵۰ می‌شدند و در این مدت با همان دوستان باقی ماند.

 

این فیلمبردار سینما افزود: حسن به شکل غریبی با دنیای شخصی و تنهایی‌هایش مانوس بود. روح لطیف و بی‌نهایت شکننده‌اش همراه با شرم و حیایی که خودش می‌گفت این حیای عمیق لعنتی عجیب و مثال زدنی بود. روح لطیفش او را در مواجهه با محیط پیرامون به شدت میآزرد. او هرگز نخواست مانند بقیه با اتفاقات مرسوم دنیای پیرامون کنار بیاید، او اساسا اهل این سرزمین نبود.

 

کلاری با اشاره به علاقه حسن علیزاده نسبت به سینما تصریح کرد: گویا هیچ چیز جز سینما به دنیای خصوصی حسن راه نداشت. او عاشق فیلم دیدن بود و شاید از همین رو عالم و متخصص این هنر بود. از پاریس که برگشته بود به او گفتم وقت آن است که فیلمت را بسازی و او گفت من عاشق سینما هستم اما نمی‌خواهم با آن ازدواج کنم.

وی در پایان خطاب به یار دیرینه‌اش گفت: می‌دانم از این گونه برنامه‌ها خوشت نمی‌آمد. فاصله زیادی نمانده که باز هم همدیگر را ببینیم و باز هم از فیلم و سینما حرف بزنیم اما تا آن زمان خیلی دلم برایت تنگ می‌شود.

 

در ادامه این مراسم عباس یاری از نویسندگان مجله «فیلم» ضمن تسلیت به خانواده حسن علیزاده عنوان کرد: وقتی خبر رفتن حسن را شنیدم گویا پتکی به سرم کوبیده شد و دو روز بیمار شدم. نه به این دلیل که حسن یار قدیمی من بود بلکه احساس می‌کنم او با ظاهر تلخی که داشت رفیق گرمابه و گلستان نداشت و زندگی‌اش در تنهایی سپری می‌شد. همه آن‌هایی که او را می‌شناسند، می‌دانند که او یکی از شیرین‌ترین و طنازترین افرادی بود که در این دیار زندگی می‌کرد.

 

وی با اشاره به دوره همکاری‌اش با حسن علیزاده در شبکه دو سیما یادآور شد: ما هر دو عضو گروه دوربین شبکه دو بودیم اما هیچ کدام حس کارمندی نداشتیم. من در تمام طول زندگی‌ام با هیچ کس به اندازه حسن علیزاده نخندیدم. به قدری این آدم شیرین و با شخصیت بود که می‌توان گفت او شهروندی درجه یک بود.

 

یاری در ادامه خاطره‌ای از حسن علیزاده تعریف کرد و گفت: او حاضر به خرید آپارتمان‌های کارمندی نشد و معتقد بود باید محل زندگی و آدم‌های اطرافت در زندگی شخصی را گلچین کنی.

 

وی همچنین درباره توانمندی علیزاده در ترجمه یادآور شد: من متن‌هایی را به او می‌دادم که برای انتشار در مجله فیلم به انگلیسی ترجمه کند. مترجمان خوبی که بتوانند فارسی را به خوبی به انگلیسی ترجمه کنند کمتر از انگشتان یک دست هستند. حسن در این زمینه استاد بود و فوق‌العاده حساسیت به خرج می داد. یک شخصیت فرهنگی ارزشمند از میان ما رفته است.

 

احمد امینی هم که از دوستان قدیمی این هنرمند بود به بیان آشنایی دیرینه‌اش با حسن علیزاده پرداخت و گفت: سال ۴۸ بود که سینمای آزاد در حال شکل‌گیری بود و من فیلمی ۴ دقیقه‌ای به نام «حادثه» ساختم که حسن در آن بازی کرد. خودش هم بدش نمی‌آمد در هر عرصه‌ای سرکی بکشد.

 

وی ادامه داد: اگر تشویق حسن نبود من به مدرسه تلویزیون و سینما نمی‌رفتم و مسیر زندگی‌ام جور دیگری به سینما نزدیک می‌شد. به خواست او هم بود که فیلمبرداری خواندم، می‌گفت با سرکلاس رفتن کارگردان نخواهی شد.

 

امینی با تاکید بر این که تا با حسن علیزاده معاشرت نمی‌کردید او را نمی‌شناختید، تصریح کرد: او با نگاه و خنده خاصی که داشت همه چیز را جز سینما به سخره می‌گرفت. در دفتر تلفن موبایل هم سن‌های ما شماره‌هایی هست که دیگر کسی جواب نمی‌دهد از جمله شهریار پارسی پور، ایرج کریمی و حالا حسن علیزاده.

 

در ادامه این مراسم سید محمد مهدی طباطبایی نژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی گفت: از طرف خودم و به نمایندگی از طرف همکارانم در مرکز فقدان دوست عزیزمان حسن علیزاده را به خانواده گرامی‌اش تسلیت می گویم. علیزاده برای من یادگاری‌های بسیاری به یادگار گذاشته است. مسوولیت شناسی، مهربانی و نجابت یادگارهایی است که هیچ یک از همکاران او در مرکز گسترش از یاد نخواهند برد.

 

وی افزود: هر کاری که در حوزه کار به او سپرده می‌شد به شایسته‌ترین شکل ممکن انجام می‌داد. دلسوزی و مشاوره او برای کار بی‌نظیر بود. در روایات معصومین آمده است که "اگر چهل گواه بر پاکی و نیکی کسی گواه دهند این سند ارزشمند او نزد خداوند خواهد بود." گمان نمی‌کنم کسی جز خوبی از علیزاده رفتاری دیده باشد. ما همکاران او گواهی می‌دهیم که جز خیر و خوبی از او ندیدیم. از خداوند برای او آمرزش جاودان طلب می‌کنیم.

بهمن فرمان آرا که معمولا در مراسم‌های این چنینی سخنرانی نمی‌کند هم پشت تریبون قرار گرفت و درباره شاگرد از دست رفته‌اش گفت: خبر مرگ حسن بسیار ناگوار بود چون حسن چهل و اندی سال پیش شاگرد من بود و ما همواره انتظار داریم شاگردانمان مانند فرزندانمان دیرتر از ما مرگ را تجربه کنند.

 

وی ادامه داد: تمامی خاطرات من از حسن خاطرات خوبی است. او فرد طنازی بود به شرطی که اجازه می‌داد به حریمش وارد شوید. حسن جزء شاگردان من بود که با او دوست شدم. او از زشتی‌های جهان شکایت نمی‌کرد. از لذات زندگی هم حرفی نمی‌زد. معمولا ساکت بود. او تنها کسی بود که زمانی که حسین آوازه‌ای نداشت مدام از او تعریف می‌کرد. عاشقش بود و خوشحال بود که او با استعدادی که دارد به مسیری که حقش است رسیده است. او در ذهن من همیشه زنده خواهد بود، او در کوچه زندگی آرام گم شد.

 

صفی یزدانیان؛ کارگردان «در دنیای تو ساعت چند است» که به دلیل حضور در یک پروژه سینمایی امکان حضور در این مراسم را نیافته بود با نگارش نامه‌ای با خانواده وی همدردی کرده بود. این نامه او توسط پانته آ پناهی‌ها قرائت شد.پس از خواندن آوازی توسط پوریا اخواص خواننده گروه هم آوایان،حسین علیزاده پشت تریبون قرار گرفت و گفت: تمام مطالب درباره حسن گفته شد. قطعا من که با فاصله سنی دو سال برادرش هستم خاطرات بسیاری از او دارم. آن که من را به دنیای هنر هدایت کرد حسن بود. حسن و حسین دو اسمی هستند که در فرهنگ و مذهب ما به دو شکل متفاوت به آن‌ها نگاه می‌شود. هرچند بگوییم امید، ناامیدی، سپید و سیاهی باید یادمان باشد که تمامی این مفاهیم در کنار یکدیگر معنا می‌یابند. اگر حسن در کنار من نبود من به این حد با وسواس به خودم نگاه نمی‌کردم. هر شکی که حسن در من ایجاد می‌کرد درس بزرگی برای من بود.

 

وی ادامه داد: برخلاف آن چه ممکن است فکر کنید که حسن مایوس یا ناامید بود باید بگویم من به عنوان برادرش این دید را ندارم و معتقدم او به امید طور دیگری نگاه می‌کرد. ما مکمل هم بودیم. همیشه کنار هم می‌نشستیم و از دو زاویه مختلف با هم بحث می‌کردیم. من درس عشق به هنر و وسواس نسبت به آن را از همان ابتدا از حسن آموختم. حسن همیشه دغدغه‌ای داشت و تنها خودش در این دغدغه‌ها مطرح نبود. او هیچ گاه راضی نمی‌شد و هربار کارهای من را می‌شنید، لذت می‌برد اما همیشه امایی داشت.

 

حسین علیزاده در ادامه ابراز خرسندی کرد: خوشحالم که این چهره نگران صداقت، انسانیت و عشق بالاخره آرام گرفت. آخرین بار که چهره اش را دیدم برعکس شما خوشحال شدم که او بالاخره آرام گرفت.

 

از هنرمندانی که در این مراسم حضور داشتند می‌توان به فاطمه معتمدآریا، حسن پورشیرازی، منوچهر شاهسواری، پانته آ پناهی‌ها، فرزین سیدی، فرهاد ورهرام، سعید سهیلی، رضا عسگرزاده، بهرنگ تنکابنی، کیوان فرزین، رادمان توکلی، سیاوش برهانی، محمد انشایی، محمدرضا فیاض، علی بوستان، پوریا اخواص،بردیا کیارس، شهرام صارمی، جهانشاه صارمی، سیروس جمالی،سیامک جهانگیری، بهداد بابایی، رامین صدیقی، کریستف رضاعی، علی اکبر شکارچی، مهدی آذر سینا، جواد بطحائی، محمود فرهمند ، محمد موسوی، علی ترابی، محمد سریر، حمیدرضا نوربخش، کیوان ساکت، افسانه جهانگیری، نازلی جهانگیری، هومان اسعدی، سعید رشتیان، محمد آفریده، مجتبی اقدامی، محمد مقدم، پیروز کلانتری، وحید موسائیان، ناهید رضایی می‌توان اشاره کرد.

 

حسن علیزاده فیلم‌ساز و منتقد فیلم، دوران دبیرستان خود را در مدارس دارالفنون و مروی گذراند و پس از اتمام این دوران وارد مدرسه عالی رادیو و تلویزیون شد.

 

وی سالها در رادیو و تلویزیون به عنوان کارگردان و فیلم‌بردار فعالیت داشت و از محضر استادانی چون بهمن فرمان آرا و پرویز کیمیاوی بهره گرفت.

 

حسن علیزاده بعد از اتمام تحصیلات خود در ایران برای تکمیل دانسته‌هایش به فرانسه و آمریکا، سفر و سالها در فرانسه زندگی کرد.

 

او پس از بازگشت به ایران فعالیت هنری خود را در زمینه دوبله فیلم آغاز و پی‌گرفت و سال‌ها با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی (سینما حقیقت) همکاری کرد.

 

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش