شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
۱۶:۲۴ - ۰۳ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۱۷۴
موسیقی

درباره لئونارد کوهن که سال گذشته در ٨٢ ‌سالگی درگذشت/ طرفداران بی‌شمار یا مخاطبان تأثیرگذار

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,لئونارد کوهن
امیر بهاری می‌گوید مردم ایران نهایتا سه آهنگ لئونارد کوهن را گوش داده‌اند و بعید است اغلب آن‌ها که حتی با این ترانه‌ها عاشقی کرده‌اند، به اندازه یک آلبوم کوهن گوش کرده باشند.

به گزارش خبرآنلاین، امیر بهاری در سالنامه «شرق» درباره لئونارد کوهن که سال گذشته در  ٨٢ ‌سالگی درگذشت نوشته است:

 

«مرگ لئونارد کوهن با همه غم و اندوهی که برای علاقه‌مندان موسیقی داشت (مخصوصا با توجه به این که دو آلبوم آخرش عالی از آب درآمدند) بهانه بُروز بحث‌های خوبی شد. مرگ کوهن این فضا را به وجود آورد تا تعدادی از روزنامه‌نگاران و اهل نظر کمی کنکاش کنند و درباره زوایای هنری مختلف او بنویسند و ترجمه کنند. من می‌خواهم در این نوشته «آخر سالی» سه نکته شاید مغفول‌مانده درباره او را کمی باز کنم.

 

اول این که او در کانتکست موسیقی پاپ یک موسیقی‌دان مؤلف بود، دوم این که بحث پاپیولار بودن کوهن در ایران بیشتر شبیه شوخی است و سوم این که او در پایان عمرش تعدادی از بهترین آثارش را ارائه داد و این مورد جالبی به ‌‌ویژه برای قیاس با هنرمندان ایرانی است.

 

هنرمند مؤلف در موسیقی پاپ (لطفا کلمات پاپ، پاپیولار و مردمی را در این نوشته ارزش‌گذاری منفی نکنید) با آن چه تاریخ کمتر از ٧٠‌ ساله این موسیقی به ما می‌دهد، اغلب کسی است که سانگ رایتر (songwriter) است؛ یعنی خودش می‌سراید، می‌سازد و خیلی اوقات می‌نوازد و می‌خواند. لئونارد کوهن در کنار آهنگ‌سازی و خوانندگی، ترانه‌سرا هم هست. او یک هنرمند مؤلف در موسیقی است. این که به واسطه پیشینه ادبی‌اش او را صرفا شاعری بدانیم که آهنگ‌ساز بدی هم نبود و به واسطه اشعار (ترانه‌هایش) در بستر موسیقی موفق بود کمی بی‌انصافی است. لئونارد کوهن از همان اولین تک‌آهنگش ،«سوزان» نشان داد در آهنگ‌سازی یا در واقع نوشتن یک ملودی جذاب که مخاطب را همراه کند، استعداد خوبی دارد و این از یک شاعر صرف برنمی‌آید. آلبوم اولش آن‌قدر قطعه خوب دارد که در بازنگری رسانه‌های تخصصی از آن به عنوان شاهکار یاد می‌شود. هنرمندان بسیاری ترانه‌های این آلبوم را بازخوانی کردند. خود ترانه «سوزان» در نظر‌سنجی سایت تخصصی پیچفورک به عنوان چهلمین ترانه تأثیرگذار دهه ١٩٦٠ میلادی انتخاب شد (دهه طلایی ٦٠). اصلا هیچ‌کدام از اين‌ها هم نبود، مخاطب خودش حی و حاضر است؛ وقتی پس از حدود ٥٠ سال همچنان شنیدنی است، دیگر ستاره، نقد و ... چه اهمیتی دارد؟

 

چه کسی می‌تواند تأثیرگذاری ملودی‌هایی همچون «من مرد توام»، «آینده»، «مرا تا انتهای عشق به رقص‌آر»، «بارونی مشهور آبی‌رنگ» و «این والس را بپذیر» را انکار کند؟ او یک ترانه‌ساز قهار بود و جالب این که برخلاف تصوری که ما در ایران داریم، به جز کشور کانادا، او جایگاهی که نزد منتقدان و هنرمندان داشت، در نزد عام مردم نداشت. درست که همان اولین قطعه‌اش هیت شد و آثارش همیشه با استقبال نسبی روبه‌رو شدند، ولی او هیچ‌گاه یک ستاره یا یک چهره بسیار سرشناس موسیقی پاپ نشد. تام ویتز، نیک کیو، بونو، هربی هنکاک و...

 

از علاقه‌مندانش هستند. آثارش هم بسیار بازخوانی یا بازنوازی شدند، اما او در فروش آلبوم‌هایش هیچ‌گاه حتی نزدیک سوپرگروه‌ها و سوپراستارها نشد. جمع آلبوم‌هایش به اندازه نصف یکی از آلبوم‌های پینک فلوید هم مخاطب نداشته است. ولی آن‌قدر جایگاه شامخی نزد منتقدان داشت که هر کتاب یا آلبومش با ده‌ها نقد و تحلیل تفصیلی مواجه شود. در ایران هم آن‌قدر که بر سر او بحث می‌شود، پاپیولار نیست. اگر بپذیریم موفقیت مردمی یک هنرمند به میزان طرفدار (فن) داشتن اوست و اگر این پیش‌فرض را هم بپذیریم که فن واقعی کسی است که اغلب آلبوم‌های هنرمند محبوبش را گوش داده و حداقل به اندازه یک کنسرت (حدود ١٥ آهنگ) از آهنگ‌های هنرمند محبوبش را دوست دارد؛ پس لئونارد کوهن طرفداران چندانی در ایران ندارد. مثل گروه ایگلز که تنها با ترانه «هتل کالیفرنیا» در ایران شهرت دارند و ٩٥ درصد آن‌ها که این ترانه هنوز در پلیرهای‌شان تکرار می‌شود، حتی یک آهنگ دیگر از این گروه گوش نکردند. لئونارد کوهن هم همین است.

 

نهایتا سه آهنگ دارد که در ایران مردم گوش دادند و بعید است اغلب آن‌ها که حتی با این ترانه‌ها عاشقی کردند، به اندازه یک آلبوم کوهن گوش کرده باشند. این موضوع در فرهنگ موسیقی ایران مستقلا نیاز به آسیب‌شناسی دارد. محمدرضا شجریان، خواننده برجسته موسیقی ایرانی را که اگر محبوب‌ترین نباشد، یکی از محبوب‌ترین هنرمندان زنده ایران است مردم تنها با «مرغ سحر» می‌شناسند. نهایتا تصنیف‌هایی مثل «سپیده»، «جان جهان» و «بارون» را هم بخش عمده‌ای از علاقه‌مندانش بشناسند. ولی تنها تصنیفی که همیشه در کنسرت‌های استاد درخواست می‌شود «مرغ سحر» است. واقعا این همه طرفدار صرفا او را دوست دارند یا آثارش را هم گوش کرده‌اند؟ متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه آن طرفدار وفاداری که مبنای علاقه‌اش به هنرمند صرفا آثار او باشد و به شکل پیگیر آثار هنرمند محبوبش را هم دنبال می‌کند، در ایران امروز کم پیدا می‌شود.

 

به جز هنرمندان موسیقی پاپ دهه ١٣٥٠ شمسی و نمونه‌های نادری مثل محسن چاووشی و حتی همایون شجریان، کمتر ستاره‌ای یا هنرمند محبوبی چه داخلی و چه خارجی در ایران این‌گونه طرفدار دارد. کوهن هم از این قاعده مستثنا نیست. کوهن تنها به واسطه چند آهنگ در ایران محبوب است و تا پیش از امسال، چندان هم مطلبی درباره او نوشته نشده بود. در‌ صورتی‌ که کوهن حداقل به واسطه دو آلبوم آخرش که در ٨٠ و ٨٢ سالگی منتشر کرد، به‌شدت موضوع جالبی برای بحث و نظر در ایران بود. او در دو آلبوم آخرش بسیار عصیانگر است. به واسطه مفاهیم اشعارش و به دلیل رفتن به سمت موسیقی مدرن امروزی، او در آخرین آثارش نشان داد مشاعر هنری‌اش خوب کار می‌کند. موضوعی که هنر ایران از نبودش به‌شدت آسیب دیده است. بسیاری از هنرمندان ما بعد از ٦٠‌سالگی واقعا دیگر حرفی برای گفتن ندارند. حتی در مواضع اجتماعی خود محافظه‌کارتر می‌شوند. تعداد آثاری که هنرمندان و استادان ایرانی بعد از ٦٠، ٧٠‌سالگی ارائه کردند و آثار قابل تأمل و تحلیلی است، بسیار اندک است.

 

کوهن به‌شدت درگیر ادبیات بود و همچنین علاقه زیادی به فلسفه شرق داشت؛ طوری که سال‌ها به ذن و مراقبه پرداخت و اثری منتشر نکرد. حتی درگیری‌اش با مبانی مذهبی دین یهود تا پایان عمرش با او بود و خیلی خوب این موضوع را دستمایه خلق اثر می‌کرد. او آثار دیگر هنرمندان را گوش می‌داد و در پی این بود که با نوازندگان با‌استعداد نسل جوان کار کند. خب ترکیب این خلقیات به او کمک کرد تا روزهای پایان عمرش عاقلانه سخن بگوید و اثر خلق کند. برای ما که در ایران زندگی می‌کنیم زندگی و مرگ کوهن درس‌های بسیاری دارد.»

 

 

 

 

 

  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش