یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
۱۱:۲۵ - ۲۸ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۴۵۵۷
موسیقی

ناگفته‌های «پل مک‌کارتنی» از همکاری با ستاره‌های موسیقی

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پل مک‌کارتنی
«پل مک‌کارتنی» در جدیدترین گفت‌وگوی خود از تجربه همکاری با «الویس کاستلو»، «کانیه وست» و «مایکل جکسون» گفته و این‌که چرا هرگز با کسی بهتر از «جان لنون» همکاری نکرده است.

به گزارش ایسنا، «بی‌بی‌سی» به‌تازگی گفت‌وگویی را با «پل مک‌کارتنی» که غیر از «رینگو استار» تنها عضو باقی‌مانده از گروه موسیقی «بیتلز» است، منتشر کرده است. «مک‌کارتنی» برای انتشار آلبوم جدید خود با موسیقی‌دان‌های جدید، تهیه‌کنندگان و ترانه‌سرایی جدید همکاری کرده و برای اولین‌بار طی ۱۰ سال گذشته، تور جهانی برگزار کرده است. متن این گفت‌وگوی او را در ادامه می‌خوانید.

 

آیا از کسی که با او همکاری می‌کنید چیز جدیدی یاد می‌گیرید؟

می‌دانم که دیگر با کسی بهتر از «جان» (لنون) همکاری نخواهم کرد. این یک واقعیت است. بنابراین این را امتحان نمی‌کنم و از این مطلب فرار نمی‌کنم. فقط می‌دانم که به هیچ‌وجه فردی را پیدا نمی‌کنم که ترانه‌هایی بهتر از آنچه من و «جان» می‌نوشتیم، بنویسد. با این حال، به کار کردن با دیگران علاقه‌مند هستم، چون آن‌ها ویژگی خاص خود را وارد کار می‌کنند.

 

اگر به فردی مثل «استیو» (واندر) فکر می‌کنید، باید بگویم او یک چیزهایی با کیبوردش سر هم می‌کند. تو او را به شام دعوت می‌کنی و او ۱۰ ساعت بعد پیدایش می‌شود و طی همین مدت داشته با کیبوردش آهنگ می‌ساخته، او یک هیولای موسیقی و یک چنین نابغه‌ای است. این چیزی است که از او یاد می‌گیری.

 

درباره «مایکل جکسون» هم ما طبقه بالا در دفتر او می‌نشستیم، من با پیانو می‌نواختم و ما همان‌جا یک ترانه با هم می‌ساختیم. درباره «کانیه» دقیقا نمی‌دانستم چه اتفاقی دارد می‌افتد، چون می‌دانستم که قرار نیست دو گیتار آکوستیک روبه‌روی هم باشند. بنابراین فکر کردم، «خب، چیزی از این درنمی‌آید». اگر من ببینم کارها جلو نمی‌رود، به کسی چیزی نمی‌گویم. بنابراین به دیگران هم می‌گفتم «کانیه کیه؟ من با او کار نکردم!» من فقط خودم بودم و برای «کانیه» داستان‌های متعددی را که الهام‌بخش من در موسیقی شده‌اند تعریف می‌کردم. یکی از این داستان‌ها چگونه شکل گرفتن ترانه «رها کن» (Let It Be) بود که از خوابی که درباره مادرم دیده بودم، الهام گرفته شده بود. مادرم ۱۰ سال پیش از آن خواب، فوت کرده بود، اما من آن‌قدر تحت تأثیر قرار گرفتم که یک ترانه نوشتم.

 

این را برای «کانیه» تعریف کردم؛ چون او مادرش را از دست داده بود. این‌طور بود که وقتی من فقط با پیانو خودم را سرگرم می‌کردم، او ترانه «تنها فرد» (The Only One) را نوشت. او ملودی را نوشت، من هم کوردها و سبک را تنظیم کردم و این‌طور شد که اتفاق افتاد.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پل مک‌کارتنی«مک‌کارتنی» و «رینگو استار»

 

 

آیا وقتی داشتید روی «گل‌هایی در خاک» کار می‌کردید، حس نمی‌کردید این یک‌جور از نو شروع کردن است؟

چرا، چنین احساسی داشتم. من دارم خانواده‌ام را بالا می‌کشم و بعد به یک نقطه‌ای می‌رسم و فکر می‌کنم «حالا چند ترانه دارم. باید خودم را مشغول کنم و این‌ها را ضبط کنم. باید تور برگزار کنم. وقتش رسیده.» این اتفاقی بود که آن موقع افتاد. به من پیشنهاد شد با «الویس کاستلو» همکاری کنم که به نظر ایده خوبی می‌آمد. فکر کردم «خب او هم اهل لیورپول است. آدم خوبی هم هست و ما مشترکات زیادی داریم». بنابراین به این نتیجه رسیدم که می‌توانیم با هم کار کنیم.

 

آیا این همکاری خیلی نزدیک بود؟ دو ساز آکوستیک رو در روی هم می‌نواختند؟

یک میلیون راه برای نوشتن یک قطعه وجود دارد، اما من و «جان» همیشه رو در روی هم می‌نوشتیم. چه در اتاق هتل بودیم و چه در تختی دونفره، گیتار آکوستیک به دست به هم نگاه می‌کردیم و جلو می‌رفتیم. او چیزی می‌ساخت، من هم می‌ساختم، بعد آن‌ها را در هم می‌آمیختیم. بخش خوبش برای من دیدن «جان» آنجا بود. او «دست راستی» و من «دست چپی» بودم و این حس را داشت که داشتم در آیینه نگاه می‌کردم.

 

ظاهرا هم کار خیلی موفقی از کار درآمد. روشی که برای نوشتن یاد گرفتم هم همین‌طور. «الویس» هم از این روش خوشش آمده بود. این مثل تکرار یک فرآیند بود. او «جان» بود و من هم «پل».

 

درباره «چاک بری» هم باید بپرسم. واضح است که او قهرمان بزرگ شما در موسیقی است. او چطور بود؟ زیاد با او کار کردید؟

من با «چاک» همکاری نکردم؛ اما او را ملاقات کردم. در یکی از کنسرت‌های‌مان در سن‌لوییس که زادگاهش بود، او به پشت صحنه آمد. دیدن او خیلی فوق‌العاده بود و من توانستم به‌عنوان یک هوادار این را به او بگویم.

 

وقتی به گذشته فکر می‌کنم، یادم می‌آید که قبل از «بیتلز» ما در لیورپول مثل بچه‌هایی بودیم که گیتار می‌زدیم و رویای آینده را در سر می‌پروراندیم. ناگهان قطعه کوچک «Sweet Little Sixteen» را شنیدیم. هرگز چیزی شبیه آن را نشنیده بودیم. تا زمانی که «جانی بی. گود» با آن ترانه‌های شگفت‌انگیزش آمد. تمام ترانه‌های او درباره نوجوان‌ها، ماشین‌ها و موسیقی راک‌اندرول خیلی هیجان‌انگیز بودند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پل مک‌کارتنی

 

وقتی به ادای احترام پرشوری که به «چاک بری» تقدیم شد نگاه می‌کنید، آیا هرگز تصور می‌کنید که از شما چطور یاد خواهد شد؟

فکر می‌کنم همه به این مسأله فکر می‌کنند؛ اما برای من خیلی مهم نیست. یادم می‌آید یک روز «جان» به من گفت «نمی‌دانم از من چطور یاد می‌کنند. آیا آن‌ها به خوبی از من یاد می‌کنند؟» من باید خیالش را راحت می‌کردم، پس به او گفتم «من را ببین. حتما تو را یاد می‌کنند. تو کارهای خیلی بزرگی انجام داده‌ای» اما خنده‌دار بود. آدم فکر نمی‌کرد «جان» در این مورد حتی یک ذره هم احساس تردید داشته باشد، اما به ‌نظرم مردم این کار را خواهند کرد. خوشبختانه خیلی برایم مهم نیست، چون من دیگر اینجا نخواهم بود.

 

برگردیم به فاز مثبت، کار بعدی‌تان چیست؟

دارم روی یک آلبوم جدید کار می‌کنم که خیلی سرگرم‌کننده است. دارم با تهیه‌کننده‌ای کار می‌کنم که اولین‌بار دو سال پیش برای ضبط موسیقی یک فیلم انیمیشنی با او همکاری کردم. از آن زمان او رفت و با «بِک» کار کرد و جایزه آلبوم سال را با «بک» برد. بعد هم با «اَدِل» همکاری کرد و جایزه بهترین ترانه سال و بهترین رکورد سال را کسب کرد و به‌عنوان بهترین تهیه‌کننده سال شناخته شد.

 

یک آدم عالی به اسم «گرگ کرستین» هم هست که کار کردن با او فوق‌العاده است. بنابراین بله، دست به کار شده‌ام. کاری را که دوست دارم انجام می‌دهم. همان‌طور که «رینگو» می‌گوید «این کار ماست».

 

*****

«سر پل مک‌کارتنی» ۷۴ ساله تاثیرگذارترین ترانه‌سرا در تاریخ موسیقی آمریکا محسوب می‌شود. او با حضور در گروه موسیقی «بیتلز» به شهرت بین‌المللی دست یافت. «مک‌کارتنی» در کار نوشتن ترانه آهنگ‌های معروفی مانند «دیروز» و «شب روز سخت» با «جان لنون» همکاری داشت. او با «جان لنون»، «جورج هریسون» و «رینگو استار» اعضای اصلی گروه راک «بیتلز» را تشکیل می‌دادند. این چهار هنرمند در دهه ۱۹۶۰ فعالیت خود را آغاز کردند و بعد از ۱۰ سال همکاری، در سال ۱۹۷۰ میلادی از هم جدا شدند.

 

 

 

  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش