جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۰۸ - ۰۷ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۱۵۷۲
موسیقی

منوچهر صهبایی، رهبر و مدیر هنری ارکستر مجلسی

هنوز با استانداردهای جهانی موسیقی فاصله داریم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,منوچهر صهبایی

ارکستر مجلسی ارکستری زهی با حدود ۲۰ نوازنده، قطعات کنسرتوار ویولن و زهی به همراه ساز بادی را می‌نوازند. با وجود آنکه بسیار لازم است که این ارکستر به‌صورت دائم فعالیت کند، اما متأسفانه هیچ ارگانی تاکنون از آن حمایت و پشتیبانی نداشته ولی خوشبختانه شنیده‌ام آقای منوچهر صهبایی ارکستر مجلسی ایران را راه‌اندازی کرده و به شخصه این ارکستر را پشتیبانی مالی خواهند کرد.

 

آقای صهبایی رهبر ارکستر بسیارخوب، با تجربه‌ و تحصیلکرده این رشته بوده و درواقع جزوافرادی هستند که برای این کار موجه‌اند. البته تأمین هزینه اداره کردن یک ارکستر بسیار سنگین و مشکل است و اگر بخواهد این ارکستر به‌ صورت دائم فعالیت کند باید کنسرت‌های بسیاری برگزار کند، اما همان‌طور که می‌دانید اجرا با این ارکستر‌ها به مانند موسیقی پاپ نیست که بتواند هر شب سالنی با ظرفیت بیش از ۱۰۰۰ نفررا پوشش بدهد. متأسفانه دولت حمایت چندانی از این ارکستر‌ها ندارد ،اگر امروز ارکستر سمفونیک به فعالیت خود ادامه می‌دهد و  روی صحنه می‌رود تنها به این دلیل است که نام ارکستر سمفونیک را نگاه دارند و در واقع ارکستر سمفونیک ما آن ارکستری نیست که  از آن انتظار داریم.

 

اما تا همین اندازه که ارکستر سمفونیک ما به کار خود ادامه می‌دهد جای شکر دارد والبته می‌تواند جایگاه بهتری داشته باشد. در کشورهای اروپایی وقتی دولتی از ارکسترهایی که موسیقی کلاسیک را اجرا می‌کنند حمایتی ندارد ارگان‌های دیگر چون شهرداری‌ها و بانک‌ها از آن پشتیبانی می‌کنند؛ آن هم به این سبب که آن ارکستر را برای فرهنگ کشورشان حفظ کنند؛جایگاهی که موسیقی یک مملکت می‌تواند به لحاظ فرهنگی داشته باشد موسیقی کلاسیک است تا بتواند موسیقی ای ارائه بدهد که با تمام دنیا سخن بگوید؛ موسیقی ایرانی که جایگاه خودش را دارد اما موسیقی کلاسیک یک زبان بین‌المللی است که می تواند در تمامی جشنواره‌های دنیا با یک زبان مشترک شرکت کند.

 

ارکستر سمفونیک تهران از تعداد نوازندگان بسیاری تشکیل شده اما ارکستر مجلسی، ارکستر کوچکی است که می‌تواند در جشنواره‌ها وحتی در کنسرت های شهرستان‌های ایران شرکت کند و فعالیت‌های بسیاری داشته باشد،البته این نوع موسیقی، موسیقی ای است که نیازمند آموزش و شنیدن است و اگر کسی به آن علاقه‌مند شود حتماً به‌دنبال آن خواهد رفت و یکی از‌ راه‌های آموزش، کنسرت رفتن و گوش کردن است. ما نمی‌توانیم برای موسیقی کلاسیک تبلیغ داشته باشیم، اما ای کاش همان‌طور که برای فلان خواننده تبلیغات شهری صورت می‌گیرد برای موسیقی کلاسیک نیز این کار را انجام بدهند. بازهم تأکید می‌کنم مردم علاقه‌مند به موسیقی کلاسیک هستند ،مسئولان از چنین ارکسترهایی حمایت کنند و امکانات و سالن در اختیار آنها بگذارند تا بتوانند ارکسترها را سرپا نگاه دارند.

 

حال و هوای موسیقی در سال‌های اخیر اگر نگوییم بد، چندان مساعد هم نبوده است؛ دریافت پرمشقت مجوز برگزاری کنسرت، تعطیلی پی در پی شرکت‌های سرمایه‌گذار در این حوزه، لغو سلیقه‌ای کنسرت‌ها و مشکلات دیگر، تنها بخشی از این معضل‌ها و مصائب است. دولت یازدهم اگرچه همه تلاش خود را به کار بسته تا دست‌ کم بتواند از حجم این مشکلات بکاهد، اما به زعم بزرگان موسیقی، هنوز گرفتاری‌های بسیاری وجود دارد. درچنین شرایطی، هر اتفاق خوبی امید می‌آفریند و نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند.

 

ارکستر مجلسی ایران یکی از همین اتفاقات خوب موسیقی است؛ ارکستری که رهبری آن بر عهده منوچهر صهبایی است و در روزهای پیش رو در تالار وحدت با اجرای آثار آهنگسازان برجسته موسیقی دنیا روی صحنه می‌رود.صهبایی هنرمندی با سابقه و مجرب در رهبری ارکستر است و پیش از این ارکسترهای بزرگی را در ایران و اروپا رهبری کرده است. اسفند سال ۹۲ زمانی که یکی از وعده‌های مهم حسن روحانی یعنی احیای ارکستر سمفونیک و ارکستر موسیقی ملی ایران محقق شد، این دو ارکستر بزرگ فعالیت‌شان را، هرچند کجدار و مریز در پیش گرفتند. آن زمان، منوچهر صهبایی یکی از نامزدهای رهبری ارکستر سمفونیک تهران بود؛ این موضوع اما در نهایت سرانجامی نیافت و به حاشیه رفت. صهبایی حالا با انگیزه و اشتیاقی مضاعف به صحنه بازگشته و بار دیگر با هدف خدمت به موسیقی ایران چوب رهبری ارکستر را در دست گرفته تا معرف نوازندگان زبده ایرانی به دنیا باشد. به مناسبت نخستین اجرای ارکستر مجلسی ایران با او گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

در ابتدا از تاریخچه تشکیل ارکستر مجلسی در ایران بگویید.

نخستین ارکستر مجلسی ایران در زمان قاجار تشکیل شد و بعدها یعنی در دهه ۴۰ ارکستر مجلسی تلویزیون ملی ایران پایه‌گذاری شد؛ ارکستری متشکل از نوازندگان ایرانی و خارجی در سطحی بسیار خوب که هر ماه در تئاتر شهر اجرای کنسرت داشتند.

 

تعریفی که از ارکسترمجلسی شده این است که به دلیل نوازندگان اندکی که داشته بیشتر به اعیان و شاهزادگان مربوط می‌شده  است؛ آیا می‌توان گفت این یک ارکستر درباری است؟

تا قبل از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ اینگونه بوده اما بعد‌ها ارکسترها در آن زمان تقریباً همه ارکسترهامجلسی بودند و بیشتر در خدمت پیشبرد فرهنگ موسیقی در جامعه قرار گرفتند.

 

برای تشکیل هر ارکستر خصوصی یک پیشوند مجلسی قرار می‌دهند، به‌عنوان مثال ارکستر مجلسی شیراز یا ارسباران و... فلسفه پسوند مجلسی چیست؟

ارکستر مجلسی ارکستری است متشکل از نوازندگان سازهای زهی و تعداد محدودی سازهای بادی که رپرتوار خاص خودش را دارد.

 

چرا این ارکستر باید به‌صورت خصوصی اداره شود، آیا نیازی به حمایت مسئولان فرهنگی ندارد؟

درحال حاضر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشکلاتی برای پرداخت حقوق و نگهداری ارکسترهای قدیمی مواجه است حالا ما چه توقعی از آن می‌توانیم داشته باشیم.

 

اینکه ارکسترهای ما(موسیقی ملی و سمفونیک تهران) پایه‌های متزلزلی دارند چندان دوراز ذهن نیست؛ به هر حال در هر برهه‌ای ارکسترهای ما تعطیل شده‌اند و دوباره به صحنه بازگشتند؛ آیا شما نیز معتقدید که درکشور ما آن طور که باید و شاید به فرهنگ و هنر بویژه ایجاد و احیای ارکسترها که معرف فرهنگ و تمدن هر کشور هستند توجهی نمی‌شود؟

اینکه ارکسترهای ما پایه‌های متزلزلی دارند به‌دلیل برنامه‌ریزی‌های اشتباه و در بعضی موارد انتخاب‌های اشتباه است که این تزلزل را تشدید می‌کنند. درهمه جای دنیا ارکسترهای آن کشور یک نماد مهم به حساب می‌آیند چرا که موسیقی زبان مشترکی در بین هنرها است.

 

ضرورت ایجاد یک ارکستر در هر کشور به چه معنا است؟

وجود و ایجاد ارکستر همواره دارای ضرورت است چراکه نمایانگر وضعیت فرهنگی، هنری و همسویی فرهنگی میان ملت‌ها است. نظم و ترتیب و در واقع دیسیپلینی که در یک ارکستر وجود دارد نماد رشد اعتلای فرهنگی آن جامعه است.

 

چطور شد تصمیم گرفتید رهبری ارکستر مجلسی ایران را برعهده بگیرید؟پیشنهاد از سوی کسی بود یا دغدغه شما؟

من از سن ۱۵ سالگی اجرای کنسرت داشته‌ام. در ابتدا به‌عنوان نوازنده سولیست ابوا و بعدها هم رهبر ارکستر، به همین دلیل این گونه کارها برایم تازگی ندارد. تمام سال‌های أقامتم دراروپا در٢ چیز خلاصه می‌شود؛ تحصیل و فعالیت‌های هنری از قبیل رهبری ارکستر و نوازندگی... ولی وظیفه حرفه‌ای خودم می‌دانم که نگذارم این هنر در کشورمان نابود شود و به همین دلیل بعد از مدت‌ها مقاومت این کار را پذیرفتم.

 

چرا مقاومت؟

من در اینجا سال‌ها کار کرده و مشکلات اداری و هنری را از نزدیک تجربه کرده‌ام؛ حالا برای ارکستری که کاملاً خصوصی اداره می‌شود طبیعی است که این مشکلات بیشتر خواهد بود.

 

ولی در نهایت تصمیم گرفته شد برای پیشبرد بهتر اهداف ارکستر، صرفاً به‌عنوان مدیر هنری و رهبر ارکستر به امور هنری بپردازم و تمامی مسئولیت این ارکستر بر عهده مدیر ارکستر باشد.

 

در واقع شما رهبر دائم این ارکستر هستید یا امکان تغییر و تحولات بازهم وجود دارد؟

ارکستر مجلسی ایران با نام من ثبت و تأسیس شد و من مدیر هنری و رهبر ثابت این ارکستر هستم. در آینده ممکن است با توجه به قراردادهای من با ارکسترهای اروپایی در قالب ایجاد و حفظ روابط فرهنگی رهبر میهمان دعوت کنیم.

 

فعالیت چنین ارکسترهایی نیازبه بودجه بالایی دارد. این هزینه چگونه تأمین می‌شود؟

سال‌هاست که طرحی به نام «برای ایرانم» در دست دارم. ضبط و اجرا و انتشار سی دی‌های آهنگسازان سمفونیک ایرانی یکی از همان طرح‌ها بود و تشکیل این ارکستر در واقع ادامه همان برنامه است. این ارکستر هر قدر هم هزینه داشته باشد به اندازه هزینه ارکسترهای بزرگ اروپایی نخواهد بود. ۲۰سال پیش بدون هیچ گونه چشمداشت و کمک دولتی، تمامی هزینه و حق و حقوق مادی ارکستر‌های اروپایی را که صد‌ها هزار دلار بود پرداخت کردم تا آثار آهنگسازان ایرانی برای همیشه ماندگار و جاودان شود. حدود ۴۰سال با فعالیت‌های هنری در اروپا پول درآوردم تا امروز بتوانم برای فرهنگ و هنر مملکتم هزینه کنم. درواقع بخشی از درآمد ۴۰سال فعالیت را در این راه صرف خواهم کرد.

 

البته شما پیش از این ارکسترهای مجلسی رادیو و تلویزیون را در سال‌های قبل برعهده داشته‌اید اما بعد از آن چندان به این موضوع پرداخته نشد. علت چیست؟

همانطور که اشاره کردم تا اواسط سال‌های ۵۰ ارکستر مجلسی تلویزیون ملی ایران بسیار فعال بود و بارها از من نیز دعوت شد تا به‌عنوان سولیست با آن کنسرت‌هایی را اجرا کنم و برای آخرین باردرجشن هنر شیراز شهریور ۱۳۵۷ این اجرا را برگزار کردم. ولی در آن زمان مقیم اروپا بودم و مشغول تحصیل در رشته موسیقی که گرایش اصلی آن هم رهبری ارکستر بود.

 

و بعد از شما این ارکستر چه سرنوشتی پیدا کرد؟ ظاهراً این ارکستر هم تغییرات بسیاری در رهبری داشته و مثل دیگر ارکسترها مدتی هم تعطیل می‌شود و دوباره فعالیت خود را از سر می‌گیرد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی این ارکستر منحل شد و دیگر به فعالیت ادامه نداد.

 

چرا این ارکستر منحل شد؟ علت خاصی داشت؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوازنده‌های خارجی به کشورهای خود بازگشتند و مدیر ارکسترمجلسی تلویزیون آن زمان که همسر رئیس تلویزیون بود نیز رفت و چون تعداد اندکی از نوازنده‌های ایرانی باقی مانده بودند، این ارکستر ناخودآگاه تعطیل شد.

 

دراجرای پیش رو عنوان «ارائه موسیقی کلاسیک جهان و ارتقای فرهنگ شنیداری مخاطبان» را انتخاب کرده‌اید. این درحالی است که آثار کلاسیک جهان با ارکستر سمفونیک تهران درحال اجرا هستند. چه ضرورتی وجود دارد که این آثار با یک ارکستر دیگر شنیده شوند؟

 همانطور که گفتم یک ارکستر مجلسی رپرتوار خاص خودش را دارد و وجودش درکنار ارکسترهای دیگر در جامعه هنری لازم است.

 

توضیح می‌دهید چه رپرتوار خاصی دارد که از ارکسترهای دیگر که آثار کلاسیک غرب را اجرا می‌کنند متفاوت است؟

لازم می‌دانم توضیح کوتاهی در مورد ارکستر مجلسی بدهم :musical_score: ارکستر مجلسی Chamber orchestra

ارکستری است که تعداد اعضایش ۱۰نفر به بالاست و تعداد نوازندگان بستگی به رپرتوار اجرایی آنها دارد. برای اجرای برخی قطعات موسیقی تا حدود ۴۰ نفر می‌تواند نوازنده داشته باشد. رپرتوار این نوع ارکسترها بسیار وسیع است خصوصاً در دوره باروک و اوایل دوره کلاسیک. از اواخر دوره کلاسیک و تمام دوره رمانتیک اغلب آثار برای ارکسترهایی با تعداد نوازندگان خیلی بیشتر که ارکسترهای سمفونیک یا فیلارمونیک نامیده می‌شوند نوشته شده است. در قرن ٢٠ هم تعداد اندکی اثر برای اجرا با ارکستر‌های مجلسی که ارکسترهای کوچکتری هستند وجود دارد. در حقیقت ارکستر مجلسی از نظر تعداد نوازنده کوچک شده یک ارکستر سمفونیک است. ما در نخستین برنامه که هشتم و نهم تیرماه در تالاروحدت اجرا می‌شود، در قسمت اول به اجرای آثاری از آهنگسازان باروک خواهیم پرداخت. از جمله «چهارفصل» ویوالدی را که اثری محبوب در میان مردم و علاقه‌مندان به این نوع موسیقی است اجرا خواهیم کرد. چهار فصل را با چهار سولیست که همگی از نوازندگان داخل ارکستر هستند اجرا خواهیم کرد و هر فصل را یک نفر می‌نوازد. کنسرتینو در سُل ماژور از سامارتینی آهنگساز دوره باروک و قسمت‌هایی از سوئیت پرگینت اثر ادوارد گریک نیز در برنامه اجرا خواهد شد. با قطعه‌ای به نام در زمان هولبرگ که باز اثر گریک است، برنامه پایان خواهد یافت.

 

ارکستر مجلسی ایران تنها در تهران برگزار خواهد شد؟

تلاش خواهیم کرد که این ارکستر هر اجرایی که در تهران دارد در شهرستان‌ها نیز داشته باشد ولی باید دید که شرایط چگونه خواهد شد و آیا این امکان اجرا در شهرستان‌ها فراهم خواهد شد یا خیر!

 

ضرورت یا استقبالی در نسل امروز وجود دارد که فرهنگ شنیداری مخاطبان ارتقا یابد؟

بله قطعاً ضرورت دارد. ولی استقبال بستگی به خود آنها دارد.

 

با توجه به تغییر ذائقه شنیداری نسل امروز آیا انتخاب درستی دراین باره صورت گرفته یا اینکه یک تقلید و مسیر اشتباه است؟ چه در موسیقی کلاسیک غربی و چه موسیقی ایرانی.

 

ذائقه شنیداری نسل امروز تغییر کرده ولی مهم این است که ببینیم دلیل این تغییر چیست؟ هنرمند همواره به مخاطب جهت می‌دهد حالا اگر شخص دانش کافی درمورد ارائه موسیقی نداشته یا بدتر از آن مسئولیت و تعهد فرهنگی خود را از دست داده باشد نتیجه‌اش همین تغییر ذائقه هنری می‌شود. از طرفی بخش عمده این مسئولیت بر عهده مسئولان فرهنگی است که با تصمیم گیری‌های درست و ایجاد و امکان به هنرمند اصیل در هر شاخه‌ای از موسیقی، می‌توانند به این تغییر ذائقه کمک بزرگی کنند. در واقع هر دو عاملی که به آنها اشاره شد؛ ایجاد‌کننده این بستر مناسب فرهنگی و تغییر فرهنگ شنیداری نسل امروز هستند. البته معرفی آثار فاخراز طریق رسانه‌های جمعی در ایجاد این بستر تأثیر بسزایی خواهد داشت.

آثار آهنگسازان ایرانی کمتر به گوش علاقه‌مندان موسیقی کلاسیک می‌رسد و تقریباً می‌توان گفت هر دو ارکستر مجلسی و سمفونیک تهران بیشتر به آثار آهنگسازان غیر ایرانی می‌پردازند که با یک جست‌و‌جو در اینترنت بارها تکرار شده است و با بهترین ارکسترهای جهان.

 

 با اجرای آثار جهانی کسی صدمه‌ای به آن آثار نمی‌زند فقط می‌تواند اجرای ضعیفی ارائه دهد که به هرحال هر ارکستری در سطح خودش اجرا می‌کند.

آیا ارکستر سمفونیک ما می‌تواند به این سطح خیلی بالا دست یابد؟ یا حداقل می‌تواند آثار آهنگسازان ایرانی را بخوبی اجرا کند؟ به هرحال اجرای یک اثر خوب بهتر از شنیدن اثری جهانی با ارکستر ضعیف است.

 

آثار مشهور رپرتوار ارکستر اغلب بسیار اجرا شده‌اند و مطمئناً ضبط‌های بسیاری از این آثار وجود دارد. در نتیجه شنونده وقتی به شنیدن اجرای چنین آثاری می‌آید اگر ارکستر خوب اجرا کند که بسیار خوب است واگر بد اجرا کند چون آثار قبلاً اجرا شده‌اند و صرفاً شنونده هستند به آن آثار هیچ لطمه‌ای زده نمی‌شود.

 

شنونده، حداکثر متوجه می‌شود که ارکستر خوب اجرا نکرده است. ولی تا جایی که به آثار موسیقی سمفونیک مربوط می‌شود، آهنگسازان ایرانی باید با ارکسترهایی اجرا شوند که بتوانند آن را بخوبی اجرا کنند در غیر این‌صورت شنونده این تصور را خواهد داشت که اثر، اثر خوبی نیست و این نوع اجراها به این آثار بسیار لطمه می‌زند؛ چراکه این آثار معمولاً اجراهای زیادی نداشته‌اند یا اصلاً اجرا نشده یا هیچگونه ضبطی وجود نداشته است و همان اجرای ضعیفی که با ارکستر اجرا می‌شود صرف همان قطعه است و طبیعی است که لطمه جبران‌ناپذیری به قطعه وارد می‌شود چون شنونده متوجه نمی‌شود که قطعه بد نوشته شده یا بد اجرا شده است.

 

 زمانی که رهبر ارکستر سمفونیک تهران بودم بارها از من این سؤال شد که چرا آثار آهنگسازانی را که در خارج از کشور ضبط و اجرا کرده‌ام اجرا نمی‌کنم و در برنامه کنسرت قرار نمی‌دهیم. مسأله این بود که من در آن زمان سعی می‌کردم که با کوشش و تعلیم بسیار سطح ارکستر را به جایی برسانم که بتواند این آثار را بخوبی اجرا کند و حق این قطعات را به نحو احسن اداکند. در مورد این موضوع من به‌عنوان یک ایرانی مسئولیت زیادی داشتم. در واقع نوعی احساس مسئولیت در قبال آهنگسازان ایرانی؛ چرا که این من و ارکستر بودیم که معرف و مسئول خوب یا بد بودن اثر نوشته شده به مخاطب بودیم.

 

چرا ما کمتر به آثار آهنگسازان ایرانی در موسیقی کلاسیک می‌پردازیم یا حتی کمتر دراین موضوع آهنگسازی کرده‌ایم؟

من در سال‌های ۷۰ در اروپا آثار بسیاری از آهنگسازان ایرانی را با ارکسترهای تراز اول اروپایی اجرا، ضبط و به‌صورت سی‌دی منتشرکرده‌ام تا در دسترس علاقه‌مندان بیشتری قرار بگیرد. برای علاقه‌مندان این نوع موسیقی در ایران این سی دی‌ها براحتی قابل دسترس است و براحتی می‌توانند خریداری کنند.

 

حدود ۲۰سال ازساخت این آثار می‌گذردآیا امروز هم این اتفاقات به چشم می‌خورد یا کمتر به آن پرداخته می‌شود؟ البته منظورم تنها شما نیستید؛ دیگر آهنگسازان ایرانی سبک موسیقی کلاسیک غرب هم مشمول این موضوع هستند.

می‌توانم بگویم کاری که من کردم در تاریخ موسیقی ایران بی‌سابقه بوده است... بدون هیچگونه کمک دولتی و چشمداشتی از آهنگسازان و با کمال میل با بودجه شخصی انجام دادم. البته این در مورد ضبط، اجرا و ماندگاری آن آثار در تاریخ موسیقایی ما است.

 

 در مورد آثاری که نوشته می‌شود آهنگسازان ما قطعاتی می‌نویسند و بعضاً پارتیتور اثر را برای من می‌فرستند تا مطالعه کنم. چند سال پیش در حمایت از یک آهنگساز جوان که اثر نسبتاً خوبی نوشته بود بدون هیچ دستمزدی و کاملاً افتخاری و درادامه طرح «برای ایرانم» اثرش را ضبط و اجرا کردم و با نوازندگان ایرانی در جشنواره موسیقی فجر تهران و شیراز اجرا کردیم. من اعتقاد دارم هنرمند باید به مردم و سرزمینش تعهد داشته باشد و رسالت خود را به نحو احسن انجام دهد. همه چیز مادیات نیست و کسی که به خاطر مسائل مالی از وظایف خود سرباز می‌زند هنرمند متعهد و مسئولی نیست.

 

 آیا ارکستر‌های سمفونیک اروپایی هم آثار آهنگسازان ایرانی را اجرا می‌کنند؟

در رپرتوارشان وجود ندارد ولی من بارها در رپرتوار ارکسترهایی که در اروپا به اجرای کنسرت پرداختم در جهت معرفی آهنگسازان سمفونیک إیرانی آثارشان را در برنامه اجرا کرده‌ام.

 

در بخش دیگر از خبر اجرای ارکستر مجلسی ایران اشاره داشتید «پرورش نوازندگان و سولیست ها» با توجه به سوابق تحصیلی شما چرا دراین زمینه کلاس‌های آموزشی به‌صورت خصوصی برگزار نمی‌کنید یا اینکه در دانشگاه تدریس داشته باشید؟

این سؤال شما را باید با یک لبخند پاسخ داد. چون من در تهران نیز شاگردان بسیار خوبی دارم که امیدوارم در آینده موسیقیدانان بزرگی شوند.

 

شما بیشتردرخارج از ایران مشغول به کار هستید و قطعاً باید این ذهنیت در ما وجود داشته باشد که هنرجویان موسیقی ایرانی کمتر از تجربه‌های شما بهره ببرند. کلاس‌های شما به‌صورت خصوصی است یا تدریس دانشگاهی؟

در مدت کوتاهی در مقطع فوق لیسانس دانشگاه تهران مشغول به تدریس بودم و هم‌اکنون در هنرستان موسیقی دختران درس می‌دهم. به دلیل مسافرت‌های کاری نمی‌توانم قرارداد بلندمدتی داشته باشم و به همین دلیل تمامی کلاس‌هایم معمولاً خصوصی برگزار می‌شوند.

 

وظیفـــه پـــــرورش نــــوازندگان و سولیست‌های ارکستر به بنیاد رودکی برمی‌گردد، آیا تا امروز این اتفاق بخوبی از سوی بنیاد صورت گرفته یا اینکه نوازندگان موسیقی ما هنوز هم نیاز به آموزش دارند؟

وظیفه پرورش نوازنده برعهده مؤسسات آموزشی است که متأسفانه در خیلی از موارد بسیار ضعیف و بدون توجه لازم عمل می‌کنند.

 

علت این امر می‌تواند نبود استادان خوب در بخش سازهای غربی باشد؛ این مسأله تنها وظیفه مؤسسات آموزشی است یا اینکه باید به‌صورت آکادمیک در دانشگاه‌ها با استادان زبده و باتجربه آموزش ببینند؟

به اعتقاد من موسیقی باید از پایه، اصولی، درست و با استاندارد جهانی آموزش داده شود.حال از بدو ورود به هنرستان تا زمان اتمام تحصیلات دانشگاهی هنرجو باید زیر نظر استاد زبده و کاربلد باشد در این‌صورت می‌توان امید داشت که آینده موسیقی جهانی ما دستخوش تغییرات مثبت شود.

 

اینکه می‌گویید سولیست‌های خارج از کادر ارکستر نیز می‌توانند برای آموزش از تجربه شما بهره ببرند آیا به نوعی به دلخوری و اعتراض شما به اتفاقات گذشته ارکستر سمفونیک تهران بازنمی‌گردد؟

خیر. منظور این بوده که در درجه نخست برای فعالیت‌های سولیستی از نوازندگانی که عضو ارکستر ما هستند استفاده می‌کنیم و در حقیقت به آنها این امکان را می‌دهیم که بتوانند در نقش سولیست در کنسرت‌های ما ظاهر شوند ولی این امکان برای دیگران هم وجود خواهد داشت. من هم اصلاً دلخوری و اعتراضی ندارم. این غیبت من در صحنه هنری در ایران بیشتر به ضرر این هنربوده است.

 

آیا به نظر شما ارکستر‌های ما (موسیقی ملی و سمفونیک تهران) امروز شرایط خوب و استاندارد را به‌دست آورده‌اند؟

ما به‌طور کلی از نظر نوازنده، ارکستر و اجراها از استاندارد جهانی خیلی به دور هستیم و اگر کسی ادعای برعکس این را کرده یا دارد احتمالاً به خاطر منافع شخصی است.

 

اثری از استاد پرویز محمود در سال‌های پیش در سوئیس به آقای صهبایی ارسال شد که بعد‌ها این کار ضبط و منتشر شد؛ آیا تصمیم دارید به آثار قدیمی موسیقی کلاسیک غربی ایران و بنیادگذاران ارکستر سمفونیک بپردازید؟

من فقط اثر محمود را اجرا نکرده‌ام. آثاری که از آهنگسازان ایرانی در خارج از کشور ضبط کرده‌ام بسیار زیاد هستند و در حال حاضر روی ۱۰ صفحه فشرده هستند که در هرکدام از آنها از ۴تا۵۰تیتر برای شنیدن وجود دارد.

 

آیا ارکستر مجلسی تنها می‌تواند آثار کلاسیک غربی بنوازد یا کلاسیک ایرانی هم شامل می‌شود؟

بستگی به آهنگساز دارد که آیا اثری را برای ارکستر مجلسی نوشته باشد یا یک ارکستر سمفونیک. ارکستر مجلسی می‌تواند هر گونه اثری را که برای اینگونه ارکسترها نوشته شده باشد اجرا کند و ارتباطی به ملیت آهنگساز ندارد.

 

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش