در سالگرد درگذشت بابک بیات به سراغ حامی رفتیم تا برای مان از راز ماندگاری موزیسینی بگوید که کوچ هم نسلانش به آن سوی آب ها را دید اما از خاموشی نترسید و جلای وطن نکرد؛ ماند و در خاک خود به آموزش و همکاری با خوانندگان جوان پرداخت و تا آخرین روزهای عمرش از پا ننشست.
«دلم گرفت ای هم نفس...» این ترانه بیش از آن که یادآور فیلمی سینمایی در اواخر دهه هفتاد باشد، ظهور خواننده ای جوان از مکتب بابک بیات را به خاطر می آورد. حمیدرضا حامی یکی از سه خواننده جوانی بود که از میان ده ها شاگرد آهنگساز بزرگ موسیقی پاپ ایران توانست سیری صعودی داشته باشد، تا جایی که حتی تحسین خوانندگان موسیقی سنتی ایران که نگاه چندان خوبی به موسیقی پاپ ندارند را برانگیزد.
در یازدهمین سالگرد درگذشت بابک بیات به سراغ حامی رفتیم تا برای مان از راز ماندگاری موزیسینی بگوید که کوچ هم نسلانش به آن سوی آب ها را دید اما از خاموشی نترسید و جلای وطن نکرد؛ ماند و در خاک خود به آموزش و همکاری با خوانندگان جوان پرداخت و تا آخرین روزهای عمرش از پا ننشست. گفتگوی ما با حامی را به بهانه سالمرگ بیات در ادامه می خوانید:
ما نسلی از خوانندگان موسیقی پاپ را داریم که تعدادشان از دو، سه نفر تجاوز نمی کند. این عده با موسیقی بابک بیات مطرح شدند یا حداقل بخشی از زندگی آنها گره خورد به کاری که بیات انجام می داد. اگر کمی به عقب برگردیم چه چیزی باعث شد که امضای بیات حتی بعد از گذشت بیش از یک دهه از مرگش هنوز روی شما باشد و حامی را به درست یا غلط شاگرد بابک بیات بدانند؟
- چند شرط وجود دارد که من تیتروار به آنها می پردازم. یکی از این موارد اصالت اخلاقی و هنری بابک بیات است که هم در موسیقی و هم در اخلاق، اصالت داشت. ایشان خانواده دوست، مبادی آداب، اهل اخلاق، سلامت بدن و اهل خانواده بود، از طرف دیگر در موسیقی هم به دنبال اصالت آن می گشت. ایشان به هنر برای هنر اعتقاد داشت و هیچ گاه برای کارهایی که قرار بود تولید کند، کم نمی گذاشت. فاکتور بعدی که باز هم به اصالت هنری بر می گردد، ریزبینی و کمال گرایی ایشان در تولید یک اثر بود که باعث می شد خروجی یک خروجی قدرتمند باشد.
چهارم این که ایشان به خاطر تجربه چهل و اندی ساله در موسیقی می دانست که کدام اثر ماندگاری بیشتری دارد، کدام یک مهر محکم تری خورده و کدام از عمر کمتری برخوردار است. برای گزینه بعدی می توانم از شناخت ایشان در مورد ادبیات و شعر فارسی بگویم. بابک بیات به خاطر شناخت دقیق و با سابقه ای که روی اشعار کلاسیک و ترانه های فارسی داشت، در این زمینه هم آدم متبحری بود و می دانست که چه انتخاب کند که ماندگار شود تو به عمق برود.
ما موزیسن های پاپ زیادی داشته ایم که از دنیا رفته اند اما ماندگاری بابک بیات را ندارند. همچنین شما بعد از او نیز کارهای خیلی خوبی انجام داده اید اما چرا نام تان به نام بیات گره خورده است؟
- تمام این عوامل سبب می شد که خروجی، یک خروجی خاص باشد. این خروجی خاص علاوه بر اصالت و تفکری که پشتش قرار دارد، ریزه کاری های دیگری داشت و آن فوت کوزه گری است که فقط مختص بعضی از آهنگسازان قدیمی بود. تمام این موارد باعث می شد که از بابک بیات، یک آهنگساز خاص با آثاری که ماندگاری بلند مدتی دارند به وجود بیاید. در این مسیر آقای بیات با هر کسی که برخورد داشت و همکاری کرد، تاثیر بزرگی بر زندگی هنری شان گذاشت. من بعید می دانم کسی بتواند منکر این موضوع شود. البته تعدادی از خوانندگان بعد از انقلاب هستند که آقای بیات با آنها همکاری کرده اما آثار آنها دیده و شنیده نشده است. نمونه های زیادی از این دست وجود دارند. آقای بیات فقط با من، نیما مسیحا و مانی رهنما بعد از انقلاب کار نکرد، او حداقل با بیست، سی خواننده پس از انقلاب کار کرد ولی ما اثری از آثار و اسم آن آدم ها نمی بینیم اما در مسیر زندگی تمام کسانی که با آقای بیات همکاری کردند، یک رد پر رنگ عمیق اثرگذار باقی مانده است. حالا این رد در زندگی یک نفر که خط فکرش به فکر آقای بیات نزدیک بوده، بیشتر و در زندگی دیگری کمتر بوده است. البته یکی از دلایل این اتفاق استمرار و پافشاری ما روی فرم و سبکی بود که آقای بیات روی آن تاکید داشت. تصور کنید اگر ما یک آلبوم با آقای بیات ضبط می کردیم و بعد می رفتیم یک کار اکتیو می خواندیم یا فرم موسیقی خود را عوض می کردیم، مسلما آن تاثیرگذاری که امروز دارد را نمی داشت ولی ما پیرو مکتب موسیقی دهه پنجاهی از فرم و سبکی که بابک بیات، یکی از پیشروانش بود، هستیم. به همین خاطر ماندگاری ما کنار بابک بیات نسبت به بقیه خواننده هایی که با ایشان همکاری کردند، بیشتر شده است.
شما در یک بازه زمانی که کم هم بوده، بابک بیات را می دیدید. او سیر و سلوکی داشته و شما شیوه اش را دیده و با گوشت و استخوان خود احساس کرده اید اما سوالی اینجا مطرح می شود؛ ما دوگانه ای در موسیقی ایران داریم؛ در موسیقی سنتی ایرانی همیشه موسیقی پاپ یک موسیقی دم دستی یا مبتذل به نظر می رسد ولی گونه ای از موسیقی پاپ که شما در آن راه قدم بر می دارید و بزرگانش قبل از انقلاب نیز بابک بیات، واروژان و دیگران بوده اند، شیوهای بوده که موزیسین های موسیقی ایرانی که گاهی از موضع بالاتر بعضی از موارد را دنبال می کنند، این موسیقی را تایید می کنند...
- راجع به اصطلکاک اخلاقی و کاری آقای بیات با کسانی که با ایشان همکاری می کردند، این نکته را بگویم که این اتفاق در مورد همه خوانندگان رخ نمی داده است. خیلی از خوانندگان می آمدند، آهنگ را می گرفتند و یک دوره ای کنار آقای بیات فقط سر ضبط آلبوم بودند و بعد هم می رفتند. اما در مورد چند نفری که اسم شان را آوردم (منظورم خوانندگان بعد از انقلاب است) باید بگویم که ما با آقای بیات زندگی کردیم. ایشان به مانی رهنما می گفت «مثل پسرم می مانی.» همین احساس را نسبت به من و نیما مسیحا داشت. حالا اگر ما را مثل پسرش نمی دانست ولی ما ایشان را مثل پدرمان می دانستیم چون دلسوز ما بود.
چون موسیقی شما به لحاظ شیوه خوانش علاوه بر حس، ترانه و تنظیم، یک شیوه خوانش فنی است و صرفا این گونه نیست که یک نفر دلش بخواهد که بخواند و ترانه اش سوز و گداز داشته باشد؛ مثل آثاری که امروزه متاسفانه در بخش زیادی از موسیقی پاپ با آن درگیر هستیم...
- از نظر تکنیکی و داستان موسیقایی، حداقل وقتی من کنار دست ایشان بودم، گفته شما را تایید می کنم که از روی دست ایشان یاد می گرفتم بدون این که قصه استاد و شاگردی وجود داشته باشد. وقتی کنارشان بودم از تجربیات شان بهره می بردم، به هر ترتیب ریزه کاری های ایشان در تمام جزئیات از جمله فن بیان، تلفیق شعر و ملودی، سازبندی صحیح، اصلاح صدباره خط ملودی خواننده، دقت نظر و اصلاح چندین باره تنظیم کننده برای ارکستر، اصلاح چندین باره خواننده زمانی که در استودیو می خواند از بابت مشکلاتی که در فن بیان و کوک و ... داشت، تمرینات زیاد برای خواندن یک اثر قبل از رفتن به استودیو، انتخاب نوازنده های درست و صحیح و از طرفی دوری از موسیقی کاذب الکترونیک و نزدیک به موسیقی آکوستیک باعث می شد خواننده ها یا بهتر است بگویم اهالی موسیقی سنتی، این نوع از موسیقی را تایید کنند چون موسیقی بابک بیاتی، موسیقی پاپ نبوده است.
خود بابک بیات در گفتگوهایی که بین شما در می گرفت به چه نحو روی این شیوه تاکید داشت؟ از طرف دیگر با وجود این که مخاطبان موسیقی شما، مخاطبان نوجوان موسیقی پاپ که امروز می آیند و فردا می روند، نیستند، به نظرتان چرا مخاطبان تقریبا ثابتی دارید؟
- ما نباید موسیقی بیات را جزو موسیقی پاپ امروزی دسته بندی کنیم، حتی کارهای قبل از انقلاب او هم جزو موسیقی پاپ روز دسته بندی نمی شده است. حالا کاری نداریم که مردم قبل از انقلاب علاقه بیشتری به این نوع از موسیقی نشان می دادند و امروز کمتر تمایل دارند اما موسیقی بیات قبل از انقلاب هم موسیقی روز نبوده است چون پایه های موسیقی بابک بیات و خط ملودی هایی که می ساخت هم بر موسیقی ایرانی اصیل و نواهای ایرانی و هم بر قوانینی که بر موسیقی کلاسیک حاکم است، استوار بود. البته ناگفته نماند که الان هم بعد از گذشت این سال ها همچنان استوار است.
فکر می کنم یکی از دلایلی که اهالی موسیقی سنتی به موسیقی از نوع بابک بیاتی علاقه دارند یا حداقل آن را تایید می کنند، فاکتورهایی باشد که فاکتورهای استاندارد موسیقی است و از کنارش آهنگسازها، ترانه سراها و خواننده های زیادی به جامعه موسیقی هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب معرفی شده اند. خودم وقتی با سالار عقیلی، محمد معتمدی عزیز، علیرضا قربانی و یکسری از خواننده های سنتی برخورد می کنم یا نوازنده ها و آهنگسازهای برجسته موسیقی سنتی که جزو ستاره های این حوزه محسوب می شوند را ملاقات می کنم و می بینم که به نوع موسیقی من و صدایم مهر تایید می زنند، این را نشان دهنده این می دانم که راهم را اشتباه نیامده ام. من هم یکی از خوانندگانی هستم که در سال های شروع بر مکتب موسیقی دهه پنجاه تکیه کردم و همان طور که پیش تر گفتم بابک بیات هم قسمتی از آن مکتب بوده است.
موسیقی در ایران بعد از انقلاب تا چندین سال ممنوع بود و طبعا صف اول افرادی که این ممنوعیت را بیشتر احساس کردند، کسانی بودند که پیش از انقلاب فعالیت داشتند. خیلی از هم دوره ای های بیات از ایران رفتند یا کسی مثل واروژان پیش از انقلاب درگذشتند. بابک بیات هیچ گاه دلخور نبود که تا سال ها از انجام کار دلخواهش محروم است؟ می دانیم که اولین کارهای او در حوزه موسیقی پاپ نبود و بیشتر در حوزه موسیقی کودک کار می کرد.
- بله، کارهایی مثل «علی کوچولو» را ساخت ولی خوشبختانه آقای بیات به دلیل علاقه به خانواده و وطن، دلسوزی برای موسیقی وطنش یا هر چیز دیگر نرفت. به هر ترتیب تمام این عوامل باعث شد که آقای بیات در ایران بماند و از خاکش نرود که جای شکر این موضوع خیلی زیاد است چون اگر آقای بیات از ایران می رفت، قسمتی از موسیقی امروز ایران وجود نداشت. چه بسا شاید پرویز مقصدی ها، منوچهر چشم آذرها و آندرانیک ها اگر از ایران نمی رفتند، موسیقی ایران به روزی که امروز دچارش شده نمی افتاد. بابک بیات از ایران نرفت، مبارزه کرد و ماند اما بیشتر انرژی خود را روی موسیقی فیلم گذاشت؛ موسیقی فیلمی که ترانه و کلام نمی توانست داشته باشد اما یادم هست در همان روزگاری که آقای بیات در ایران کار می کردند برای خواننده هایی که قبل از انقلابی هستند و از ایران مهاجرت کرده بودند، کار می ساختند و فعالیت پاپ نیز داشتند ولی همان طور که گفتم عمده فعالیت شان در سال هایی که موسیقی پاپ با کلام ممنوع بود، روی موسیقی فیلم متمرکز بود. خدا را شکر بعد از سال ها در موسیقی با کلام هم باز شد و شانس همکاری خواننده هایی از جمله من با آقای بیات مهیا شد.
صحبت پایانی شما را می شنویم...
- من خیلی خوشحال و خوشبختم که همان طور که اشاره کردم، شانس همکاری با برخی از بزرگان موسیقی ایران را داشتم. این شانس در سایه لطف خداوند، اخلاق، توانایی و تکنیک رخ می دهد که در مورد همکاری با آقای بیات با همین سه فاکتور به من داده شد. این اتفاق از خوشبختی های من است. البته من با آهنگسازان دیگری نیز کار کرده ام ولی تا وقتی زنده ام و نفس می کشم مدیون استاد بابک بیات هستم. بعد از مرگم نیز آنهایی که موسیقی و صدای من را گوش می دهند، بدانند که بابک بیات یک دین به گردن آنها هم دارد.
هفته نامه صدا
- 12
- 5