
سرپوش هنری - سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر بود. ماجرایی که هر چند در زمان خود تلخیهای بسیار داشت و تا آزاد شدن این شهر دربند، مصیبتهایی داشت اما آن روز که گوینده رادیو ملی اعلام کرد: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ شنوندگان عزیز، توجه فرمایید! خونین شهر آزاد شد...» شعفی عظیم سراسر کشور را فرا گرفت. شعفی که آن روز را برای مردم ایران بهیادماندنی کرد.
حالا ٣٦سال بعد از آن روز، محسن چاووشی خواننده صاحبنام و البته پرطرفدار ایرانی، قطعهای با نام «خوزستان» منتشر کرده که برخی معتقدند؛ مناسبتی با این روز ندارد، نه از این جهت که شعر و ترانه به مناسبتی دیگر اشاره دارد بلکه از این جهت که خوانش آهنگ و متن ترانه بسیار تلخ است. چاووشی پیش از این آهنگی به نام نخلهای بیسر و جنگزده هم خوانده بود که متنی تلخ داشتند و به موضوع جنگ و خرمشهر بعد از ٣٥سال اشاره داشت اما در مواردی دیگر شاید بتوان گفت بیشتر ترانههایش محزون بودند.
حالا اما یک سوال احتمالا این است که چرا متنی با این درجه از تلخی باید خوانده میشد؟ یک شاعر به این موضوع پاسخ داده است. عبدالجبار کاکایی، شاعر نامآشنا درباره دلیل تلخیهای موجود در ترانه گفته است: ترانه با شعر متفاوت است و محرک آگاهی مردم نیست، بلکه بیانگر احساسات و تمایلات روحی جامعه است. در ترانه حکماندازی و نظریهپردازی نمیشود و قرار نیست با ترانه مردم به سمت و سوی خاصی هدایت شوند. هر چند شعر هم در دوره امروز از آنچه باید باشد، فاصله گرفته است.
کاکایی بر این موضوع تأکید داشت که ترانهسراها در قدیم به این دلیل که احساسات عامه مردم را در سرودههای خود بیان میکردند، آدمهای معروفی نبودند اما بعد از مشروطه، بیان این احساسات به سمت خواست احساسات جمعی رفت و معمولا ترانه بازتاب احساسات عمومی شد. حتی گروههایی را استخدام میکردند و به آنها صله یا حقالزحمه میدادند که برخی از احساسات را در سرودههای خود منعکس کنند، بهویژه نظامات ایدئولوژیک که نهادهایی هم تأسیس و در این موضوع دستاندازی میکردند.
او گفت: بههرحال ترانه سیری را طی کرده و به امروز رسیده و اکنون باید همان انعکاس احساسات عمومی را از آن خواست. اگر میبینید ترانهای تلخ است، این را باید در جامعه جستوجو کرد و تلخیهایی که در آن وجود دارد. حالا ترانهها انعکاس برخی از احساسات اینچنیناند و نمیتوان به آنها خرده گرفت که چرا؟ چون اگر همین میزان هم کار نکنند، عملا وظیفه خود را انجام ندادهاند.
حالا نمیشود به فرموده به ترانهسراها گفت امروز روز خاصی است و همه بزنید و برقصید. امکان اینکه به فرموده کاری را انجام دهند، کم است و ترانهسرا هم برای بازتاب احساسات جمعی، به اطراف خود نگاه میکند. در مجموع نمیتوان از ترانهسرا انتظار داشت با این اوضاع اقتصادی و اجتماعی که مثلا ٥٠درصد ازدواجها به طلاق میانجامد و در جامعه هم نوعی غم وجود دارد، ترانه طربانگیز بسراید.
- 18
- 7