پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۰۹ - ۱۷ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۴۵۳۵
موسیقی

حمید حامی: هرکس پول بیشتری دارد بیشتر دیده می‌شود!

حامد حامی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
شهرامی هر کس و هر چیزی یک قیمتی دارد، همه چیز و همه کس را می‌شود خرید اما فقط قیمت‌هایشان متفاوت است. به نظر من حتی رئیس‌جمهوری آمریکا را هم با این‌که قیمتش بالاست می‌توان خرید، چه برسد به جایزه اسکار و جشنواره موسیقی فجر.

حامی، کسی که با تک آهنگ «دلم گرفت» در فیلم سینمایی «سام و نرگس» غوغایی به پا کرد و با همان آهنگ جای خودش را میان مردم و هم‌نسل‌هایش باز کرد. آلبوم «دونیمه رویا» را با آهنگسازی بامداد و مرحوم بابک بیات و عاشقانه‌های اهورا ایمان، تک ترانه هایی از بابک صحرایی و آزیتا قاسمی در سال ۸۱ روانه باز کرد که به شدت مورد اقبال عموم قرار گرفت. آخرین آلبوم از خواننده آهنگ «لیلای من کو» به اسم « یک لحظه عاشق‌ شو» در سال ۹۴ منتشر شد و دیگر بعد از آن، به قول خودش در این آشفته بازار موسیقی آلبومی منتشر نکرد اما اکنون بعد از ۱۷ سال قرار است دوباره با عاشقانه‌های تازه غوغایی در این اوضاع موسیقی برپا کنند؛ به این بهانه با حامی گفت‌و گو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

آقای اهورا ایمان در گفت‌وگوی اخیری که با «صبا» داشتند، گفتند که قرار است با همکاری مجدد باهم داشته باشید. این همکاری بعد از ۱۷ سال قرار است انجام شود. از این همکاری مجدد برایمان ‌بگویید.

 

من با اهورا ایمان سال ۸۰ آشنا شدم که اولین دیدار ما برای جمع کردن آلبوم «دو نیمه رویا» در منزل بابک بیات بود که در نهایت به همکاری مشترک ما انجامید و یک اتفاق عجیب و معجزه‌وار در آلبوم «دونیمه رویا» افتاد به طوری که بعد از گذشت سال‌ها آن آهنگ‌ها هنوز کهنه نشده‌اند. راس این هرم و مثلث یک بزرگواری به نام بابک بیات بود که مسلما مهم‌ترین نقش در به وجود آمدن آن اثر را داشت. اسم آلبوم هم برگرفته از یکی از اشعار اهورا بود که آهنگسازی آن را بامداد بیات انجام داد. در آن آلبوم شاعر چهار قطعه از شش قطعه به نام‌های «سپید و سیاه»، «شب عشق»، «دونیمه رویا» و قطعه ماندگار «دلم گرفت»، اهورا ایمان بود. بعد از آن آقای بیات از ایران رفتند و از هم دور شدیم و بعد هم که برگشتند متاسفانه بیماری و فوت ایشان پیش آمد؛ این مسئله باعث شد من، بامداد بیات و اهورا ایمان از هم دور شویم.

 

طی این سال‌ها یک سری از اتفاقات باعث شد که من از اهورا دور بمانم و بنا بر سوءتفاهم‌هایی از هم دلگیر باشیم؛ اما بعد از گذشت سال‌ها دوباره باهم برگشتیم و قرار است همراه بامداد و اهورا یک مثلث خاطره انگیز را که در گذشته وجود داشته را دوباره احیا کنیم و اتفاقات بزرگی را رقم بزنیم. همان سال‌ها که بعد از آلبوم « دونیمه رویا» با اهورا در ارتباط بودم چند شعر از ایشان به نام‌های «کجای بی تو» و «عادت» دست من مانده بود و روی آن‌ها آهنگ ساخته بودم اما هیچ وقت نشد که ضبطشان کنم؛ الان در شرف ضبط این دو قطعه به تنظیم کنندگی بامداد بیات و شاید رضا تاجبخش هستم. امیدوارم که آن احساس و کیفیتی که در آلبوم «دونیمه رویا» بود، باوجود این که یک قدرت بزرگی به اسم بابک بیات نیست، در تولید آثار جدیدمان هم تکرار شود.

 

ماحصل همکاری مجدد این مثلث خاطره‌انگیز چه زمانی منتشر می‌شود؟

ببینید من تک آهنگ تولید شده زیاد دارم. همین الان یک قطعه به نام «منم عاشق شدم» با شعر از حمید صمدی، یک قطعه به نام «چهارفصل» دارم که به‌طور مشترک با یکی از نوازندگانم با ترانه‌سرایی علی توده فلاح خواندم، سه کار از بابک صحرایی به نام‌های «گندمزار» «بی سرزمین» و «دوباره برگشتی» و قطعه «گهواره» از گلدیس گندمی را دارم که همین روزها منتشر می‌شوند. چند کار هم با سماصفایی شاعری که هم نسل و هم دوره‌ای من است اما زیاد رغبتی به شنیده شدن اشعار فاخرش نداشته، دارم که طی سه ماه اخیر ضبط می‌شود. در کنار آن‌ها آثار اهورا ایمان هم منتشر خواهد شد؛ البته در فکر این هستم که بعد از انتشار تک آهنگ‌ها یک آلبوم منتشر کنم و به نظرم مناسب‌تر باشد که دو قطعه از اهورا را در آن آلبوم بیاورم. یک کار هم از حسن علی‌شیری دارم که بامداد بیات آن را تنظیم کرده و در شرف ضبط است. درکل دوست دارم کارهایی که فاخر هستند و شعرهای قدرتمندتری دارند را در آن البوم جمع آوری کنم.

 

از انتشار آلبوم گفتید؛ بعد از آلبوم «یک لحظه عاشق شو» دیگر آلبومی روانه بازار نکردید.

بله، پنج سال است. این آشفته بازار موسیقی، سلیقه مردم، سیاسی‌گری خواننده‌ها و تهیه‌کننده‌ها، اعمال نفوذها برای بیشتر دیده شدن بعضی از خواننده‌ها، مادی شدن هنر در ایران یعنی اساسا وابستگیِ هنر، چه موسیقی، چه سینما و تئاتر به پول به‌ علت وضعیت اقتصادی و ضعیف‌تر شدن مردم و همه این عوامل یعنی این که هرکسی پول بیشتری دارد بیشتر دیده می‌شود و این‌ها باعث شده که من تن به انتشار آلبوم ندهم. در هر حال من در روزگاری که هم مردم روزبه روز از لحاظ اقتصادی و هم هنرمندان حقیقی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شوند، کار خودم را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم هم آلبوم منتشر کنم و هم به روند انتشار تک آهنگ‌ها ادامه دهم.

 

از آشفته بازار موسیقی صحبت شد؛ موسیقی‌هایی که امروز می‌شنویم زیاد موسیقی‌های درخوری به لحاظ تکنیک موسیقیایی نیستند. به نظر شماچرا کیفیت و کلاس موسیقی‌ کشورمان این روزها پایین آمده است؟

هنر هر سرزمینی که آلوده به سیاست باشد، عاقبتی بهتر از این ندارد. بازیگر‌ان و خوانندگانی که فقط به واسطه روابط سیاسی‌شان برای تنش زدایی و سرپوش گذاشتن روی مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی حمایت می‌شوند، باعث این می‌شوند که بی‌هنران هر روز قدرتشان زیادتر شود. به طبع هر خوراکی به مردم بدهیم، از سر نداشتن خوراک خوب مجبور به گوش دادن به آثار سینمایی و موسیقیایی ضعیف می‌شوند. هر کس و هر چیزی یک قیمتی دارد، همه چیز و همه کس را می‌شود خرید اما فقط قیمت‌هایشان متفاوت است. به نظر من حتی رییس جمهور آمریکا را هم با اینکه قیمتش بالاست می‌توان خرید، چه برسد به جایزه اسکار و جشنواره موسیقی فجر. درود به شرف کسانی که هنرمندند و خودشان را نمی‌فروشند. به هر ترتیب می‌خواهم بگویم که می‌شود همه چیز را خرید پس هنر و موسیقی هم می‌توان خرید، مخصوصا جهان سوم و از جمله کشور ما که آشفتگی اقتصادی و سیاسی فوق‌العاده زیادی دارد، مسلما پول حرف اول را می‌زند.

 

 

در جشنواره موسیقی فجر امسال شرکت می‌کنید؟

من هرگز شرکت نکردم و نخواهم کرد. چندسال پیش یک بار از من خواستند اما دیگر این کار را انجام نمی‌دهم. چراکه سطح جشنواره و خواننده‌هایی که استفاده می‌کنند بسیار پایین است و اصلا در شان خواننده‌هایی امثال من نیست که بخواهیم در این جشنواره شرکت کنیم.

 

 

آقای حامی، همواره از شما به عنوان یک خواننده پاپ کلاسیک یاد می‌کنند. به نظر خودتان کلاسیک یک سبک است و اینکه خودتان را مقیم این سبک می‌دانید؟

اصولا داستان موسیقی کلاسیک با این موسیقی که ما اجرا می‌کنیم کاملا فرق دارد؛ اما اگر شاید به آثاری که به موسیقی کلاسیک از نظر سازبندی و فرم نزدیک است، پاپ کلاسیک بگوییم، بیراه نباشد. اما با آهنگسازانی از جمله شاهین فرهت که صرفا کار کلاسیک می‌کردند هم کار ضبط کرده‌ام که می‌توان گفت کلاسیک محض است؛ از جمله سنفونی «پیامبر» و«ایثار»؛ همچنین آثاری که با امیر مکان، فرهاد برنجان، بهزاد عبدی و آثار ارکسترالی که با این عزیزان ضبط کردم. پس من خواننده‌ای هستم که توانایی خواندن آثار تقریبا کلاسیک در قالب و صدای یک خواننده پاپ را دارد و هم آثار پاپی دارم که فاخر است و خیلی عامه‌پسند نیست.

 

 

همانطور که در پاسخ به سوالات بالا اشاره کردید، شما خواننده‌ای هستید که هم با آهنگسازان قدیمی و بزرگی چون بابک بیات و هم با نسل جوان‌ و جدید آهنگسازان کار کردید. به نظرتان وجه تمایز این دونسل چه بوده و آیا این امید وجود دارد که باز هم آثار مردمی ماندگاری از آهنگسازان نسل جدید خلق شود؟

هیچ امیدی وجود ندارد. ببینید یکی از برجستگی‌های نسل قبلی این بود که بی‌سوادها و بی‌هنرها نمی‌توانستند وارد موسیقی شوند یا اگر وارد می‌شدند خیلی کوتاه مدت بود. الان بی‌سوادها و بی‌هنرها حرف اول را می‌زنند. مسلما در این آشفته بازار می‌توانیم تفاوت محسوس نسل‌ها را هم از لحاظ سواد، استعداد هنری و اخلاق احساس کنیم. من با کسانی مثل بابک زرین، علی موثقی و رضا تاجبخش کار کردم که تقریبا به نسل گذشته نزدیک‌اند، هم با استعدادند و هم موزیک روز را می‌شناسند. اما این را هم باید در نظر گرفت تربیت و اخلاقیات نسل‌های قبلی، خیلی با ما متفاوت است. ما فرزندان جنگ و تحریم هستیم بخاطر همین مسلما باید اخلاقیات ما با آن‌ها متفاوت باشد. آن‌ها در رفاه زندگی می‌کردند و دغدغه‌هایشان هم هنری بوده نه مالی. امروز تمام بچه‌های هنر به دنبال پول درآوردن هستند. کجا پول بیشتری می‌دهند همان‌جا بروند. چه نقابی بزنند که پول بیشتری بگیرند، همان نقاب را می‌زنند چه در سینما، چه در موسیقی. پس به همین دلیل کیفیت ما از نسل‌های قبل خیلی پایین‌تر است.

 

 

شما اغلب با ارکسترهای زهی روی صحنه اجرا می‌کنید. اساسا اجرا همراه ارکستر روی صحنه برای یک خواننده چه تفاوتی با خواندن همراه چند ساز الکترونیک و حتی موسیقی پلی‌بک دارد و چه‌قدر مخاطب امروز به ارکستر و شنیدن صدای ساز آگوستیک اهمیت می‌دهد؟

یک موقع هست که یک نفرکارهایی که تولید کرده و منتشر شده، آثاری نیست که نیازی به ارکستر بزرگ یا سازبندی از نوع سازهای بادی یا زهی داشته باشد، آن‌ها برای نمایش این کار را می‌کنند تا مردم نوازنده‌های بیشتری را روی استیج ببینند و بگویند که چه موسیقی برجسته‌ای است؛ در صورتی که می‌بینیم خیلی از نوازنده‌ها روی استیج پلی‌بک می‌کنند که اخیرا هم شاهد هستیم در برخی از کنسرت نه تنها خواننده‌ها بلکه نوازنده‌ها هم باگهای زیادی دارند مثلا از ریتم جا می مانند که البته مردم هم متوجه این موضوع می‌شوند. می‌گویم بعضی‌ها صرفا برای شو و نمایش این کار را انجام می‌دهند. اما یک موقع براساس نیاز این اتفاق می‌افتد؛ در کل آثاری که از من منتشر شده از سازهای زهی و آکوستیک خیلی استفاده شده بخاطر همین نیاز دارم که روی صحنه از سازهای آکوستیک استفاده کنم نه اینکه بخواهم فخری بفروشم. ببینید الان یک خواننده درجه ۵۰ در خارج از ایران با بزرگترین آهنگسازان دنیا هم کار می‌کند ولی چه سود که خودش هیچ چیزی ندارد یعنی به عنوان خواننده حتی در درجه بندی سه و چهار هم قرار ندارد اما با بزرگترین ارکسترهای جهان کار می‌کند و متاسفانه عقل مردم به چشمشان است؛ هرچه شکوه بیشتر باشد باعث می‌شود مردم صدای خواننده را گوش ندهند یا روی صحنه پلی‌بک می‌کند.

 

 

شما سال ۸۷ یک آلبوم به نام «بوی خوب گندم» از آهنگ‌های دهه ۵۰ بازخوانی کردید. اخیرا قصد بازخوانی آهنگ‌های قدیمی را ندارید؟

«بوی خوب گندم» سال ۸۱ توسط آقای موثقی ضبط شد و در سال ۸۷ دست به دست بین مردم چرخید. الان اگر قرار باشد این کار را انجام بدهم به صورت تک‌آهنگ منتشر می‌کنم. البته قرار است از کارهای مرحوم ناصرچشم‌آذر طی صحبتی که با خانوادش داشتیم چند قطعه را با اجازه خانواده‌اش نه بی‌اجازه، بازخوانی کنم. من با اجازه خانواده‌ ایشان این کار را انجام می‌دهم نه این‌که آهنگ قدیمی خانم خواننده را بی‌اجازه خانواده‌اش و بدون مجوز بازخوانی و منتشر کنم. شما فکر کنید آهنگساز یک قطعه برای گرفتن مجوز عمرش را بگذارد آخر هم نگیرد و از غصه مجوز نگرفتن بمیرد بعد درکنسرت مردم آن را بخوانند و چون مردم خواندند کلا مجوزش ر ا لغو کنند؛ و یک نفر به واسطه روابطش با آقایان بدون مجوز کار ایشان را بخواند. من این کار را نخواهم کرد و با اجازه خانواده مرحوم چشم‌آذر دو قطعه از کارهایشان را خواهم خواند؛ مضاف براین‌که احتمالا یکی از آثار قدیمی ویگن با ترانه‌ای از پرویز وکیلی و آهنگسازی عطاالله خرم را هم بازخوانی خواهم کرد. البته یک کار هم از عماد رام هست که در حال رایزنی برای اخذ مجوز هستیم.

 

 

لازم به ذکر است که یک سالی هست که در تهران کنسرت مستقل نداشته‌ام که یکی از دلایل آن ممنوعیت بنده برای اجرا در تالار وحدت است که در چند روز آینده یک مصاحبه افشاگرانه در مورد برخی از اتفاقات پشت پرده موسیقی از جمله مافیای تالار وحدت و برخی از موارد دیگر انجام خواهم داد که هدف روشنگری و آگاه‌سازی است و بس چرا که گرفتن حق از طریق مصاحبه و افشاگری امکان پذیر نیست که نیست.

 

 

سخن آخر.

ممنون از شما و به امید بهتر شدن اوضاع معیشتی مردم.

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش