اين يادداشت را نوشتم تا از خوانندهاي كه در سكوت كامل خبري به ناگهان ادعا کرد كه ۳۲ نفر را از اعدام نجات داده، تشكر كنم.
قطعا اجر اين عمل شما نزد خدا محفوظ است، اما كاش تعدادشان را نميشمرديد و به دوست نزديك خبرنگارتان اعلام نميكرديد، تا باز هم در سكوت كامل خبري بمانيد، چراكه غير از آن دو نفري كه به يمن صفحات اجتماعي و طرفدارانتان برايشان پول جمع شد، كسي از وجود آن ۳۰ نفر كه معلوم نيست كي هستند و چطور نجاتشان داديد، خبر نداشت و ندارد، فارغ از اين كه تيتر نجات جان ۳۲ اعدامي توسط شما با متن خبر كه ميخواهيد در سكوت خبري بمانيد، مغايرت دارد، اما در همه جاي دنيا از شهرت سلبريتيها براي انجام امور خيريه استفاده ميشود، اين كار برخلاف گذشته كه مثلا تختي از چهارراهوليعصر تا بويين زهرا پياده ميرفت و سينه به سينه آدمها پول جمع ميكرد و چند شبانهروز نميخوابيد، سادهتر شده و با گذاشتن يك پيغام روي صفحات اجتماعي اداي دين ميشود، اگرچه هنوز هم علي دايي با همان مرام پهلواني تختي، ماهها كنار افراد آسيبديده زلزله ميايستد و تا كار را به سرانجام نرساند، كنار نميكشد.
در جاي درست كه كمك ميخواهد، اتفاقا كار رسانهاي هم ميكند و ابايي ندارد كه بگويد قصدش چيست و هرجا كه بايد حسابوكتابهايش را شفاف بيان ميكند .خداي نكرده منظورم اين نيست كه چرا براي اين كار خيرتان عرق نريختيد، نه اصلا! دم شما هم به قول دوست خبرنگارتان گرم، چون هر وقت احساس خطر ميكنيدبرای نهادها سفارشي كار ميكنيد و پولهاي كلان ميگيريد و هر وقت ميلتان كشيد مردمي ميشويد و براي محروميت خطهاي فغان سر ميدهيد.
كاش به ما بگوييد با خودتان چند چنديد!مگر سازوكار زندگي و تفكر و منش و رفتار يك خواننده اجتماعي نبايد با هم هماهنگ باشد، پس چطور است كه شما هم دردمنديد، هم بهرهمند! هم كار سفارشي ميكنيد و هم از ظلم و ستم روا رفته بر خوزستان ميگوييد.
باز هم دم شما گرم كه از اين همه اعتمادي كه به شما شده و از اين همه اعتباري كه در اختيار شما قرار گرفته، پستي از صفحه اجتماعيتان را به نجات چند جوان اعدامي اختصاص داديد، اما با اينكه خواستيد در سكوت خبري بمانيد، خواهشمنديم از سرنوشت ۳۰ نفر ديگر و اينكه چطور نجات بخششان شديد، اطلاعاتي به دوستان خبرنگارتان بدهيد، اگر كار خير رسانهاي شد، اشكالي ندارد، شما شفافسازي كنيد تا ابهامات از بين برود.
کاش بقیه هم مثل چاوشی معرفت داشتند
مریم نراقی| سلبریتی که باشی، ناخودآگاه تاثیرگذاریات بیش از دیگران است و صدایت بیشتر شنیده میشود. اساسا این از کارکردهای سلبریتیبودن است، از قدیم بوده و احتمالا بعدها هم ادامه خواهد داشت. دقیقا به همین خاطر است که دولتها و حکومتها در موارد حساس سراغ سلبریتیها میروند و از محبوبیتشان استفاده میکنند تا صدایشان به گوش دیگران برسد. اینها تعاریف پیش پاافتادهای است اما مرور آن برای ادامه این یادداشت مفید است. محسن چاوشی چند محکوم به اعدام را نجات داده است. چقدر اهمیت دارد که ۲نفر باشند یا ۳۲نفر. مهم این است که یک خواننده در کنار فعالیتهای هنریاش دغدغه اجتماعی هم دارد.
محسن چاوشی حدود دودهه است که میخواند. چاوشی خوانندهای اجتماعی محسوب میشود و این را میشود از مضمون ترانههایش اثبات کرد. آنجا که مردمان خوزستان از گردوخاک هوا نفس نمیکشند، چاوشی ترانهای میخواند برای خوزستان. برای جنگ میخواند که خاطرات جوانیاش را در برگرفته است. از مولانا میخواند تا طرفداران کم سن و سالش به واسطه خواننده محبوبشان با مولانا عجین شوند و شاید در مباحث فلسفیاش تعمق کنند. اینها همه نشانههای هنرمندی است که دغدغه اجتماعی دارد. او بیشک یکی از محبوبترین خوانندههای تاریخ معاصر است، از شمار بیشمار طرفدارانش آمار دقیقی در دسترس نیست.
بارزترین ویژگی چاوشی از منظر مخاطب اهل شونبودنش است. عجیب نیست خوانندهای با اینهمه محبوبیت بعد از دودهه فعالیت هنوز کنسرتی برگزار نکرده؟ ماجرای کنسرت برگزارنکردن محسن چاوشی کمکم دارد خطرناک میشود. معلوم نیست اگر روزی تصمیم به برگزاری کنسرت بگیرد، سالنی وجود دارد که بتواند جوابگوی طرفدارانش باشد؟ شاید آن روز مجبور شویم به استادیوم آزادی فکر کنیم.
برخی درباره چرایی برگزارنکردن کنسرت از سوی چاوشی میگویند چون صدایش با دستگاه اینگونه است ترجیح میدهد زنده نخواند. به فرض محال که چنین باشد، کاش این تفکر از سوی دیگر خوانندههای فالشخوان هم وجود داشت، آنوقت شاید تا این اندازه در کنسرتها صداهای نخراشیده و فالش نمیشنیدیم. اما چاوشی اهل شو نیست. شوآفکردن تعاریفی دارد و لزوما بار منفی ندارد، اتفاقا در موارد اجتماعی و ترغیب جامعه برای انجام یک اتفاق مثبت، لازم و ضروری است.
لطفا صفحه گوگل خود را باز کنید و نام محسن چاوشی را سرچ کنید، چند فریم عکس از او پیدا میکنید؟ حالا نام فلان بازیگر فرعی فلان سریال را که فقط در یک سکانس از جلوی دوربین رد شده را سرچ کنید! چاوشی اهل شو نیست چون فارغ از اینکه دو اعدامی را نجات داده باشد یا سیودو اعدامی را میتوانست در انواع و اقسام ژستهای مختلف با خاندان اعدامی مورد نظر عکس بیندازد و منتشر کند. اتفاقی که به کرات از سوی سلبریتیها مشاهده میشود در یک چشم بههمزدن صفحات مجازی و رسانهها پر میشود از عکسهای گوناگون سلبریتی مذکور با خانواده شخص مورد نظر. او در صفحه مجازیاش اعلام کرده میخواهد چنین اقدامی را انجام دهد و آنها که دوست داشتند با او همراه شدند همین و بس.
قاعدتا با وجود تکنولوژیهای جدید قرار نیست هنرمندان امروزه هم به شیوه نیمقرن پیش تا بویینزهرا بروند تا کار خیری صورت بپذیرد؛ کما اینکه آن زمان هم انجام این اعمال نیکوکاری در ملأعام صورت گرفته که امروزه ما از آن با خبریم فقط تفاوتش این است که ابزار خبری در عصرهای مختلف متفاوت است. و نکته آخر اینکه قرار نیست اگر ما با ایدئولوژی یا جناحبندیهای سیاسی هنرمندی مخالفیم، انسانیت و نیکوکاریاش را زیر سوال ببریم. هر انسانی با هر اعتقاد و گرایشی میتواند دغدغه اجتماعی داشته باشد و کار خیر کند. هر هنرمندی هم محق است با هر سازمان و ارگانی کار کند اما اعدامی نجات دهد یا به زلزلهزدگان و در راهماندگان یاری رساند.
علی قربانمحمدی
- 12
- 5