شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳
۱۸:۵۷ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۳۹۶
تئاتر شهر

 امیر دژاکام، کارگردان و نویسنده تئاتر درباره حوزه‌ای که در آن مشغول به کار است

در این سال‌ها تئاتر آزادتر شد

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,تئاتر

«تئاتر مثل گندم برای جامعه ضروری است». این جمله را شاید در بادی امر نشود پذیرفت، خیلی‌ها هستند که زیر بارش نمی‌روند و اساسا معتقدند هنر فرعی است بر سایر نیازهای اجتماعی. به همین‌خاطر هم است که افراد مختلف وقتی پا به میدان سیاست می‌گذارند و سعی می‌کنند توجه طبقات مختلف اجتماعی را به سمت برنامه‌های‌شان معطوف کنند، کمترین توجه‌شان به گوهر نابی است که سال‌هاست تاثیرش را در بافت‌های مختلف اجتماعی و در جا انداختن مفاهیم مختلفی چون امید، اندیشه، سرنوشت و... نشان داده است.

 

برای مظلوم‌بودن هنر و خاصه هنر نمایش به احتمال حاجت به استدلال خاصی نیست. کافی است دوروبرمان را خوب ببینیم و از کلام آنها که دل به ردای ریاست‌جمهوری کشوری با این تمدن ژرف خوش کرده‌اند، درک و دریافت‌شان از هنر را استخراج کنیم. آن موقع است که به جای بحث درباره «تئاتر مثل گندم برای جامعه ضروری» است، باید بخشی از شعر ماندگاری را که به واسطه تاثیرگذاری‌اش سال‌هاست به‌عنوان ضرب‌المثل به کار می‌رود با خود تکرار کنیم: «ما هنوز اندرخم یک کوچه‌ایم»... آنها که مناظره‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را از نظر گذرانده‌اند، احتمالا معترف خواهند بود که هنر کمترین جایگاه را در برنامه بسیاری از نامزدهای این دوره دارد. حالا کافی است پای حرف هنرمندان جدی و کاربلد بنشینید تا ببینید چه چیزها که از دست رفته و چه هنرها که به واسطه همین درک حداقلی نادیده مانده است. امیر دژاکام یکی از هنرمندان شناخته‌شده تئاتر ایران است که معتقد است «تئاتر مثل گندم برای جامعه ضروری است». او به واسطه درکی که از این هنر دارد می‌داند کجا ایستاده، چالش‌های هنر تئاتر را می‌شناسند و پیشرفت‌های صورت‌گرفته در زمینه توسعه تئاتر در دولت یازدهم را کتمان نمی‌کند. او می‌داند که افزایش حضور بخش خصوصی در هنر نمایش، به روی صحنه رفتن چند برابری تئاترها در یک بازه‌زمانی سه‌ونیم ساله، آزادانه‌تر عمل‌کردن هنرمندان تئاتری در سال‌های اخیر و... چه تاثیراتی در بلندمدت بر جامعه ما خواهد گذاشت. او منکر ایرادها نیست، اما درک و دریافتش از شرایط امروز تئاتر ایران با درنظر گرفتن آنچه در سال‌های قبل از روی‌کارآمدن دولت یازدهم بود، ترغیبش کرده از عملکرد دولت روحانی سخن بگوید. او آرزو دارد روحانی برای بار دوم هم به‌عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب شود و بتواند در فرصت ‌پیش‌رو کارهای نیمه‌تمامش را به فرجام برساند. با دژاکام که از ٢٤اردیبهشت تا ١١خردادماه نمایش «صعود مقاومت‌پذیر آرتورو اویی» را در سالن اصلی تالار حافظ به روی صحنه می‌برد، درباره عملکرد دولت یازدهم و راه‌های ادامه این مسیر گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم. شرح گفت‌وگو با این هنرمند را در ادامه مطلب بخوانید:

 

فکر می‌کنید شرایط فرهنگ و هنر به‌خصوص در حوزه تئاتر طی سه‌سال‌ونیم اخیر چطور بوده است؟

اساسا در چند‌سال گذشته کشور در زمینه چاپ نمایشنامه‌ و کتب فارسی و همچنین جذب دانشجو با رشد چمشگیری مواجه بوده است. الان چندین سالن خصوصی فعالیت می‌کنند و روزانه حدود ١١٠تئاتر در سطح شهر تهران اجرا می‌شود. البته سالن‌های خصوصی مشکلات خاص خودشان را دارد، ولی به مرور با ساخت مجموعه‌هایی جدید این مشکلات هم رفع خواهد شد.

 

با توجه به گستردگی فضا برای هنر و فرهنگ در دوره اخیر، چه مخاطراتی می‌تواند بر سر راه عرصه فرهنگ در این شرایط قرار بگیرد؟

باید توجه کرد که مبادا تئاتر به سمت دلالی حرکت کند و به بازار خریدوفروش تبدیل شود. مبادا کسی که می‌خواهد دلار بخرد، با خودش بگوید که سر تئاتر هم می‌تواند پول به دست بیاورد، پس به سمت سرمایه‌گذاری در تئاتر بیاید و درنهایت پول برداشت کند. من امیدوارم همکاران‌ ما حتی به اجبار هم درگیر این ماجرا نشوند.

 

به لحاظ اقتصادی اوضاع در سال‌های اخیر برای مولفان و عوامل عرصه هنر چطور پیش رفته است؟ آیا برخورداری از منافع بیشتر باعث شده شما از سیاست‌های فرهنگی دولت آقای روحانی دفاع کنید؟

من الان درگیر تولید یک تئاتر هستم، ولی چند چک دارم که نمی‌دانم آنها را چطور باید پرداخت کنم. رزومه من در تئاتر مشخص است و نمایش‌های متعددی را در ٣٥‌سال فعالیتم در عرصه تئاتر به روی صحنه برده‌ام. رزومه من صد نمایشنامه در مهدکودک نیست. من در تالار وحدت، سالن چارسو، جشنواره مونترال کانادا، جشنواره روسیه و جشنواره رمانی اجرا کرده‌ام و نمایش‌هایم را بدون کمترین کمکی به روی صحنه برده‌ام. خودم کرایه سالن داده‌ام که کار سختی است. من این کار را کردم که تئاتر به سمت تجارت دلالی نرود.

 

آنچه تئاتر ایران توانسته در دوره ریاست دولت یازدهم به‌دست‌آورد بیشتر در چه حوزه‌ای بوده است؟

من معتقدم تئاتر در این سال‌ها آزادی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده و به واسطه این آزادی، هنرمندان بیشتری درگیر تئاتر هستند، ولی نارسایی‌های تئاتر همچنان زیاد است.

 

آزادی‌های تئاتر در زمینه امور ملودراماتیک داده شده است. در زمینه تئاتر و همین‌طور کتاب و روزنامه، همچنان انتقادات سطحی صورت می‌گیرد و جا دارد که انتقادات عمیق‌تر شود. به‌نظر می‌رسد جامعه کشش انتقاد عاقلانه، دلسوز و خردمندانه را کمتر دارد که این کشش باید بیشتر شود و همه بتوانند حرف خودشان را بزنند تا درنهایت به نفع تئاتر، فرهنگ و کل جامعه شود.

 

من دلم می‌خواهد سیاست‌های تئاتر به همین شکل ادامه پیدا کند، ولی مسئولان در یک زمینه تجدیدنظر کنند و نگذارند تئاتر ما به تئاتر تجاری تبدیل شود.

 

اشکال ندارد که یک گوشه‌ای از هنرمندان از طریق هنر تجارت کنند، اما کل پیکره تئاتر نباید تجاری شود. حرکت‌هایی که طی این سه‌سال در زمینه سینما و کتاب انجام شده، حرکت‌های خوبی بوده، ولی به‌نظرم تئاتر همچنان مهجورترین هنر ما است.

 

ما حتی یک سالی را هم به نام‌ سال تئاتر نام‌گذاری کردیم، ولی خود مسئولان هم گفتند که در‌ سال تئاتر کاری

نکردند.

 

بازگشایی خانه سینما اتفاق خوبی بود که در دولت فعلی اتفاق افتاد. الان درصدد بازکردن انجمن صنفی روزنامه‌نگاران هم هستند و احتمالا این اتفاق به‌زودی می‌افتد. من نمی‌دانم چرا با دادن اجازه نشر به خود ناشران مخالفت شد.

 

به نظرم هر نشری که این رویکرد را می‌پذیرد، باید اجازه نشر را بگیرد و هر نشری هم که موافق این رویکرد نیست آن را انجام ندهد. ما خودمان در موسسه ماهان یک انتشاراتی به نام «مه‌پاره» داریم که تنها انتشاراتی است که کتاب‌های دو زبانه دارد. البته فعلا ٨-٧ کتاب منتشر کرده‌ایم و تعداد کتاب‌های‌مان به قدری نبود که به‌ ما در نمایشگاه غرفه بدهند.

 

در پایان من امیدوارم جریان‌ها و سیاست‌های دولت آقای روحانی ادامه پیدا کند و مدت خدمت این دولت تمدید شود. من به‌عنوان یک شهروند به آقای روحانی رأی می‌دهم و امیدوارم دولت ایشان

موفق باشد.

 

شما به‌عنوان یک معلم، بخش آموزشی در کشورمان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ ما در زمینه آموزش‌وپرورش شرایط قابل‌دفاعی داریم؟

به‌نظر من مشکل اصلی ما در این حوزه، منیت و حس امپراتوری است که باید از آموزش کنار گذاشته شود. معلم، امپراتور نیست و معلمی جایی برای تحقیر دانشجو نمی‌گذارد. همان‌طور که محمدحسین نظیری نیشابوری می‌گوید درس معلم ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را! واقعا این‌طور است.  آموزش‌دادن، یعنی کیف‌کردن و لذت‌بردن. آموزش اصلا چیز ترسناکی نیست و شما وقتی به‌عنوان معلم یا استاد با آموزش به شکلی ترسناک برخورد نمی‌کنید، دانش‌آموز و دانشجو از آن حظ می‌برد. فهمیدن، حظ بسیار بالایی است. شاید در دنیا حظی مثل فهمیدن وجود نداشته باشد. شما وقتی چیزی را می‌فهمید و دریافت می‌کنید، آن موقع می‌توانید جوری از آن فهم و دریافت استفاده کنید که نفعش را در زندگی‌تان ببینید. آدمی که اهل قلم و کاغذ است، اهل خرید و فروش جنس نیست و کارش برای گسترش فهم و خرد است، نه برای گسترش تجارت.

 

شما کلاسی را درنظر بگیرید که قرار است در آن دانش‌آموزان یکی‌یکی از روی کتاب گلستان سعدی روخوانی کنند و نمره بگیرند. احتمالا همه دانش‌آموزان ترسیده‌اند و دست‌وپاهای‌شان دارد می‌لزرد. چرا؟ من در تدریس کتاب گلستان معتقدم نخستین معلم برای تعلیم این کتاب خود سعدی بوده و دومین معلم، نسخه گلستان خلیل خطیب رهبر است. سومین معلم، اشتباهی است که خود دانشجو در خواندن گلستان انجام می‌دهد و معلم بعدی هم اشتباه دوستان او است که باعث می‌شود دانشجو دیگر اشتباهات‌ قبلی خودش و دوستانش را تکرار نکند. معلم بعدی هم استنباط خود فرد از کتاب است. همه اینها معلم‌هایی هستند که باعث می‌شوند یک دانشجو به کتاب گلستان سعدی علاقه‌مند شده و آن را درست مطالعه کند. بخشی از این‌که یک دانشجو چقدر ممکن است به گلستان علاقه‌مند شود و چقدر امکان دارد از آن بیدار شود، به معلم و شگردی که او در تدریس دارد

برمی‌گردد.

 

معلمان باید چه کنند که دانش‌آموزان سر کلاس‌ روخوانی از گلستان به جای ترسیدن کیف کنند و لذت ببرند؟

من اگر به‌عنوان معلم به دانشجو اجازه کشف اشتباهش را ندهم و مدام به او بگویم که فلان بخش را اشتباه خواندی و همین را مدام توی سرش بزنم، باعث سرخوردگی دانشجو می‌شود و در نتیجه به بیزارشدنش از کتاب منجر خواهد شد.

 

با توجه به شرایط فرهنگی و هنری که دولت یازدهم در رقم‌زدن آن تاثیرگذار بوده، نسل جوان ما چه آینده‌ای خواهد داشت؟ آیا حمایت‌های دولت از امر فرهنگ برای داشتن فضای هنری و فرهنگی باکیفیت کفایت می‌کند یا خیر؟

نسل جوان ادبیات نمایشی و تئاتر ما، نسل بسیار پرشوری هستند که دارند تجربه کسب می‌کنند. بعضی از این افراد مثل محمد مساوات و عباس عبدالله‌زاده نمایشنامه‌نویسان بسیار خوبی هستند. یا ما جوانان پرشوری داریم که خیلی خوب کارگردانی می‌کنند؛ مثل مرتضی میرمنتظمی، محمد مساوات، کاوه مهدوی و غیره. نسل جدید تئاتر ما نسل تحصیلکرده‌ای است که خوب کارگردانی می‌کنند، خوب می‌نویسند و خوب بازی می‌کنند. جوان‌هایی داریم که بازیگران خوبی هستند، ولی متاسفانه از امکانات رسانه‌ها برخوردار نیستند و رسانه‌ها دایما به سمت مرکزیت خاصی حرکت می‌کنند و همان آدم‌ها را می‌بینند. اگر به این جوان‌ها نگاه کنید، آنها می‌توانند در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی کشور ما تاثیرات زیادی بگذارند و امیدهای آینده ما باشند.بی‌اثر خواندن اقدامات دولت، بی‌خردی است.

 

برگزاری نمایشگاه کتاب با مختصات کنونی یکی از اقداماتی است که در دولت تدبیر و امید رخ داده است. شما نظرتان درخصوص افزایش کمیت آثار ادبیات نمایشی چیست و فکر می‌کنید وضع تولید و نشر نمایشنامه باید چطور پیش برود که دردی از ادبیات نمایشی کشور دواکند؟

خیلی بی‌خردی است اگر بگوییم این همه فعالیت، تلاش و کار تاثیری ندارد. هر کسی که توانایی کار کردن و نوشتن دارد، باید این کار را انجام دهد تا از میان هزاران‌هزار یک کتاب مثل غزلیات حافظ دربیاید. جالب است که وقتی کانون نویسندگان می‌خواست عضوهای جدید بگیرد، شرایطی تعیین کرده بود که براساس آن شرایط نویسنده متقاضی زمانی می‌توانست به عضویت کانون دربیاید که دو کتاب نوشته باشد! یکی از دوستان به اعتراض می‌گفت که اگر این‌طور است، حافظ هم نمی‌تواند در کانون عضو شود، چون فقط یک کتاب دارد. در ادبیات جهان هم کتاب‌های زیادی وجود دارد، اما درنهایت این مردم هستند که مشخص می‌کنند کدام کتاب‌ها حایز اهمیت بیشتری هستند و ماناتر خواهند بود. آثاری چون «کمدی الهی» اثر دانته یا «جان شیفته» نوشته رومن رولان آثار ماندگار ادبیات جهان هستند، اما این بدان معنا نیست که فقط دانته و رولان باید بنویسند و بقیه باید کنار بکشند. درنهایت این مادر فرهنگ است که قرار است بچه‌های خودش را شیر بدهد. فرهنگ زاینده سرزمین است و جامعه‌ای که فرهنگ ندارد، خانه هم ندارد. مادر فرهنگ، فرزند اندیشه را شیر می‌دهد و فرزند اندیشه می‌شود فردوسی، هگل، گوته و غیره. کمیت و کیفیت، دو جریانی است که هیچ‌کدام را نمی‌شود نفی کرد. شما نمی‌توانید بگویید که فلان اثر کیفیت ندارد و من اجازه نمی‌دهم که چاپ شود. درنهایت سه عنصر مردم، زمان و مکان هستند که مشخص می‌کنند چه اثری کیفیت دارد و چه اثری کیفیت ندارد. اگر یک‌نفر ٥هزار کتاب هم چاپ کرده باشد و آثارش کیفیت نداشته باشند، سه عنصر مردم، زمان و مکان آنها را رد خواهند کرد. کتاب «آنتیگونه» نوشته سوفوکل برای ٤٠٠‌سال قبل از میلاد حضرت مسیح است، اما همچنان دارد چاپ می‌شود. چرا کتاب‌هایی چون «آنتیگونه»، «هملت» یا «فتح‌نامه کلات» باقی می‌مانند و از بین نمی‌روند؟ چون مادر فرهنگ به اینها شیر داده و کیفیت در آنها لحاظ شده است. بنابراین کیفیت و کمیت را نمی‌شود انکار کرد و باید اجازه داد که هرکس هر چه می‌داند بنویسد و نگران چیزی هم نبود، چون همان‌طور که اشاره کردم، مردم، زمان و مکان مشخص می‌کنند که کدام آثار باید از بین بروند و کدام آثار ماندگار شوند. 

 

 

شما در حوزه تئاتر، نظر و عمل را توأمان تجربه کرده‌اید. فکر می‌کنید وضع تئاترمان در زمینه شیوه‌ها، فنون، تکنیک‌های اجرا و مباحث دیگر در هنر نمایش چطور است؟

ما در زمینه کارگردانی و بازیگری آنچه داریم مفید و کافی نیست. مثلا من با ضرس قاطع می‌توانم بگویم که کسی با خواندن اکثر کتاب‌های کارگردانی موجود، تبدیل به یک کارگردان نمی‌شود. هیچ‌کدام از کتاب‌های کارگردانی مبحث کمپوزیسیون کارگردانی را کامل درس نداده‌اند. در کتاب‌های موسیقی و تجسمی هم همین‌طور است. مؤلف‌های داخلی ما یا بیشتر با حوزه نظری سروکار دارند که این حوزه را نمی‌شناسند یا مثل من در حوزه عملی گرفتار می‌شوند و برای نوشتن وقت نمی‌گذارند، چون وقتی برای‌شان باقی نمی‌ماند. کتاب‌های بازیگری‌مان نیز که اکثرا ناقص هستند، حتی کتاب‌هایی که لی‌ استراسبرگ یا استلا ادلر نوشته‌اند به لحاظ محتویات پزشکی، زیست‌شناسی و روان‌شناسی اشتباهات زیادی دارند که همه این اشتباهات اهمیت دارد و متاسفانه مولفان داخلی هم آنها را تکرار می‌کنند، چون یا آنها را پالایش و آزمایش نکرده‌اند یا اگر این کارها را انجام داده‌اند، نتایج‌شان درست نبوده است. در نتیجه این کاستی‌ها در حوزه رفرنس کارگردانی و بازیگری در کشورمان وجود دارد. آنچه عرض کردم حاصل ٣٥‌سال فعالیت مداوم در عرصه کارگردانی، بازیگری و تالیف در حوزه نمایش است.

 

در حال‌حاضر چه تالیف‌هایی را در دست انتشار دارید؟

من پنج اثر جدید نوشته‌ام که به خاطر آن‌که درگیر کارهای تولیدی بودم یک مقدار نشر آنها به تعویق افتاد. دو تالیف درخصوص پارادوکس کارگردانی و پارادوکس بازیگری نوشته‌ام که ان‌شاءالله توسط نشر نیستان چاپ خواهند شد. امیدوارم کارهای سه کتاب دیگر با نام‌های «بندر آمستردام»، «مجموعه نمایش‌های ایران باستان» و «تمرکز در بازیگری» هم تمام شده و این آثار نیز به چاپ برسند.

 

 

 

 

 

  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش