چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۰۹:۲۷ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۵۳۱۴
تئاتر شهر

بزرگ‌ترین اشتباهم در سال ٩٥

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,سالن تئاتر

من محمد یعقوبی اعتراف می‌کنم بزرگ‌ترین اشتباه سال گذشته‌ام این بود که در سالن تئاتر باران نمایشم «ماه در آب» را به روی صحنه بردم. و بعد اجرای آیس‌لند به کارگردانی آیدا کیخایی اشتباه دیگر گروه ما بود. حقیقت این است که گمان نمی‌کردیم با مدیرانی تا این اندازه بدحساب در این سالن روبه‌رو خواهیم بود. چرا حالا پس از گذشت چند ماه صدایم درآمده؟ چون گمان می‌کردم درک‌شان باید کرد. تئاتر خصوصی نیازمند حمایت است و چه. ولی دیگر رفتارهای ناشایست مدیران این سالن از حد و اندازه گذشته است. باخبر شده‌ام که درصددند فیلم اجرای ماه در آب و آیس‌لند را به فروش برسانند که البته طبق قرارداد چنین حقی ندارند. در هیچ جای قرارداد ما با آنان اشاره‌ای به حق فیلم‌برداری و فروش این نمایش‌ها نشده و اینکه در زمان اجرا پذیرفتیم از هر دو کار فیلم‌برداری شود دلیلش این بود که به ما گفتند برای آرشیو سالن همه نمایش‌ها را فیلم‌برداری می‌کنند. حالا می‌دانم که دیگر حتي نباید اجازه بدهم برای آرشیو هم از کارهایمان فیلم‌برداری کنند. این یادداشت هشداری است مانند دوربینی که به اصطلاح نصب می‌کنند تا یادآور شوند که این مکان مجهز به دوربین است تا مانع دزدی شوند. پس امیدوارم این یادداشت باعث پیشگیری از جرم توسط مدیران غیرحرفه‌ای و بی‌اخلاق سالن تئاتر باران شود وگرنه ‌چنانچه باخبر شویم دو تئاتر نام‌برده به صورت فیلم یا هر شکل دیگر پخش مي‌شود و به فروش می‌رسد از مدیران سالن تئاتر باران و پخش‌کنندگان فیلم‌ها شکایت خواهیم کرد.

 

خبر دیگر اینکه یکی از مدیران سالن تئاتر باران هفته گذشته در نامه‌ای به نیکولاس بیلون نویسنده آیس‌لند مدعی شده که بابت اجرای این نمایش سه‌هزار و٩٠٠ دلار آمریکا به‌عنوان دستمزد نویسنده پرداخته است و با این اظهار کذب ناشیانه به خیالش خواسته رابطه نویسنده و گروه ما را پرتنش کند و مانع اجرای آیس‌لند در تورنتو شود. و من روزهایی را به یاد می‌آورم که هر بار پیگیرانه از این مدیر نامحترم می‌پرسیدم چرا قرارداد برای حق و حقوق نویسنده و مترجم را آماده نمی‌کند تا امضا کنم و او هر بار بهانه‌ای می‌آورد و به روزی دیگر موکول می‌کرد. فهماندمش که اجرای هر تئاتر بیش از هرچه مدیون نویسنده‌ای است که متن آن نمایش را نوشته است و ما باید به نویسنده اثر و البته مترجم نمایش آیس‌لند حق‌شان را بپردازیم. گروه تئاتر این‌روزها در این سال‌ها کوشیده برخلاف رسم رایج در ایران مطابق قانون جهانی کپی‌رایت حقوق مادی نویسنده را بپردازد. قرار بر پرداخت ١٥ ‌میلیون تومان بود ولی سرانجام به پرداخت ١٣ ‌میلیون تومان رضایت داد و توانستم قرارداد را به هر زبانی بود امضا‌شده از او بگیرم که طرف دیگر آن من به‌عنوان مدیر گروه تئاتر این روزها بودم به نمایند‌گی از نویسنده و مترجم. حالا کسی که در سالن تئاترش یک در میان نمایش‌هایی بدون اجازه نویسنده یا مترجم بدون رعایت حقوق مادی و معنوی نویسنده و مترجم به روی صحنه می‌رود دایه مهربان‌تر از مادر شده و به نویسنده آیس‌لند نامه‌ای پردروغ نوشته است سراپا غلط و من در عجبم از این همه اهمال و کوته‌فکری کسی که حتي به فکرش نمی‌رسد یک فرهنگ لغت انگلیسی را باز کند و بفهمد واژه نمایش‌نامه‌نویس به زبان انگلیسی چه می‌شود و به دانش اندک خود اکتفا نکند. نامه این مدیر که مثال بارز تراژدی‌کمدی است از این قرار است:

 

Hello

Dear Mr.‎ Nicolas Bilon

Im Khayyam

Director of Baran Theater

Regarding the Iceland Play

Narrated by you

Directed by Aida Keykhaee

Took to the stage in December/‎ ٢٠١٦

Location: Baran Theater

Question ;‎

Did you receive ٣٩٠٠ Us$

as for your Narration ?‎

Your prompt reply will be appreciated

Best Regards

 

ایشان گرچه دانش اندکی در نگارش به زبان انگلیسی دارد که هیچ عیب نیست ولی استعداد فراوانش در دروغ‌گفتن با کمترین کلمات، عیبی نابخشودنی است. در همین نامه کوتاه دو دروغ گفته است. یک اینکه به دروغ ادعا کرده سه‌هزار و ٩٠٠ دلار آمریکا بابت حق نویسنده به ما پرداخته است ولی مبلغی که ما از او دریافت کردیم ١٣ ‌میلیون تومان بوده و سه‌هزارو ٩٠٠ دلار آمریکاي ادعاشده در هیچ زمانی در یک سال گذشته برابر با ١٣ ‌میلیون تومان نبوده و همواره نزدیک به ١٥ ‌میلیون تومان بوده است. دروغ دیگرش این است که القا کرده مبلغ کذب مذکور فقط متعلق به نویسنده بوده. مدیر سالن تئاتر باران به خوبی می‌‌دانست که قرارداد ما با او بابت نویسنده و مترجم بوده است پس چرا ادعا می‌کند فلان مبلغ را بابت نویسندگی پرداخته است؟ پاسخ فقط یک چیز است: وقاحت. ایشان با این امید که شاید ما به رسم خودش حق نویسنده را نپرداخته باشیم، به نویسنده نامه نوشته ولی با این فرض که شاید هم به او پرداخته باشیم عددی دروغین به‌عنوان رقم پرداختی اعلام می‌کند که احتمال برهم‌زدن رابطه کاری گروه ما با نویسنده را بیشتر کند.

 

ما البته مطابق قراردادمان مبلغ مندرج در قرارداد را به نویسنده و مترجم پرداخته بودیم ولی این رفتار غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی و وقیحانه دروغ‌گفتن وادارمان کرد در نامه‌ای دقیق به نویسنده نمایش‌نامه آیس‌لند توضیح دهیم که ما هرگز از این دروغ‌گو پولی به دلار دریافت نکرده‌ایم و مقداری هم که بنا به قرارداد دریافت کرده‌ایم با سه‌هزار و ٩٠٠ دلار آمریکا برابری نمی‌کرده است. ناگزیر شدیم این مطلب بدیهی را به نویسنده نمایش‌نامه‌ یادآور شویم که واحد پول ایران ریال است و در ایران مرسوم نیست مردم به هم دلار ردوبدل کنند. تلاش مدیر بی‌کفایت سالن تئاتر باران برای به‌هم‌زدن رابطه ما با نویسنده البته به جایی نرسید. دلیل این بدرفتاری‌های مدیران سالن باران این است که مدعی هستند مالک ابدی نمایش آیس‌لند هستند و اجرای آن در هر جای جهان بدون اجازه آنان ناممکن است. ولی البته قرارداد گروه ما با آنان برای همان تعداد اجرا با مبلغ مشخص بوده که متأسفانه همان مبلغ مندرج در قرارداد آیس‌لند را هم تمام‌وکمال به هیچ‌یک از دست‌اندرکاران نمایش آیس‌لند نپرداختند.

 

من همواره گفته‌ام که هوادار وجود و روند رو به ‌رشد سالن‌های خصوصی تئاتر ایران هستم و هنوز هم ترجیحم این است که در سالن‌های خصوصی تئاتر کار کنم، ولی این نهال نازک تئاتر خصوصی با وجود چنین افراد نالایق و بی‌اخلاقی بدون‌شک نخواهد بالید. پس این یادداشت فرصتی است تا همکارانم در تئاتر را باخبر کنم که سالن تئاتر باران یک دام است و هشدارشان بدهم که بدون‌شک با اجرا در این سالن به مشکل برخواهند خورد. با مدیران بدحساب و حتی بی‌مسئولیتی سروکار خواهند داشت. فقط برای روشن‌شدن بیشتر ناگزیرم مطرح کنم که پس از اجرای نمایشم «ماه در آب» که همین سالن به‌عنوان پرفروش‌ترین نمایش سال گذشته در این سالن نامش را در بوق و کرنا کرده است من ناگزیر شدم از ٢٠ درصد دستمزدم چشم بپوشم. از آنجا که مبلغ مندرج در قرارداد من با آنان فیکس بود و هیچ تبصر‌ه‌ای در آن نبود که به تهیه‌کننده اختیار کاستن از مبلغ به بهانه فروش کم بدهد. از یاد نمی‌برم چه مظلوم‌‌نمایانه از من خواهش کرد رعایت حالشان را بکنم و من دلسوزانه پذیرفتم. از دلسوزی و بخشش به او پشیمان نیستم، ولی با مقایسه مظلوم‌نمایی آن روزش و وقاحت این روزهایش نتیجه می‌گیرم ذره‌ای خلوص در آن خواهش نبود؛ فقط فریب بود و دروغ. با آنان که همین روزها نمایش‌شان در سالن تئاتر باران روی صحنه است احساس همدردی می‌کنم و بردباری برایشان آرزومندم و امیدوارم بتوانند از پس وقاحت فزاینده آنان برآیند و به آنان که هنوز با این سالن وارد مرحله قرارداد نشده‌اند هشدار می‌دهم از این دام بپرهیزند و بدانند که مسئولان تئاتر باران به قرارداد خود هم پایبند نیستند.

محمد یعقوبی

‎/sharghdaily.ir
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش