چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۰۰ - ۰۵ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۱۰۷۲
تئاتر شهر

نگاهی به نمایش «اتاق»

نمایشی در سوگ هویت انسان ها در عصر جدید

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نمایش اتاق
نمایش «اتاق» انعکاس معماگونه هویت در عین بی هویتی و اعتماد در برابر بی اعتمادی در فضای ایزوله شده عصر جدید و شخصیت‌های پر پرسونا است.

به گزارش فارس،نمایش اتاق (THE ROOM) نمایشنامه‌ای است که توسط هارولد پینتر نمایشنامه نویس اگزیستانس نوشته شده و دارای چند شخصیت از جمله رُز، برت، آقای کید و آقا و خانم سندرز است این نمایش در ژانر درام برای نخستین بار به زبان انگلیسی در کشور انگلستان و در دانشگاه بریستول سال ۱۹۵۷ به صحنه رفت.

 

نمایشنامه پینتر درباره زندگی زن و مردی است که در یک اتاق در یک ساختمان زندگی می‌کنند، اما مشخص نیست که در کجا و در چه ساختمان و چه طبقه ای هستند.

 

اهمیت اصلی داستان به ترس‌ها و دلهره‌هایی است که شخصیت زن نمایش یعنی رُز در این اتاق دارد وی اتاق را مآمن تمام نیازها و احساسات و حال و آینده‌اش می‌داند، درحالیکه به بیرون از آن اتاق هیچ اهمیتی نمی‌دهد هر چند که گاه و بیگاه نسبت به زیرزمین این ساختمان کنجکاوی‌هایی نشان می‌دهد اما باز هم در نهایت برایش اهمیتی ندارد که چه کسانی در این ساختمان زندگی می‌کنند یا در بیرون آن اتاق چه اتفاقی می‌افتد وی درگیر دنیای ذهنی درون خود است.

 

نکته دیگر ویژگی خاص نمایشنامه پینتر است، سکوت و مکث‌های طولانی، به طوریکه در صحنه نخست نمایش در همین اتاق سکوت خاصی اتاق را فرا گرفته، زن بر روی صندلی چوبی خود نشسته در یک شب سرد زمستانی مدام و بدون هدف با همسرش صحبت می‌کند برای همسری که هیچ حرفی برای گفتن ندارد انگار از این زندگی زناشویی رخت بربسته و در دنیای دیگری زندگی می‌کند.

 

این زن مدام برای همسرش کار می‌کند، صبحانه و ناهار آماده میکند و با وی حتی شده بی دلیل و بی جهت صحبت می‌کند اما مرد تمام مدت منتظر است تا اوضاع بیرون بهتر شود و برای رانندگی با وانتش که گویی او را از هر چیزی بیشتر دوست دارد، بپردازد.

 

بنابراین در این نمایشنامه اتاق سمبل امنیت و اسایش است و بیرون از آن دنیای آشفته و شلوغی است که زن نمایش علاقه‌ای ندارد در آن مشارکتی داشته باشد، وی در این اتاق احساس آرامش می‌کند اما در نهایت این آرامش نیز واقعی نیست چرا که با ورود هر کسی به این اتاق آرامشش بهم میخورد حتی اگر آن فرد صاحب خانه اش، آقای کید باشد.

 

وی تمام آرامش و آسایشش را زمانی از دست رفته می‌بیند که دو نفر یعنی آقا و خانم ساندرز برای بازدید از اتاقش زمانی که همسرش در آنجا حضور ندارد، وارد می‌شوند و به او میگویند که علاقه دارند در این ساختمان اتاقی همچون اتاق او را داشته باشند، اما در نهایت با آشفتگی رُز ، آنها نیز اتاق را ترک می‌کنند.

 

نکته دیگر حالت معماگونه، دلهره آور و اسرارآمیز زیرزمین ساختمان است تنها چیزی که رز را برای دانستن از بیرون اتاق تحریک میکند، وی مدام درباره این زیرزمین با همسر و صاحب خانه‌اش صحبت میکند ـ حتی هویت خود آقای کید نیز در این ساختمان محل معما و اسرار است ـ درحالیکه در نهایت رز مجبور می شود با شخصی که در این زیرزمین حضور دارد پنهان از همسرش در اتاقش ملاقات کند.

 

این فرد اسرار آمیز سیاه چرده از پدرش پیغامی آورده و می‌گوید که پدر میخواهد، دخترش را ملاقات کند، رز آشفته می‌شود علاقه‌ای به این ملاقات ندارد دوست ندارد، از زندگی کنونی‌اش دور شود، زمان حالش را دوست دارد و نمی‌خواهد گذشته‌اش را به یاد بیاورد همین صحنه نشان می‌دهد که وی از گذشته فرار کرده و به زندگی فعلی روی آورده و آن را به ناخودآگاهش سپرده است درحالیکه دوباره اتفاقی افتاده و باید با گذشته اش روبه رو شود.

 

وی حتی نامش را نیز تغییر داده درحالیکه آن مرد سیاه او را «سال» صدا میزند، اما رُز مدام با تحکم می‌گوید که او خانم هاد است و اسم دیگری ندارد!

 

در همین صحنه آخر است که همسر رُز یعنی آقای هاد به اتاق می‌آید و شروع به تعریف کردن از رانندگی خوبش در شب یخ زده زمستان می‌کند ، آقای هادی که در تمام طول مدت نمایش ساکت بود در صحنه آخر به حرف می‌آید و با همسرش گفت وگو می‌کند و از هیجان رانندگی اش تعریف میکند.

 

در همین حین وی مرد غریبه را در اتاق می‌بیند با او دست به گریبان میشود و او را می‌کشد و بعد هم به سمت همسرش حمله ور می‌شود..

 

در اینجا نمایش به اتمام می‌رسد هویت فرد غریبه نیز چون هویت سایر شخصیت‌های این نمایش پنهان میماند و مشخص نیست که این پیغام رسان چه کسی است ، خود پدر است یا فرد دیگری که برای رُز اشک می‌ریزد، هویت خود رُز نیز در گذشته‌اش مشخص نیست هویتی که از آن فرار کرده، همینطور هویت صاحب خانه ، آقای هاد و خانم و آقا ساندرز...

 

نکته دیگر در این نمایش توجه به دنیای درون و بیرون است، شخصیت‌هایی که علاقه‌ای به دنیای بیرون ندارند به ویژه خود خانم هاد که ممکن است درگیر اختلال اضطراب اجتماعی و یا فوبیا حضور در جامعه باشد . وی مدام تکرار می‌کند که بیرون سرد است، شب سختی را خواهیم داشت، هیچ علاقه‌ای به حضور در خیابان ندارم، به همسرش هم می‌گوید که دوست ندارد او بیرون برود، به نوعی هم به شکاکیت نسبت به همسرش دچار است.

 

در نهایت شخصیت دیگر نمایش یعنی آقای کید که صاحب خانه هم گاهی تلقی می‌شود هویت مجهولی دارد وی چند بار همه جملات را تکرار میکند، خواهرش در همین خانه دچار آسیب و در نهایت مرگ شده به خاطر همین دچار افسردگی است وی از مسائل مختلف میترسد و ارتباطات محدودی دارد.

 

ویژگی دیگر نمایشنامه پینتر این است که انسان‌های ایزوله شده قرن جدید و حبس در دنیای محدود خودشان را به تصویر میکشد کسانی که کمتر ارتباطات اجتماعی دارند و ترجیح میدهند در تنهایی خودشان زندگی کنند و هر کسی که در این دنیا پا می‌گذارد را ترد یا آنها را دچار اضطراب و استرس می‌کند همین انسان ها در دنیایشان فساد زیادی هم شاید وجود داشته باشد.

 

نمایش اتاق به نویسندگی هارولد پینتر و ترجمه و کارگردانی فاطمه علی حسینی با بازی مرتضی اسماعیل کاشی، رویا میرعلمی، رحیم نوروزی، اله شه پرست و فرشید ترابی به صحنه تئاتر شهر رفت. بازی رویا میرعلمی در نقش رز است که به خوبی توانسته دلهره و اضطراب یک اختلال ضداجتماعی یا فوبیا حضور در جامعه را به تصویر بکشد، رحیمی نوروزی نیز در نقش آقای کید به خوبی ایفای نقش کرده است.

 

دکور نمایش به انتقال عناصر ترس و اضطراب، سردی و دلهرگی کمک زیادی کرده است اتاقی چوبی و شیروانی به همراه صندلی کنار بخاری، میز و صندلی ناهارخوری چوبی و یک آشپزخانه کوچک اما به طرزی خالی که با موسیقی خاصی همراه شده و به خوبی مخاطب را به فضای ایزوله شده اتاق هدایت میکند.

 

 

 

 

  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش